افراد خودکارآمد بهوسیله پنج ویژگی مهم، از سایرین متمایز میشوند:
-
-
- آنها اهدافی بلندمرتبه و وظایفی دشوار را برای خود برمیگزینند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
-
- به استقبال چالشها میروند و بر آنها چیره میشوند.
-
- آنها بهشدت خودانگیخته هستند.
-
- برای دستیابی به هدفهای خود، از هیچ تلاشی مضایقه نمیکنند.
-
- هنگامیکه با موانع روبرو میشوند، استقامت به خرج می دهند.
این پنج ویژگی اشخاص با خودکارآمدی بالا را قادر میکند که حتی با کمبود منابع ورودی خارجی، برای مدتزمان طولانی مستقلاً رشد نموده و بهطور مؤثر، ایفای نقش کنند. اشخاص با خودکارآمدی بالا منتظر نمیمانند تا اهدافشان به چالش کشیده شود تا برای آن چارهای بیندیشند، بلکه پیوسته خودشان را با تعیین اهداف متعالیتر و جستجو و انتخابِ داوطلبانه کارهای دشوار به چالش میکشند. عدم اعتمادبهنفس، شک و تردید، بازخورد منفی، انتقاد اجتماعی، موانع و تنزّلها و حتی شکستهای مکرر که میتواند اثرات ویرانگری بر اشخاص با کارآمدی پایین داشته باشد، تأثیر کمی بر اشخاص با کارآمدی بالا دارد (Luthans, Youssef et all, 2007).
پنج نکته زیر را میتوان در رابطه با خودکارآمدی یا خودباوری بیان نمود:
-
- خودکارآمدی در هر زمینهای مختص همان قلمرو فعالیت است و بهسادگی نمیتوان آن را به دیگر عرصههای زندگی فرد، تعمیم داد.
-
- کسب خودکارآمدی در هر فعالیتی مبتنی بر تمرین و کسب تسلط در آن رشته فعالیت است.
-
- در هر فعالیتی، هرچند فرد دارای خودکارآمدی باشد، همیشه امکان ارتقای خودکارآمدی وجود دارد.
-
- خودکارآمدی فرد تحت تأثیر باور دیگران به تواناییهای فرد است.
-
- خودکارآمدی فرد تحت تأثیر عواملی مانند دانش و مهارتهای فرد، سلامتی جسمی و روانی او و نیز شرایط بیرونی دربرگیرنده فرد است (Luthans, Youssef et all, 2007، به نقل از سیماراصل و فیاضی، 1387، ص 46).
2-3-3-2-2) فرایند و تأثیر خودکارآمدی
فرایند خودکارآمدی نهتنها به طور مستقیم بر عملکرد انسان تأثیر دارد، بلکه به طور غیرمستقیم نیز بر دیگر عوامل تأثیرگذار است. از بُعد تأثیرگذاری مستقیم، فرایند خودکارآمدی قبل از اینکه افراد گزینه های موردنظر خود را انتخاب و فعالیت خود را آغاز نمایند، شروع به کار می کند. در ابتدا، مردم گرایش به وزندهی، ارزیابی و یکپارچهسازی اطلاعات خود پیرامون قابلیت های ادراکیشان دارند. نکته مهم اینکه این مرحله آغازین فرایند خودکارآمدی برای عمل نمودن بهوسیله منابع یا تواناییهای افراد به صورت خود به خودی، کفایت نمیکند، بلکه ترجیحاً چگونگی ادراک یا باور آنها درباره امکان استفاده از این تواناییها و منابع برای انجاموظیفه محوله در این زمینه خاص، حائز اهمیت است. سپس، این فرایند ارزیابی/ ادراکی به انتظارات کارآمدی شخصی منجر می شود که بهنوبهی خود، تعیین می کند:
-
- تصمیم به انجاموظیفه خاص در این زمینه.
-
- میزان تلاشی که برای انجاموظیفه صرف خواهد شد.
-
- سطح پایداری که باوجود مشکلات، ناراحتیها و مصیبتها آینده باید دارا باشد.
