۵ – ۱ : تبیین متغیرهای تحقیق
متغییر مستقل[۱۱] روش آموزشی است که بر اساس روش های سخنرانی و بحث گروهی ارائه می شود .
متغییر وابسته[۱۲] شامل میزان یادگیری مهارت خودآگاهی است که به عنوان یکی از کلیدی ترین مهارت های زندگی که به حساب می آید .
متغییر کنترل۲ شامل : جنسیت ، مقطع تحصیلی ، سن و پایه ی تحصیلی و نیز نوع مدرسه ( دولتی ) است .
تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی تحقیق
۶– ۱ : روش های آموزشی
آموزش کلاسی به فعالیت هایی گفته می شود که با هدف آسان ساختن یادگیری از سوی آموزگار یا معلم طرح ریزی می شود و بین آموزگار و یک یا چند یادگیرنده به صورت کنش متقابل جریان می یابد . آموزش غیر کلاسی به هر گونه فعالیت یا تدبیر از پیش طرح ریزی شده ای که هدف آن آسان کردن یادگیری در یادگیرندگان است گفته می شود ( سیف ، ۱۳۸۸ ، ص ، ۳۹ ) .
منظور از آموزش مجموعه فعالیت ها و تدابیری است که توسط معلم و یادگیرنده اجرا می شود و هدف آن کمک به یادگیرنده برای یادگیری بهتر مطالب درسی است . براون۳ و اتکینس۴ (۱۹۹۱ ، ص ۲ ) آموزش را به عنوان (( فراهم آوردن فرصت هایی برای اینکه دانش آموزان یاد بگیرند )) تعریف کرده اند . به عبارت دیگر ، فعالیت هایی که به قصد آسان کردن یادگیری در دانش آموزان برای معلم و دانش آموزان در نظر گرفته می شود آموزش نام دارد ( به نقل از کردنوقابی ، ۱۳۸۶ ، ص ۱۹ ) .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
روش آموزش ( تدریس ) مجموعه تدابیر منظمی است که معلم برای رسیدن به هدف ، با توجه به شرایط و امکانات ، اتخاذ می کند ( شعبانی ، ۱۳۷۹ ، ص ۲۴۱ ) .
فعالیت های آموزشی معلمان که به منظور کمک به یادگیری دانش آموزان انجام می گیرند روش های آموزشی نام دارند ( سیف ، ۱۳۸۴ ، ص ۴۷۴ ) .
۱ – ۶– ۱ : آموزش به روش سخنرانی
روش سخنرانی عبارت است از ارائه مفاهیم به طور شفاهی از طرف معلم و یادگیری آنها از طریق گوش کردن و یادداشت برداشتن از طرف شاگرد . در این روش یک نوع انتقال یادگیری و رابطه ذهنی بین معلم و شاگرد ایجاد می شود . در فرایند تدریس ، تمام عوامل تحت کنترل معلم است ( شعبانی ، ۱۳۸۶ ، ص ۲۴۴ ) .
۲ -۶ – ۱ : آموزش به روش بحث گروهی
آموزش به کمک بحث گروهی به فراهم آوردن موقعیتی گفته می شود که در آن یادگیرندگان ( دانش آموزان و دانشجویان ) با همدیگر ، یا یادگیرندگان با معلم ، به گفتگو می پردازند تا اطلاعات ، اندیشه ها ، و عقاید را با هم مبادله کنند یا به کمک هم به حل مسائل بپردازند . بنابراین ، بحث گروهی روشی است برای تحریک اندیشیدن ، به چالش کشیدن نگرش ها و باورها ، و پرورش مهارت های میان فردی ( سیف ، ۱۳۸۸ ، ص ۵۲۵) .
در این روش دانش آموزان تلاش زیادی برای فراگیری دانش ، مهارت و نگرش ها می کنند و به نحو فعال در تدارک زمینه های لازم برای یادگیری می کوشند . معلمان به صورت های گوناگون در بحث گروهی و فعالیت های مربوط به آن شرکت می کنند . در برخی موارد آنان وارد بحث می شوند و بخشی از فعالیت گروهی را به عهده می گیرند . بعضی وقت ها آنان مدیریت جلسه بحث را می پذیرند و زمانی هم به پرسیدن سوال و پاسخ گویی به سوالات اکتفا می کنند . روش مباحثه ای از دیرپاترین روش ها و راهبرد های آموزشی است ( احدیان و آقازاده ، ۱۳۷۸ ) .
