حال بعد از تعریف حروف و معانی اصطلاحات در حروف به معرفی حروف مشترک ربط و اضافه فارسی و عربی می پردازیم و ساختار و موارد کاربرد این حروف را تبیین و تشریح می نماییم ، این کار به اتکاء به کتب صرفی و نحوی در دو زبان و همچنین مراجعه به دواوین شاعران و نویسندگان بزرگ انجام خواهد گرفت
إلا
إلّا در فارسی به صورت حرف اضافه ساده و حرف ربط به کار می رود و در عربی حرف استثناءمی باشد.[۵۱] أما در فارسی و عربی به صورت حرف استثناء به کار می رود مانند:
« فشربوا منه إلّا قلیلاً منهم [۵۲]» پس نوشیدند از آن جز عده کمی از آنان.
(سوره بقره، آیه ۲۴۹)
«جاءَ التلامیذُ إلّا علیّاً » دانش آموزان آمدند بجز علی
جامع الدروس العربیه، غلایینی ، جزء سوم، ص ۱۲۳
وَصِیَتٍ مِنَ العواتِکِ لاتَذْ مهاهُ إلّا مُبیَضّهٌ رَعْلاءُ
و دیگر آنکه گروهی از فرزندانِ زنان آزاده روی به نبرد نهاد و دفعِ آنان را جز انبوه جوشن پوشان شمشیر زن کس نمی توانست. (حارث بن حلزه) [۵۳]
إلّا در فارسی برای استثناء مترادف جز
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
«مهر پاکان در میان جان نشان دل مده إلّا به مهر دلخوشان»
(مثنوی، دفتر اول، بیت ۷۲۸)
« و نماز همآنجا کنند، إلّا روز آدینه که به مسجد درآیند که آواز تکبیر به ایشان برسد.»
(سفرنامه ناصر خسرو، به کوشش دکتر نادر و زین پور، ص ۳۰)
« ندید او از بت إلّا خلق ظاهر بدین علّت شد اندر شرع کافر»
(مفاتیح الإعجاز،شرح گلشن راز،شمس لاهیجی،ص ۲۳۹)
«گویند که اول، این مشهد را در ساخته بودند و هیچ کس در نتوانستی رفتن إلّا از ایوان، از بیرون زیارت کردندی».
(سفرنامه ناصر خسرو، به کوشش دکتر نادر زرین پور،ص ۴۲)
«و جای نشست شما إلّا بر شاهقات أعالی درختان و باسقات أغصان ممکن نگردد. »
(مرزبان نامه، به کوشش خطیب رهبر، ص ۴۱۵)
«ز روزن نیست إلّا مایه غم به جان بگذار چون عیسیّ مریم»
(مفاتیح الإعجاز فی شرح گلشن راز، شمس لاهیجی ص ۵۷۶)
إلّا در عربی به جز استثناء به معانی زیر هم به کار می رود:وصفیه، عاطفه، زائد.
وصفیه:اصل در « إلّا » این است که برای استثناء باشد و در غیر این است که وصف باشد، پس گاهی یکی بر دیگر حمل می شود،پس با إلّا وصف می شود و با غیر استثناء می شود، پس اگر « إلّآ » به معنای « غیر» باشد آن و مابعدش عنوان صفت برای ماقبلش است و در این صورت دیگر مراد ازآن استثناء نیست و مراد وصف ماقبل آن است که ما بعد آن مغایر می باشد[۵۴] مانند :
« الناسُ هلکی إلا العالمونَ، و العالِمونَ هَلکی إلا العامِلون، و العاملونَ هلکی إلّا مخلصونَ » یعنی مردم غیر عالمین هلاک هستند و العالِمان غیر عاملان هلاک هستند و عاملان غیرمخلصان هلاک هستند و اگر مراد استثناء بود ما بعد را منصوب میبیند زیر ا کلام هم تام و ایجابی بود. «لوکان فیها الِهَهٌ إلّا اللّهُ لَفَسَدَ تا فَسبحانَ اللهِ رَبِّ العَرْشِ عَمّا یَصِفُونَ» [۵۵] به معنای غیر
(سوره انبیاء، آیه ۲۲)
یعنی : اگر در آسمان و زمین بجز خدای یکتا خدائی وجود داشت همانا خلل و فساد در آسمان و زمین راه می یافت پس از نظم ثابت عالم بدانید) که آفریننده کاینات خدای یکتا از اوصاف و اوهام مشرکان جاهل پاک و منزه است.
