در عصری که کتابهای درسی به سرعت کهنه میشوند و نوآوری دائما تجربه میشوند.اهداف نهایی و کلی تعلیم تربیت ناگریز باید تغییر یابد.به عبارت دیگر،روش های سنتی تدریس و یادگیری یعنی جایگاه منفعل فراگیران در محیط آموزشی و تکیه بر پرکردن ذهن از اطلاعات، دیگر جوابگوی نیازهای تربیتی نسل حاضر وآینده نخواهد بود و برای تربیت صحیح فراگیران نیاز است.تا آن ها آزادانه، خلاقانه و نقادانه و به طور علمی بیاندیشند. برنامه های مدارس و مراکز آموزشی باید نظم فکری را به فراگیران منتقل نمایند و آنان را برای روبرو شدن با تحولات شگفت انگیز قرن بیست و یکم به طور فزاینده ای به مهارتهای تفکر جهت تصمیم گیری مناسب و حل مسئله پیچیده ی جامعه مجهز نمایند.(ابیلی،۱۳۸۶،ص۴۶)
به همین دلیل متخصصان تعلیم وتربیت بجای انتقال حقایق علمی،پرورش و تقویت روشها و نگرشهای علمی را توصیه میکند و به جای تولید مجدد حقایق علمی، فرایند را مورد توجه قرار دادهاند،آن ها معتقدند که فراگیران برای کسب حقایق علمی باید به روش کسب حقایق علمی توجه کنند و بجای انباشت حقایق علمی در ذهن بیاموزند که چگونه شخصا فکر کنند،تصمیم بگیرند و درباره امور مختلف قضاوت کنند.فراگیران در فرایند آموزش باید بتوانند ادراک حسی، فهم نظریات مختلف و تفکر علمی و نقاد خود را تقویت کنند و رشد دهند،رسیدن به چنین اهدافی مستلزم فرصت های یادگیری مطلوب است(جزایری و رحیمی،۱۳۸۷، ص۳۹).
تحقیقات انجام شده در این زمینه بیانگر آن است که هنوز بسیاری از معلمان بیشترین زمان کلاس خود را صرف ارائه مطلب یا طرح سوالهایی میکنند که صرفا جمع آوری مجدد حقایق ساده علمی را می طلبد و فقط یک درصد از زمان صرف شده در کلاس را به سؤال هایی اختصاص میدهند که به پاسخ متفکرانه نیاز دارد. اغلب معلمان با دادن فرصت اندک برای پاسخگویی به سؤال ها، دانش آموزان را از ارائه نظرهای متفکرانه دلسرد میکنند.
در سالهای اخیر بسیاری از آمریکایی ها به این نتیجه رسیده اند که دانش آموزان همان گونه که می خواهند با مهارت و به طور انتقادی تفکر نمی کنند؛ در حالی که کتابها، مجله ها و گزارش های بسیاری در حمایت از آموزش و پرورش تفکر انتشار یافته است.برای مثال سازمانهای مهمی همچون((کمیسیون تعلیم و تربیت ایالت ها[۶۶])) نکات عمده تدریس تفکر را روشن و برجسته ساخته اند، همچنین مجله های پر خواننده ای همچون رهبری آموزشی شماره های متعدد خود را به این موضوع اختصاص دادهاند(شعبانی،۱۳۸۸،ص۴۲).
در طرح ملی آموزش عالی برای آمریکا که در سال ۲۰۰۱ توسط سیاستگذاران تربیتی تهیه شد، اشاره شده است که برای مجهز نمودن دانشجویان به مهارتها ضروری است که آن ها دارای تفکر انتقادی باشند واین مهارت برای مشارکت شهروندان در جامعه مردم سالار ضروری است.آن ها بیان نمودند که در دنیای فعلی الگوی عمومی تعلیم وتربیت در حال تغییر از آموزش برای اشتغال و استخدام به آموزش برای قابلیت استخدام است.این امر نیازمند آن است که نهادهای آموزشی، افرادی را پرورش دهند که توانایی تشخیص،حل مسأله و توانایی تصمیم گیری از طریق استفاده از تفکر انتقادی و خلاق را داشته باشند(مانگنا و چابلی[۶۷]،۲۰۰۵،ص۳)
۲-۲۱مهارت های تفکر انتقادی
توجه نظام آموزش و پرورش و برنامه درسی به عنوان یکی از حلقه های اساسی نظام کلان تربیتی و آموزشی به مهارت های تفکر به ویژه تفکر انتقادی نقطه قوتی است که میتواند آموزش و پرورش بالنده را به همراه داشته باشد و ضرورتی اجتناب ناپذیر باید محسوب گردد، در این راستا مهارتهای تفکر انتقادی،که هسته تفکر انتقادی را تشکیل میدهند شامل تفسیر،تحلیل، ارزشیابی، استنباط، توضیح وخود تنظیمی میباشد.
