اما اگر بگوئیم قصد اخلاص نسبت به قدر مشترک کفایت نمیکند، به این دلیل که قدر مشترک در خارج وجود مستقل و جدائی از افراد ندارد بلکه وجودش در خارج، به عین وجود افرادش بوده و در ضمن آن ها تحقق مییابد، اخذ اجرت بر چنین واجب تعیینی جایز نمیباشد. زیرا قصد اجرت با اخلاص تنافی دارد.
- واجب کفائی باشد که این نیز به دوقسم است:
واجب کفائی توصلی واجب کفائی تعبدی
الف: در فرض واجب کفائی توصلی، گرفتن اجرت وانجام عمل به نیت پرداخت کننده مال جایز است، و در واقع انجام دهنده عمل مثت این است که همان پرداخت کننده اجرت است.
( مثل ازاله نجاست که بر هر مسلمانی انجام آن واجب بوده و نیاز به قصد قربت هم نمیباشد ).
البته به نظر شیخ این حکم در جائی است که آن عمل حقی نباشد که خداوند متعال آن را برای مخلوق قرار داده و مکلفین را موظف به انجام آن نموده است، چون اگر چنین باشد، اقدام کننده بر آن عمل در واقع اداء کننده حقی است که نسبت به آن مکلف میباشد لذا نمیتواند از او و یا از مکلفین دیگــــر که این تکلیف متوجه شان است، اجرتی دریافت نماید.
مثل تحمل یا ادای شهادت در محکمه که حقی میباشد که خداوند بزرگ آن را برای مخلوق قرار داده ومکلفین را موظف به انجامش نموده است.
حال اگر این عمل نیازمند به بذل مال باشد مثل مخارج مسافت راه، در این صورت واجب نخواهد بود.
ب: در فرض واجب کفائی تعبدی، اخذ اجرت در برابر انجام عمل جایز نیست. زیرا اخذ اجرت با قصد اخلاص تنافی دارد. (مثل نماز بر میت که بر هر مسلمانی انجام آن واجب بوده و نیاز به قصد قربت هم نمیباشد).[۱۱۳]
۳-۶- رحم اجارهای
دکتر آخوندی: رحم اجاره ای یا رحم جانشین اصطلاح بسیار معروفی است. در این مورد زن و مرد قدرت باروری دارند ولی زن در ساختار رحم اش مشکلی دارد یا اصلاً رحم ندارد. لذا تخمک این زن را با اسپرم شوهرش مجاور میکنند و پس از تشکیل جنین در رحم زن دیگری این جنین جایگزین میشود و پس از تولد به آغوش پدر و مادر اصلی خودش برمی گردد.
۳-۶-۱- ادله اصحاب
الف- آیات
۱ـ قُل للمؤمنات یغضضنَ مِنْ أبصارهِنَّ و یحفظنَ فروجَهُنَّ ؛ «ای رسول ما زنان مؤمن را بگو تا چشمها و فروج و اندامشان را محفوظ دارند» (نور، ۳۱).
۲ـ الذینَ هُم لِفُروجِهُـم حافِظـُون إلاّ علی أزواجِهـم أو ما مَلَکت أیمانهم فَإنَّهم غیـرُ ملومین، فَمـَن ابتَغی وراءَ ذلک فَأولئکَ هُم العادُون؛ «آنان که فروج و اندامشان را از عمل حرام نگاه میدارند، مگر بر جفتهایشان یا کنیزان ملک یمین آن ها که هیچ گونه ملامتی در مباشرت این زنان بر آن ها نیست. و کسی که غیر این زنان حلال را به مباشرت طلبد البته ستمکار و متعدی خواهد بود» (مؤمنون، ۵-۷).
۳ـ حَرّمَت عَلیکُم أُمَّهاتُکم و بناتُکم و أخَواتُکم و عَمّاتُکم و خالاتُکم و بَناتِ الأَخ و بَناتِ الأُختِ و أمهاتکمُ اللّاتی أرضَعنکم و أخواتُکُم مِنَ الرِضاعِه و أمهات نِسائکم و ربائبکُمُ اللاّتی فی حُجورِکم منْ نِسائِکُم اللاتی دَخَلتم بِهِنَّ فإن لم تَکُونوا دَخَلتم بِهِنَّ فَلا جناحَ عَلََیکم و حَلایل أبنائکُم الذینَ مِن أَصلابکم و إن تَجمَعوا بَینَ الأُختینِ إلّا ما قَد سَلَف إنَّ اللهَ کانَ غفوراً رحیما؛ «حرام شد برای شما ازدواج با مادر و دختر و خواهر و عمه و خاله و دختر برادر و دختر خواهر و مادران رضاعی و خواهران رضاعی و مادر زن و دختران زن که در دامن شما تربیت شدهاند، اگر با زن مباشرت کرده باشید و اگر دخول با زن نکردهاید باکی نیست که ازدواج کنید و نیز حرام شد زن و فرزندان صلبی و نیز حرام شد جمع میان دو خواهر مگر آنچه پیش از این انجام دادهاید. براستی خداوند آمرزنده و مهربان است» (نساء، ۲۳).
