پیامبران الهی بدون استثنا پس از اصل توحید مهمترین اصلی که مردم را به آن متذکر کردهاند و ایمان به آن را از مردم خواستهاند. همین اصل است که در اصطلاح متکلمان به نام اصل معاد معروف شده است.[۱۵۵]
در قرآن کریم به صدها آیه برمیخوریم که به نحوی درباره عالم پس از مرگ و روز قیامت بحث کرده است ولی در دوازده آیه رسما پس از ایمان به خدا از ایمان به روز آخرت یاد کرده است. یکی از این آیات، آیه ۱۷ از سوره مبارکه عنکبوت است در این آیه حضرت ابراهیم × خطاب به قومش میفرماید:
{… وَ اعْبُدُوهُ وَ اشْکُرُوا لَهُ إِلَیْهِ تُرْجَعُون}
«و او را بپرستید و وى را سپاس گویید، که به سوى او بازگردانیده میشوید.»
در واقع در این آیه جمله {إِلَیْهِ تُرْجَعُون} در مقام بیان علت جمله ماقبل است و در آن فهمانده که این که گفتیم خدا را عبادت کنید برای این است که به سویش بازمیگردید و از شما حساب میکشد. چون اگر قیامتی و رجوعی و حسابی نبود برای عبادت خدا هیچ علت قانعکنندهای وجود نداشت. پس تنها ملاک عبادت سعادت اخروی است که با ایمان و کفر و عبادت وشکر و ترک عبادت و کفران مختلف میشود پس باید مسئله معاد ورجوع به خدا باعث عبادت و شکر شود.[۱۵۶] به عبارت دیگر از این آیه بهخوبی میتوان فهمید در شرایع گذشته از جمله در شریعت حضرت ابراهیم × نه تنها مسئله معاد وجود داشته بلکه اعتقاد به معاد را سبب عبادت وشکر گذاری هم میدانستند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
علاوه بر این آیه در سوره مبارکه نجم آیات ۳۶ تا ۴۷ به تصدیق معاد در شریعت حضرت ابراهیم و حضرت موسی× اشاره میکند. قرآن کریم در این آیات به بیان یک اصل کلی که در سایر آیینهای آسمانی نیز بوده است پرداخته و چنین میگوید: آیا کسی که با این وعدههای خیالی دست از انفاق برداشته و میخواهد خود را با پرداختن مختصر مالی از کیفر الهی رهایی بخشد، از آنچه در کتب موسی نازل گردیده باخبر نشده است؟ و همچنین آنچه در کتب ابراهیم نازل شده، همان ابراهیم که وظیفه خود را به طور کامل ادا کرد.
بعد در سه آیه پشت سر هم به سه اصل از اصول مسلم اسلامی که در کتب آسمانی پیشین نیز به عنوان اصول مسلمی شناخته شده است اشاره میکند. از آن جمله این که هر کس مسئول گناهان خویش هست، بهره هر کس در آخرت همان سعی و کوشش اوست و خداوند به هر کس در برابر عملش جزای کامل میدهد و بدین وسیله قرآن خط بطلان بر بسیاری از اوهام و خرافات که عوام مردم دارند و یا احیانا در بعضی از مذاهب به صورت یک عقیده در آمده است میکشد. به دنبال این مطالب بعد از ذکر اموری که مربوط به ربوبیت و تدبیر پروردگار است به امر معاد پرداخته و میگوید: آیا انسان خبر ندارد که در کتب پیشین آمده که بر خداوند است ایجاد عالم دیگر {وَ أَنَّ عَلَیْهِ النَّشْأَهَ الْأُخْرى}در این آیه نشأت به معنای آفرینش و تربیت چیزی است و نشأه اخری چیزی جز رستاخیز نیست.[۱۵۷]
با توجه با آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که اعتقاد به رستاخیز و جهان آخرت تنها مخصوص به شریعت اسلام نیست بلکه در دیگر شرایع الهی نیز وجود دارد.
۳ـ۲ـ۴ـ نماز
نماز یکی از عباداتی است که در شرایع الهی بیشترین اهمیت را داشته است و بسیار سرنوشتساز و حیاتی است. در اسلام نیز به عنوان معراج مؤمن شمرده شده است.
آیات قرآن کریم به خوبی نشان می دهد که در هر شریعتی از انبیا گذشته فریضهای به نام نماز وجود داشته است که ما در اینجا تعدادی از آن ها را بیان میکنیم: حضرت ابراهیم × به شکرانه فرزندی که خدا به او موهبت فرمود عرض میکند.
{رَبِّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاهِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاء}
«پروردگارا، مرا برپادارنده نماز قرار ده، و از فرزندان من نیز. پروردگارا، و دعاى مرا بپذیر.»
همچنین آیه ۸۷ از سوره مبارکه یونس اقامه نماز در میان بنی اسراییل را نشان میدهد:
{وَ أَوْحَیْنا إِلى مُوسى وَ أَخیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیُوتاً وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَهً وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنین}
در واقع معنای آیه مورد بحث این است که: ما به موسی و برادرش وحی کردیم که شما برای قومتان خانههایی در مصر بسازید تا در آن سکونت کنند.
از این قسمت بر میآید که گویا تا آن موقع بنی اسراییل زندگی شهری نداشتند بلکه مانند صحرا نشینان در خیمه ها و امثال آن زنگی می کردند به همین خاطر است که خداوند به موسی وحی میکند تا خانهها را رو به روی هم و در یک جهت قرار دهند تا دیوار به دیوار یکدیگر باشد و امر تبلیغ و مشاوره و تشکیل اجتماع برای نماز ممکن باشد.[۱۵۸]
علاوه بر این آیات ۱۴ تا ۱۹ سوره اعلی نیز بر این مسئله دلالت دارد خداوند متعال در این آیات عامل فلاح و رستگاری و پیروزی را سه چیز میشمرد: تزکیه، ذکر نام خداوند و سپس به جا آوردن نماز. سپس به عامل اصلی انحراف از این برنامه فلاح و رستگاری اشاره کرده و میافزاید: بلکه شما حیات دنیا را مقدم میدارید در حالی که آخرت بهتر و پایدار تر است و سرانجام درپایان سوره میفرماید: این دستوراتی که گفته شد منحصر به این کتاب آسمانی نیست بلکه در صحف و کتب پیشین نیز آمده است یعنی صحف و کتب ابراهیم و موسی^.[۱۵۹]
در واقع میتوان به دست آورد که دستورات اخیر در زمینه تزکیه و نماز و مقدم نشمردن حیات دنیا بر آخرت از اساسیترین تعلیمات همه انبیا بوده و در تمام کتب آسمانی آمده است.
همچنین حضرت عیسی × در بدو تولد و دقایق آغازین زندگیاش میفرماید:
{… وَ أَوْصانی بِالصَّلاهِ وَ الزَّکاهِ ما دُمْتُ حَیًّا}
خدایم مرا به اقامه نماز و برپا داشتن آن توصیه فرموده است. در واقع از این جمله به خوبی ثابت میشود که نماز و زکات هم در شریعت حضرت عیسی× بوده و باید باشد. مگر این که ملت مسیح آن ها را نظیر مابقی وظایف قطعی و حتمی خویشتن به دست فراموشی سپرده باشند.[۱۶۰]
در پایان گفتنی است نماز که رابطه بین خلق و خالق است از اعمالی محسوب میشود که اقامه آن در ردیف اهم وظایف همه پیامبران الهی بوده است و در قرآن به دنبال کارهای پسندیده الهی از آن یاد شده است. میفرماید:
{وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاهِ وَ إیتاءَ الزَّکاهِ وَ کانُوا لَنا عابِدین}
«و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما هدایت مىکردند، و به ایشان انجام دادن کارهاى نیک و برپاداشتن نماز و دادن زکات را وحى کردیم و آنان پرستنده ما بودند.»
۳ـ۲ـ۵ـ زکات
پرداخت و ادای زکات به عنوان انفاق مالی از واجبات تشریعی ادیان الهی است و از اهمیتی کمتر از نماز برخوردار نیست. نماز و زکات در قرآن کریم همدوش یکدیگر قرار گرفته و بیشتر مواردی که صحبت از رابطه انسان با خدا در قالب نماز به میان آمده است از ارتباط او با خلق خدا نیز صحبت شده است. قرآن یکی از نشانههای شرک و مشرکین را نپرداختن زکات برشمرده است و در این زمینه میفرماید:
{الَّذینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ بِالْآخِرَهِ هُمْ کافِرُون}[۱۶۱]
«همان کسانى که زکات نمىدهند و آنان که به آخرت ناباورند.»
پس مشرکین و کافران به معاد هستند که زکات را پرداخت نمیکنند.
قرآن کریم دربارهی وجود زکات در شرایع گذشته میفرماید:
{وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاهِ وَ إیتاءَ الزَّکاهِ وَ کانُوا لَنا عابِدینَ}[۱۶۲]
«و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما هدایت مىکردند، و به ایشان انجام دادن کارهاى نیک و برپاداشتن نماز و دادن زکات را وحى کردیم و آنان پرستنده ما بودند.»
