بنابراین سازمان علاوه بر داشتن حجم وسیعی از ایده های تولیدی می بایست بدنبال افزایش کیفیت ایده های خلق شده نیز باشد. همچنین خلق ایده نه تنها به منظور تولید خدمات، محصولات و یا فرایند های جدید مدنظر است بلکه پروژه های موجود نیز در مسیر توسعه خود نیازمند ایده هایی برای حل مسائل بوجود آمده هستند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
خلق ایده به معنی ایجاد فرایندی در افراد است که منجر به ارائه طرح یا اندیشه ای نو و بدیع میباشد. این فکر بدیع، به بهبود و تغییر مثبت در یک محصول، خدمت یا فرایند منتهی میشود. نقش خلاقیت در خلق ایده بسیار حیاتی میباشد. (Bakker, 2010)
در واقع خلاقیت باعث نگریستن به مسایل از دیدگاهی دیگر است که این موضوع لازمه ارائه ایده های ابتکاری میباشد. (Drucker, 1998)
فلین بحث ارتباط خلاقیت و تولید ایده در فرایند نوآوری را به عنوان بخشی بسیار پیچیده می داند و یک متدلوژی برای خلق ایده مطرح می کند که در آن خلاقیت به سه بخش خلاقیت هنجاری[۹] یا اصولی، خلاقیت کاوشی[۱۰] و خلاقیت تصادفی[۱۱] یا غیر مترقبه تقسیم می شود. (Flynn et al. 2003)
خلاقیت اصولی یا هنجاری بر تولید ایده به منظور حل مسائل، احتیاجات و اهداف مشخص تمرکز دارد برای مثال استفاده از تکنیک های خلق ایده مانند طوفان فکری که به منظور حل مسائل مشخص است در رسته خلاقیت هنجاری قرار می گیرد.
منظور از خلاقیت کاوشی تمرکز بر تولید طیف وسیعی از ایده هاست که لزوما مربوط به احتیاجات شناسایی شده نمی باشد برای مثال ایده هایی که از تحلیل های تحقیقات بازار و یا بازخورهای مشتریان تولید می شوند را می توان در این دسته قرار داد. خلاقیت تصادفی نیز وقتی است که ایده های نوآورانه بصورت تصادفی خلق می شوند مانند تولید پنیسیلین توسط الکساندر فلمینگ.
یکی از ابزارهای خلق ایده، کنکاش محیطی[۱۲] به معنی کنکاش و نظارت محیطهای خارجی و داخلی به منظور یافت محرک های بالقوه آغاز کننده فرایند خلق ایده می باشد. کنکاش محیطی باید بر اطلاعاتی متمرکز باشد که در فرایند خلق ایده موثر است. بنابراین کنکاش محیطی بسته به نوع ایده های خواسته شده متفاوت خواهد بود. همچنین کنکاش محیطی می تواند برای زایش ایده، نگاهی به تاریخ نیز داشته باشد برای مثال کشورهای توسعه یافته برای ایجاد ایده هایی به منطور توسعه اقتصادی خود می توانند تاریخ توسعه کشورهای صنعتی همچون ایالات متحده را مرور نمایند (Glassman, 2009).
هدف کنکاش محیطی کمک به شناسایی فرصت ها و بذرافشانی ایده هاست و روشی است برای ضبط محرک هایی که می توانند بین پرسنل به منظور تولید ایده توزیع شوند.(Flynn et al. 2003)
بذرافشانی افراد با ایده ها می تواند محرکی برای خلاقیت باشد. افراد می توانند ایدها را به کمک ارتباط با سایرین ارتقا دهند و از این طریق قابلیت حل مسئله و تولید ایده را افزایش دهند. برای مثال طراحی فضای اداری بصورتی که ارتباطات و همکاری را افزایش دهد مانند کافی شاپ یک روش غیر تهاجمی برای متقاعد کردن پرسنل به تسهیم ایده هایشان است. (Hardagon and Sutton 2000)
یکی دیگر از فعالیت هایی که بسیار در خلق ایده موثر است شناسایی فرصتها[۱۳]ست. شناسایی و یا خلق یک فرصت می تواند موجب تولید و یا آزمایش یک ایده شود. در واقع ایده ها و فرصت ها می توانند پشتیبانی کننده یکدیگر باشند چرا که تولید یک فرصت می تواند منجر به تولید یک ایده شود و بالعکس.(Vandenbosch et al, 2006)
بنابراین پیمایش محیطی برای مشخص کردن فرصتهای جدید می تواند افراد را با محرک های مورد نیاز برای تولید ایده بذرافشانی کند. همانطور که در مباحث تعریف ایده مطرح شد، تنها منبع تولید ایده افراد می باشند بدون انسانها ایده ای نیز وجود ندارد. هیچ برنامه نرم افزاری یا کامپیوتری دیده نشده که ایده ای را از ابتدا خلق کرده باشند. شاید بر اساس الگوریتمهای خاصی که برنامه نویسشان برای آنها مشخص کرده ، ایده ای جدید از ایده های قبلی به کمک انها تولید شده باشد اما تنها فعالیت های ذهنی انسان است که به تولید ایده منجر می شود. تکنیک ها و فعالیت هایی مانند تحلیل بازار و برنامه ریزی استراتژیک و یا حل مسئله می تواند ذهن انسان را مجبور به تولید ایده های جدید کند.