قائلین به منع تلقیح، به «یحفظن فروجهن» «و الذینَ وَ لِفُروجِهم حافِظونَ الّا عَلی ازْواجِهِم…»؛ استناد میکنند و معتقدند باید فروج از هر چیزی اعم از نگاه و لمس و در اختیار گذاردن برای دیگری که جنینش را پرورش دهد، پاک نگه داشته شود و حفظ گردد. در آیه سوم وقتی محارم سببی و نسبی را مطرح میکند،
میفرماید فرزندان صلبی (چه آن ها که با آمیزش از طریق همسر متولد میشود اعم از پاک، زنا، ولد شبهه، و چه آن ها که از طریق تلقیح مصنوعی به دنیا میآیند) متعلق به پدر هستند و ازدواج با همسر آن ها حرام است. و آن ها که قائل به جواز هستند، معتقدند که از هیچ کدام از این آیات که محارم را مطرح میکند، مسأله زنا و حرمت تلقیح از آن ها فهمیده نمیشود. پس حکم به اباحه را صادر میکنند.
ب ـ روایات
۱ـ علی بن سالم از امام صادق(ع) روایت کردهاست:
إنَّ أشدَّ الناسَ عذاباً یومَ القیامهِ رجالاً اقرأ نطفته (نطفه عقاب) فی رحمِ یحرم علیه؛ «شدیدترین عذاب در روز قیامت، عذاب مردی است که نطفه خود را ـ و در نقل دیگری نطفه عقاب را ـ در رحم زنی نامحرم بریزد»
۲ـ حر عاملی از صدوق نقل میکند که پیامبر(ص) فرمود:
لَن یعملَ ابن آدم عملاً أعظَمَ عِندَاللهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ رَجُلٍ قَتَل نبیاً أو إماماً أو هَدَمَ الکَعبهَ الَّتی جَعَلَتْها اللهُ قِبلهً لِعِبادِه أو اَفْرَغَ مائَه فی إمراهٍ حراماً؛ «در میان کارهایی که بنی آدم انجام میدهد، کاری بدتر و گرانتر بر خداوند عزوجل از کشتن پیامبر یا امام یا خراب کردن کعبه که خداوند آن را برای بندگانش قبله قرار داده یا ریختن منی از روی حرام توسط مرد در رحم زنی نمیباشد»
۳ـ قلتُ لابی عبدالله(ع): الزنا شرُّ أو شربُ الخَمْرِ و کَیفَ صارَ فی شربِ الخَمرِ ثمانونَ و فی الزنامئهٌ فقال یا إسحاق الحدُّ واحدٌ و لکن زَید هذا لتضیعهِ النُطفهِ و لِوَضعه إیاها فی غیرِ موضعهِ الذی امَرهُ الله عَزَّوجَلّ؛ «به امام صادق(ع) عرض کردم که زنا بدتر است یا شرب خمر و چرا حد شرب خمر۸۰ تازیانه است، اما حد زنا ۱۰۰ تازیانه قرار داده شده است؟ امام(ع) فرمودندای اسحاق حد هردو یکسان است ولی چون زنا موجب میشود که نطفه ضایع گردیده و در غیر جایگاهی که خداوند امر فرموده قرار گیرد حد آن زیادتر شده است.»[۱۱۴]
۴ـ اتی النبی (ص) أعرابی فقال یا رسول الله (ص) أوصِنی، فقال: إحفظ ما بَینَ رِجْلیک؛ «مردی بادیه نشین نزد پیامبر(ص) آمد و گفت یا رسول الله(ص) مرا اندرز بده. فرمود: دامن نگهدار»
۵ـ سمعتُ أبا جَعفر یقولُ: ما مِن عِبادَهِ أفضَلَ مِن عِفّه بَطْنِ و فَرَجِ؛ «از امام باقر(ع) شنیدم که فرمود هیچ عبادتی برتر از پاک داشتن شکم و دامن نیست»
۶ـ روایت محمد بن سنان از امام رضا(ع) که در پاسخ مسائل او نوشت: و حرَّمَ اللهُ الزنا لما فیه مِن الفِسادِ و من قتلِ النَفْْسِ و ذهابِ الأنسابِ و ترکِ تربیهِ الأطفالِ و فسادِ المواریثِ. و ما أشبَهَ ذلک مِن وجُوهِ الفِسادِ؛ «امام رضا(ع) فرمودند: که خداوند زنا را حرام گردانیده؛ زیرا در آن مجموعه فسادهاست، از قتل نفس و از بین رفتن نسبها و ترک تربیت اطفال و کودکان و از بین رفتن ارث و مواردی از این قبیل که زمینههای انواع فساد است (فساد فردی، اجتماعی)»
۷ـ روایت احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی (در کتاب احتجاج از امام صادق(ع)):