۲-۴-۳) فرایند ایجاد درگیری شغلی
تئوری های مربوط به درگیری شغلی منعکس کننده چهار آموزه اصلی است:
-
- کار به عنوان بزرگترین دلبستگی زندگی درنظر گرفته می شود: در این بخش درگیری شغلی به عنوان درجه ای که فرد موقعیتهای شغلی خویش را بخش پر اهمیتی از زندگی درنظر میگیرد، تعریف می شود.
-
-
- مشارکت فعال در فعالیتهای شغلی: در این صورت درگیری شغلی فرصتی برای مشارکت در فرایند تصمیم گیری را فراهم می آورد، همچنین کارکنان با درگیری شغلی بالا، به منظور رسانیدن سازمان به اهداف از پیش تعیین شده، تشکیل اجتماعی را میدهند.
-
-
- عملکرد به عنوان بزرگترین عامل تعیین اعتماد به نفس: در این مبحث، درگیری شغلی از طریق تسهیل دستیابی به اعتبار، خود احترامی، استقلال و اطمینان به نفس، شناخته می شود.
- عملکرد با عقاید شخصی افراد سازگار است: درگیری شغلی، بر این مهم دلالت دارد که عملکرد شغلی بزرگترین احساس ارزشمندی را در افراد ایجاد می کند (Uygur and Kilic, 2009:114).
۲-۴-۴) درگیری شغلی و ویژگیهای فردی
مطالعاتی که در طول دو دهه ی اخیر درخصوص شناسایی ساختار درگیری انجام گرفته، به این مهم از دو منظر نگریسته اند. اول به عنوان یک متغیر تفاوتهای فردی، محققان بر این باورند که درگیری شغلی زمانی رخ میدهد که نیازهای اساسی انسان بر طرف شده باشند و ارزشها و ویژگی های شخصیتی افراد، ایشان را مستعد درگیری کم و بیش با شغلشان نماید. دیدگاه دوم، درگیری شغلی را به عنوان پاسخی به ویژگیهای موقعیتی شغل می شناسد. به عبارت دیگر، انواع مختلفی از شغل یا خصوصیات شغلی بر روی درجه ی درگیری شغلی کارکنان تاثیر میگذارند (Chughtai, 2008:169).
محققان به این نتیجه رسیده اند که درگیری شغلی تابع تفاوتهای فردی و موقعیتهای مختلف شغلی میباشد. بنابرین انتظار می رود که ویژگیهای جمعیت شناختی نظیر: سن، جنسیت، تحصیلات و سالهای خدمت کارکنان و نیز تجارب کاری ایشان با درگیری شغلی مرتبط باشند. تفاوتهای فردی اولیه از جمله: فردگرایی، منبع کنترل، عزت نفس، انگیرش و باوجدانی رابطه مثبت و معناداری با سطح درگیری شغلی دارند (Colquitt, 2000: 678). راببینوویتز[۳۳] معتقد است که هم متغیرهای شخصی و هم متغیرهای موقعیتی بر درگیری شغلی اثر دارند و اهمیت نسبی این دو مجموعه از متغیرها از سوی محققان هر دو طرف بررسی شده است (میرهاشمی، ۱۳۸۹: ۵۹). درگیری شغلی، سهم مهمی در هویت روانشناختی فرد دارد. شغل کارکنان دارای درگیری شغلی بالا با هویتها، رغبتها و هدفهای زیندگی ایشان درگیری تنگاتنگ دارد. کارکنان ممکن است در محیط کار در واکنش به ویژگیهای خاص محیط یا موقعیت کاری با شغل خود درگیر شوند یا آنکه واجد مجموعه ای از نیازها، ارزشها یا خصیصه هایی باشند که زمینه درگیری شغلی را فراهم میآورند (میرهاشمی، ۱۳۸۷: ۱۷).