بهعبارتدیگر، شواهد حاکی از آن است که خودکارآمدی میتواند بهطور مستقیم بر موارد زیر تأثیر گذارد:
-
- گزینش رفتارها (مثلاً، تصمیمات بر پایه احساس اثربخشی فرد در انتخابها، گفتار، تخصیص کار یا حتی یک حوزه شغلی اتخاذ میشوند).
-
- تقلای انگیزشی (مثلاً، مردم در انجام وظایفی که در آن خودکارآمدی بالاتری دارند نسبت به وظایفی که خودکارآمدی کمتری دارند، سعی و تلاش بیشتری میکنند).
-
- پشتکار (مثلاً، آنهایی که خودکارآمدی بالایی دارند، هنگام مواجهه با مشکلات یا حتی شکست خوردن، دوباره شروع خواهند کرد و شکیبا هستند، درحالیکه افراد با خودکارآمدی پایین هنگام ظهور موانع تمایل به تسلیم شدن، دارند).
همچنین، مدارک و شواهدی وجود دارد که خودکارآمدی میتواند مستقیماً بر این مواد تأثیر گذارد:
-
- الگوهای فکری تسهیلگر (مثلاً، قضاوتهای کارآیی در نجوای با خود، تأثیرگذار است. افرادی با خودکارآمدی بالا، ممکن است به خود بگویند “من میدانم که میتوانم، نحوه حلِ این مشکل را کشف کنم”، درحالیکه افراد با خودکارآمدی پایین ممکن است به خود بگویند “من میدانم که نمیتوانم این را انجام دهم، من این نوع توانایی را ندارم”).
-
- آسیبپذیری در برابر تنش و فشار مثلاً، افراد با خودکارآمدی پایین برای اینکه انتظار شکست دارند، گرایش به تجربه تنش و فرسودگی شغلی دارند، درحالیکه افراد با خودکارآمدی بالا در موقعیتهای استرسزای بالقوه، با اعتمادبهنفس و اطمینان واردشده و بنابراین قادر به مقاومت در برابر واکنشهای استرسزا هستند (Luthans, 2011).
2-3-3-3) خوشبینی
خوشبینی، سازهی اصلی روانشناسی مثبتگرا میباشد و از دیرباز بهوسیله روانشناسان و عامهی مردم به رسمیت شناخته شده است (Luthans, 2011). خوشبینی یکی از نقاط قوّت روانشناختی است که درباره آن بسیار صحبت شده، امّا کمتر در آن مداقّه شده است (Luthans, Youssef et all, 2007). برای تعریف خوشبینی، روانشناسان مثبتگرای معاصر از مثل قدیمی “قدرت تفکر مثبت” که در چندین سال قبل بهوسیله نویسندگانی مطرح، نظیر نورمن وینسنت پیل[63] و دال کارنگی[64] و اخیراً تونی رابینز[65] و استیون کاوی[66] و رهبران سیاسی نظیر فرانکلین روزولت[67] و رونالد ریگان[68] و باراک اوباما[69] شهرت یافته بود، فراتر رفتهاند. روانشناسان، خوشبینی را بهعنوان یک ویژگی شناختی، بر مبنای یک انتظار خروجی مثبت تعمیمیافته و یا استناد علّی مثبت به رویدادها، تلقی میکنند (Luthans, 2011). سلیگمن (1998)، خوشبینی را بهعنوان یک سبک تبیینی که اشخاص رویدادهای مثبت را به عوامل شخصی، دائمی و فراگیر و رویدادهای منفی را به عوامل خارجی، موقتی و موقعیتهای خاص نسبت میدهند، تعریف می کند (Avey et all, 2009).