این آیه گویای وجود زکات در تمام شرایع الهی است و دلالت بر وجوب آن نیز دارد. چراکه عطف به صلاه شده و معطوف و معطوف علیه بر اساس قانون ادبیات در حکم هم هستند البته قرینه بر وجوب نیز داریم و آن این که معطوف علیه زکات در آیه نماز است که وجوب آن بی تردید است.
همچنین آیات ۱۵۵ و ۱۵۶ سوره مبارکه اعراف که جریان رفتن حضرت موسی× را به میعادگاه بیان میکند در پایان آیات خداوند خطاب به بنی اسرائیل میفرماید: من به زودی رحمتم را برای کسانی که سه کار را انجام میدهند مینویسم، آن ها که تقوا پیشه کنند و آن ها که زکات میپردازند و آن ها که به آیات ما ایمان میآورند. همین آیات خود نشان میدهد که پرداخت زکات در میان شریعت حضرت موسی× و قوم بنی اسرائیل رواج داشته است.[۱۶۳]
علاوه بر این آیه ۳۱ از سوره مبارکه مریم وجوب ادای زکات در شریعت حضرت عیسی× را نشان میدهد.
{وَ أَوْصانی بِالصَّلاهِ وَ الزَّکاه}
یعنی پروردگارم مرا به اقامه نماز و پرداخت زکات توصیه و سفارش کرده است.
در اسلام نیز زکات از ضروریات دین است و منکر آن کافر خواهد بود. در دیگر شرایع الهی نیز زکات لازم و واجب بوده است. در ذیل آیه ۱۲ از سوره مبارکه مائده آمده است که خداوند متعال از قوم بنی اسرائیل عهد و پیمان موکد میگیرد که چنانکه اقامه نماز نمایند و زکات خویش را بپردازند، گناهانشان را میبخشد و آن ها را در باغهای بهشتی که نهرها از پای درختانش جاری است وارد میکند.
به طور کلی از مجموع آنچه گفته شد میتوان به دست آورد که زکات به عنوان یک فریضه و تکلیف در تمام شرایع الهی وجود داشته است.
۳ـ۲ـ۶ـ روزه
از مشترکات شرایع الهی صوم و روزه است. این عامل تزکیه نفوس و سپر آتش دوزخ در برنامه پیامبران و آیین الهی آنان در قرآن کریم به چشم میخورد: قرآن در کنار تشریع روزه بر مومنان و امت پیامبر خاتم میفرماید:
{یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون}[۱۶۴]
«اى کسانى که ایمان آوردهاید، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه که بر کسانى که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود، باشد که پرهیزگاری کنید.»
در واقع این آیه به ما میفهماند که شما، مسلمانان نباید از تشریع روزه وحشت کنید و آن را گران بشمارید چون این حکم منحصر به شما نبوده بلکه حکمی است که در امتهای سابق نیز تشریع شده بود. البته در این آیه منظور از {الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُم} امتهای گذشته و قبل از ظهور اسلام است، امتهای انبیای قبل چون امت ابراهیم، موسی، عیسی و. .. است. چون هرجا در قرآن کریم به چشم میخورد ناظر بر همین معناست. اما این مطلب به آن معنا نیست که جمله {کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُم} در مقام اطلاق از حیث اشخاص است و میخواهد بفرماید: تمامی تک تک امتها روزه داشته اند و نیز به آن معنا نیست که بفهماند که روزه اسلام شبیه روزه امتهای پیشین است. پس آیه شریفه نه دلالت دارد بر این که تمامی امتها بدون استثنا روزه داشتهاند و نه دلالت دارد بر این که روزه همه امتها مانند روزه ما مسلمانان در خصوص ماه مبارک رمضان و از ساعت فلان تا ساعت فلان و دارای همه خصوصیات روزه ما بوده بلکه تنها در این مقام است که اصل روزه و خودداری را در امتهای پیشین اثبات کند و بفرماید: امتهای پیشین هم روزه داشتهاند.
علاوه بر این باید گفت: در عصر و زمان زکریا روزه از مسلمات بوده به گونهای که قرآن جریان حضرت مریم را نقل میکند و میفرماید:
{… وَ قَرِّی عَیْناً فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا}[۱۶۵]
«… و دیده روشن دار. پس اگر کسى از آدمیان را دیدى، بگوى: من براى [خداى] رحمان روزه نذر کردهام، و امروز مطلقاً با انسانى سخن نخواهم گفت.»
۳ـ۲ـ۷ـ حج