اشکال
تقاضای سفر
مقصد
-
- مقصد نهایی (مدیریت مقصد)
فروختن سفر
شکل شماره ۲-۲- سیستم گردشگری میل و موریسون (میل و موریسون،۲:۱۹۸۵)
سیستم گردشگری گان
گان (۱۹۹۳) با رویکردی مشابه میل و موریسون، نظام گردشگری را با اصطلاحات عرضه و تقاضا تشریح مینماید؛ او مردم علاقمند و دارای توانایی سفر یا گردشگران را به عنوان تقاضا تعیین مینماید و سمت عرضه را دربرگیرنده انواع گوناگونی از حمل و نقل، جاذبهها، تسهیلات و خدمات برای گردشگران، اطلاعات و تبلیغات پیشبردی در نظر میگیرد. همچنین او منابع طبیعی، منابع فرهنگی، کارآفرینی، تأمین مالی، نیروی کار، رقابت، اجتماع، سیاستهای دولت، سازمان و رهبری را به عنوان عوامل تأثیرگذار بر کارکرد نظام گردشگری تعیین مینماید. در این سیستم عرضه و تقاضا با هم تعامل دارند و این تعامل بیانگر تأثیر و تأثر هر کدام از عناصر بر یکدیگر است. برنامه ریزی و مدیریت گردشگری نیازمند درک این ارتباط دو طرفه است و همۀ این عناصر باید به صورت موزون و متناسب رشد کرده باشند. در این الگو به بحث اثرات و پس زمینه های اجتماعی اشاره نشده است و در این الگو تأکید خاصی بر بعد عرضه شده و جزئیات مورد بررسی در آن بیشتر از بعد تقاضا است. (ضیایی،۱۳۹۲).
تقاضا (جمعیت علاقمند به سفر)
جاذبه
حمل و نقل
ترویج
خدمات
اطلاعات
عرضه
شکل شماره ۳-۲- سیستم گردشگری گان (گان؛۳۴:۲۰۰۲)
سیستم گردشگری لیپر
لیپر در سال ۱۹۷۹ و بعدها در سال ۱۹۹۰ الگوی سیستم گردشگری را به شکل سادهای ارائه نموده است. این الگو از سه جزء اصلی گردشگران، عناصر جغرافیایی و صنعت گردشگری تشکیل شده است.
گردشگران: گردشگران بازیگران اصلی این سیستم به شمار میآیند و حلقههای این سیستم بدون آنها شکل نمیگیرد گردشگران در سفر به دنبال تجربه کردن تفاوتها و تنوع در مقصدهای مختلف میباشند.
عناصر جغرافیایی: در این جزء از سیستم سه عنصر جغرافیایی مبادی گردشگرفرست[۳۵]، مقصدهای گردشگرپذیر[۳۶] و منطقه تردد گردشگران[۳۷] مطرح می شود. مبادی گردشگرفرست در واقع تقاضا و بازار گردشگری را شکل می دهند و عامل انگیزشی[۳۸] سفر را ایجاد می کنند. مقصدهای گردشگری نقاط حساس و تأثیرگذار این سیستم هستند. بیشتر اثرات گردشگری در این منطقه وارد میگردد و عمدتاً برنامه ریزی و مدیریت راهبردی محصول در این بخش اجرا میگردند. مقصدها با جاذبههای متنوع فرهنگی، تاریخی و طبیعی، عامل جذب کننده[۳۹] و برطرف سازندهی نیازها و خواسته های گردشگران میباشند و کانالهای تردد گردشگری به شمار میآیند. این مرحله فاصلهی بین حرکت و رسیدن در مسافرت میباشد.
صنعت گردشگری: جزء سوم الگوی لیپر را صنعت گردشگری شکل میدهد که شامل کسب و کارها و سازمانهایی است که عرضهی محصولات گردشگری را به عهده دارند. این الگو موقعیت و جایگاه کسب و کارهای مختلف را نشان میدهد. برای نمونه دفاتر خدمات مسافرتی و متصدیان تور در مبادی گردشگر فرست دیده میشوند و جاذبهها، مهمانپذیرها در مقصدهای گردشگری دیده میشوند و گسترهی بخش حمل و نقل در منطقه تردد گردشگران زیاد است (ضیایی، ۱۳۹۲).