در این آیه شریفه، ألّا بیانگر معنی « وصفیه » است. [۵۶] پس إلّا و ما بعد آن صفت برای آلِهه می باشد زیرا مراد از آیه نفی خدایان متعدّد و اثبات خدای واحد است.
«کُلُّ أخٍ مفارقُهُ أخوُهُ لَعَمْرُ أبِیکِ إلّا الفرقَدانِ »
یعنی :به جان پدرت سوگند که تمام برادران غیر از دو ستاره فرقدان از یکدیگر مفارقت خواهند کرد.
در این شعر، إلّا و اسم واقع بعد از آن « الفرقدان» ، صفت برای اسم نکره « کلُّ أخٍ » قرار گرفته أمّا از نظر معنی شبیه، به جمع است،زیرا به معنای « تمام و کلیه برادران» است. [۵۷]
عاطفه :در این صورت إلّا حرف عطف و به منزله واو عاطفه است. یعنی در شریک گردانیدن معطوف و معطوف علیه از نظر لفظ « اعراب» و معنی « حکم» بمانند واو عاطفه است و این نظر بعضی صاحب نظران مانند أخفش و فراو ابوعبیده است و آیه زیر را مصداق آن دانسته اند مانند :
« یا موسی لاتَخَفْ إنّی لایخافُ لدیَّ المُرسَلُونَ إلّا مَنْ ظَلَم ثمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ ….. »
به معنی وَلا
(سوره نحل، آیه ۱۰ و ۱۱)
یعنی :ای موسی، مترس که پیغمبران در حضور من از غیر من هرگز نمی ترسند مگر کسی که چون ستم و کار بد کند، توبه کرده و آن بد را به نیکوئی مبدّل گرداند. [۵۸]
إلّا زائده – لفظ مزبور به عنوان زائده « تاکید کننده معنی » را اصمعی و ابن جنی عنوان کرده اند و ابن مالک ذیل را بر همین وجه حمل نموده اند:
اَرَی الدَّهرَ إلّا مجنوناً بإهله وَ ما صاحِبُ الحاجاتِ إلّا مُعَذَّبا ه إلازایده است زایده یعنی :روزگار را همچون چرخ آب کشی می بینم که پیوسته أیام نسبت به أهل آن در حرکت و گردش است و کسی که صاحب حاجت باشد ، وجود ندارد مگر گرفتار محنت روزگار و معذّب به آن باشد. [۵۹]
نکاتی چند پیرامون «إلّا» در عربی
۱ -گاهی « إلّا» به معنای « بل» می آید.
« طه ما أنزلنا علیک القرآنَ لتشقی و إلّا تذکرهً لِمن یخشَی » أی بَلْ تذکرهً (طه، آیه ۱ و ۲)
طه ( ای رسول ) ما قرآن را برای تو نازل نکردیم که خویشتن را به رنج در افکنی، بلکه غرض از نزول قرآن آن است که مردم خدا ترس را متذکر و بیدار سازی.
البته این منافی آن نیست که إلّا به معنای اصلیش نباشد زیرا استثناء تام و غیر موجب است و «تذکرهً» مستثنی یا بدل و منصوب باشد. (النحوا الوافی، عباس حسن، ج ۲ ص ۳۰۸)
۲- گاهی « الّا» برای حصر است و آن هنگامی که مستثنی منه موجود باشد و کلام منفی باشد پس جایز است که ما بعد مستثنی به ما برای حصر و یا بدل از ماقبل آن باشد.
(لَمْ تنجَحْ البناتُ إلا المجتهدهَ أوْ المجتهدهُ)
در این این جا جمله تامه و غیر موجبه است و برای این المجتهدهَ می خوانیم به عنوان مستثنی و اگر با رفع بخوانیم، پس ان بدل از البنات یعنی مستثنی منه می باشد. (همان، …)
۳-گاهی «إلّا» از ادات استثناء نیست و إلّای شرطیه است که از « إنْ» و « لا» النافیه ساخته می شود مانند:
«إلَّا تنصُروهُ فَقَدْ نَصَرهُ اللهُ »
اگر شما او را یاری نکنید،خدا یاریش کرد. (توبه، آیه ۴۰)
« إلّا تّنْفروا یُعَذِّبکُمْ عذاباً الیماً»
بدانید اگر بیرون نشوید (برای جهاد) خدا شما را به عذابی دردناک معذب خواهد کرد. (توبه، آیه ۳۹)
إلّا به عنوان حرف ربط برای استدراک مترادف لکن
« آن منم خم، خود أنا الحق گفتنست زنگ آتش دارد إلّا آهنست»