|
|
سطح چربی و پروتین خوراک میتواند برکنش میتوکندری کارساز باشد؛ نشان داده شده است که [۲۶]ROS در میتوکندری جانورانی دارای FE پایین افزایش مییابد، که ممکن است به سبب تنش اکسیداتیو و آسیبهای پیآیند آن به پروتینهای مهم زنجیره تنفسی باشد (Bottje et al., ۲۰۰۶). پژوهشهای بسیاری در زمینه بازدهی خوراک انجام و روشهای گوناگون با ویژگیهایی متفاوت، برای محاسبه بازدهی خوراک پیشنهاد شده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کوخ و همکاران (Koch et al., 1963) گزارش کردند که گزینش برای بازدهی خوراک، نرخ رشد و بازدهی خوراک را افزایش داد، ولی بر مقدار مصرف خوراک کارساز نبود. گزینش برای مقدار مصرف خوراک، هم نرخ رشد و هم مقدار مصرف خوراک را افزایش داد، ولی بازدهی خوراک را بهبود نبخشید. ایشان RFI را برای اندازه گیری بازدهی خوراک پیشنهاد کردند. آرتور و همکاران (Arthur et al., ۲۰۰۱a) در پژوهشی با گاوهای آنگوس، فراسنجههای ژنتیکی و فنوتیپی را برای FI و FE برآورد کردند؛ فروزههای مورد بررسی: وزن ۲۰۰ روزگی، وزن ۴۰۰ روزگی، ADG و MW[27] و [۲۸]DFI، FCR و RFIبودند. وراثتپذیری وزن ۲۰۰ روزگی، وزن ۴۰۰ روزگی، ADG، FCR، RFI به ترتیب ۱۷/۰، ۲۷/۰، ۲۸/۰، ۲۹/۰ و ۳۹/۰ برآورد شد. FCR به طور ژنتیکی (۶۶/۰= rg) و به طور فنوتیپی (۵۳/۰=rp) با RFI همبسته بود. ADG با FCR (74/0- = rp و ۶۲/-۰= rg) همبستگی بالایی، و با RFI (04/0- = rg و ۰۶/۰- = rp) همبستگی پایینی داشت. این یافته ها نشان دادند که بهبود ژنتیکی بازدهی خوراک با گزینش بر پایه روشهایی که همبستگی پایینی با رشد و دیگر فروزههای رشد دارند، امکانپذیر است. لانکستر و همکاران (Lancaster et al., ۲۰۰۵) نشان دادند که RFI با DMI (59/0) و FCR (53/0) همبسته بود اما با ADG یا MBW همبستگی نداشت. گاوهای Low RFI، ۱۵% کمتر از گاوهای High RFI، خوراک خوردند و FCR گاوهای گروه Low RFI، ۱۶% کمتر از FCR گاوهای گروهHigh RFI ، بود. بازده جزیی رشد (PEG) (ADG بخش بر DMI) همبستگی بالایی با DMI (51/0-) و RFI (85/0-)، همبستگی متوسطی با ADG (29/0) و MBW (25/0-) داشت؛ گاوهای Low RFI در مقایسه با گاوهای High RFI، بازده جزیی رشد بهتری داشتند (۳۶/۰ در برابر ۲۶/۰). بازده جزیی رشد با RFI همبسته (۶۱/۰) بود و همبستگی بالایی با ADG (74/0) داشت. در مقایسه با دیگر روشهای بازدهی خوراک که در این پژوهش به کار گرفته شدند ([۲۹]RGE و PEG)،RFI روش سودمندی برای بهبود بازدهی خوراک در برنامههای بهنژادی شناخته شد. کاماک و همکاران (Cammack et al., ۲۰۰۵) فراسنجههای ژنتیکی را برای FI و ADG در برههای نر بررسی کردند. وراثتپذیری DFI، ۲۵/۰، وراثتپذیری RFI، ۱۱/۰، و وراثتپذیری ADG، ۲۶/۰ گزارش شد. همبستگی ژنتیکی بین DFI و ADG، برابر ۸/۰ و بین DFI و RFL، ۶۱/۰، و بین RFI و ADG، ۹۳/۰- بود. ردن و همکاران (Redden et al., 2011) در دو گروه گوسفند تارگی (برههایی که جیرهی رشد دریافت کردند و گوسفندهای یک ساله که جیرهی نگهداری دریافت کردند)، همبستگی فنوتیپی بین برههای رو به رشد و فروزههای بازدهی خوراک را بررسی و گزارش کردند که ADG برهها، همبستگی منفی با سن (۳۴/۰-) و وزن آغازین (۴۰/۰-) داشت. تفاوت معنیداری بین گروه های RFI در وزن آغازین و ADG مشاهده نشد. ADG برهها، همبستگی منفی (۷۷/۰-) با FCR و همبستگی مثبتی (۴۹۶/۰) با DMI داشت. FCR، با وزن آغازین و ADG همبسته بود. برههای دارای RFIپایین نسبت به برههای دارای RFI بالا، ۱۹% کمتر خوراک خوردند، در حالی که MBW و ADG این دو گروه مشابه بود. همبستگی بین عملکرد میشها و بازدهی خوراک همانند برهها بود ADG] با سن (۳۳/۰-) و با DMI ( (34/0) همبسته بود[. در گوسفندهای یک ساله، DMI همبستگی مثبتی با وزن آغازین (۴۹/۰) و ADG (34/0) داشت، بین FCR و سن، وزن آغازین، DMI، ADG و RFI، همبستگی فنوتیپی مشاهده شد. گوسفندهای یک ساله دارای RFI پایین، ۲۹% کمتر از گوسفندهای دارای RFI بالا، خوراک مصرف کردند. تفاوتی میان گروههای RFI برای MBW، ADG یا FCR دیده نشد. ریچاردسون و همکاران (Richardson et al., 2004) نشان دادند که غلظت فراسنجههای خونی در گوسالههای پرواری با بازدهی تولید همبسته بود. تراوش لپتین که با افزایش بافت چربی در گاو زیاد می شود (Ji et al., 1997; Chiliard et al., 1998)، همبستگی مثبتی با RFI داشت. اوره، فراسنجه دیگری است که با درصد پروتین در گاو (Robinson et al., ۱۹۹۲) و رشد بافت ماهیچه در گوسفند (Clarke et al, 1996; Cameron, 1992) همبستگی منفی، و با چربی پشت در گوسفند (Clarke et al., 1996)، همبستگی مثبتی داشت. کراتینین نیز همبستگی مثبتی با درصد پروتین (Cameron, 1992; Clark et al., 1996) و همبستگی منفی با ضخامت چربی پشت در گوسفند داشت. بین غلظت پلاسمایی کورتیزول و ACTH، با RFI نیز همبستگی وجود داشت. بررسی همبستگی ژنتیکی بین RFI و کورتیزول پلاسما برای گاوهای در معرض تنش، نشان داد که دامهای حساس به تنش، RFI بالاتری داشتند (Richardson et al., 2004). در بره های جوان، بازدهی خوراک پایین (FCR یا RFI بالا) با سطوح بالاتر کورتیزول همبستگی مستقیمی داشت (Knott et al., 2004). ریچاردسون و هرد (Richardson and Herd, 2004)، سطح بالایی از کل پروتین پلاسما، غلظت خونی اوره و آسپارتات آمینو ترانسفراز (شاخصی از تجزیه پروتینها در جگر) را در گاوهای دارای RFI بالا، گزارش کردند. پاسخ گوسفند به سازههای تنشزا، افزایش نرخ متابولیکی و افزایش مصرف انرژی با فعال شدن محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- آدرینال است (Knott et al., ۲۰۱۰). در این پژوهش فرض بر این بود که گوسفندانی که بازدهی کمتری دارند، بیشتر به تزریق هورمون آدرینوکوتیکوتروپین پاسخ میدهند. گوسفندانی که غلظت بالایی از کورتیزول داشتند، بافت چربی بیشتری داشتند. این دادهها به روشنی نشان دادند که، بازدهی به کارگیری انرژی (هنگامی که بر پایه RFI اندازهگیری شود) به طور معنی داری با پاسخ گوسفندان به تنش رابطه داشت، که ممکن است برای گزینش گوسفندان برتر سودمندتر باشد. کلی و همکاران (Kelly et al., 2010)، در تلیسههای پرواری که بر پایه RFI گزینش شده بودند، رابطه بین بازده خوراک، عملکرد و فراسنجههای