۱- امنیت شغلی آن ها را افزایش دهد، چون احتمال جایگزینی توسط رقباکاهش مییابد.
۲- موقعیت و حقوقشان را افزایش دهد.
۳- فرصتهای بیشتری را برای مدیران ردههای پایینیومیانی ایجاد میکند.علاوه بر این چون مدیران شرکتهای بزرگ درصد کمی از سهام را در اختیار دارندعلاقه زیادی برای حقوق و مزایا دارند و آن ها معمولاً با سخاوتمندی پولهای شرکت را بین افراد به دلخواه توزیع میکنند تا آن ها را راضی نگه دارند. زیرا با تحمل هزینه به سهامداران بر اعتبار و شهرت خود میافزایند.بنابرین میتوان مدیران را به سمتی سوق داد که به نفع سهامداران باشند.با این حال سهامداران نمیتوانند بر تمام فعالیتهای مدیران نظارت داشته باشند. مسئله خطر اخلاقی بالقوه درجایی است که نمایندگان شرکت یک عمل نامرئی را از طرف خودشان انجام میدهندزیرابرای سهامداران امکانپذیر نمیباشد که همه عملیاتمدیریت را زیر نظر داشته باشند(احمدپور، ۴۳،۱۳۸۷). تقسیمسودمیتواندبرایکاهشمسئلهنمایندگیبینمدیران_سهامدارانموررداستفادهقرارمیگیرد.
پرداخت سودسهام تقسیمی وجوه در دسترس مدیر را کاهش میدهد و به حل تعارض مدیر ـ سهامدار کمک میکند وشرکتها برای کاهش هزینه نمایندگی، سود سهام پرداخت میکنند، زیرا پرداخت سود سهام وجوه در دسترس مدیر را کاهش میدهد (ایستربروک[۶]، ۱۹۸۴، ۶۵۹، ۶۵۰).مالکیت داخلی را میتوان به عنوان یک عامل نظارتی بر مدیران شناسایی و معرفی نمود. زمانی که مالکین داخلی قسمت کوچکی از سهام شرکت را تحت مالکیت دارند یابه عبارت دیگر قسمت بیشتری از سهام در مالکیت سهامداران خارجی باشد شرکت سود سهام بالاتری را پرداخت میکند (روزف[۷]، ۱۹۸۲، ۲۵۹-۲۴۹).جنسن و مک لینگ[۸] در سال ۱۹۷۶بیانکردند که هزینه نمایندگی مانند دیگرهزینهها وجود دارد و انگیزه قوی برای افراد وجود دارد که هزینهنمایندگی راحداقل کنند (گومرودی، ۱۳۸۴، ۵۱).شکل زیر رابطه بین نماینده (مدیر) و مالک (سهامدار) را در چارچوب تئوری نمایندگی نشان میدهد (نمازی، ۱۳۸۴، ۱۴۹، ۱۴۸)نظریه نمایندگی مبتنی بر فرضهای مختلفی از جمله فرضهای رفتاری مشخص بین سهامدار و مدیر است.
مشکل نمایندگی
تضاد منافع بین سهامدار و مدیر
عدم تقارن اطلاعات بین سهامدار و مدیر
اثرات انتخاب نامطلوب
خطر اخلاقی
عدم اطمینان و شراکت ریسک
مطلوبیت
۱- تعیین قرارداد انگیزشی بهینه
۲- تعیین سیستم اطلاعات (حسابداری) مطلوب
نمودار(۱-۱)رابطه بین نماینده (مدیر)و مالک )سهامدار
تفویض اختیار
تفویض اختیار
ماکزیمم مطلوبیت موردانتظار(پولی وغیرپولی) ماکزیمم مطلوبیت موردانتظار
ریسک گریزی بی تفاوتی نسبت به ریسک
تمایل به کارگریزی توانایی پیشبینی ودریافت اطلاعات
رفتاردرجهت منافع سهامدار
مالک
نماینده
۲-۲-۳-۲فرضهای مربوط به مالک (سهامدار)
الف. مالک (سهامدار) به دنبال رسیدن به بیشترین نفع شخصی خود و مطلوبیت مورد انتظار (سود و …) میباشد.
ب. سهامدار با خرید سهم، در ریسک شرکت به سایر سهامداران شریک میشود، بنابرین در ریسک تنوع ایجاد میکند. پس از نظر رفتاری، «بیتفاوت نسبت به ریسک» میباشد.