خوشبینی، مهارتی مبتنی بر انتظارات مثبت است که متعهدانه از تصور ما درباره بهبودی بالقوه در آینده، محافظت می کند (Hughes, Patterson & Bradford Terrell, 2005)، اما خوشبینی، بهعنوان یکی از ظرفیتهای اصلی سرمایه روانشناختی، معنا و مفهوم گستردهتری ازآنچه به طور عام به خوشبینی اطلاق می شود، دارد. خوشبینی در سرمایه روانشناختی تنها پیش بینی و انتظار مثبت و مطلوب رویدادها در آینده نیست. مهمتر اینکه خوشبینی به دلایل و مستنداتی که یک فرد در توضیح چرایی رخداد برخی رویدادهای خاص، اعم از مثبت یا منفی، گذشته، حال، یا آینده به کار میبرد، مربوط است. بهعنوانمثال، شما ممکن است مقدار زیادی از وقت و انرژی را صرف تمرکز بر وقایع مثبت کنید، اما اگر آن وقایع را با بهره گرفتن از یک سبک تبیینی خوشبینانه تفسیر نکنید، ممکن است شما همچنان در سمتوسوی بدبین باشید (Luthans, Youssef et all, 2007). به خصوص در رابطه با رفتار سازمانی مثبتگرا، خوشبینی واقعبینانهی انعطافپذیر مدنظر است که میتواند از طریق رویکردهای شناخته شدهای مانند آسانگیری برای گذشته، قدردانی برای زمان حاضر و جستجوی فرصت برای آینده، آموخته شود و توسعه داده شود. خوشبینی میتواند بهدرستی و با اطمینان اندازهگیری شود و دارای یک تأثیر عملکرد شناخته شده در محیط کار است، بنابراین در شمول معیارهای رفتار سازمانی مثبتگرا قرار دارد (Luthans et all, 2007a).
2-3-3-3-1) خوشبینی در مقابل بدبینی
افراد خوشبین بر این باورند که وقایع خوب، فراوان و ماندنی هستند و وقایع بد، محدود و گذرا میباشند. حتی اگر راهحل یک مسئله کشف نگردد، آنها مطمئن هستند که بالاخره راهحل مزبور درجایی نهفته است و حداقل آنها میتوانند تا حدی به کنترل این مشکل همت کنند (Hughes et all, 2005). خوشبینها، اشخاصی هستند که انتظار وقوعِ رویدادهای مثبت برای خود را دارند؛ بدبینها، اشخاصیاند که منتظر وقوعِ رویدادهای بد هستند (Carver & Scheier, 2002). اشخاص خوشبین تمایل دارند اسناد داخلی، پایدار و کلی را برای موفقیتهایشان بیاورند و اسناد خارجی، ناپایدار و خاص را برای شکستهایشان مطرح کنند (Avey et all, 2008, 54). از سوی دیگر، سبک تبیینی بدبینانه، رویدادهای مثبت را با ویژگیهای خارجی، موقتی و وضعیت خاص تفسیر می کند و رویدادهای منفی را با علل شخصی، دائمی و فراگیر توضیح میدهد (Luthans, Youssef et all, 2007).
بدبینی به افسردگی، موفقیت پایین و بروز بیماریهای جسمی- روحی منجر می شود. در مقابل، خوشبینی موجب شادمانی، موفقیت بالا و سلامت جسمی و روحی می شود. خوشبینی عوامل استرس زا را خنثی می کند. افراد خوشبین به وقایع استرسزای ناگوار بهعنوان عوامل موقتی و محدود مینگرند و امیدوارند که شرایط سخت و مصیبتبار بهسرعت سپری شود و کامیابیهای زندگی جای آنها را بگیرد. افراد خوشبین قادرند که تفکرات بدبینانه را از خود دور سازند. وقتی فرد در مورد عوامل استرس زا اینگونه بیندیشد، آنها آسیب چندانی به وی نخواهند زد (قلیپور، آرین، 1392، ص 292). افراد خوشبین نسبت به افراد بدبين اجتماعيترند، از مهارتهای بين فردي مطلوبتری برخوردارند، معاشرتي هستند و بهراحتی ميتوانند يك شبكه اجتماعي حمایتگر در اطراف خود ايجاد نمايند. همچنين مشخص شده است كه افراد بدبين نسبت به افراد خوشبين بيشتر افسرده ميشوند و اینکه در زمینه شغل و ورزش كمتر از آنچه كه استعداد دارند پيشرفت میکنند (Mercola, 2002). تحقیقات نشان داده است که خوشبینی در سازمان، موجب بهبود عملکرد فروش، رهبری و کارکنان می شود (Chemers, Watson & May, 2000; Luthans, et all, 2005).