خونی را بررسی کردند. عمق چربی با G:F (07/0 = P ،۲۸/۰- = r) همبسته بود. غلظتهای اورهای پلاسما (۰۷/۰ = P، ۳۸/۰ = r)، بتاهیدروکسی بوتیرات (۰۱/۰ > P، ۴/۰ = (rو انسولین (۰۷/۰ = P، ۲۳/۰=r) با RFI همبسته بودند. با این وجود، غلظت IGF-1 خون با بازده خوراک همبستگی نشان نداد. کلی و همکاران (۲۰۱۱ Kelly et al.,) گزارش کردند که در گاوهای نر گوشتی، RFI همبستگی بالایی با DMI، و همبستگی متوسطی با F:G داشت. اما ضریب همبستگی پایینی را بین فراسنجههای (نشانگرها) خونی (IGF-I، انسولین، لپتین و گلوکز) و مصرف خوراک و بازدهی خوراک، گزارش کردند. رینکون-دلگادو و همکاران (Delgado et al., 2011-Rincon) گزارش کردند که سلولهای قرمز خون و میانگین جرم هموگلوبین در گلبولهای قرمز ((MCH میشهای دارای RFI مثبت (بازدهی خوراک پایین) بیشتر از (P) میشهایی بود، که RFI منفی داشتند. سلولهای قرمز خون و سلولهای سفید خون قوچهای دارای RFI مثبت، بیشتر از (P) قوچهایی بود، که RFI منفی داشتند. حجم سلولهای قرمز خون و MCH ((P) فقط برای MCH) قوچهای دارای RFI مثبت، کمتر از قوچهایی بود که RFI منفی داشتند. گلوکز خون میشها و قوچهای دارای RFI مثبت نیز، بیشتر از قوچهایی بود که RFI منفی داشتند. یافتههای این پژوهش نشان داد که گوسفندان با RFI مثبت، نسبت به گوسفندان با RFI منفی، حساسیت بیشتری به تنش خواهند داشت. اقبال و همکاران (Iqbal et al., 2004) نشان دادند که غلظت کربونیل[۳۰] پروتین در ماهیچه سینه جوجههای گوشتی دارای FE پایین، بیشتر از جوجههایی بود که FE بالایی داشتند، که این نشان دهنده افزایش اکسیداسیون پروتین در میتوکندری جوجههای گوشتی دارای FE پایین، بود. در میتوکندریهای ماهیچه سینه جوجههای گوشتی دارای FE بالا، فعالیت مجموعههای زنجیره تنفسی (I، II، III و IV)، نسبت به جوجههای گوشتی دارای FE پایین، بالاتر بود. بیان پنج پروتین میتوکندریاییcore I] ، Cyt c1، Cyt b (complex III)، [۳۱]COX II و [[۳۲]ANT1در میتوکندری ماهیچه سینه جوجههای گوشتی دارای FE پایین، نیز بالاتر بود. باتج و همکاران(Bottje et al., 2002) نشان دادند که [۳۳]RCR میتوکندریایی در ماهیچه جوجههای گوشتی دارای بازدهی خوراک پایین (LFE) کمتر از جوجههایی بود که بازدهی خوراک بالایی (HFE) داشتند. بررسی نسبت ADP:O2[34] (شاخصی برای اکسیداسیون فسفوریلاسیون)، تفاوتی را بین دو گروه LFE و HFE نشان نداد. نشت الکترون )که تولید H2O2 را در پی دارد(، در میتوکندری ماهیچه جوجههای گوشتی دارای بازدهی خوراک پایین، بیشتر از جوجههایی بود که بازدهی خوراک بالایی داشتند. تویومیزو و همکاران (Toyomizu et al., 2011) گزارش کردند که میتوکندریهای ماهیچه اسکلتی جوجههای گوشتی در مقایسه با جوجههای تخمگذار، فعالیت اکسیداسیون و فسفوریلاسیون بیشتر و نشت پروتون کمتری داشت، که در نتیجه آن، بازدهی فسفوریلاسیون اکسیداتیو افزایش مییابد. کولاس و همکاران (Kolath et al., ۲۰۰۶b) با بررسی همبستگی بین کنش میتوکندریایی و RFI در گوسالههای آنگوس نشان دادند که عملکرد رشد در دو گروه RFI پایین و RFI بالا، تفاوتی بین وزن آغازین و وزن پایانی و یا ADG نشان نداد (P=0.08). اگرچه ADFI برای گوسالههایی دارای RFI بالا بیشتر بود (گوسالههای RFI High، ۵۴۰/۱ کیلو در روز بیشتر از گوسالههای Low RFI خوراک مصرف کردند). ترکیب لاشه و ADG بین دو گروه Low RFI و High RFI معنیدار نبود. گوسالههای Low RFI، نرخ تنفس بیشتری در مکان ۲ و ۳ (RCR) و تولید هیدروژن پراکسید بیشتری (در حضور گلوتامین و سوکسینات به عنوان سوبسترای تنفسی) را نسبت به گوسالههای High RFI نشان دادند. کنترل پذیرنده[۳۵] و نسبت O2 :ADP، بین دو گروه سوبسترا، متفاوت نبود. هنگامی که تولید هیدروژن پراکسید به شکل نسبتی از یک نسبت نرخ تنفس بیان شد، تفاوتی بین گروهها دیده نشد؛ یعنی نسبت الکترون برای هر دو گروه مشابه بود. غلظت گلوکز پلاسمایی در گاوهای High RFI بیشتر از گاوهای Low RFI بود اما غلظت انسولین بین دو گروه متفاوت نبود. شاید افزایش غلظت پلاسمایی گلوکز که در گاوهای دارای RFI بالا به سبب مصرف خوراک بیشتر در این گاوها باشد. به نظر میرسد که کنش میتوکندریایی بین گاوهای High RFI و Low RFI متفاوت نباشد ولی نرخ تنفس میتوکندریایی در گاوهای Low RFI در مقایسه با گاوهای High RFI اندکی بیشتر بود. کولاس و همکاران (Kolath et al., 2006a)، بیان پروتین جداکننده ۲ و ۳[۳۶]، SNP از DNA میتوکندریایی و RFI را در گاوهای آنگوس بررسی کردند. زنجیره تنفسی از ۸۳ زیر واحد (۷۰ تا از هسته و ۱۳ تا از mtDNA) تشکیل شده است. موتاسیون mtDNA سبب ناکارآمدی تولید انرژی میتوکندریایی در انسان میشود. پروتینهای دیگر که به وسیله هسته رمزگذاری میشوند، در کنش میتوکندریایی نقش مهمی دارند؛ همانند [۳۷] ANT و پروتین جداکننده ۲ و ۳، بیان پروتین و mRNA جداکننده ۲ و ۳ با روش Western blotting و PCR کمّی تعیین شد؛ تعیین SNP از DNA میتوکندری سلولهای خون به وسیله روش استاندارد استخراج فنول الکتروفرم مشخص شد. میانگین وزن روزانه و ترکیب لاشه بین گوسالههای پرواری دارایRFI بالا و RFI پایین متفاوت بود. به طور متوسط تعداد ۸/۹ و ۹/۸ پلیمورفیسمها، در ژنوم میتوکندریایی، برای RFI پایین و RFI بالا یافت شد؛ اما هیچ کدام از این پلیمورفیسمها با RFI همبستگی نداشت. تفاوتی در بیان mRNA پروتین جدا کننده ۲ و ۳ میتوکندریایی، بین گوسالههای پرواری دارای RFI بالا و پایین، دیده نشد؛ که به نظر میرسد بیان mRNA پروتین جدا کننده و توالیDNA میتوکندریایی، با RFI همبستگی نداشته باشد. کلی و همکاران (Kelly et al., ۲۰۱۰) درجهبندی فنوتیپی RFI را بر رونویسی ژن ۱ (موثر در زنجیره تنفسی) و ژن ۲ (موثر در رمزگذاری سازه رونویسی تنظیمکننده تکامل میتوکندری) بررسی کردند. تلیسهها (۸۶=n) با یک جیره برپایه کنسانتره ]کم علوفه (LF)[ برای ۸۲ روز (برای تعیین RFI) پرورش داده شدند؛ ۱۰ راس گاو دارای RFIبالا و ۱۰ راس گاو دارای RFI پایین گزینش شد. بیوپسی از ماهیچه راسته[۳۸] در آغاز گزینش، و ۶ هفته بعد گرفته شد و سپس خوراک علوفهای (پر علوفه (HF)) در اختیار دامها قرار داده شد. بیان mRNA پروتین جدا کننده ۳ [۳۹](UCP3) )سازهای که سبب تحریک نشت پروتون