پ. سهامدار قدرت محاسباتی و پیشبینی آینده و دریافت اطلاعات از نماینده و سیستم حسابداری یا نمایندگی را دارد وبراساس اطلاعات قابل ملاحظه یا قابل بررسی با نماینده، قرارداد منعقد میکند و پرداخت به نماینده، بر اساس این اطلاعات میباشد.
۲-۲-۳-۳ فرضهای مربوط به نماینده (مدیر)
الف. مدیر نیز به دنبال نفع شخصی خود، رسیدن به بالاترین «مطلوبیت مورد انتظار» (حقوق و دستمزد و …) میباشد.منافع شخصی مدیر، نه تنها مالی است، بلکه شامل موارد غیرمالی از قبیل فرصت استراحت، دفتر کار زیبا، عضویت در سازمانهای معتبر و … نیز میگردد.
ب. مدیر شخصی «ریسکگریز» است، یعنی ثروت بیشتر را به کمترترجیح میدهد اما هنگامی که ثروت افزایش پیدا میکند، مطلوبیت مورد انتظار (پولی و غیرپولی) وی کاهش مییابد.
پ. مدیراصولاً فردی عقلانی است. ازیک طرف میداند سعی و کوشش وی منجر به افزایش ارزش شرکت میشود پس باید اعمال کند. اما از طرف دیگر بر اثر کار کردن خسته میشود و تمایل به «کارگریزی» دارد. این تمایل را در به اصطلاح تئوری نمایندگی «از زیر کار شانه خالی کردن» مینامند.
ت. مدیر منطقی است؛ یعنی با وجود موارد بالا انتظار میرود در راستای منافع سهامدار تصمیمگیری و اقدام نیز نماید.
ث. مدیر مانند سهامدار، قدرت محاسباتی و پیشبینی آینده را دارد و میتواند اطلاعات موجود را که شامل اطلاعات حسابداری نیز میگرددپردازش کند و به نفع نمایندگی به کار برد.
۲-۲-۴رویکردهای ویژه در ارتباط با نحوه برخورد با تضاد نمایندگی بین مدیران و سهامداران
دو رویکرد ویژه درارتباط با نحوه برخورد با تضاد نمایندگی بین مدیران و سهامداران وجود دارد. رویکرد اول این گونه است که اگر به مدیران شرکتها منحصراًً بر مبنای تغییرات قیمت سهام پاداش داده شود، باعث کاهش هزینه های نمایندگی میگردد.زیرامدیرانانگیزه بالایی برای به حداکثر رساندن ثروت سهامداران دارند.اما این موضوع با مشکل مواجه خواهد شد، زیرا سودآوری شرکت تحت تأثیر وقایع اقتصادی قرار دارد که تحت کنترل مدیران نیست. رویکرد دیگر این است که سهامداران بایستی عملکرد مدیریت را تحت کنترل و نظارت خود در آورند. اما این حالت بسیار پرهزینه و در عین حال بیتأثیر میباشد.راهحل بهینه، راه میانه است و آن حالتی است که پاداش مدیران اجرایی با عملکرد آن ها مرتبط میشود (احمدپور، ۱۳۸۷، ۴۵).
۲-۲-۴-۱- تضاد نمایندگی: سهامداران در مقابل بستانکاران
علاوه بر تضاد بین سهامداران و مدیران، تضاد بین سهامداران و بستانکاران نیز وجود دارد. بستانکاران بر آن بخش سودواحد تجاری (برای پرداخت بهره و اصل مبلغ بدهی) ادعا دارند و نیز این گروه بر داراییهای واحد تجاری در مواقع ورشکستگی نیز مدعی میباشند. همینطور سهامداران بر تصمیماتی که بر ریسک واحد تجاری تأثیر میگذارد کنترلهایی را اعمال میکنند. نرخ بدهیهای شرکت به عوامل زیر بستگی دارد:
۱- میزان ریسک دارایی موجود در واحد تجاری
۲- ریسکی که برای داراییهای اضافی در آینده پیشبینی میشود.
۳- ساختار سرمایه موجود واحد تجاری
۴- انتظارات مرتبط با تصمیمات ساختارسرمایه آتی شرکت. این موارد به طور مقدماتی ریسکگریزی جریانهای نقد را تعیین میکند.