سازمان بهداشت جهانی[۱۲]۱ سلامتی را اینگونه تعریف کردهاست که آن را حالت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری میداند و همچنین این سازمان، ضمن توجه دادن مسئولین کشورها در راستای تأمین سلامت جسمی، روانی و اجتماعی افراد جامعه همواره بر این نکته تأکید دارد که هیچ یک از این سه بعد بر دیگری برتری ندارد(سازمان بهداشت جهانی، ۱۹۹۰).
مفهوم بهداشت روانی در فرانسه شعبهای از بهداشت عمومی تلقی شده و هدف آن حفظ سلامت روح و پیشگیری از ایجاد عوامل ناراحت کننده نظیر خستگی روانی و هیجانات شدید، اعتیاد و بالاخره از ابتلا به حالات ساده روانی(نوروزها[۱۳]۱) و یا حالات عمیق روانی(سایکوزها[۱۴]۲) میدانند.
مفهوم بهداشت روانی بر اساس تعریف انجمن روانپزشکی آمریکا[۱۵]۳ کاربرد و معیار و ضوابطی است که از شیوع بیماریهای روانی کاسته و سلامت روان افراد اجتماع را تأمین نماید. این ضوابط شامل اقدامات و تدابیری در طب پیشگیری، تشخیص، درمان بیماریها روانی و تسریع در برگشت آنها به اجتماع است.
سازمان بهداشت جهانی، سلامت روان را چنین تعریف کردهاست بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای میگیرد و بهداشت یعنی، توانایی کامل برای ایفای نقشهای اجتماعی، روانی، جسمی و بهداشتی، سلامتی تنها در نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست. تعریف گینزبرگ در مورد بهداشت روانی عبارت است از تسلط و مهارت در ارتباط با محیط، بخصوص در سه فضای زندگی، عشق، کار و تفریح. استعداد یافتن و ادامه کار، داشتن خانواده، ایجاد محیط خانوادگی خرسند، فرار از مسائلی که با قانون درگیری دارد، لذت بردن از زندگی و استفاده صحیح از فرصتها، ملاک تعادل و سلامت روان است(میلانی فر۱۳۷۴ به نقل از تودور۱۹۶۶). تعریف سلامت روان را بر اساس ادبیات موضوع وابسته به هفت ملاک میداند که عبارتند از:
-
- فقدان بیماری
-
- رفتار اجتماعی مناسب
-
- رهایی از نگرانی و گناه
-
- کفایت فردی و خود مهارگری
-
- خویشتنپذیری و خود شکوفایی
-
- تفرد و سازماندهی شخصیت و
- گشاده نگری و انعطاف پذیری.
به نظر تودور، با توجه به ادبیات موجود نمی توان با قاطعیت از ملاکهای پذیرفته شده جهانی برای سلامت روان سخن گفت، بنابرین، سلامت روان از دیدگاه های گوناگونی تعریف می شود و هر تعریفی از سلامت روان، فرضیه های فرهنگی ذاتی خود را دارا است(لطافتی بریس،۱۳۸۸).
همه متخصصان متفق القولند که سلامت روان در تحول شخصیت واحد نقشی بنیادین است. تصور تحول موزون انسان بدون وجود سلامت روان غیر ممکن است. بیشک عوامل متعددی بر سلامت روان تأثیر می گذارد که فهرست کردن همه آنها دشوار است چرا که وجود تفاوتهای فردی ممکن است به تنوع در عوامل مؤثر بر سلامت روان بینجامد با این حال، یافته های حاصل از پژوهشها در زمینه های زیست شناسی و عوامل اجتماعی دانش، ما را درباره عواملی که ممکن است سلامت روان تحت تأثیر قرار دهند وسعت بخشیدهاند(اینترنت، مقاله روانشناسی موفقیت به سوی سلامت روان).
اصول بهداشت روانی
چنان که قبلا ذکر شد، هدف اصلی بهداشت روانی پیشگیری است و این منظور به وسیله ایجاد محیط فردی و اجتماعی مناسب حاصل میگردد. بنابرین برای هر فرد لازم است که با اصول بهداشت روانی آشنایی داشته باشد. اصول اساسی بهداشت روانی عبارت است از:
الف) احترام به شخصیت خود و دیگران: یکی از شرایط اصولی بهداشت روانی احترام به شخص خود است و اینکه فرد خود را دوست بدارد و به عکس، یکی از علایم بارز غیر عادی بودن، تنفر از خویش است. اصول بهداشت روانی مبتنی بر تقویت افراد است، نه تخریب شخصیت آنها، بر اساس این اصول باید نسبت به دیگران اغماض و بردباری داشت و به عوض تنبیه، تشویق را پیش بینی کرد و خلاصه اینکه، برای شخصیت افراد احترام قائل شد.