میتوکندریایی در ماهیچه می شود( در گاوهای High RFI، ۲/۲ برابر گاوهای Low RFI بود (P= 0.06). رمزگذاری رونویسی mRNA برای رونویسی سازه PGC1α (۱-PGC به عنوان یک تنظیم کننده ظرفیت اکسیداتیو، و سوخت و ساز چربی شناخته شده است) در گاوهای Low RFI، ۷/۱ برابر گاوهای High RFI بود. برهمکنش فنوتیپ و خوراک گواهی بود، برای فراوانی رونویسی ANT1 mRNA با سطح بیان بیشتر(P=0.4) در گاوهای RFI Low، در خلال دورهای که به دامها خوراک HF داده میشد. ولی تفاوتی بین فنوتیپها، در خلال دورهای که گاوها خوراک LF خوردند، مشاهده نشد (P= 0.50). برهمکنش فنوتیپ و خوراک همچنین گواهی بود، بر بیان بیشتر (P=0.04) COX II در گاوهای Low RFI، در مقایسه با گاوهای High RFI، در خلال دورهای که به دامها خوراکLF داده میشد (نه، (HF. این دادهها نشان دهنده نوعی همبستگی بین بازدهی انرژی سلولی و RFI در گاو هستند. باتج و همکاران (Bottje et al., ۲۰۰۲) نشان دادند که میزان RCR میتوکندری در ماهیچه جوجههای گوشتی دارای بازدهی خوراک پایین (LFE) کمتر از جوجههایی بود که بازدهی خوراک بالایی (HFE) داشتند. این تفاوت تنها در حضور پیروات و مالات (نه سوکسینات) مشاهده شد، که نشاندهنده تفاوت این دو گروه (جوجههای Low FEو (High FE در فعالیت Cox I زنجیره تنفسی است. بررسی نسبت ADP:O2، تفاوتی را بین دو گروه Low FE و High FE نشان نداد. نشست الکترون که به وسیله تولید H2O2 تعیین می شود، در میتوکندری ماهیچه سینه پرندگان دارای FE پایین نسبت به میتوکندری ماهیچه سینه پرندگان دارای FE بالا، بیشتر بود. نشت الکترون پیآیند مهار انتقال الکترون در کمپلکس I (با روتنون) و کمپلکس III با (آنتیمایسین A) در میتوکندری ماهیچه سینه پرندگان دارای FE پایین (نه FE بالا) افزایش یافت. بین گروههای بازدهی خوراک، تفاوتی در نشت الکترون میتوکندری ماهیچه پا وجود نداشت، ولی تولید H2O2 بالا بود (P<0.07). یافته ها نشان داند که پیوستگی پایین زنجیره تنفسی در میتوکندری ماهیچه پرندگان دارای FE پایین ممکن است به سبب فعالیت کم کمپلکس I و II و ناهنجاری نشت الکترون باشد. اوجانو-دیرین و همکاران (Ojano-Dirain et al., ۲۰۰۵) فعالیت مجموعههای زنجیره تنفسی میتوکندری دوازدهه پرندگان دارای FE بالا و پایین را به روش اسپکتروفتومتری اندازهگیری کردند؛ بیان پروتین میتوکندریایی و اکسیداسیون پروتین (کربونیل) با روش Western Blots ارزیابی شد. فعالیت همه کمپلکسها زنجیره تنفسی میتوکندری دوازدهه (به جز کمپلکس (IV پرندگان Low FE کمتر از پرندگان High FE، بود. کاهش فعالیت کمپلکسها و بیان پروتینها، با اکسید شدن مقدار زیادی پروتین (در میتوکندری پرندگان (Low FE همراه بود که نشان میدهد که تنش اکسیداتیو میتواند سبب کاهش کنش میتوکندریهای دوازدهه گروه Low FE شده باشد؛ در حالی که سطح کربونیل پروتین در میتوکندری دوازدهه پرندگان Low FE، بالاتر بود. اوجانو-دیرین و همکاران (Ojano-Dirain et al., ۲۰۰۴) رابطه کنش میتوکندری دوازدهه و جایگاه ویژه ایجاد ناهنجاری در انتقال الکترون را با بازدهی خوراک ارزیابی کردند. افزایش پی در پی ADP سبب ۱) RCR بیشتر در میتوکندری پرندگان High FE (در حضور سوکسینات) و ۲) نرخ بیشتر ADP:O2 (شاخص اکسیداسیون فسفریلاسیون در میتوکندری که سوبسترای آن NADH (مالات، پیروات یا هر دو)) در میتوکندری پرندگان Low FE ، می شود. نشت پایه الکترون که با تولید H2O2 اندازهگیری شد، در میتوکندری پرندگان Low FE، در حضور سوکسینات بیشتر بود (P=0.08). سطح H2O2 تولید شده به وسیله کمپلکسI و IIدر میتوکندری پرندگان Low FE در مقایسه با میتوکندری پرندگان High FE افزایش یافت (P<0.07)؛ نشت بیشتر الکترون در میتوکندری پرندگان Low FE، شاید به سبب جایگاه ویژه ناهنجاری کمپلکس I و II در انتقال الکترون باشد. افزایش H2O2 در میتوکندری پرندگان Low FE، ممکن است به سبب ناهنجاری انتقال الکترون در کمپلکس I و III باشد. یافته ها نشان دادند که میتوکندری دوازدهه در بیان فنوتیپی FE نقش مهمی دارد. تینسلی و همکاران (Tinsley et al., ۲۰۱۰) بیان پروتین میتوکندریایی و اکسیداسیون را در ماهیچه قلب پرندگان (پرندگان نر لاین) دارای بازدهی خوراک بالا و پایین بررسی کردند. بیان ۶ پروتین زنجیره تنفسی (کمپلکس II، واحد (CII tos) پروتین دارای سولفور- آهن، cytb (Cytc1) cyt (از کمپلکس III) و واحد II سیتوکروم اکسیداز (CoxII) (از کمپلکس IV) و (ANT1 در میتوکندری قلب پرندگان Low FE بالاتر بود، ولی پروتین ۱ (واحد (NAD6C) NAD 6C) (کمپلکس I) در پرندگان High FE بالاتر بود؛ سطح پروتین کربونیل در بافت قلب پرندگان Low FE نسبت به پرندگان High FEبالاتر بود. این یافته ها نشان دادند که، بین بیان پروتینها و بیان فنوتیپی FE در پرندگان همبستگی وجود دارد. فصل سوم مواد و روشها ۳-۱- محل اجرای پژوهش این آزمایش در ایستگاه آموزشی-پژوهشی علوم دامی، دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز، و با ۳۰ بره نر نژاد قزل با میانگین (± انحراف معیار) سنی ۵±۱۰۲ روز و با میانگین (± انحراف معیار) وزنی ۶۵/۳±۶۵/۲۹ کیلوگرم اجرا شد. ۳-۱-۱- پرورش بره پیش از آغاز آزمایش، به همه برهها داروی ضد انگل خورانده شد و برهها در برابر بیماری آنتروتوکسمی واکسینه شدند. سپس برهها درون قفسهای انفرادی، با دسترسی آزاد به آب و خوراک برای ۸۰ روز (۱۰ روز سازشپذیری و ۷۰ روز دوره پروار) نگهداری شدند (۲۰۱۱ Kelly et al.,) (نگاره ۳-۱). تغذیه برهها با جیره پرواری، دارای ۳۰ درصد علوفه (یونجه خشک) و ۷۰ درصد کنسانتره تجاری بود (جدول ۳-۱ و ۳-۲). در خلال دوره نگهداری (۷۰ روز)، افزایش وزن روزانه با باسکول (با دقت ۱۰۰گرم) و مقدار خوراک خورده شده به صورت هفتگی با ترازو (با دقت ۵ گرم)، برای محاسبه نسبت تبدیل خوراک و پسمانده خوراک مصرفی (RFI)، اندازه گیری شدند. پس از تعیین نسبت تبدیل و پسمانده خوراک مصرفی، برهها برای هر یک از شاخص های بازدهی خوراک به دو گروه دستهبندی شدند. الف ب نگاره ۳-۱: نمایی از سالن و قفسهای پرورش (الف) و یک قفس انفرادی دارای آخور و آبخوری جداگانه (ب). جدول ۳-۱ :نیازهای روزانه بره های پرواری با میانگین وزنی ۳۰ کیلوگرم و افزایش وزن ۲۵۰ گرم در روز (NRC, 2007).