شاید مهمترین جنبه از توسعه خوشبینی، فراگیری این مطلب باشد که شما در انتخاب نگرش خودمختار هستید. بسیاری از مردم فکر می کنند، یا خوشبین به دنیا میآیند و یا بدبین و اینکه آنها مجبورند با این خصوصیات زندگی کنند؛ اما اصلاً اینطور نیست! بهعبارتدیگر خوشبینی به صورت فطری و ذاتی در انسانها نهاده نشده، بلکه اکتسابی و آموختنی است. راهبردهای توسعه شناختی از قبیل یادگیری مباحثه در مورد اظهارات منفی، تفاوتی عظیم را موجب می شود. افزایش میزان خوشبینی، می تواند موجب تغییراتی خیلی خوب، در هر بخش از زندگی شما شود (قلیپور، 1392، ص 292؛ Hughes et all, 2005, 107-108).
2-3-3-3-2) خوشبینی و تحمل فشار روانی[70]
کیفیت زندگی هر فرد عمیقاً متأثر از توانایی او در تحمل فشار روانی است. اگر یک فرد قادر به تحمل فشار روانی نباشد، نمیتواند خوب زندگی کند. بهطور مداوم در معرض فشار روانی بودن، منجر به ایجاد آسیبهای جسمانی و روانی در فرد می شود و اثراتی منفی بر اثربخشی او خواهد داشت. افرادی که بهطور مؤثر با افزایش فشار روانی مواجهه نمینمایند، اغلب از طریق خود-درمانی به مصرف ناصحیح دارو یا الکل، مصرف تنباکو، الگوهای ناصحیح در تغذیه یا شیوه ناسالم زندگی، متوسل میشوند. ملاحظه و تیمارِ فشار روانی به سلامتی فرد کمک مینماید و میزان اثربخشی او را افزایش میدهد (Hughes, Marcia et all, 2005).
سليگمن (2002) بر اين باور است كه خوشبيني نقش مهمي در سازگاري با رويدادهاي استرسزاي زندگي دارد. خوشبینی موجب افسردگی کمتر، سلامت جسمانی بیشتر و موفقیتهای بالاتر می شود. هنگام روبرو شدن با يك چالش، افراد خوشبین حالت اطمينان و پايدار دارند (حتي اگر پيشرفت سخت يا كند باشد)؛ اما افراد بدبين مردد و ناپايدار هستند. اين تفاوت ممكن است در شرايط سخت بيشتر باشد. خوشبینها بر اين باورند كه ناملايمات میتوانند به شيوه موفقیتآمیز اداره شوند؛ اين تفاوت در نگرش نسبت به ناملايمات در شیوههای مقابله با استرس افراد تأثير دارد (Seligman & Csikszentmihaly, 2000; Hughes et all, 2005, 106). تأثیر مثبتِ خوشبینی بر سلامتی روانی و جسمی و بر ویژگیهای همراهِ پشتکار، پیشرفت و هدایت انگیزشی بهسوی موفقیت علمی، ورزشی، سیاسی و شغلی بهخوبی ثبت شده است. در همین راستا، بدبینی بدین شکل شناخته شده است که منجر به انفعال، شکست، بیگانگی اجتماعی و درنهایت، افسردگی و مرگ می شود (Luthans, 2011). ساعتچی نیز تقویت خوشبینی در خود و اجتناب از بدبینی را بهعنوان یکی از راهکارهای فردی جهت فائق آمدن بر فشار روانی شغلی، پیشنهاد مینماید (ساعتچی، 1389، صص 25-24).