۷ – ۱ : یادگیری مهارت خودآگاهی
یادگیری به فرایند ایجاد تغییر نسبتاً پایدار در رفتار یا توان رفتاری که حاصل تجربه است گفته می شود و نمی توان آن را به حالت های موقتی بدن مانند آن چه بر اثر بیماری ، خستگی ، یا داروها پدید می آید نسبت داد ( سیف ، ۱۳۷۹ ، ص ۳۱ – ۳۰ ) . تغییر در رفتار و قابلیت های انسان ها برای رفتارهای ویژه ، پس از کسب تجربیات در موقعیت های مشخص شناخته شده ، صورت می گیرد . این موقعیت ها فرد را به نحوی تحریک می کنند که تغییر در رفتار را به وجود آورد .فرایندی که چنین تغییری را ایجاد می کند یادگیری خوانده می شود ( گانیه[۱۳] ، ۱۹۹۲ ، به نقل علی آبادی ، ۱۳۷۴ ) .
در این تحقیق یادگیری عبارت است از نمره ای که دانش آموزان در پاسخ به پرسشنامه ی خودآگاهی کسب می کنند .
در برنامه ی آموزش مهارت های زندگی ، مهارت یعنی : توانایی های شخصی و اجتماعی که کودکان و نوجوانان باید آنها را یاد بگیرند تا بتوانند در مورد خود ، انسان های دیگر و کل اجتماع به طور مؤثر ، شایسته و مطمئن عمل نمایند . خودآگاهی توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات ، نقاط ضعف و قوت ، خواسته ها ، ترس ها و انزجارها است ( غیاث فخری با همکاری بینازاده ، ۱۳۸۵ ) .
خودآگاهی یعنی شناخت احساسات و عواطف خود و تشکیل مجموعه ای از واژگان برای بیان آنها و مشاهده حلقه های ارتباط میان اندیشه ها ، احساسات و واکنش ها . پیش بینی کردن پیامد انتخابهای مختلف و استفاده از این آگاهی برای تصمیم گیریهای متفاوت ( گلمن[۱۴] ، ترجمه بلوچ ، ۱۳۷۹ ) .
مقدمه
در ۵۰ سال گذشته شاهد تحولات عظیمی بوده ایم ، که طبیعتاً بر شیوه ی زندگی ما تأثیر گذاشته است و ما را با مسائل جدیدی مواجه کرده است . علی رغم پیشرفت های علمی و صنعتی ، به نظر می رسد که توانایی ما در رویارویی با مسائل فردی و اجتماعی کمتر شده است . به طوری که خوب ارتباط برقرار نمی کنیم ، احساساتمان را نمی توانیم بیان یا کنترل کنیم ، و با مشکلاتمان برخورد مناسبی نمی کنیم . از طرفی دیگر آداب و روش های سنتی کنار آمدن با مسائل گوناگون زندگی را هم کم کم فراموش کرده ایم . پر رنگ شدن آسیب های اجتماعی هم شاید به همین دلیل باشد . در همین راستا ، برنامه ی آموزش مهارت های زندگی در پی آن است تا تقویت برخی از این توانایی و مهارت ها را ایجاد کند . ما برای انجام هر کاری باید یک چیزهایی را خوب بلد باشیم . در واقع باید مهارت هایی را داشته باشیم ( نوری قاسم آبادی و محمدخانی ، ۱۳۷۹ ) .
انسان ها برای مقابله سازگارانه با موقعیت های تنش زا و کشمکش های زندگی نیاز به آموختن برخی مهارت ها دارند. متخصصان علوم اقتصادی معتقدند یکی از مؤثرترین برنامه هایی که به افراد کمک می کند تا زندگی بهتر و سالم تری داشته باشند برنامه مهارت های زندگی است .
۱ – ۲ : مهارت های زندگی
مهارت های زندگی عبارتند از : مجموعه ای از توانایی ها که زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم می آورند. این توانایی ها فرد را قادر می سازند که مسئولیت های نقش اجتماعی خود را بپذیرد و بدون لطمه زدن به خود و دیگران با خواست ها، انتظارات، مشکلات روزانه، به ویژه در روابط بین فردی به شکل مؤثری روبه رو شود.
مهارت های زندگی شخص را قادر می سازد تا دانش، نگرش و ارزش های وجودی خود را به توانایی های واقعی و عینی تبدیل کند و بتواند از این توانایی ها در استفاده ی صحیح تر نیروهای خود بهره گیرد و زندگی مثبت و شادابی را برای خود فراهم سازد ( طارمیان ، ۱۳۷۹ ) .
انسان دنیای امروز به لحاظ پیچیدگی های زندگی، وسعت و سرعت تغییرات، با مسائل و بحران های متعددی مانند بحران جمعیت، بحران سلامتی و تغذیه، مشکلات خانوادگی، اشتغال والدین در بیرون از خانه و… روبروست. هر کدام از این بحران ها مشکلاتی را بر چگونگی زندگی افراد و رفتارهای اجتماعی و فردی آنها تحمیل می کند .آموزش مهارت های زندگی فرد را برای غلبه بر تنش ها ومشکلات پیش رو که خواست فرد و جامعه است آماده می کند .
