مراحل رشد مذهبی پیاژه[۱۵]: ژان پیاژه که چهره ای مهم در روان شناسی رشدی است معتقد بود که شیوه تفکر کودکان درباره جهان خود هرچه بزرگ تر شوند، به نحوی نظام مند تغییر میکند. اگرچه پیشنهاد های پیاژه خالی از ایراد نبوده است. یکی از مهم ترین نتایج مراحل رشد شناختی او پذیرش این نکته است که کودکان، بزرگسالان کوچک نیستند و نمی توانند مثل بزرگسالان فکر کنند. این امر نتایج مهمی برای رشد مذهبی دارد. مثلا نشان میدهد که کودکان به لحاظ شناختی قادر به درک مفاهیم انتزاعی و پیچیده نیستند(اسپیلکا و همکاران،۱۳۹۰).
مراحل رشد اخلاقی کولبرگ[۱۶]: کولبرگ کوشید تا مراحل شناختی را که اساس رشد تفکر اخلاقی است، مشخص کند. در یک سلسله بررسی ها وی از مردم می پرسید که در باب محظورات اخلاقی مختلف چه می اندیشند. شاید انتظار رود که مفهوم سازی کولبرگ در مورد رشد اخلاقی، پیوند نزدیکی با رویش مذهبی داشته باشد، یا رشد مذهبی مستقیما بر پیدایش اخلاق تاثیر گذارد(و احتمالا آن را تعیین کند). کولبرگ صریحا بر آن بود که رشد اخلاقی و مذهبی کاملا از هم جدا هستند(اسپیلکا و همکاران، ۱۳۹۰).
مراحل رشد ایمان از نظر فاولر[۱۷]: جیمز فاولر بر آن است که ایمان مذهبی فردی در فرایندی مرحله ای، شبیه آنچه پیاژه برای رشد شناختی و کولبرگ برای رویش اخلاقی توصیف کردهاند، روی میدهد. ایمان تجربه انسانی پویا و عامی دانسته شده است که شامل دین می شود، اما نه محدود به آن و نه با آن یکسان است. یعنی هر چند استفاده فاولر از اصطلاح ایمان با دین نهادینه هم پوشی دارد، این دو تا تا حدی هم مستقل هستند. مراحل ایمان از نظر فاولر شامل ایمان آغازین، اسطوره ای، ترکیبی قراردادی، تفردی متفکرانه، عاطفی، کلیت بخش میباشد. تحلیل وی به لحاظ آرا و اندیشه ها غنی است و چارچوبی برای کار تجربی فراهم می آورد و میتواند به فهم ما از اینکه مذهبی بودن چیست کمک کند. رویکردی یگانه به رشد مذهبی : هلموت رایش[۱۸] کوشیده است که شله قلم کار رویکردهای نظری و تجربی گوناگون را درباره بررسی رشد مذهبی خلاصه کند. افزون بر این کوشیده است تا بین میزان سختی و نرمی نظریه های مرحله ای فرق بگذارد. کار رایش، کمکی قابل ملاحظه است به تعیین عناصر مشترک در نظریه ها و تحقیقات تجربی مختلف، ارزیابی انتقادی و تلفیق نظریه ها و توجه به لزوم شفاف سازی و نوعی استاندارد سازی در واژگان و رویکردها میباشد(اسپیلکا و همکاران، ترجمه دهقانی،۱۳۹۰).
مفهوم نگرش و ویژگی های آن
اصطلاح نگرش از نظر روان شناسان معانی مختلفی دارد، ولی تعریف سه عنصری نگرش تعریفی است که بیشتر روان شناسان اجتماعی، روی آن اتفاق نظر دارند. عنصر شناختی شامل اعتقادات و باورهای شخص درباره یک شئ یا اندیشه است. عنصر احساسی یا عاطفی آن است که معمولا نوعی احساس عاطفی با باورهای ما پیوند دارد و تمایل به عمل، به آمادگی برای پاسخگویی به شیوه ای خاص اطلاق می شود(کریمی، ۱۳۸۲).