بلاو و بول (۱۹۸۹) کارکنان موجود در سازمان را به چهار دسته تقسیم نموده اند:
-
- کارکنانی با درگیری شغلی و تعهد سازمانی بالا
-
- کارکنانی با درگیری شغلی بالا و تعهد سازمانی ضعیف
-
- کارکنانی با درگیری شغلی پایین و تعهد سازمانی بالا
- کارکنانی با درگیری شغلی و تعهد سازمانی پایین
کارکنان در گروه اول، “ستارگان سازمان” نام نهاده میشوند. کارکنان گروه دوم را “گرگ های تنها” مینامند، کارکنان گروه سوم به عنوان “شهروندان سازمان” شناخته میشوند و سرانجام کارکنان گروه چهارم را “کارکنان بی احساس” مینامند (Uygur and Kilic, 2009:114 ).
اتکینسون[۳۴] و لیتوین[۳۵] درگیری شغلی را به انگیزه ی پیشرفت ارتباط دادهاند. آنان کارکنان دارای درگیری شغلی بالا را به عنوان افرادی هدف مدار توصیف نموده اند، حال آنکه کارکنان با سطح درگیری پایین افرادی با ویژگی ترس شدید از شکست هستند. ریوه[۳۶] و اسمیت[۳۷] بر این باورند که مولفان، درگیری شغلی را همواره به صورت زیر تعریف نموده اند:
-
- مفهومی که شخص طی آن هویتی روانشناختی مرتبط با کار را شکل میدهد یا کار را به عنوان عاملی مهم در ارائه تصویر کلی از خود در نظر میگیرد
-
- درونی کردن ارزشهای مربوط به خوب بودن کار یا اهمیت آن از لحاظ ارزشمندی شخص
- میزان اثرگذاری عملکرد شخص بر عزت نفس
تحقیقات نشان دادهاند که کارکنان با درگیری شغلی بالا، سلامت ذهنی و جسمانی بیشتری را گزارش میکنند. به علاوه، ایشان ابتکار عمل بیشتر، رفتارهایی فعالانه و اشتیاق بیشتری برای یادگیری از خود بروز میدهند (Schaufeli and Salanova, 2007: 72). کارکنان با درگیری شغلی بالا قادر و مایلند که در انجام وظایف شغلی خویش فداکاریهایی از خود بروز داده و بیش از حد مورد انتظار، عمل میکنند. به علاوه، به نظر میرسد که صرف انرژی در کار و نیز وقف شدن در آن، هسته ی اصلی درگیری شغلی میباشد (Bakker, 2007: 209).
در واقع افراد با درگیری شغلی بالا، انرژی بیشتری در کار از خود بروز میدهند و احساس مفید بودن و سودمندی میکنند. که احساس مذکور به ایشان کمک میکند تلاش بیشتری در سایر جنبههای زندگی نیز از خود بروز دهند. برای نمونه: به دلیل سطح بالای رفتار درست و فعالیت، کارکنان با درگیری شغلی بالا، برای خویش بازخوردهای مثبت مشخصی در رابطه با موفقیت، ارزشمندی و شناخت، ایجاد می نمایند. بسیاری از تحقیقات نشان میدهند که علاقه، اشتیاق و میزان بالای انرژی ایشان در کار، به بیرون از محیط کار نظیر: ورزش، سرگرمی های خلاقانه و کارهای داوطلبانه، نیز راه می باید. کارکنان با درگیری شغلی بالا، فوق انسانی عمل نمی کنند و ایشان نیز همچون افراد دیگر، پس از یکروز کاری سخت و طولانی، احساس خستگی می نمایند اما از کار خویش دلزده و خسته نشده و خستگی خویش را نوعی وضعیت مطبوع توصیف می نمایند برای اینکه در ارتباط با پیشرفت و انجام عملی مثبت روی داده است. سرانجام، افراد با درگیری شغلی بالا، به کار خویش اعتیاد ندارند، ایشان در خارج از محیط کار به تفریح می پردازند و بطرزی بیمارگونه به انجام کار مشغول نمی شوند. طوری که برای ساعات بسیار طولانی و غیر معمول به کار مشغول باشند. ایشان به دلیل به شدت خود را مشغول و سرگرم کار نمی کنند، به دلیل اینکه کار کردن برای ایشان نوعی تفریح و لذت بخش به شمار میآید (Bakker, 2008: 210).