منظور از مهارت های زندگی آن نوع توانایی های شناختی، عاطفی و عملی است که برای موفقیت و احساس شادمانی در زندگی روزمره و معمول و عادی مورد نیاز می باشد . آموزش مهارت های زندگی به فرزندان ما کمک می کند که در ایجاد روابط دوستانه و حفظ آن با خانواده و سایرین، خودشناسی، تعیین هدف و تصمیم گیری، حفظ ارزش های خود، کنترل خشم، مراقبت از سلامتی خود و در نهایت تلاش برای یک زندگی سالم و موفق مهارتهای مورد نیاز را کسب کند و منظور از کسب مهارتهای زندگی تعمیق باورهای دینی، تقویت مهارتهای اجتماعی و فردی، رشد روحیه علاقمندی به جلوه های طبیعی و گسترش روحیه نشاط و شادابی در زندگی افراد می باشد. مهارتهای زندگی عبارتند از توانایی های رفتار سازگارانه و مثبت که فرد را قادر به مقابله مؤثر با خواسته ها و چالش های زندگی روزمره می سازند . این مهارتها فرد را قادر می سازد نگرش ها و ارزش ها را به توانایی های واقعی و عینی تبدیل کند. او یاد می گیرد چه کاری را باید انجام دهد و چگونه انجام دهد. هدف از آموزش مهارت ها از الزامات و نیازهای روزمره زندگی استخراج می شود و مربوط به زندگی روزمره و عادی است؛ لذا مهارت های شناختی مربوط به حوزه های دیگر علمی اگرچه ممکن است در زندگی عادی هم کاربرد داشته باشند ولی جزء آن محسوب نمی شوند. برای مثال نوع حل مسئله در ریاضیات یا ادبیات با مسائل اجتماعی و مسائل روزمره زندگی متفاوت می باشند در اینجا موضوع مهارت ها به مسائل زندگی روزمره و سازگاری با خود، جامعه و محیط می پردازد .
مهارت های زندگی به عنوان توانایی ها و دانش ها و نگرش ها و رفتارهایی تعریف می شوند که جهت شادمانی و موفقیت در زندگی آموخته می شوند، از طریق رشد این مهارتها افراد یاد می گیرند که به راحتی با دیگران زندگی کنند احساس خود را با امنیت خاطر بیان کنند و زندگی را دوست داشته باشند مهارت های زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و مؤثر، انجام مسئولیت های اجتماعی، انجام تصمیم گیریهای صحیح و حل تعارض ها و کشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود و یا دیگران صدمه می زنند. . سازمان جهانی بهداشت اصطلاح مهارت های زندگی را در سه مقوله گنجانده است .
¤ مهارت های زندگی به عنوان مهارت های مراقبت ازخود مانند مصرف غذای سالم و رعایت بهداشت…
¤ مهارت های زندگی به عنوان امرار معاش مانند اینکه فرد چگونه مشغول کار می شود.
¤ مهارت های زندگی به عنوان آن نوع مهارت هایی که به موقعیت های پرخطر زندگی مربوط می شوند مانند توانائی نه گفتن در مقابل فشار جمع جهت استفاده از مواد مخدر.
با توجه به اینکه مخاطبان ما نوجوانان می باشند با توجه به ویژگی های بارز رشدی آنها، به نمونه هایی از مهارت زندگی و لزوم آموزش آنان به نوجوانان اشاره می شود .
نوجوان به بلوغ جسمی رسیده است، آهنگ رشد جسمی او سریعتر می گردد تغییرات جسمی نوجوان را غافلگیر کرده و موجب ایجاد اضطراب و استرس در آنها می شود، آموزش مهارت بهداشت جسمی و روانی، مهارت چگونگی مقابله موثر با استرس و اضطراب، رعایت مسائل بهداشتی، تغذیه و کنارآمدن با مسائل بلوغ لزوم آموزش مهارت خودآگاهی، ایجاد هویت جنسی، اخلاق جنسی، بهداشت جسم و روانی ضروری می باشد .
هر کس خودش را شناخت خدایش را شناخت . (مهارت خودآگاهی) علی(ع)
– نوجوان به تفکر صوری می رسد، آگاهی از زندگی، پیش بینی آینده، تصمیم گیری، فرمول بندی و جستجو راه حل برای مسائل، توجه به ممکنات و آزمون فرضیه ها از مشخصه های تفکر صوری است لذا آموزش مهارت زندگی تصمیم گیری و مهارت زندگی حل مسئله را می طلبد ( مراد نژاد ، ۱۳۸۵ ) .