تکنیک ها و فعالیت های زیادی در رابطه با خلق ایده توسط محققین و دانشمندان مختلف ارائه شده است مانند تریز، ۶ کلاه تفکر، اسکمپر، طوفان فکری و غیره . خیلی از این تکنیکها و فعالیت ها در سازمانها کاملا شناخته شده هستند در حالیکه تعداد زیادی نیز ناشناخته باقی مانده اند. با توجه به هدف این تحقیق از بسط و توضیح در باره آنها صرف نظر می شود.
فرایند مطرح شده توسط فلین از کنکاش محیطی به عنوان گام اصلی خلق نوآوری استفاده می کند و مرحله اول فرایند او با برنامه ریزی استراتژیک آغاز می شود و هدف مرحله بعدی (کنکاش محیطی) ضبط محرک ها و اطلاعات است. این مرحله باید محدود باشد چرا که تمام موارد قابل کنکاش نیست. هدف مرحله بعدی یافت فرصت ها و اعتبار سنجی آنهاست و در گام نهایی فرصتهای شناسایی شده به همراه اطلاعات یافت شده از کنکاش محیطی در جلسات خلق ایده مورد استفاده قرار می گیرد تا درنهایت ایده های جدید ضبط و ثبت شوند.(Flynn et al. 2003)
شکل۲_۳: فرایند خلق ایده فلین
۲_۴ مدل انتقال خلاقیت
بر اساس این مدل دو فاکتور اصلی یکی ساختار سازمانی و دیگری فرهنگ سازمانی نقش کلیدی را برای انتقال خلاقیت کارکنان در قالب ایده های کاربردی برعهده دارند. کارکرد مدیریت ایده ها در این مدل به سه بخش ۱-استخراج ایده ۲-فرود ایده ها و ۳- پیگیری ایده ها تقسیم می شود که مرحله اول بستگی به تمایل کارکنان در اشتراک گذاری ایده هایشان با سازمان دارد و این موضوع زمانی تحقق می یابد که فرهنگ سازمانی محیط مناسبی را برای تبادل ایده ها ایجاد نماید. مرحله بعدی که فرود ایده ها نام دارد وقتی است که ایده های استخراج شده در سازمان نشانده می شوند. در این مرحله می بایست حمایت همه جانبه از ایده دهنده صورت گیرد به این معنی که هم از لحاظ فرهنگی شرایط لازم و هم از نظر ساختاری امکانات و فرآیندهای مربوطه موجود باشد و در مرحله سوم پیگیری های لازم برای تبدیل ایده به پروپزال پروژه انجام می شود. شکل زیر مدل انتقال خلاقیت را نشان می دهد.(Dijk and Ende 2002)
فرهنگ
ساختار
شکل ۲_۴: مدل انتقال خلاقیت
۲_۵ نوآوری و اجماع ایده ها
هنگامی که ایده ها از منابع مختلف با هم ترکیب می شوند نوآوری اتفاق می افتد. ذهن انسان قابلیت محدودی برای دریافت و پردازش اطلاعات جدید دارد در حالیکه محیط اطراف ما آکنده از چیزهای جدید است. در سالهایی ابتدایی تولد ذهن برای دستیابی به الگوهایی خاص، مشغول طبقه بندی و پردازش اطلاعات حجیمی می شود که از طرف محیط آن را بمباران می کند. این الگو ها در قالب شبکه های نورونی رمزگذاری شده و نقشه ای را جهت شناسایی فرهنگ و محیط اطراف به ما می دهند که به کمک آن می توان بصورت خودکار به محرک های محیطی پاسخ دهیم. برای مثال می توان موارد متعددی را نام برد که ما زمانی یادگرفته ایم و اکنون بدون تفکر نسبت به آن عکس العمل نشان می دهیم مانند پوشیدن کفش چپ و راست یا دست گرفتن قاشق و چنگال! این الگوهای ساخته شده در مغز انسان هنگام مواجه با یک موضوع باعث می شود که تفکر ما به سمت موارد مرتبط با آن موضوع جلب شود.(GEERE, 2010)