این اصطلاح از دهه۱۹۵۰ به بعد متداول گردید و به ویژه در روان شناسی اجتماعی بسیار به کار می رود. نگرش را آمادگی برای بعضی از انواع واکنش ها نیز تعریف کردهاند و هدف از مطالعه آن تاثیر گذاری بر رفتار است. زیرا انواع نگرش ها به عنوان شاخص ها یا عوامل پیش گویی رفتار شناخته می شود. نگرش ها از مفاهیم اساسی روان شناسی اجتماعی محسوب می شود، چرا که دیگران بر نگرش های ما تاثیر میگذارند و خود آن ها در اغلب مواقع از رفتار و نگرش ما تاثیر میپذیرند. نگرش ها معمولا بین عقیده از یک سو و عمل از سویی دیگر جای می گیرند و دارای دو بعد اساسی یکی آمادگی درونی بالفعل برای انجام کار و دیگری گرایش یا جهت گیری مثبت یا منفی در برابر یک امر اجتماعی اعم از اشخاص، گروه ها، یا اشیا است. این دو بعد نگرش یا طرز تلقی در اندیشه اکثر انسان ها کم و بیش متجلی است(ستوده، ۱۳۷۶).
نگرش دارای ۳ ویژگی است : نخست اینکه هر نگرشی شامل یک شئ، شخص، رویداد، یا موقعیت است. دوم آنکه نگرش ها معمولا ارزش یابانه است و سوم آنکه نگرش ها معمولا دارای ثبات و دوام قابل توجهی اند. در تفاوت نگرش با واقعیت می توان گفت بارزترین صفت ممیزه نگرش، عنصر ارزشیابانه و عاطفی آن است و در مرتبه بعدی تفاوت آن ها از نظر ثبات مطرح است که نگرش در صورت ایجاد و استقرار در مقابل تغییر بسیار مقاوم تر از واقعیت است. در مورد تفاوت نگرش و ارزش باید اشاره کرد که ارزش ها هدف های گسترده تر و انتزاعی تر ند. غالبا فاقد شئ یا موضوع مشخص یا نقطه ارجاع اند. نگرش ها همچنین از علایق متمایزند گرچه نگرش و علاقه هر دو به دوست داشتن و دوست نداشتن مربوط میشوند و هردو شامل احساس های شخصی درباره ی چیزی هستند ولی نگرش نوعا احساس نسبت به یک شئ، یک نهاد اجتماعی یا یک گروه تصور می شود در حالی که علایق احساس فرد نسبت به یک فعالیت است( کریمی، ۱۳۸۲).
کار کرد های نگرش :
افراد نگرش هایی را به دلایل مختلف دارا هستند. برای مثال تمایل و نزدیکی نویسنده نسبت به تیم حاکی تونرنتو میپل لیف میتواند ناشی از بستگان و دستانی باشد که از این تیم حمایت میکنند. و یا برعکس خصلت افراد نسبت به سقط میتواند بر اساس ارزشی باشد که مردم برای آزادی شخص در انتخاب و یا حرمت زندگی قایل هستند. محققان این امر ، توجه قابل ملاحظه ای را به درک نیازمندی ها و اعمال و اهدافی که توسط نگرش ها به نتیجه میرسند اختصاص دادهاند. رایج ترین مدل های رفتار های نگرشی تغریبا ۵۰ سال پیش توسعه یافته است. نگرش ها در خدمت سه عمل یا هدف اصلی هستند: ۱- سنجش موضوع ۲-سازگاری اجتماعی و ۳-برون گرایی. برآورد موضوع اشاره به قابلیت نگرش ها در گردآوری خصوصیات مثبت و منفی موضوعات در دنیای اجتماعی ما دارد(گرگوری، ۲۰۱۰).
برای مثال نگرش ها میتوانند به مردم کمک کند تا به چیز هایی برسند که برای آن ها مفید است و از چیز هایی اجتناب کنند که برای آن ها ضرر دارد. سازگاری اجتماعی با نگرش هایی به نتیجه میرسد که به ما در شناسایی افرادی که مایل به آن ها هستیم، کمک میکند و اینکه از افراذی که بدمان میآید قطع رابطه نماییم. برای مثال افراد میتوانند نوشیدنی غیر الکلی معینی را بخرند زیرا این نوشیدنی توسط خواننده دلخواه آن ها امضا گردیده است. برون گرایی توسط نگرش هایی به نتیجه میرسد که از شخص در برابر تضاد های داخلی دفاع می کند. برای مثال گلف بازان بد، میتوانند تنفر شدیدی نسبت به آن بازی به وجود آورند، زیرا عملکرد ضعیف آن ها ، اعتبار و شهرت آن را تهدید می کند(گرگوری[۱۹]، ۲۰۱۰).
نظریه های نگرش :
نظریه یادگیری :