اصطلاح مهارتهای زندگی به گروه بزرگی از مهارتهای روانی ـ اجتماعی و بین فردی گفته می شود که می تواند به افراد کمک کند تا تصمیماتشان را با آگاهی اتخاذ کنند، بطور مؤثر ارتباط برقرار کنند، مهارتهای مقابله و مدیریت شخصی خود را گسترش دهند و می تواند موجب زندگی سالم و بارآور شود. مهارتهای زندگی می توانند ، اعمال شخصی و اعمال مربوط به دیگران و نیز اعمال مربوط به محیط اطراف را طوری هدایت کنند که به سلامت بیشتر منجر شوند و سلامت بیشتر یعنی آسایش بیشتر جسمانی، روانی و اجتماعی ( یونیسف[۱۵] ، ۲۰۰۳ ) .
مهارتهای زندگی توانایی های روانی و اجتماعی برای رفتار سازگارانه و اثر بخش هستند که افراد را قادر می سازد تا بطور مؤثری با مقتضیات و چالش های زندگی روزمره مقابله کنند. آموزش این مهارتها موجب ارتقای رشد شخصی و اجتماعی، محافظت از حقوق انسانها و پیشگیری از مشکلات روانی ـ اجتماعی می شود ( سازمان بهداشت جهانی[۱۶] ، ۱۹۹۷؛ ترجمه فتحعلی لواسانی، ۱۳۷۸ ) .
مهارتهای زندگی لازمه موفقیت در زندگی هستند. موفقیت زندگی را می توان با بهره گرفتن از ملاکهای بیرونی و درونی ارزشیابی نمود. ملاکهای بیرونی شامل سطح تحصیلات، وضعیت شغلی، سطح درآمد ، بهداشت روانی و جسمانی ، روابط موفق با همسر و دیگران ، رفتار اخلاقی خوب، مشارکت در جامعه و موفقیت در رسیدن به اهداف شخصی هستند. ملاکهای درونی به اهداف و ارزشهای افراد بستگی دارند. بطور خلاصه می توان موفقیت های زندگی را به دو دسته عمده مشارکت در جامعه و شاد بودن و تندرستی تقسیم نمود ( استیونس[۱۷] و استیونس ، ۲۰۰۰ ) . بنابراین، می توان مهارتهای زندگی را چنین تعریف کرد: مجموعه مهارتهای عاطفی ، شناختی و اجتماعی که به افزایش اثر بخشی در عملکرد و نتیجه ی مطلوب منجر شده و باعث موفقیت در زندگی می شوند .
۲ – ۲ : مهارتهای زندگی کدامند ؟
درباره مؤلفه های مهارتهای زندگی ، فهرستِ تعریف شده ای وجود ندارد. سازمانها و نظریه پردازان دیدگاه های مختلفی دارند و مهارتهای متفاوتی را جزء مهارتهای زندگی لحاظ کرده اند . یونیسف ( ۲۰۰۳ ) در آخرین طبقه بندی خود از مهارتهای زندگی سه طبقه کلی همراه با زیر طبقات آن را به صورت زیر ارائه می دهد :
۱- ارتباط و روابط بین فردی : که مهارتهای زیر را شامل می شود :
الف) مهارتهای روابطِ بینِ فردی : شامل مهارتهای ارتباط کلامی و غیر کلامی ، گوش دادن فعال، بیان احساسات ، بازخورد دادن ( بدون سرزنش کردن ) و بازخورد گرفتن .
ب) مهارتهای مذاکره و نه گفتن: شامل مهارتهای مذاکره و مدیریت تعارض، جرأت ورزی و توانایی نه گفتن .
ج) همدلی: شامل توانایی گوش دادن و درک نیازها و شرایط دیگران و بیان درک آن، به عبارت دیگر توانایی تجسم احساسات و نیازهای افراد دیگر.
د ) مشارکت و کار گروهی: شامل احترام قائل شدن برای کمکهای دیگران و تفاوتهای آنان . دستیابی به توانایی های شخصی خود و کمک به گروه .
ه)مهارتهای طرفداری کردن: شامل مهارتهای تأثیرگذاری و متقاعد کردن و مهارتهای انگیزشی.
۲- مهارتهای تصمیم گیری و تفکر انتقادی:
الف ) مهارتهای حل مشکل و تصمیم گیری : شامل مهارتهای جمع آوری اطلاعات ، ارزشیابی از پیامد اعمال آینده برای خود و دیگران ، تعیین راه حلهای ممکن برای مشکلات و مهارتهای تحلیلی در ارتباط با تأثیر ارزشها و نگرشهای خود و دیگران بر انگیزش .
ب ) مهارتهای تفکر انتقادی: شامل تحلیل تأثیرات رسانه ها و همسالان ،تحلیل نگرش ها، ارزشها، هنجارهای اجتماعی و اعتقادات و عوامل تأثیرگذار بر آنها و شناسایی اطلاعات مرتبط و منابع اطلاعاتی.