DM (%) ME (Mcal/kg) CP (%) Ca (%) P (%)
English Web Site: Afghanistan, The Ministary of Foreign Affair.http://mfa.gov.af. United Nation Assesstans Mission Afghanistan. http://unama.unmissions.org North Atlantic Treaty Organization, http://www.nato.int. United Nation Organization, https://treaties.un.org. United States of America, Congressional Research Service. www.crs.gov. Afghanistan Analysts Network, http://www.aan-afghanistan.org New Delhi, Institute of Peace and Conflict Studies, www.ipcs.org. Abstract LEGAL ASPECTS OF (STRATEGIC 2012 AND SECURITY 2014) PACTS BETWEEN AFGHANISTAN AND THE USA. BY SAYED MURTAZA ABID Using the treaties to regulate relations between states and international organizations is a common issue. The 1969 Vienna Convention on the Law of Treaties expresses the principles and rules, which based on countries, can regulate and conclude treaties in their own relationships. Today one of the mostly used treaties by countries to regulate their relationships is strategic treaties or agreement. The strategic agreement is the highest form of treaties which is signed between countries. Based on this Agreement, relationships between the parties, in the sections of economic, political, social, cultural, military and throughput will improve. After September ۱۱th 2001 and the formation of a new government in Afghanistan, it has signed many treaties with regional and trans-regional states. One of these treaties is the strategic agreement between Afghanistan and the USA. This agreement that consists of eight parts and 34 Articles; regulates relations between the two countries since the 2014 until the end of 2024, in the economic, social, political, and military areas. The third part of this strategic partnership, set up military relationship between the two countries, referred to the bilateral security agreement between the parties will be sign in the future. This bilateral security pact was signed between the two countries on September 30, 2014. In international law, a bilateral security pact refers to formal contracts signed between the two countries, based on mutual support and commitment to provide military assistance in the event of crisis and war. These two strategic and security Agreements in the above, America has committed to examining the economic, political, social, and military cooperation with Afghanistan’s. The government of Afghanistan accepted to establish America’s military bases in Afghanistan’s territorial, judicial immunity, and financial and non-financial benefits to their forecasts. Studying these two treaties shows that the government of the USA used the military and political influence in Afghanistan; to adjust the treaties advantage is taken. Obligations of the parties in these treaties are set unbalanced, contrary to the constitution, independence, and sovereignty of the government of Afghanistan. These treaties will be cause insecurity and legal problems in relations between Afghanistan and its neighbors. Key words: Strategic agreement, Security Agreement, Military bases, judicial immunity, Sovereignty and Independent, International law. Shiraz University Faculty of Law and Political Science M.A. Thesis in International law LEGAL ASPECTS OF (STRATEGIC 2012 AND SECURITY 2014) PACTS BETWEEN AFGHANISTAN AND THE USA By Sayed Murtaza Abid Supervised By Dr. F. Talaie January 2015 .Ultimatum ↑ .ISAF(International Security Assistance Force) ↑ .NATO(North Atlantic Treaty Organization) ↑ . Strategic Agreement ↑ . Security Agreement ↑ . لوی جرگه: فصل ششم، اصل ۱۱۰ قانون اساسی افغانستان، لوی جرگه را عالیترین مظهر اراده مردم افغانستان اعلام میدارد که اعضای آن عبارت است از ۱٫ اعضای پارلمان ۲٫ رؤسای شورای ولایتی (استان) و شهرستانها ۳٫ رئیس و اعضای دادگاه عالی ۳٫ دادستان کل بدون حق رأی. این جرگه مطابق قانون اساسی در مواردی مهم مانند استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی و مصالح علیای کشور، تعدیل قانون اساسی، محاکمه رئیسجمهور دایر و اتخاذ تصمیم مینمایند. برای مطالعه بیشتر: ر.ک. قانون اساسی افغانستان مصوب ۱۳۸۲، فصل ششم، لوی جرگه. ↑
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
. B.B.C Persian. ↑ . ICC (International Criminal Court) ↑ . Security & Defense Treaty ↑ . ساعد، نادر، حقوق بینالملل معاصر (نظریهها و رویهها) انتشارات خرسندی، چاپ اول، تهران ۱۳۸۷، صص، ۲۱۸٫ ۲۲۰٫ ↑ . Defence Alliance: نوعی از پیمان یا اتحاد است که برای دفع حمله دیگران و حفظ وضع موجود انعقاد مییابد و متعهدین، ملزم به دفاع از همپیمانی هستند که موردحمله مسلحانه قرار گیرد. ↑ .Offense Unity Alliance: نوعی از پیمان یا اتحاداست که بهمنظور کشورگشایی یا تفوق بر سایر دول میان دو یا چند کشور بسته میشود. ↑ ↑ . The United Nations Organization ↑ . براون لی، یان، نظر اجمالی بر حقوق معاهدات، ترجمه احمد قرنطینه، مجله حقوقی شماره پنجم، بهار ۱۳۸۵، ص ۱۷۹٫ ↑ . عمید، حسن، فرهنگ فارسی، ناشر، راه رشد، چاپ اول، تهران ۱۳۸۹، ص ۹۵۶٫ ↑ . ضیایی بیگدلی، محمدرضا، حقوق معاهدات بینالمللی، انتشارات گنج دانش، چاپ دوم، تهران ۱۳۸۴، ص ۹٫ ↑ .The United Nation Treaty Collition, Vienna Convention on th Law of treaties (With annex).Concluded at Vienna on 23 May 1969. https://treaties.un.org/doc/Publiction/UNTS/Volume%201155/volume. 1155. l. 18232. English.pdf. Pp, 332. 512, p, 333. ↑ . ضیایی بیگدلی، پیشین، ص ۱۰٫ ↑ . معادل انگلیسی آن Treaty است. ↑
شماره Colour Index
C.I. Natural Red 4 C.I. Constitution 75470
شماره ثبت CAS
فرمول مولکولی
C22H20O13
وزن مولکولی
۴۹۲٫۳۸