برای مثال وقتی با کلمه سگ برخورد می کنیم ناگهان ذهن ما به کلمات قلاده و یا استخوان نیز معطوف می شود! به این پدیده پرایمینگ[۱۴] یا پیش زمینه سازی می گویند و در علم روانشناسی برانگیختن (تداعی) معانی مرتبط در حافظه پیش از انجام یک کار یا فعالیت است. در علم عصب شناسی، نورون ها یک دسته از رشته های عصبی و در حقیقت مخزن های کوچک حاوی اطلاعات ویژه می باشند. هر دسته از عصب ها بوسیله دسته های دیگری که ارتباط و اتصال بیشتر یا کمتری با آنها دارند، محاصره شده اند. وقتی یک دسته برانگیخته و فعال می شود، مثلا بوسیله ورودی نورون های حسی، دسته های اطراف که ارتباط معنایی بیشتری با آن دسته دارند و از نظر اطلاعات مشابه هستند، بیشتر فعال و برانگیخته می شوند و بنابراین اطلاعات آنها احتمالا بیشتر به ذهن خطور می کند. (Wekipedia 2014)
مت ریدلی در دفاع از نظریه خود راجع به اهمیت اجماع ایده ها این چنین عنوان می کند: اگر به تاریخ بشر نگاه کنید، افراد زیادی که در یک جلسه با هم به تبادل نظر می پردازند به نتایج بهتری می رسند هرچند نادان تر از افرادی باشند که در کنار هم نشسته و با هم تبادل نظر نمی کنند. دلیل اینکه زندگی بشر در قرن اخیر با پیشرفت های قابل ملاحظه ای همراه بوده افزایش قابلیت تسهیم و ترکیب ایده های موجود در اذهان افراد مختلف در سرتاسر دنیاست. (Ridley, 2010)
این تله ای است که ذهن ما دچار آن می شود بطوری که تمایل دارد توجه خود را معطوف موضوعاتی کند که الگویی از قبل برای آنها ساخته است. پس برای مشاهده و دریافت چیزهای جدید ما باید افکارمان را در تداخل با افکار دیگری قراردهیم که از الگوهای پیش ساخته ذهن ما پیروی نمی کند. لذا برای ایجاد نوآوری و ایده های جدید که خارج از الگوهای فکری ماست نیازمند تنوع و گوناگونی هستیم. اما صرف ایجاد شرایط لازم برای گوناگونی کافی نیست و می بایست افرادی که دارای ایده های جدید هستند با هم در یک ارتباط اعتمادی قرارداشته باشند و برای رسیدن به ایده های بهتر با هم ریسک کنند.(GEERE, 2010)
۲_۶ منابع ایده
همانطور که قبلا بحث شد منظور از منابع ایده، افراد بصورت انفرادی یا گروهی می باشند که می توانند در داخل سازمان و یا خارج از آن قرار داشته باشند. بطور کلی می توان منابع ایده را به صورت زیر تقسیم بندی نمود:
کارکنان- منابع داخل سازمان: که با توجه به رده سازمانی و تاثیری که بر فعالیت های سازمان دارند می توانند به زیر گروه هایی چون مدیران، کاکنان اجرایی و.. تقسیم بندی شوند
مشتریان: که اصلی ترین منبع ایده برای سازمان به حساب می آیند و شامل مشتریان مستقیم و اصلی، مشتریان رده دوم و مشتریان ناراضی و .. تقسیم بندی نمود
سازمانهای ملی و غیر انتفاعی: مانند دانشگاهها، سازمانهای تحقیقاتی و آزمایشگاههای ملی و پارکهای فناوری که با خلق دانش و مفاهیم جدید نوآوری را در سایر سازمانها تقویت می کنند
تامین کنندگان: از تامین کنندگان مواد اولیه گرفته تا ارائه دهندگان خدمات مشاوره ای به سازمانها به عنوان منابع قدرتمند ایده به حساب می آیند
رقبا: شامل رقبای مستقیم، غیر مستقیم و رقبای موجود در بازارهای مشابه
سایر شرکت ها و منابع: تمام شرکتهای موجود در دنیا، مخترعین، مکتشفین ورسانه ها ازقبیل مجلات، کتب و روزنامه ها (Glassman, 2009)
با توجه به منابع زیادی که برای ایده مطرح شد، نمی توان به قطعیت گفت که کدام منبع از بقیه مناسب تر است. فاکتورهای زیادی برای انتخاب بهترین منبع ایده وجود دارد و این فاکتورهای بسته به نوع فعالیت، ماموریت، اهداف، مدیریت و فرهنگ در سازمانهای مختلف متفاوت خواهد بود.
