مراقبت طبیعی عبارت است از ظرفیت محیط فیزیکی در فراهم آوردن فرصت های مراقبتی برای ساکنین، نمایندگان آنها مراقبت طبیعی از نظر عملیاتی اجرایی به معنی فراهم کردن و نصب پنجره و تعبیه ورودی های ساختمان است تا امکان دیدن فضای داخلی و خارجی را برای ساکنان و کاربران
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نهایتاًدر سال ۱۹۹۰ کتاب خود در باره منتشر نمود.خود مدل جعفری از جامعه تر و کامل تر بود زیرا مدل خود را صرفاً به محیط ساخته شده محدود می گردد. در واقع از همین زمان و مکان به عنوان یکی از عناصر چهار گانه جرم، مجرم، بزه دیده، مکان و جرم تاکید شد.پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی نیز قوت بیشتری یافت البته جرم شناسی محیطی را می توان در اواسط قرن نوزدهم مشاهده کرد و اصولاً مطالعه در مورد نقاط جرم خیز مکان های خطرناک از قرن نوزدهم آغاز شده بود در واقع از همین زمان بود که بر مکان به عنوانیکی از عناصر چهار گانه جرم(مجرم، بزه دیده ، مکان و جرم) تاکید شد (قورجی بیگی ۱۳۸۷-۸۲-۷۷).
تعریفCPTED :
CPTED را می توان این گونه تعریف کرد طراحی مناسب و کاربردی موثر از محیط و ساختمان که منجر به کاهش جرم و ترس ناشی از جرم می شو(همان،۸۷).
پیشگیری از وقوع جرم از طریق طراحی محیطی CPTED
دومین نسل تئوریسین های محیطی در مدلهای پیشگیری از جرم خود اقدام به تلفیق متغییرهای اجتماعی و فرهنگی کردند و فرضیات واقع گرایانه تری در مورد فرایند اندیشه و رفتارهای مربوط به حریم و خانه افراد پدید آورده اند. از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۸ بنیاد ملی علوم (LEAA) و اداره کل توسعه شهر و مسکن (HND) حدود ۴میلیون دلار برای بررسی و توسع تئوری فضای دفاع پذیر که به عنوان پیشگیری از جرم از طریق مدل محیطی شناخته شده است. اعطا گردید. به نظر تایلور وهارل(۱۹۹۲)CPTED بر روی شرایطی (محل های جرم خیز) که جرم در آن اتفاق می افتد و روش های (فنونی) کاهش آسیب پذیری در این شرایط تمرکز دارد(جعفری۱۹۷۱) یکی از اولین بنیان از آن به عنوان عصر جدیدی در اندیشه های جرم شناختی یاد می کند که بر شرایط و اوضاع و احوال CPTED گذاران پیرامون یک جرم بیشتر از مجرم توجه می کند جمعی از دانشمندان علوم اجتماعی و طراحان شهری آغاز به ایجاد تغییراتی در محیط فیزیکی و اجتماعی نمودند که براساس ۴ اصل پیشگیری از جرم بود که عبارتند از :
۱-کنترل دسترسی جلوگیری از ورود افراد غیر مسئول به مکانهای مسکونی با استفاده وسایل ضد جرم از قبیل تابلوهای هشدار دهنده طراحی خیابان ها و منظره ها.
۲-مراقبت تقویت توان ساکنین مشروح محیط به منظور مشاهده افراد مظنون مزاحمین با حوادث و
وقایعی که رخ می دهد برای جلوگیری از وقوع جرم و کشف جرائم در حال وقوع است.
۳-فعالیتهای حمایتی (حمایت از اقدامات ایمنی) تشویق و ترغیب شهروندان برای استفاده از محیط های ساخته شده به طریقی که باعث کاهش آسیب پذیری محیط در برابر جرم شود.
۴-پیشگیری از محرکها(تقلیل یا تقویت انگیزه ها) از بین بردن محرکهایی که باعث ترغیب ارتکاب جرم توسط مجرم می شود از طریق افزایش خطر احتمالی دستگیری و کاهش شود حاصله از ارتکاب جرم(روزنبام۱۳۸۴ :۱۲۳ )
این موارد اهداف مستقیم برنامه های CPTED بودند و همانطور که کوستموک و یتمور (۱۹۸۱) بیان کردند ارتباط این ۴ مرود انحصار دو جانبه نیست. افزایش کنترل دستیابی باعث افزایش پیشگیری از محرکها می شود افزایش مراقبت باعث افزایش کنترل دستیابی می شود و افزایش فعالیتهای حمایتی باعث افزایش در ۳ مورد دیگر می شود اساسی ترین اصول CPTED اندیشه OTRED قرار دارد احتمال ارتکاب چهار عامل هدف ، خطر، تلاش و سود(مجرمین) حاصله نشات می گیرد و در مواقعی که خطر انجام آن از سود حاصله بیشتر باشد، کاهش می یابد(Lab1992) به طور خلاصه محیطی امن، محیطی است که در آن هدفهای (قربانی) ساده و راحت کمی وجود داشته باشد، محیطی است که در آن برای ارتکاب جرم سعی فراوان باید انجام داد و محیطی است که سود حاصله از جرم در آن به حداقل می رسد.
