بیحسی
این طرحوارههای هیجانی سبب میشود فرد احساسات خود را سرکوب کند و به اصطلاح بیاحساس باشد. ممکن است فرد به ندرت احساسات شدید را تجربه کند یا همیشه تلاش کند احساسات خود را به شدت کنترل کند. حتی ممکن است برای خلاص شدن از احساسات شدید، به سوء مصرف مواد و الکل یا پرخوری پناه ببرد. موقعیتهایی وجود دارد که بیشتر مردم را ناراحت کند، اما باعث ناراحتی چنین فردی نشود. وی معمولا در حال سرکوب احساسات خود است.
عقلانیت، ضد هیجانی
برخی افراد گمان میکنند باید همیشه منطقی و عقلانی باشند. آن ها بر این عقیده هستند که آدمهای منطقی و عقلانی، افرادی برترند. آن ها معمولا تلاش میکنند در مقابل همه حوادث و رویدادها منطقی عمل کنند. آن ها همه تجارب را عقلانی میپندارند و بعد هیجانی برای تجارب خود قائل نیستد، به عبارت دقیقتر آن ها هیجانات خود را نادیده میانگارند. آن ها این نکته را در نظر ندارند که هیجانها منبع اطلاعاتی مهمی درباره نیازها، تمایلات و حتی حقوق انسانی به شمار میروند.
پایداری احساسات شدید
این طرحواره هیجانی سبب میشود فرد گمان کند احساسات شدید خیلی به طول میانجامند و از این نکته غافل باشد که احساسات شدید افت و خیز دارند، بالاخره به پایان میرسند، تجربه آن ها سودمند است و عموما سبب میشود که فرد به آرامش برسد.
توافق با دیگران
فرد گمان میکند دیگران احساس مشابهی با او ندارند، از این رو به خاطر احساسات خود شرمنده میشود و آن ها را از سایرین پنهان میکند. در صورتی که فرد تصور کند دیگران احساس او را ندارند، ممکن است ناامید، نگران یا غمگین شود و هیجانات ناخوشایندی را تجربه کند. فرد از این نکته غافل است که همه افراد هیجاناتی مانند ناراحتی، خشم یا اضطراب را تجربه میکنند، و در نظر نمیگیرد که هر کسی ممکن است آشفته شود و به دامن خیالپردازی پناه ببرد.
پذیرش یا بازداری
فرد از پذیرش هیجان خود سر باز میزند. ممکن است گمان کند نپذیرفتن هیجانها باعث شود که ترغیب شود تا تغییر کند. فرد از این نکته آگاه نیست که بازداری احساسات پیامدهای منفی به همراه دارد و سبب میشود توجه و انرژی زیادی مصرف کند. همچنین بازداری احساسات باعث افزایش احساسات میشود و نادیده گرفتن وقایع ناراحت کننده نه تنها باعث حل و فصل آن ها نمیشود، بلکه ممکن آن ها را تشدید یا پایدار کند.
سبک اندیشناکی در برابر سبک ابزاری
داشتن چنین طرحواره هیجانیای سبب میشود فرد به طور افراطی بر احساسهای ناخوشایند تمرکز کند، دائما به اشتباهات خود فکر کند، سؤالهای چرایی (علت یابی) در ذهنش بسیار فعال باشند، به ناراحتیهای خود زیاد فکر کند و دائم چیزی را در ذهنش مرور کند، نگران کنترل نکردن افکار استرسزا باشد و با واقعیتها سر جنگ داشته باشد.
بیان احساس
در صورتی که فرد تصور کند اگر احساسهای خود را بیان کند ممکن است کنترلش را از دست دهد، ممکن است این طرحواره هیجانی را داشته باشد. چنین فردی نگران است در صورت بیان احساسش، توجهش بر روی آن بیشتر معطوف شود. در صورتی که بیان احساس معمولا باعث کاهش شدت هیجان میشود و میتواند در روشنسازی افکار و سایر احساسات فرد به وی کمک کند.
سرزنش دیگران
فرد در این حالت عموما دست به سرزنش یا مقصر و گناهکار شمردن دیگران میزند، تلاشمیکند دیگران را کنترل کند، و به جای آن که جرئتمندانه عمل کند، منفعلانه یا پرخاشگرانه رفتار خواهد کرد.
استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی
تعریف استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی
MBSR بر خلاف راهبردهای مقابله با استرس ناکارآمد، فرد را ناچار به حذف یا اجتناب از تجربیات زندگی نمیکند (کابات- زین، ۱۹۹۰). کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی شکلی از تمرین ذهنآگاهی است که پژوهشهای تجربی بیشماری اثربخشی آن را در کاهش نشانه های استرس، افسردگی و اضطراب تأیید میکنند (شارما و راش، ۲۰۱۴؛ هافمن و همکاران، ۲۰۱۰). MBSR همچنین به عنوان یک مداخله بالینی برای بسیاری از اختلالات روانشناختی، مانند اختلالات اضطرابی و افسردگی (آلن و همکاران، ۲۰۰۶؛ چیسا و سرتی، ۲۰۰۹؛ کارمودی، ۲۰۰۹؛ گراسمانا و همکاران، ۲۰۰۴) و مشکلات طبی مزمن (مرکز، ۲۰۱۰) به کار برده میشود.
MBSR برنامه درمانی ۸ هفتهای ساختار یافتهای است که مراقبه ذهنآگاهی را برای کاهش رنج ذهنی و جسمانی مرتبط با اختلالات جسمی، روانتنی و روانشناختی به کار میگیرد. MBSR فرایندی سیستماتیک برای افزایش تجربه آگاهی لحظه به لحظه فرد از روند ذهنی خود است. در این تکنیک فرض میشود که آگاهی گستردهتر از اینجا و اکنون، منجر به ادراک شفافتر و دقیقتر، کاهش عواطف منفی و افزایش انرژی و مقابله میشود (چیسا و سرتی، ۲۰۱۰؛ گراسمن و همکاران، ۲۰۰۴). تمرین ذهنآگاهی سیستماتیک میتواند بر آن دسته از نواحی مغز که تنظیم کننده توجه، آگاهی و هیجانات هستند نیز تاثیر بگذارد (گریسون[۱۵۰]، ۲۰۰۹). MBSR در کاهش استرس و اضطراب چه در زندگی روزانه و چه ناشی از ابتلا به بیماریهای مزمن مؤثر است و به ارتقاء کیفیت زندگی منجر میشود (واروگلی و دارویری، ۲۰۱۱).
آموزش استرسزدایی مبتنی بر ذهن آگاهی توسط کابات زین در سال ۱۹۹۲ به کار گرفته شد (کابات زین و همکاران، ۱۹۹۲). این تکنیک ترکیبی از تکنیکهای رفتاری آرامشآموزی و مراقبه است که شامل آموزش کنترل تنفس و توجه، مشاهده حسها واحساسات بدنی، توصیف این احساسات، پذیرش بدون قضاوت آن ها و افکار همراه و حضور در زمان حاضر به خصوص در فعالیتهای روزمره میشود.
در طی جلسات این، یادگیری بر موارد زیر متمرکز است :
-
- ورود و ماندن در حالتی ساکن و آرام
-
- چشیدن طعم آگاهی بدون واکنش، بدون قضاوت و دست اول
-
- تمرین کردن مجموعهای از فنون هشیاری
-
- تشخیص مواقعی که فرد تحت استرس است
-
- آگاهی فزاینده از تعاملات ظریف ذهن بدن و تاثیر این تعاملات بر سلامتی و بهزیستی
- دستیابی سریعتر به بهبودی پس از وقایع استرسزا (کابات زین و همکاران، ۱۹۹۲)
هربرت و فورمن (۲۰۱۱) برخی از ویژگیهای درمان استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی را این چنین برمیشمارند :
-
- در این رویکرد تأکید زیادی بر روی روحیه انسانی درمانگر و درمانجو وجود دارد.
-
- از درمانگر انتظار میرود در تمرین ذهن آگاهی فعلی درگیر شود و از تجربه های خود تدریس کند.
-
- تلاش میشود محیطی قابل اعتماد برای افشای درمانجو فراهم شود.
-
- درمانگر این درک را تسهیل میکند که چگونه ذهن آگاهی کمک به مشکلات درمانجوهایی میکند که در جستجوی درمان هستند.
- ایده اصلی ذهن آگاهی این است که درمانجوها برای ثبات حالات درونی از تلاشهای متقابل منفی خودداری کنند تا به طور واضح مشکلات را مشاهده کنند و با روشهای ماهرانه بر روی مشکلات تأثیر بگذارند.
در جلسات این درمان تلاش میشود با تمرکز بر افزایش توانایی برای درک خود، دیگران و موقعیتها در شبکهای به هم مرتبط از اطلاعات، و یادگیری انتخاب پاسخهای مناسب و مؤثر، موارد زیر مورد بررسی قرار گیرند :