تفسیر[۶۸]:درک و بیان معنی و با اهمیت انبوهی از بیانات، موقعیتها، اطلاعات، وقایع و قضاوتها، قراردادها،گمان ها، قوانین، رویه ها و معیارها به کارمی رود وشامل خرده مهارتهای طبقه بندی، رمز گشایی امور و معنی کردن دقیق میباشد.
تحلیل[۶۹]: مشخص کردن روابط استنباطی واقعی قصد شده و میان گفته ها،سؤالات، مفهوم ها، توصیفات و یا مشکل های دیگر برای اظهار کردن گمان، قضاوت و تجارب، دلایل، اطلاعات وعقاید میباشد.
ارزشیابی کردن[۷۰]: تعیین و برآورد کردن اعتبار و صحت گفته ها یا دیگر اشکال بیانی که نشانگر درک وفهم تجربه، موقعیت باور واعتقاد شخصی بوده ونیز به تعیین و برآورد رابطه منطقی بین گفته ها،توضیحات، سؤالات ودیگر گونه های کلامی تأکید دارد.
استنباط[۷۱]: تشخیص دادن عناصر و شواهد مطمئن برای نتیجه گیری میباشد، خرده مهارتهای آن شامل پرسش کردن از وقایع،حدس زدن متناوب و ترسیم کردن نتایج میباشد.
توضیح دادن: توانایی بیان اینکه چگونه به یک قضاوت دست می یابیم وتوانایی برای ارائه یک راه متقاعد کننده نتایجی از تفکر فردی میباشد.خرده مهارتهای آن شامل قوانین روش های توجیه، هدف داشتن با دلایل خوب و بیانیه های مفهومی از وقایع ها یا دیدگاه ها و ارائه کامل و خوب مدلل شده از بحث ها برای بهترین فهم ممکن است.
خود تنظیمی[۷۲]: عقاید قبلی خود را گسترش داده و اصلاح کنند به عبارتی تجدید نظر و دوباره شکل بندی کردن، گام برداشتن به عقب و بررسی چگونگی فرایند انجام کار میباشد.خرده مهارت های آن شامل ارزشیابی و تصحیح کردن خود میباشد(فاشیون[۷۳]،۲۰۰۰،ص۷)
تفکر انتقادی یکی از جنبههای مهم تفکر است، این نوع از تفکر به پرورش افرادی که دارای ذهن معتدل،خالی از غرض عینی و متعهد و دقیق هستند معتبر می شود. این تفکر را می توان فعالیت و تلاش سیستماتیک برای فهمیدن، ارزشیابی و یافتن عیوب در استدلالات دانست و با فرایند تعیین اعتبار(صحت، دقت وارزش) اطلاعات یا دانش ادعا شده قلمداد کرد.تفکر انتقادی را می توان متشکل از دو قسمت((مهارت های انتقادی)) و((تمایل و نگرش انتقادی)) دانست.
برخی دیگر از مهارت های تفکر انتقادی را می توان شامل توانایی تشخیص اساس استدلالات، اطمینان در استدلال کردن، توضیح دادن مباحث و نتیجه گیری ها،توضیح و تحلیل کلمات و عبارات شناسایی معیارهایی برای ارزشیابی، ارزشیابی اعتبار منابع اطلاعات، تشخیص تناقضات و کشف دلالت ها و نتایج منطقی دانست.همچنین، برخی از گرایشهای تفکر انتقادی شامل اعتماد به نفس و خودگردانی ذهنی، کنجکاوی ودقت و اشتیاق وپشتکار، واقع بینی، صداقت و تواضع می شود. حل وفصل کردن ابهام به عنوان بخش اساسی تفکر انتقادی مورد تأکید میباشد و ابهام و تردید، بخش مولد این نوع تفکر به شمار میآید.