OTRED معتقد به انتخاب متفکرانه مجرمین می باشد مجرمین هدف را بر این اساس انتخاب می کنند که آیا احتمال دیده شدن ودستگیری زیاد است یا نه(یعنی آیا منقطه جرم توسط نگهبانی که برای پیشگیری از جرم در آنجا هستند محافظت می شود یا نه؟) آیا منطقه به مجرمین اجازه ورود و خروج راحت را می دهد و اینکه آیا منطقه آسیب پذیر هست؟ به بیان دیگر مجرمین مصلحت اندیش هستند ، سود حاصله از ارتکاب جرم را با سختی ها و خطرات دستگیری مقایسه می کنند. آنها فاکتورهای زیر را در تصمیم گیری جهت ارتکاب جرم در یک مکان خاص لحاظ می کنند
۱=چقدر آسان می تاوان به محل ارتکاب جرم وارد شد؟
۲-هدفها (آماج های مورد نظر) چقدر در معرض دید قرار دارند و به چه اندازه آسیب پذیر و جذاب
می باشند؟
۳-شانس دیده شدن چقدر است؟
۴-آیا در صورت دیده شدن افراد منطقه (افراد حاضر در محل) واکنشی بر علیه آنها انجام خواهند داد؟
۵-آیا بعد از ارتکاب جرم راهی سریع(راه های مناسب و قابل دسترسی) در محل جرم برای افراد وجود دارد؟
هدف نهایی CPTED کاهش حوادث و ترس از جرم و در نتیجه بهبود کیفیت زندگی افراد ساکن در محله است این اهداف نقطه پایانی برای CPTED نیست. برای اینکه CPTED بتواند کارایی واقعی خودش را داشته باشد باید نهادینه شود و به صورت فرایندی دائمی برای حمایت از وضیت های محیطی و اجتماعی مطلوب در آید (همان،۱۲۵-۱۲۴) اسکار نیومن در یک تقسیم بندی می توان سلسله مراتب فضای عمومی و خصوصی شهری را به فضای عمومی، نیمه عمومی،خصوصی و نیمه خصوصی تقسیم بندی کرد(روزنبام،۱۳۸۴: ۱۲۰).
استراتژیهای محیطی(عناصر و ارکان) CPTED در پیشگیری از جرم:
۱سخت تر کردن هدف ۲-کنترل دسترسی ۳-افزایش مراقبت ۴-ویژگی های ساختمانهای جامعه
۱-سخت تر کردن هدف:
تئور ی سخت تر کردن هدف استفاده از سخت افزار و موانع فیزیکی را برای پیشگیری از جرم به کار می رود تکنیکهای سخت تر کردن قفلها، میله ها، پنجره های مشبک، زنگها، حصارها، توریها و وسایل متوقف سازنده، همه بر اساس این باور ساده هستند که موانع فیزیکی به وسیله غیر قابل نفوذ کردن از اموال در برابر فعالیتهای مجرمین محافظت می کنندبه طور خاص، با افزایش سطح سخت تر شدن دستیابی به هدف و یا خطرات بالقوه ای که در رسیدن به هدف به وجود می آید به دو طریق مجرمین احتمالی جلوگیری می شود:
۱-مجرم از هدف صرفنظر می کند که اگر دسترسی به آن آسان بود به دنبال آن می بود یا در هنگام سعی در ارتکاب جرم آنها از عهده وسایل به کار گرفته شده بر نمی آیند.