۳-۱-۲-۳- روش، شرایط و نسخه رنگرزی رنگرزی در این پروژه بر اساس دانش رنگرزی موجود در کتب مرجع و کسب شده از رنگرزان در صنعت فرش دستباف می باشد. با توجه به ارائه سیتم خبره رنگرزی طبیعی در صنعت فرش دستباف، از لیف پشم به عنوان کالای رنگرزی بهره برده شده است. الیاف پشم مورد استفاده از نوع الیاف پشم مرینوس (کیفیت سبز) ماشین ریس سفید گری شده می باشد. رنگزاهای حیوانی و گیاهی مورد استفاده در پروژه شامل؛ قرمزدانه، روناس(احمدآباد)، ریواس(کردستان)، اسپرک(خراسان)، پوست انارجنگلی(شمال) و بومی(اردکان یزد)، جاشیر(شیراز)، گلرنگ(اردستان)، نیل، جفت(شمال) و پوست گردو منطقه خشک(دماوند) می باشد. غلظت یا درصد مورد استفاده از پودر آسیاب شده هر رنگزا نسبت به وزن کالا در نسخه های هر رنگزا در درصدهای متنوع و متناسب می باشد. با توجه به عدم استفاده از رنگزاها با قدرت رنگی پایین مانند وسمه، اغلب رنگزاهایی که قدرت رنگی متوسط دارند، از درصدهای ۲۰- ۶۰ درصد و غلظت های ۵- ۱۵ درصد در رنگزاهایی همچون قرمزدانه که قدرت رنگی بالایی دارند، مورد استفاده قرار گرفته شده است. در میزان غلظت استفاده از رنگزاها سعی در استفاده از متوسط ترین و بالاترین درصد می باشد. الیاف نخ پشمی با نمره ۲۰ و دولا می باشند. الیاف قبل از رنگرزی در حمام ۲ gr/l شوینده نانیونیک در دمای ۶۰ درجه سانتی گراد به مدت ۳۰ دقیقه و=۱:۵۰ L:R شستشو داده شده است تا چربی ها و ناخالصی های احتمالی از آن جدا شود. سختی آب از شرایط رنگرزی نیز در هر نسخه اشاره شده است. که در اغلب نسخه ها سعی بر آن شده که شرایط آب مصرفی یکسان باشد. آب مصرفی با ppm= 110 مورد استفاده قرار گرفته است. از دندانه های سولفات آلومینیوم(زاج سفید)، کروم، آهن، مس، نیکل و قلع که همگی صنعتی می باشند، در این پژوهش جهت ایجاد شید رنگی متنوع بهره برده شده است. PH حمام رنگرزی نیز که به آب مصرفی و مواد کمکی بستگی دارد در تولید شید رنگی موثر می باشد که در نسخه های هر رنگزا اشاره شده است. مواد کمکی به جز دندانه ها، شامل مواد اسیدی و قلیایی جهت رنگرزی در حمام اسیدی و قلیایی و افزایش جذب و تغییر فام و حل شدن رنگزا در حمام اضافه می شود(جدول۳-۲۲ الی ۳-۳۳). دندانه دادن و رنگرزی در رنگزاهای قرمزدانه، روناس، ریواس، اسپرک، پوست انار(جنگلی و بومی)، جاشیر، گلرنگ، جفت و پوست گردو با گراف ۱و۲ و در رنگزای نیل با گراف۳ در (جدول۳-۳۴) می باشد. جهت اطمینان از شرایط رنگرزی و جلوگیری از عوامل جانبی در شید رنگی و رنگرزی در شرایط یکسان از دستگاه های نمونه رنگ کنی «Iran delta group turbo dyer 6000» استفاده شده است. گراف مشخص نیز به دستگاه داده شده، که این در یکسان بودن شرایط رنگرزی موثر می باشد. پس از رنگرزی نیز الیاف پس از مدت کوتاهی مورد آبکشی قرار گرفته تا رنگ های سطحی از آن خارج شود. در نسخه های رنگزاهایی که نیاز به اکسیداسیون در پایان رنگرزی داشته اند، نسخه اکسیداسیون با به کارگیری ۲ گرم بر لیتر آب اکسیژنه و مقدار ۱ گرم بر لیتر اسید استیک ۱۰% ، در دمای ۶۰ درجه به مدت یک ساعت با ۱:۵۰ L:R= بهره گرفته شده است. جدول ۳-۲۲- نسخه رنگرزی تعریف شده برای رنگزای نیل
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
Indigo / نیل
توضیحات
هیدرو
سود
غلظت/ (Concentration)
number
%۰٫۰۴
%۰٫۰۲
%۰٫۰۲
۱
%۰٫ ۴
%۰٫ ۲
%۰٫ ۲
۲
۲ time
%۰٫۰۴
استاد / استادان راهنما: آقای رامین مهدی نژاد استاد/استادان مشاور: ندارد
آدرس و شماره تلفن : مرزداران ،خ سرسبز جنوبی،گلدیس ششم،پ۱۲واحد۳
چکیده پایان نامه (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): این پژوهش به منظور بررسی رسانه های نوین در هنر قرن بیستم صورت گرفته است برای انجام این مطالعات از روش تحقیق، توصیفی، تحلیل و محتوا استفاده شده است، همچنین روش های گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و فیش برداری به انجام رسیده است. هدف اصلی این رساله بررسی رسانه های نوین در قرن بیستم بوده است.یافته های این پژوهش نشان می دهد که بستر ایجاد شده در هنر قرن بیستم به تغییر در نگرش هنر از دیدگاه خواص و موزه ها برخواسته و باعث گردیده که هنر متعلق به همۀ اقشار جامعه باشد ،نه اینکه در اختیار قشری خاص قرار بگیرد. بنابر این پس از تحلیل یافته ها و مطالعات انجام شده ،نتایج این پژوهش نشان می دهد که هنر رسانه های نوین در قرن بیستم با تغییر در نگرش و دیدگاه های گذشته به تغییر در مواد و مصالح مورد استفاده در یک اثر هنری و مفهوم آن می پردازد و می کوشد تا با فناوری های جدید با مخاطب به تعامل بپردازد و به مضامینی عمیق تر از گذشته دست یابد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
واژگان کلیدی:هنر،رسانه،قرن بیستم،معاصر،خواص،موزه
مناسب است نظر استاد راهنما برای چاپ در پژوهشنامه دانشگاه تاریخ و امضاء: مناسب نیست فهرست مطالب چکیده ۱ فصل اول ۲ کلیّات پژوهش ۲ ۱-۱مقدمه ۳ ۱-۲اهداف پژوهش،هدفهای تحقیق: ۴ ۱-۳سوالات پژوهش: ۴ ۱-۴فرضیه پژوهش: ۴ ۱-۵روش تحقیق: ۴ ۱-۶روش تجزیه تحلیل اطلاعات: ۵ فصل دوم ۶ پیشینه تحقیق ۶ ۲-۱ نیم نگاهی تاریخی ۷ ۲-۲ دوریشه تاریخی مینیمالیسم ۱۸ فصل سوم ۲۳ چارچوب نظری تحقیق ۲۳ ۳-۱ تعریف رسانه: ۲۴ ۲-۲تعریف چند رسانه ای: ۲۴ ۳-۲ رسانه های جدید: ۲۵ ۳-۲-۱ انواع رسانه های ارتباطی: ۲۵ ۳-۲-۲ خصوصیات رسانه های ارتباطی: ۲۶ ۳-۲-۳ خصوصیات رسانه ی ارتباطی ۲۷ ۳-۳ قرن بیستم ۲۹ ۳-۳-۱ دوران پست مدرن: ۲۹ ۳-۳-۲ ویژگی های و شاخصه های هنر دوران پست مدرن ۳۵ فصل چهارم ۴۴ تحلیل یافته ها ۴۴ ۴-۱ هنر مفهومی ۴۵ ۴-۲-۱دستور العملها ، اجرا ها و مستند سازی ها ۵۶ ۴-۲-۲هنر مفهومی در گذشته و حال ۶۴ ۴-۳ هنر چیدمان ۶۶ ۴-۳-۱پیشینه تاریخی هنر چیدمان ۶۷ ۵-۳-۲ویدئو اینستالیشن ۷۲ ۴-۳-۳هنر زمینی و خاکی ۷۶ ۴-۴ هنربدن ۸۲ ۴-۵ هنر اجرا ۸۹
آیا بین خشونت جسمانی(فیزیکی) و پیشرفت تحصیلی دانش اموزان دختر رابطه وجود دارد ؟ آیا بین خشونت روانی (عاطفی و پیشرفت تحصیلی دانش اموزان دختر رابطه وجود دارد ؟ آیا بین رابطه خشونت خانوادگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر رابطه وجود دارد؟
۱-۶- تعاریف عملیاتی متغیر ها
۱-۶-۱ – تعریف خشونت:
استفاده ی عمدی از نیروی فیزیکی، تهدیدآمیز یا واقعی، بر علیه کسی یا علیه یک گروه یا اجتماع که دارای احتمال وقوع جراحت، مرگ، آسیب روان شناختی، عدم توسعه یا محرومیت باشد که در رابطه رو در رو رخ می دهد. (سازمان بهداشت جهانی،۱۳۸۹)
۱-۶-۲- خشونت خانوادگی خشونت خانگی عبارت است از بدرفتاری جسمی، جنسی و روانی، از قبیل منزوی کردن اجباری، تحقیر، محروم ساختن از حمایت، و تهدید به آسیبرسانی. زیر پا گذاشتن حقوق مربوط به تولید مثل نیز نمونهای از خشونت خانگی است.(کتابی، ۱۳۸۲) ۱-۶-۳- تعریف پیشرفت تحصیلی پیشرفت تحصیلی عبارتست از «معلومات یا مهارت اکتسابی عمومی یا خصوصی در موضوع های درسی که معمولا آزمایش ها یا نشانه هایی را یا هر دو، که معلمان یا دانش آموزان وضع می کنند، اندازه گیری می شود.» اصطلاح پیشرفت تحصیلی به تجلی جایگاه تحصیلی یک دانش آموز اشاره دارد. (سیف، ۱۳۶۸). خشونتهای جسمانی خشونت در خانواده معنا و مفهوم مختلفی را در بر میگیرد. خشونت والدین با فرزندان، فرزندان نسبت به هم، مرد نسبت به زن و برعکس جزو خشونتهای خانوادگی هستند. اما شایعترین نوع خشونت، رفتار خشونتآمیز و همراه با سلطه مرد نسبت به زن است. این خشونت میتواند درقالب خشونتهای جسمانی، جنسی، روانی و روحی و عاطفی باشد. اما یکی از شاخص ترین نمونههای خشونت خانگی محدود کردن زنان در خانواده است.(شهلا اعزامی،۱۳۸۳) خشونت خانگی: به معنای وقوع خشونت در محیط خونه، بین اعضای خانواده یا درچهارچوب ازدواج یا رابطه آزاد. خشم و قهر و دعوا و اختلافات پراکنده در هرخونه ای ممکنه پیش بیاد، اما خشونت خانگی نوعی خشونت هدفمند و برنامه ریزی شده برای کنترل قربانیه که معمولن از الگوی ثابت و تکراری پیروی می کنه. متداول ترین الگوی خشونت خانگی، چرخه آرامش، توفان، ماه عسل هست. (شهلا اعزامی،۱۳۸۳)
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