ورود گردشگران
منطقه تردد گردشگران
بازگشت گردشگران
خدمات صدور بلیط
متصدیان تور
دفاتر خدمات مسافرتی
بازاریابی و ترویج
کانالهای حمل و نقل و ارتباطات
اقامتگاهها
غذا و نوشیدنی
تفریحات
جاذبههای گردشگری
خرید
خدمات گردشگری
محدوده صنعت
محیط های انسانی، اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی، فناوری، فیزیکی، سیاسی و سایر
شکل شماره ۴-۲- الگوی سیستم گردشگری لیپر (اقتباس از کوپر و همکاران،۵:۱۹۹۸)
اینسکسپ (۱۹۹۱) در زمینۀ نظام گردشگری به این نکته اشاره می کند که اگرچه صنعت گردشگری یک صنعت چندبخشی است و مدنظر قرار دادن آن به عنوان یک نظام از پیچیدگی خاصی برخوردار است ولی باید این صنعت را به عنوان یک نظام و دربردارندۀ بخشهای وابسته به هم در نظر گرفت تا بتوان به شکلی همپیوند، به تعریف، تحلیل، برنامه ریزی و مدیریت آن پرداخت. او بر این نکته تأکید می کند که عرضه و تقاضای گردشگری باید در چارچوب تأمین اهداف اجتماعی و زیستمحیطی متوازن گردد (اینسکیپ،۲۲:۱۹۹۱).
ونهوف (۲۰۰۵) نظام گردشگری را به عنوان چارچوبی تعریف می کند که بر هم کنش بین عرضۀ گردشگری در مقصد، عناصر اتصالی بین عرضه و تقاضا و تقاضای گردشگری را نشان میدهد. در نظام گردشگری تعریف شده از سوی ونهوف؛ عرضۀ گردشگری در مقصد یک عنصر کلیدی به شمار میرود (ونهوف،۷۵:۲۰۰۵). عرضهکنندگان، عناصر کلیدی را فراهم میآورند که با همدیگر تجربۀ کلی بازدیدکننده را شکل می دهند (کراچ و ریچی،۹۷:۲۰۰۳). در میان این عناصر، نیروی کار به عنوان عامل کلیدی به شمار رفته و دیگر عوامل عرضه شامل؛ تولیدکنندگان غذا و نوشابه، صنایع دستی محلّی و تولیدکنندگان تجهیزات (نظیر وسایل بازی در شهربازیها وتجهیزات کمپینگ) هستند. عرضهکنندگان از طریق کانالهای بازاریابی که به طور عمده شامل واسطهها (تورگردانها، خردهفروشان، برنامه ریزان همایشها و کنفرانسها) و تسهیلکنندگان بوده و در زمینۀ کارآمدی عملکرد نظام گردشگری یاریرسان هستند (برای مثال جریان اطلاعات، بازاریابی، پول و دانش) با گردشگران به عنوان وجه تقاضای گردشگری مرتبط میگردند. دیگر عناصر اتصالی شامل انواع مختلف حمل و نقل هستند (ونهوف،۷۵:۲۰۰۵-۷۶).
پیرس (۱۹۹۵)، ماهیت ارتباط متقابل بین اجزای تقاضا و عرضه گردشگری را با استفاده ار ارائه سه مدل مختلف گردشگری توضیح میدهد: ۱- مدل مبدأ-مقصد، ۲- مدل ساختاری و ۳- مدل تکامل تدریجی.
فورمیکا (۲۰۰۰)، به مطالعه ارزیابی جذابیت مقصد گردشگری به عنوان عملکرد رابطه متقابل بین عرضه و تقاضا پرداخت و پیشنهاد داد که سیستم گردشگری از منابع گردشگری موجود در مقصد پدیدار می شود جاذبههای گردشگری در تعیین میزان جذابیت و منحصر به فرد بودن مقصدهای گردشگری مهم هستند. وی همچنین پیشنهاد داد که اجزای عرضه گردشگری میبایست با منابع بازاریابی مسافرت از قبیل آژانسهای مسافرتی و تور اپراتورها به منظور تأمین و شناخت نیازها و خواسته های بازارهای تقاضا در پیوند و ارتباط باشد.