۲-روش دیگر سخت تر کردن هدف که دیدگاهی غیر مستقیم در کنترل جرم است علامت زدن اصل اموال«OI»(اثر شناسایی) است واژه ای جامع است که به تلاشهایی می پردازد که از شهروندان
می خواهد تا به عنوان راهی برای محافظت اموال خود را علامت گذاری نمایند. (روزبنام ۱۳۸۴ :۱۲۶ )
۲-کنترل دسترسی
راه های کنترل دسترسی متضمن ایجاد مرزبندی برای محدود کردن استفاده از فضاهای غیر عمومی جهت افراد مشروع و مورد نظر دارد. چنین محدودیتهایی می تواند سمبلیک (دیوارهای کوتاه و یا مناظر) و با واقعی باشد (دروازه ها و حصار بلند) می تواند محدود به اعضای یک خانواده و یا تمامی محله باشد مثلا در مورد اخیر ممکن است آنها فعالیتهای محرمانه را با محدود کردن ترافیک با یک طرفه کردن خیابان با بن بست کردن آن کاهش دهند. در زمینه کنترل دسترسی در مجتمع های آپارتمانی، نیومن توصیه کرده است که تنها ساکنین کمی از یک ورودی و یا محدوده بیرون ورودی یک ساختمان استفاده کنند. این استراتژی «دسته بندی» نام دارد. دسته بندی یک مجتمع مسکونی بزرگ را به چندین منطقه نیمه عمومی تبدیل می کند تا خطر احتمالی یافتن و دستگیری مجرمین را افزایش دهد(همان، ۱۳۲-۱۳۱) کنترل دسترسی یکی از مفاهیم اصلی CCTV است که بر کاهش فرصت های مجرمانه متمرکز است این کاهش از طریق جلوگیری از دسترسی به آماج های بالقوه وبالا بردن خطر ارتکاب جرم برای مجرمان محقق می شود کنترل دسترسی یا ورودی ها شامل راهبردهای غیر رسمی یا طبیعی (مانند تعریف فضا) و رسمی یا سازمان یافته (مانند استخدام یک نگهبان یا پذیرنده) و مکانیکی (مانند قفل ها و آیفون های تصویری) است(قورچی بیگی ،۱۳۸۷ :۹۴).
۳-افزایش مراقبت:
دید گاه های مراقبتی در پیشگیری از جرم شامل ۲ نوع می شود، اولی شامل افزایش نور(مثلا چراغهای خیابانی)یا مردم(مثلا نگهبانی) در مناطق استراتژیک جهت نظارت بر فعلایتهای مجرمانه است این راه های رسمی می دانند دومین روش متضمن تغییر در محیط فیزیکی جهت بهبود در امر دیدن رفتارهای مشکوک و یا خود جرم می باشد_مثلا ساخت یک مجموعه آپارتمانی به طوری که پنجره روبروی یک گذر عمومی و با حیاط باشد) این فعالیتها از راه های نظارتی طبیعی می نامند و بهترین مصداق آن توسط راه های ارنسیتکتی نیومن بیان شده است که خانه را تامید می وزد. که روند تصمیم گیری در جرایم مختلف متفاوت است و مدل انتخاب عقلانی به پژوهشگران اجازه می دهد که در قالب یک چهار چوب به بررسی تجربی این تصمیم گیری بپردازد(پرویزی ۱۳۷۹ :۲۸).
– نظریه مدل شیوه و سبک زندگی
این نظریه به گات منسوب است و طبق آن هر قدر یک فرد شیوه زندگی باتری داشته باشد یعنی فعالیتهای شغلی تفریحی واوقات فراغت وی بیشتر باشد احتمال بزه دیده شدن او بیشتر است . هر
چقدر یک شخص با افراد بزهکار یا با محیطهای مجرمانه با محیطهای خطرناک با در هر زمان های خطرناک بیشتر رفت و آمد کند شانس بزه دیدگی خود را افزایش می دهد. کسانی که در مرکز شهر زندگی می کنند نسبت به کسانی که در مرحله های دوردست زندگیمی کنند بیشتر شانس بزه دیدگی دارند. جوان ها بر خلاف تصور ما که بیشتر مجرم می شوند اتفاقا به جهت شیوه زندگی بازتری که دارند شانس بزه دیدگی آنها بیشتر است زیرا در مقایسه با افراد مسن شیوه و مدل زندگی آنها بر اساس فعالیت است و نه بر اساس انفعال نظریه مدل زندگی در واقع چنین وانمود می کند که مردان(ترجیحاً حوان و ترجیحاً مجرد و ترجیحاً شهرنشین و بیکار یا کم درآمد) بیشتر در معرض بزه دیدگی هستند بزهکاران، این سیلابها را انتخاب می کنند افرا مسن کمتر بزه دیده میش وند جون شیوه زندگی آنها بسته تر و محتاظانه تر است و همچنین وضع زنان زیرا آنها می دانند که سیبل جرم هستند لذا احتیاطات لازم را به عمل می آورند(نجفی ایرند آبادی۱۳۸۴ -۱۳۸۳ :۲۰۷۱-۲۰۷۰ )
۲-۱۰-۳-نظریه فعالیت روزانه(فعالیت جاری):
این نظریه بیشتر به فلسون (Felson) مر تبط می شود. مارکوس فلسون و لورنس کوهن این نظریه را طرح کرده اند و به وسیله آن، نظریه قبلی(مدل زندگی را تکمیل کرده اند).