خشونت روانی خشونت روانی از ابتدای تاریخ یکی از ابزارهای سیاسی بوده. شستشوی مغزی یکی از مثالهای متداولشه. یکی از واقعیتهای وحشتناک اینه که خیلی از قربانیان شکنجه روانی، عاشق شکنجه گرهاشون می شن و این وابستگی عاطفی رو سالها حفظ می کنن (کتاب دوزخیان روی زمین نوشته فرانس فانون ترجمه دکتر شریعتی رو پیشنهاد می کنم بخونین. کتاب بررسی جامعه شناختی استعمار فرانسه است در الجزایر و بخشهاییش به روانشناسی شکنجه و شستشوی مغزی می پردازه). در مقیاس خانگی، خشونت روانی متداول ترین نوع خشونته، شاید یکی از دلایل این باشه که از نظر عرفی، فرهنگی و قانونی، دراغلب جوامع خشونت روانی پذیرفته ترین شکل خشونته و به نظر، بی اهمیت ترین می یاد درحالی که قدرت مخرب وحشتناکی داره. درعین حال، خیلی خیلی به ندرت پیش می یاد که خشونت در یک رابطه فقط جسمی یا جنسی باشه. اکثریت عاملین خشونت جسمی و جنسی، خشونتگرهای روانی هم هستن چون به خشونت روانی برای توجیه و ادامه خشونتهای دیگه نیاز دارن. نکته جالب توجه دیگه اینه که، از نظر آماری چندان تفاوت جنسیتی بین عاملین و قربانیان خشونت روانی وجود نداره؛ درحالی که اکثریت عاملین خشونت جسمی مرد و اکثریت قربانیها زن هستن، جمعیت زنان عامل و قربانی خشونت روانی تقریبن با جمعیت مردان برابره . (شهلا اعزامی،۱۳۸۳) تعاریف عملیاتی متغیر ها اولیای خانواده: تعریف عــلمی: مجموعه ای از افراد متاهل ، پدر ، مادر و فرزندان که زیر یک سقف زندگی می کنند.(دکتر علی قائمی ۱۳۶۷) تعریف عملیاتی: منظور از اولیا در این پژوهش پدر ومادر و یا احیانا خواهران و برادران بزرگتر دانش آموزان می باشند. پیشرفت تحصیلی: تعریف علمی:واحد اندازه گیری موفقیت در امور درسی(سیف، ۱۳۷۳) فصل دوم مبانی نظری
مقدمه:
خانه غالباً مکان امنی به حساب میآید که افراد با فرار از ناآرامیها، دلهره ها، زشتیها و خشونتهای بیرون به آن پناه میبرند و انتظار میرود تنها جای نسبتاً امنی که میتواند آدمی در این دنیای پرآشوب و خشن داشته باشد محیط صمیمی و گرم خانه و خانواده باشد؛ اما متأسفانه چنین نیست؛ و خانه برای بسیاری از انسانها در سراسر جهان جایی است که باید تن به نوعی خشونت و بدرفتاری دیگری بدهند که از طرف عزیزان شان بر اوشان روا داشته میشود یعنی خشونت خانگی، چیزی که جزء تجربه هر روزینه بسیاری از انسان ها در فرهنگها و جوامع مختلف به شمار میرود. خشونت خانگی یعنی رابطه نابرابر و سلطه جویانه و رفتار پرخاشگرایانه فرد با اعضای خانه که میتواند به صورتها و گونه های متفاوتی صورت پذیرد. بیشتر کسانی که در سلسله مراتب خانواده در پایه زیرین تری قرار دارند قربانی اصلی این نوع خشونت اند. زنان و کودکان تقریباً در بین همه فرهنگها با مقایسه با مردان از ارزش و مقام پایینتری در خانواده برخوردار اند، لذا قربانیان اصلی این خشونت به حساب می آیند. سلسله مراتب افراد در خانواده را ارزشها و باورهای فرهنگی و هنجارهای معمول هر جامعه تعیین میکند و به همین دلیل در جوامع مختلف متفاوت است. گرچه همیشه زنان یا کودکان نیستند که قربانی خشونت خانگی میشوند و مردان هم میتوانند در چنین موقعیتی قرار گیرند؛ اما از جایی که بنا بر آمار جهانی حدود ۹۰ درصد قربانیان این نوع خشونت را زنان تشکیل میدهند (گرچه در کشورها و و فرهنگهای مختلف این آمار متفاوت است) در بحث از خشونت خانگی وضعیت زنان و عوامل قربانی شدن آنهاست که مورد توجه است و اغلب مطالعه و تحلیل میشود. (فرخی ،۱۳۷۶) خشونت خانگی شایع ترین نوع خشونت در سراسر جهان است که علی رغم تفاوتهای فرهنگی، دینی، اقصادی و اجتماعی، همه مرزهای جغرافیایی و سیاسی را درنوردیده به پدیده جهانی، فراتاریخی و فرافرهنگی بدل شده است و اتفاقاً در جایی صورت میگیرد که انتظار میرود پناهگاه امنی برای اهلش باشد. خشونت خانگی به علت این که یک پدیده اجتماعی – فرهنگی است، در فرهنگهای مختلف از نگاه نوع، شدت، آمار، و عواملش فرق میکند. بنا بر اعلامیه جهانی رفع خشونت علیه زنان مصوب دسامبر ۱۹۹۳ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، “زنان چه در نیمکره شمالی زندگی کنند و چه در نیمکره جنوبی، چه در کشورهای فقیر زندگی کنند و چه در کشورهای توسعه یافته همواره در معرض خشونت قرار دارند که سبب محرومیت آنها از حقوق اولیه انسانی گردیده و برخورداری زنان را از حقوق بشر و آزادیهای بنیادین نقض، تضییع و یا سلب نموده و موجب رسوخ عدم امنیت و ترس به زندگی آنها شده و فشاری مستمر بر تحرک زنان در جامعه محسوب میشود و در نتیجه منجر به کسب منزلت فروتر نسبت به مردان در خانه، محل کار و اجتماع میگردد.” اتفاقاً بیشترین این خشونت نه از طرف بیگانگان و اجتماع بلکه مستقیماً از طرف نزدیکان و عزیزان خود تحمل میکنند.خشونت خانگی بحث درازدامنی است که میتوان و لازم است از جنبه های متفاوت بر آن نگریست و به تحلیلش گرفت: تحلیل حقوقی، اخلاقی، اقتصادی، روانشناسانه، جامعه شناسانه و غیره. و اما در این نوشتار قرار است نظر کوتاهی بر چیستی و چرایی خشونت داشته باشم و نیز بعض نظریه هایی را که در جامعه شناسی و علوم اجتماعی دیگر برای تبیین آن ارائه شده بیان کنم.(همان ،۱۳۷۶) در ماده اول اعلامیه رفع خشونت علیه زنان برای اولین بار اقدام به تعریف اصطلاح خشونت علیه زنان شده است: “هر عمل خشونت آمیز مبتنی بر جنسیت که سبب بروز یا سبب احتمال بروز آسیبهای جسمانی، جنسی یا روانی یا رنج و آزار زنان، از جمله تهدید به انجام چنین اعمالی، محرومیتهای اجباری یا اختیاری (در شرایط خاص) از آزادی در زندگی عمومی و خصوصی گردد. اما خشونت خانگی به معنای هر نوع عملی است که موجب آزار جسمانی یا عاطفی بین اعضای خانواده شود که با هم ارتباط نزدیک و صمیمی دارند.(ساروخانی ،۱۳۸۴)
بعضیها فکر میکنند که خشونت خانگی محدود به لت و کوب جسمانی و فزیکی است در حالی که این نوع خشونت تنها بخشی از خشونتهایی است که میتواند زیر نام خشونتهای خانگی جای بگیرد اما هرگز همه آن نیست، حتا نوع اصلی آن هم به حساب نمی آید. خشونت خانگی ابعاد مختلفی دارد و میتواند جنسی، جسمانی، روانی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و یا ترکیبی از همه باشد. تهدید به انجام چنین خشونتهایی هم خود خشونت است حتا اگر به عمل پیاده نشود. انواع اصلی و کلی خشونت خانگی عبارت اند از خشونت نمادین، خشونت جسمانی یا فیزیکی، خشونت روانی، خشونت جنسی، خشونت اقتصادی، خشونت حقوقی، خشونت فرهنگی و اجتماعی. در پی شرح مختصری از هر کدام از انواع خشونت می آورم.(همان، ۱۳۸۴)
۲-۱- تعاریف مفهومی متغیر ها