۲_۷ مدیریت ایده ها
سازمانهای زیادی برای رشد و ارتقا، بدنبال بکارگیری راهکارهایی موثر برای مدیریت ایده های جدید از بهبودهای کوچک گرفته تا نوآوری های جدید تجاری می باشند. اما چگونه می توان از خلاقیت و میل به ایجاد تغییر و بهبود در پرسنل و سایر ذینفعان سازمان به طور موثر برای رسیدن به نوآوری و چالش با مسائل مربوط به آن استفاده نمود!؟ و چگونه می توان اطمینان حاصل نمود که ایده ها به دست افرادی از سازمان می رسند که قادرند آنها را اجرایی سازند؟
به نظر می رسد، بعد از بدست آوری ایده ها از فرآیندهای خلق ایده نیاز است تا با مدیریت صحیح این ایده ها آنها را به سر منزل مقصود که همان کاربردی سازی آنهاست برسانیم. تحقیقات و تعریف زیادی برای مدیریت ایده ها موجود نمی باشد. برخی آن را فرایند ضبط نگهداشت و سازماندهی ایده ها تعریف کرده اند(Flynn et al. 2003) در تعریف دیگر مدیریت ایده ها به عنوان فرایند شناسایی ایده های مورد نیاز و تولید و ارزیابی آنها مطرح شده است. (Vandenbosch et al. 2006)
مدیریت ایده های مشارکتی می تواند به سازمانها کمک کند تا ایده های جدید را از منابع داخلی و خارجی بیرون کشیده و در پرورش و ارتقای آنها همیاری نماید. مدیریت ایده ها همچنین راهی برای ارج نهادن کارکنان خلاق و اندازه گیری و تحریک فعالیت های مرتبط با خلاقیت و ارتقای فرهنگ باز و مشارکتی نوآوری در سازمان می باشد.(Karlsson, 2010) اما مدیریت ایده ها شامل ارزیابی، پیمایش، توسعه و همینطور توزیع ایده ها در سطح سازمان نیز می باشد.
لذا تعریف مدیریت ایده ها توسط شاکلی کاملتر به نظر می رسد: مدیریت ایده ها به فرایند دریافت و جمع آوری پیشنهاد ها و ایده ها و سازماندهی و عملی ساختن آنها در سازمان اطلاق می شود. مدیریت ایده فضایی را فراهم می کند که در آن، ایده ها جمع آوری شوند، مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گیرند و سپس برترین ها انتخاب شده، در صورت لزوم توسط تیم های بهبود تصحیح و عیب یابی گردند و به اجرا در آیند. در سخن کوتاه ، مدیریت ایده به سازمان اطمینان می دهد که هیچ ایده ای مفقود نمی شود و از حافظه سازمان پاک نمی شود و تمام ایده ها، در راستای ایجاد بهبود و نوآوری در سازمان بکار گرفته می شوند.(Shockley, 2006) و در یک تعریف کلی مدیریت ایده ها شامل تمام فعالیت های اجرا شده توسط یک سازمان برای خلق، ارزیابی و توسعه و پاداش دهی به ایدها و بعد از آن پیشراندن این ایده ها در سازمان جهت اجرا می باشد.(Mark, 2009).
نیاز به مدیریت ایده ها در منابع علمی مورد بحث قرار گرفته است. فلین در رابطه با اهمیت مدیریت ایده ها این چنین عنوان می کند که : هرچند فرآیندی که سازمان بوسیله آن این ایده ها را تولید می کند توجهات کمی را به خود معطوف داشته اما بصورت ویژه و موردی توسعه یافته است.
بنابراین منطقی است که خروجی فاز خلق ایده را بیشینه کنیم تا افزایش رقابت بین ایده های خروجی در نهایت باعث افزایش کیفیت نوآوری های بالقوه ارائه شده در این فرایند شود.(Flynn et al. 2003).
در جایی دیگر اینطور عنوان شده: جمع آوری و ارزیابی ایده ها کم اهمیت جلوه داده شده است چرا که مدیران فکر می کنند که ایده های زیادی دارند.(Gorski and Heinekamp 2002)
برخی آمارها نشان می دهد که در صنایع کشور سوئد و در سالهای دهه ۷۰ میلادی ۶۰% از کارکنانی که ایده های خوب در ذهن داشتند از ارائه آنها خودداری کرده بودند که دلیل آن می تواند سرسری گرفتن ایده های پرسنل توسط سازمانها و یا نقص در فرآیندهای جمع آوری و اخذ آنها باشد. (Glassman, 2009)
۲_۷_۱ ارزش مدیریت ایده ها در فرایند نوآوری
مدیریت ایده ها یک بخش یکپارچه از فرایند نوآوری می باشد. مدیریت ایده ها تسهیل کننده شارش از خلق ایده به تبدیل ایده در زنجیره ارزش نوآوری می باشد.(Karlsson, 2010)
شکل زیر جایگاه مدیریت ایده ها را در فرایند نوآوری از نگاه (Mark, 2009) نمایش می دهد.
مدیریت ایده ها