نظریبه فعالیت روزانه در مقام پاسخ به این سوال است که چه عواملی تمایل به ارتکاب جرم را مساعد می کند بحث این که آیا موقعیت شرایط سیبل جرم (بزه دیده ازتکاب جرم و تعرض به آن سیبل را مساعد می کند) نظریه فعالیت روزانه بیشتر به اوضاع و احوال با شرایط مادی ارتکاب جرم آنچه که ما شرایط و ارتکاب جرم می نمایم مثل روز بودن یا شب بودن و در این نظریه بحث بر سر رابطه فقر و بزهکاری یا بیکاری و بزهکاری نیست بلکه اتفاقاً بر عکس کوهن و فلسون معتقدند که در دهه ۶۰ میلادی آمریکا دارای شرایط اقتصاد شکوفا و مثبتی بود اما در عین حال در همین زمانها بحران
اجتماعی و تنشهای اجتماعی از جمله بزهکاری در حد زیادی بود کوهن و فلسون نتیجه گرفتند که فقط فقر و بیکاری بحران زا نیست بلکه ثروت و سازندگی هم می تواند جرم زا باشد(همان،۲۰۷۲ -۲۰۷۱).
در خصوص جرایم علیه اموال کوهن و فلسون معتقدند که برای ارتکاب این جرایم سه شرایط لازم است برای وقوع جرم باید سه شرط فوق جمع باشند که هر سه به یکدیگر ارتباط دارند و در همه آنها به طور مستقیم یا غیر مستقیم آماج یا سیبل جرم نقش و تاثیر دارد عنصرهای اصلی در ارتکاب جرم۱-وجود فردی مصمم به ارتکاب جرم(وجود بزهکار برانگیخته ۲-وجود یک سیبل جاذبه دار(وجود آماج جرم مناسب) ۳-عدم وجود محافظ یا محافظت اندک از سیبل آماج (فقدان محافظ کارآمد)( همان ۲۰۷۲) که به شرح سه عنصر فوق پرداخته می شود.
۱-وجود فردی مصمم به ارتکاب جرم نخستین شرط ارتکاب بزه، وجود بزهکار بالقوه ای است که شرایط موجود او را به حد کافی تحریک به ارتکاب جرم کرده باشد این دیدگاه در راهبردهای پیشگیرانه خود همه ی افراد را به نحوی مستعد بزهکاری می داند یعنی حذف بزهکاران بالقوه را امری ناممکن دانسته و در عوض بر سرمایه گذاری در زمینه ی دو عنصر دیگر یعنی تقلیل آماج بزه و ارتقای محافظت موثر از آماج جرم، تمرکز می کند.
۲-وجود یک سیبل جاذبه دار: آماج جرم می تواند شخص یا مال یا مکان خاصی باشد وجود برخی ویژگی ها در افراد یا اماکن یا اموال، آنان را به آماج بالقوه جرم تبدیل می کند و امکان بزه دیدگی آنان
را نسبت به سایرین بالاتر می برد این شرایط و ویژگی هادر خصوص جرایم مختلف متفاوت است محققین مطالعات فراوانی در خصوص شرایطی که آماج را مستعد بزه میکند انجام داده اند و تلاش کرده اند تا ضابطه هایی را برای تشخیص موارد زمینه ساز بزه دیدگی مشخص کنند.
۳-عدم وجود محافظ کارآمد: وجود محافظ یکی از موانع جرم به شمار می رود. منظور از محافظ هر شخصی است که حضور مؤثر آن موجب باز دارندگی از جرم شود بنابراین واحد گشت پلیس، نگهبان مجمتع مسکونی، همسایه هوشیار دوربین مداربسته، شیشه نشکن به عنوان محافظ عمل می کنند آنچه که خیلی مهم است این است که نبود محافظ به طور ویژه خطر واقعه مجرمانه را افزایش می دهد. به دلیل نقش کلیدی محافظ به عنوان مانع و رادع وقوع جرم است که جرائم می توانند بدون افزایش تعداد بزهکاران و صرفاً به دلیل بالا رفتن میزان آماج جرم بی دفاع یا کم دفاع افزایش پیدا کنند و درست بر همین اساس است که سرقت از منازل در مناطق شهری و جوامعی که افراد خانواده در طول روز در خارج از منزل به کار اشتغال دارند، بالاتر است؛ زیرا ترک خانه توسط اعضای خانواده در طول روز شانس وقوع سرقت از منازل مذکور را افزایش می دهد (محمدنسل ۱۳۸۶: ۳۱- ۳۹)
عنصرهای اصلی در ارتکاب جرم
۲-عدم وجود محافظ با حفاظت اندک از سیبل (آماجچ)