۲-۱-۱- خشونت نمادین: خشونت نمادین چیزیست که اغلب در نوشته هایی که به مسأله خشونت خانگی میپردازند به آن اشاره نمیشود در حالی که این خشونت خود زمینه ساز انواع دیگر خشونت در خانه است. به تعبیر پییر بوردیو، جامعه شناس معروف فرانسوی که خود بانی این نظریه هم هست، خشونت نمادین خشونتی است که از طرف کسی که در سلسله مراتب بالاتری قرار دارد بر زیردستانش اعمال میشود و زیردستان به گونه ناآگاهانه، و مفروض گرفتن بحق بودن این خشونت، آن را میپذیرند و هیچ اعتراضی هم ندارند؛ چون نمیدانند که این خشونتی است که بر آنها اعمال میشود و میتوانند در مقابل آن بایستند یا قبولش نکنند. این نوع خشونت در همه جوامع و فرهنگها که در آن نابرابری جنیسیتی وجود دارد دیده میشود. البته باز هم به درجه های متفاوت. خود نابرابری جایگاه و وضعیت زن و مرد در خانه که عامل بسیاری خشونتهای دیگر است، نوعی خشونت نمادین است. زنها هم از طرفی به دلیل فرهنگ مسلط و غالب مردانه و هم به دلیل عدم وجود فرصتهای برابر و زمینه عدالت جنسیتی، این نابرابری را ناآگاهانه میپذیرند و بدان تن درمیدهند.(درویش پور ،۱۳۷۸) ۲-۱-۲- خشونت جسمانی (فیزیکی): هرنوع حمله فیزیکی به قصد آزار رساندن به فرد دیگر خشونت جسمانی تلقی میشود. خشونت جسمانی میتواند خفیف و یا هم شدید تا مرز مرگ باشد، چه آثار و علایم آن ظاهر و یا هم به علت خفت ناچیز و یا غیرقابل دید باشد. این نوع خشونت در جامعه ما افراد چه در خانه و اجتماع به زودی به پرخاشگری رو می آورند خیلی معمول است. در بعض جوامع به دلیل وجود قوانین کیفری برای کسانی که مرتکب چنین خشونتی علیه افراد دیگر خانواده میشوند مردان به سادگی اقدام به توسل به خشونت جسمانی نمیکنند و ترجیح میدهند از راه های دیگری زن یا طرف خشونت را تحت فشار قرار دهند تا مطیع و منقاد آنان شود. اما در جامعه ما به دلایل مختلفی چون عادی بودن توسل به خشونت فیزیکی در اجتماع، عدم پیگیری و مجازات عاملان آن توسط دولت، عدم شکایت قربانیان خشونت به مراجع مربوط، خشونت پذیری زنان افغان و… خشونت فیزیکی علیه زنان زیاد به چشم میخورد؛ گرچه آمار خاصی در این زمینه وجود ندارد. (همان ،۱۳۷۸) ۲-۱-۳- خشونت روانی: هر نوع گفتار یا رفتار پرخاش جویانه یی که موجب تحقیر، توهین، آزار و اذیت کسی را فراهم کند خشونت روانی است. حتا سکوتی که میتواند موجب ایجاد چنین حالاتی شود، مانند کلام، نوعی خشونت روانی محسوب میشود… و یا هر کنشی که موجب ناراحتی روحی و روانی شخص شود و آثار اخلاقی و عاطفی منفیی به بار آورد خشونت روانی به حساب می آید. شاید همین نداشتن آرامش و امنیت روحی در مواردی خیلی دردناکتر از خشونت فیزیکی باشد، چیزی که بسیاری از زنان در جوامع و فرهنگهای مختلف روزانه تجربه میکنند. گرچه خشونت جسمانی شایع ترین نوع خشونت علیه زنان به نظر می آید اما به گفته تعدادی از کارشناسان موارد خشونت روانی بیشتر از آن است و حدود بیش از نیمی از انواع خشونت را شامل میشود. از جمله یک پژوهش ملی در ایران نشان میدهد که بیش از ۵۰ درصد خشونتی که زنان ایرانی در خانه به آن روبرو اند از نوع خشونت روانی و کلامی است. خشونت فزیکی در درجه دوم قرار دارد. خشونت روانی به دلیل گسترده بودن حوزه آن در صدر خشونتهای خانگی قرار دارد، چون که میتواند هر نوع کنش یا رفتار کلامی و غیرکلامی را که منجر به آزار روانی طرف شود شامل میشود. (همان ۱۳۷۸) ۲-۱-۴- خشونت جنسی: تماس جنسی اجباری با زن به هر صورت و دلیلی که صورت گیرد تجاوز تلقی شده زیر نام خشونت جنسی جای میگیرد، که باز هم چیزی غیرمعمول نیست. خشونت جنسی هم از جایی که در بسیاری از فرهنگها از جمله فرهنگ ما مردان خود را مالک و صاحب اختیار زنان میدانند امری رایج و شایع است. حتا برخ تفسیرها و تعبیرهای دینی هم چنین چیزیی را یکی از حقوق مردان بر زنان شمرده خشونتش تعبیر نیمکند. بعض مطالعات نشان میدهد که شاید این نوع خشونت زیاد معمول نباشد. اما در بعض فرهنگها و بسیاری قوانین مدنی تماس جنسی اجباری که مرد به عنوان شوهر بر زن تحمیل میکند تجاوز جنسی محسوب میشود چرا که زن مجبور نیست علی رغم تمایلش به خواسته های جنسی شوهرش تمکین کند. دراین کشورها چنین خشونت و تجاوزی پیگرد قانونی دارد. از جمله مطالعه عمومی ملیی که در ایران صورت گرفته خشونت جنسی را آخرین نوع خشونت با آمار پایین ذکر کرده است، اما احتمال میرود که بسیاری از کسانی که در مطالعه شرکت کرده باشند هم به دلیل عدم آگاهی از نوع خشونت جنسی و هم به دلیل شرم شخصیتی و فرهنگی از آن چیزی به میان نیاورده باشند.(همان ،۱۳۷۸) ۲-۱-۵- خشونت اقتصادی: هر نوع استفاده از دارایی و نیروی جسمی و فکری زن، بدون حق، نوعی خشونت اقتصادی است. این نوع خشونت هم در بر گیرنده مسایل متعددی است از جمله وابسته گی اقتصادی زن به شوهر و عدم اجازه به کار و استقلال مالی است. حتا بها ندادن به کار خانه که اغلب زنها انجام میدهند نیز خشونت اقتصادی است. طرفداران حقوق زنان ادعا میکنند که کاری که زن در خانه انجام میدهد باید به حساب آید و وی در مقابل کارش دستمزد حاصل کند، چیزی که در کمتر جایی معمول و مروج است. زنها در بعض فرهنگها حق کار بیرون از خانه و کسب درآمد مالی و استقلال اقتصادی را ندارند و لذا همیشه وابسته به شوهران هستند که این خود زمینه ساز بسیاری از نابرابریها و خشونتهای دیگر علیه زنان است. محروم کردن زنان یا عدم تخصیص دارایی های خانوده هم نوعی خشونت اقتصادی که زنان به خصوص در کشور ما از آن رنج میبرند و متأثر میشوند. زنان حق برابری در داراییهای خانواده دارند و نباید از این حق محروم شوند. زنان حق دارند که کار کنند و از خود سرمایه داشته باشند و به گونه مستقل و دلخواه از آن استفاده کنند چنان که مردان این کار را میکنند.(روزن باوم،ترجمه مهدوی ،۱۳۶۷) ۲-۱-۶- خشونت حقوقی: نابرابری حقوقی مبتنی بر جنسیت که در جوامع مختلف به گونه آشکار یا پنهان وجود دارد در خانواده هم تجلی یافته حتا گاهی از خانه شروع میشود و در اجتماع عمومی میگردد. در بسیاری از فرهنگها زنان چه به گونه قانونی و شرعی و یا هم به گونه عرفی و فرهنگی از حقوق نابرابر در مقابل مردان برخوردار اند. این حقوق نابرابر خود جلوه یی از فرهنگ مردانه است که زنان را در مقام پایینتری از مردان قرار میدهد و برای آنان مسؤولیت و حقوق کمتری قایل است. نابرابری حقوقی هم در امور اقتصادی وجود دارد و هم در بخشهای حقوق مدنی و عرفی و اخلاقی – ارزشی. عدم مساوات حقوقی و عمل به آن در چارچوب خانواده خشونتی است که میتوان آن را خشونت حقوقی یا خشونت حقوق نابرابر نام نهاد. در فرهنگ و جامعه ما این حقوق هم به دلایل فرهنگی هم به لحاظ قانونی و عرفی امری رایج و شایع است.(همان ،۱۳۶۷) ۲-۱-۷- خشونت فرهنگی – اجتماعی و بالاخره هر نوع کنش و رفتار و باوری که از عدم مساوات جنسیتی حکایت کند و زنان را به مثابه جنس دوم و پایینتر از مردان در خانواده و اجتماع تلقی کند نوعی خشونت فرهنگی و اجتماعی است که زنان را از داشتن جایگاه و ارزش انسانی شان محروم میسازد. این نوع خشونت هم که در جوامع مختلف به درجه های متفاوت وجود دارد ریشه در فرهنگ و باورها و ارزشهای اجتماعی است که ساخته و پرداخته مردان است و به گونه طبعی زنان در آن جایگاه و ارزش و در نتیجه حقوق ثانوی دارند. اصولاً نفس نابرابری جنسیتی مردان و زنان در امور و فرصتها و حقوق مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و… خود نوعی خشونت مبتنی بر جنسیت است و عملی کردن آن در حوزه خانواده که طبعاً با تأثر فرهنگ غالب بر اجتماع صورت میگیرد، خشونت فرهنگی و اجتماعی است که در درون خانه هم متجلی شده است. امروزه زنان نه تنها در کشورهای جهان سوم و فرهنگهای سنتی که در کشورهای توسعه یافته و مدرن هم از نابرابری جنسیتی چه در حوزه خصوصی خانه و چه هم در حوزه عمومی اجتماع رنج میبرند و مبارزه شان هم برای رسیدن به چنین الگوی عدالت و مساوات جنسیتی در خانه و اجتماع است. اما تاریخ مذکر و