ب) شناخت محدودیتهای خود و دیگران : یکی از اصول مهم بهداشت روانی، روبرو شدن مستقیم با واقعیت زندگی است. برای رسیدن به این مقصود، نه تنها لازم است که عوامل خارجی را شناخته و بپذیریم، بلکه ضروری است تا شخصیت خود را آن طور که واقعا هست قبول نمائیم. کشمکش و خصومت با واقعیت اغلب سبب بروز اختلال روانی میگردد. شخص سالم در عین حالی که از خصوصیات مثبت و برجستهی خود استفاده می کند، به محدودیتها و نواقص خود نیز آشنایی دارد. البته باید خاطر نشان کرد که اگر چه خودشناسی کاری دشوار است، ولی شناختن دیگران دشوارتر است، زیرا افراد بشر از خیلی جهات با یکدیگر متفاوتند.
ج) پیبردن به علل رفتار : در هر عملی باید اصل علت و معلول حکمفرما باشد زیرا که از نظر علم، هیچ پدیدهای خود به خود به وجود نمیآید. از نظر علمای روانشناسی، رفتار خوب و بد وجود ندارد، بلکه هر رفتاری عللی دارد و اگر رفتاری برای فرد و جامعه مضر باشد، باید مانند برطرف کردن مرضی جسمی، سعی بر درمان آن نمود، بنابرین اولین قدم برای از بین بردن اختلال رفتار، یافتن دلیل آن است.
د) درک اینکه رفتار، تابع تمامیت فرد است : رفتار بشر تمامیت وجود اوست. بدین معنی که هر انسانی بر اثر ارتباط خصوصیات روانی و جسمی خود دست به انجام عمل میزند. هیچ رفتاری جداگانه و در خلاء انجام نمیگیرد و هیچ عملی مستقل از سایر اعمال و خصوصیات موجود بروز نمیکند. مثلا ناراحتیهای جسمانی، اختلالات روانی را باعث می شود و بالعکس، نارسائیهای روانی سبب بروز علایم جسمانی خواهد شد.
ه) شناسایی احتیاجات اولیهای که سبب ایجاد رفتار و اعمال انسان میگردد : بهداشت روانی مستلزم دانستن و ارزش دادن به احتیاجات اولیه افراد بشر است. بعضی از این احتیاجات جسمانی است، مانند نیاز به آب و غذا و گروهی از آنها روانی میباشد مانند احتیاج به پیشرفت. بشر دائما تحت تأثیر این نیازهاست و به نسبت محرومیت و یا ارضاء آنها رفتار می کند، بنابرین زندگی او هیچ وقت در حالت سکون مطلق نیست، بلکه دائما در کشمکش و تلاش برای به دست آوردن غذا، آب، مسکن و عشق به پیشرفت موقعیت اجتمـاعی و امنیت جسمی و روانی است. شـخصی که این اصول را بداند و بپذیرد، واقعبینانه با مشکلات زندگی مقابله کرده و دارای سلامت روانی خواهد بود( شاملو،۱۳۷۶).
خصوصیات افراد دارای سلامت روانی
بنابر تحقیقات انجمن ملی بهداشت روانی، افراد دارای سلامت روانی دارای خصوصیات زیر هستند:
آنان احسـاس راحتی میکنند، خود را آن گونه که هستند میپذیرند، از استعدادهای خود بهرهمند میشوند، نگرانی، ترس، اضطراب و حسادت کمی دارند و دارای اعتماد به نفس میباشند. سیستم ارزشی آنان از تجارب شخصی خودشان سرچشمه میگیرد. احساس خوبی نسبت به دیگران دارند، به علایق افراد دیگر توجه میکنند و نسبت به آنها احساس مسئولیت نشان می دهند. سعی نمیکنند بر دیگران تسلط یابند. آنها با مشکلات روبرو میشوند و نسبت به اعمال خود احساس مسئولیت میکنند. محیط خود را تا آنجا که ممکن است شکل می دهند و تا آنجا که ضرورت دارد با آن سازگار میشوند(بنیجمال واحدی،۱۳۷۰).