فرهنگ و جامعه یی که ساخته مردان و برای مردان است کمتر به این ناله ها یا هم سر و صداها بهایی قایل میشود و بیشتر در صدد حفظ و نگهداشت سلطه و برتری مذکر بر مؤنث یا مرد بر زن است و حتا در مجامعی که مجبور به تن دادن به تغییراتی میشود باز هم در باطن با بازسازی ایدئولوژی و نظام مردسالارانه و مردباورانه میپردازد، چیزی که فمینیستها به آن “بازسازی جنسیتی” مینامند. این نوع خشونت که محصول فرهنگ و جامعه و ارزشهای مردانه است به درجه های متفاوت در همه کشورها وجود دارد. البته در کشورهایی که در آن عدم مساوات شدیدتر و حتا قانونی است البته که گستره این نوع خشونت وسیع تر و شدت آن بیشتر است، مثل جامعه و فرهنگ ما. (همان ،۱۳۶۷) البته پژوهشگران مختلف از انواع خشونتهای دیگری نیز یاد کرده اند که شاید بتوان مسامحتاً زیر همین بخش بندی کلی قرارشان داد. پیش از این هم اشاره شد که خشونت خانگی یک پدیده مختص زمان و مکان خاص نیست بلکه فرامرزی و فراتاریخیست و به تعبیر گیدنز در بعض جوامع یک جنبه معمول و متداول ازدواج به حساب می آید. این خشونت امروزه هم در همه فرهنگها و کشورهای جهان به گونه ها و درجه های مختلف وجود دارد و تجربه میگردد. البته در بعض کشورها به دلایل فرهنگی، حقوقی، دینی و سیاسی آمار آن پایینتر یا بالاتر است. در کشورهای توسعه یافته بیشتر به دلیل مبازه طولانی و جدی بیش از یک سده، زنان توانستند به حقوق و مزایای انسانی بهتری به نسبت زنان کشورهای جهان سوم دست یابند و دولتهای خود را نیز به ایجاد قوانین و راه های عملی برای جلوگیری از خشونت علیه زنان وادارند. به همین دلیل آمار خشونتهای خانگی نسبت به جوامع سنتی جهان سوم در آنجا کمتر است. باوجود این فعالان جنبش زنان و دولت نتوانستند این پدیده را به کلی محدود و کنترول کنند. بعض آمار خشونتهای خانگی در کشورهای جهان اول هم سرسام آور و تکان دهنده است. برای این که تصویر بهتری از وضعیت خشونت خانگی در کشورهای مختلف جهان داشته باشیم بهتر است به آمار خشونت خانگی در بعض کشورهای غربی و اسلامی نگاهی بیندازیم. آمار نشان میدهد که “۳۰ تا۳۵ درصد زنان آمریکایی مورد آزار جسمی شوهرانشان قرار میگیرند. همچنین از هر ۱۰ قربانی زن سه نفر توسط شوهر یا سایر مردان کشته شده است. بنا بر تخمین دولت روسیه احتمالاً در سال ۱۹۹۹ حدود ۱۴ هزار زن توسط اقوام خود به قتل رسیده اند. به گفته سازمان عفو بین الملل خشونت در خانواده بیش از ابتلا به سرطان و تصادفات جاده ای عامل مرگ یا معلولیت جسمانی زنان اروپایی در گروه سنی ۱۶ تا ۴۴ سال است. ۴۱ درصد زنان هندی بر اثر آزار جسمی همسران خود دست به خودکشی میزنند . در آفریقای جنوبی تعداد زنانی که در خانه به ضرب گلوله کشته می شوند بیش از آنهایی است که در خارج خانه و توسط فردی غریبه به قتل رسیده اند…” (کرم نوری و همکاران،۱۳۷۲) با نگاهی گذرا به آمار و وضعیت خشونت خانگی در کشورهای اسلامی میبینیم که خلاف توصیه های مؤکدی که از جانب پیامبر اسلام و شارع شده، خشونت به زیردستان امری شایع و مروج است. در بین کشورهای اسلامی هم به دلایل مختلفی چون فرهنگ و باورهای سنتی و دینی، فقر و مشکلات اقتصادی، جایگاه پایین زنان، عدم وجود یا توانابودن جنبشهای زنان و… آمار خشونت خانگی علیه زنان بیشتر و بالاتر از تعداد کشورهای دیگر است. تعدد فرهنگها و مذاهب و باورها و هنجارها باعث ایجاد و گوناگونی جلوه های متعدد خشونت خانگی در این کشورها شده است. (ملکی،۱۳۸۲) در پاکستان مثلاً مردان به زنان اغلب به عنوان یک دارایی نگاه میکنند و آمار قتلهای ناموسی و تجاوز به زنان در این کشور خیلی نگران کننده است؛ در بنگلادش پنجاه درصد از قربانیان قتل ها زنانی هستند که به اثر خشونت خانگی جان خود را از است دادند؛ در عربستان سعودی زنان از ابتدایی ترین حقوق مانند حق رأی برخوردار نیستند؛ زنان مصری نه فقط از طرف شوهر و پدر که از طرف برادر و دیگر نزدیکان مورد لت و کوب جسمانی قرار میگیرند؛ زنان ایرانی از ۴۵ نوع خشونت خانگی رنج میبرند که در رأس همه خشونتهای روانی و کلامی است. نظام قضایی اندونزی خشونت علیه زن را مسأله یی خانوادگی تلقی میکند و مایل به دخالت در آن نیست. مردم نیجیریه و ترکیه هم خشونت علیه زنان را توجیه و تأیید میکنند حتا خود زنان به گونه یی این خشونت را حق میدانند…. (کرم نوری و همکاران،۱۳۷۲) وجود و شیوع خشونت خانگی در جامعه افغانی چیزی نیست که نیاز به آمار و استدلال داشته باشد بلکه هر فرد افغان به گونه مستقیم و غیر مستقیم در زندگی هر روزینه خود به آن موجه بوده؛ یا مردی بوده که بر زیردستانش خشونت روا داشته یا هم زنی که قربانی این خشونت بوده و چاره یی غیر از تحمل آن نداشته است. این ارتکاب یا پذیرش خشونت خانگی چیزی جز فرهنگ و تجربه هرروزینه ما شده است. اما این که این خشونت از چه نوعی است و چرا ما که از خشونت و بیرحمی دنیای خارج به تنگ می آییم و به محیط خانه پناه میبریم آنجا را هم از خشونت خود متأثر میسازیم و بر زیردستان خود خشونت روا میداریم، چیزیست که باید مورد مطالعه عمیق و همه جانبه اجتماعی قرار گیرد. متأسفانه باوجود سرمایه گذاریها زیاد در مورد تحقیقات خشونت خانه گی و راه های مقابله با آن، به دلایل مختلف به نتایج درستی نرسیدیم. بیشترین پژوهشهایی که در افغانستان صورت میگیرد اساس علمی و نظری درستی ندارد و از روش های علمی مورد قبول هم استفاده نمیشود. یک مشکل اساسی شاید نداشتن محققان و پژوهشگران متخصص در این زمینه باشد؛ مشکل دیگر شاید نبود برنامه و نظام درست برای جهت دادن درست این پژوهشهاست تا به نتایج درست و قابل اطمینانی دست یابیم برای برنامه ریزی درست جهت مقابله با خشونت خانگی. از جایی که موفقیت هر نوع برنامه ریزی و سیاست گذاری دولتی یا غیردولتی برای کنترول یا مقابله با خشونت علیه زنان یا خشونت خانگی وابسته به شناختی است که ما از نوع، و عوامل خشونت خانگی در کشور داریم، انجام درست این مطالعات و شناخت علمی چیستی و چرایی خشونت خانگی قدم اول مبارزه با این پدیده است. (کرم نوری و همکاران،۱۳۷۲) نگاهی گذرا به صفحه حوادث روزنامه ها نشان می دهد که کشور ما با پدیده قتل های خانوادگی مواجه است و اخبار برخی از آنها روزانه در رسانه ها منتشر می گردد. این موضوع حکایت از یک مسئله اجتماعی در جامعه دارد که محل وقوع آن خانواده است که به عنوان رکن اساسی یک جامعه محسوب می شود.با توجه به آمار های موجود در خصوص قتل های خانوادگی باید پذیرفت قتل های خانوادگی، نمادی از افزایش بحران در خانواده ها و اختلال در کارکرد های آن است.امروزه این قبیل قتل ها به عنوان یک معضل اجتماعی شناخته می شوند و آنچه این پدیده را در کانون توجه قرار می دهد، عبارت پارادوکسیکال قتل خانوادگی است؛ با این توضیح که در این نوع قتل، ماهیت و کارکرد خانواده در جامعه با قتل که شدیدترین نوع خشونت است آمیخته شده و ترکیب قتل خانوادگی را به وجود آورده است.این در حالی است که خانواده می بایست به عنوان یک محیط امن و آرام برای اعضای یک جامعه شناخته شود و محلی برای کاهش تنش ها و آموزش های لازم برای یک زندگی سالم باشد.اما ما امروز شاهد افزایش وقوع قتل های خانوادگی هستیم که نشان از وقوع یک دگرگونی در زمینه عملکرد و جایگاه خانواده در جامعه دارد.
|
|