۱۰۰
۱۴۱۷۲
۴-۲-۵-۳ مقایسه روش های استوری، ریشه دوم و کالوگیرو در تعیین تناسب اراضی برای کشت سورگوم در دشت ایذه
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اراضی مورد مطالعه از نظر درجه تناسب کیفی اراضی به روش استوری، برای کشت سورگوم در زیر کلاس های S3-f، S3-s، N1-f، N1-n و N2-sf قرار دارند. در زیر کلاس S3-f مهم ترین عامل محدود کننده درصد آهک می باشد. در زیر کلاس S3-s مهم ترین عامل محدود کننده عمق خاک می باشد. در زیر کلاس N1-f مهم ترین عامل محدود کننده درصد آهک می باشد. در زیر کلاس N1-n مهم ترین عامل محدود کننده ESP می باشد. در زیر کلاس N2-sf مهم ترین عوامل محدود کننده به ترتیب عمق خاک، درصد آهک می باشد.
اراضی مورد مطالعه از نظر درجه تناسب کیفی اراضی به روش ریشه دوم، برای سورگوم در زیر کلاس های S2-f، S3-f، S3-n، S3-s و N1-sf قرار دارند. در زیر کلاس S2-f مهم ترین عامل محدود کننده درصد آهک می باشد. در زیر کلاس S3-f مهم ترین عامل محدود کننده درصد آهک می باشد. در زیر کلاس S3-n مهم ترین عامل محدود کننده ESP می باشد. در زیر کلاس S3-s مهم ترین عامل محدود کننده عمق خاک می باشد. در زیر کلاس N1-sf مهم ترین عوامل محدود کننده به ترتیب عمق خاک و درصد آهک می باشد.
اراضی مورد مطالعه از نظر درجه تناسب کیفی اراضی به روش کالوگیرو، برای کشت سورگوم در زیر کلاس های S1-f، S1-S، S2-f، S2-n و S2-sf قرار دارند. در زیر کلاس S1-f مهم ترین عامل محدود کننده درصد آهک می باشد. در زیر کلاس S1-S مهم ترین عامل محدود کننده عمق خاک می باشد. در زیر کلاس S2-f مهم ترین عامل محدود کننده درصد آهک می باشد. در زیر کلاس S2-n مهم ترین عامل محدود کننده ESP می باشد. در زیر کلاس S2-sf مهم ترین عوامل محدود کننده به ترتیب عمق خاک، درصد آهک می باشد.
نتایج بدست آمده شاخص سرزمین به تفکیک سری های خاک در منطقه مورد مطالعه نشان داد که دامنه تغییرات درجه تناسب سرزمین برای محصول سورگوم علوفه ای آبی در دشت ایذه به روش استوری از ۱۰ تا ۲/۵۰ معادل با کلاس نامناسب همیشگی (N2) تا نسبتا مناسب (S2) می باشد(شکل۴-۱۴). دامنه تغییرات مزبور در روش ریشه دوم از ۲۱ تا ۶۰ به عبارتی از کلاس نامناسب کنونی(N1) تا نسبتا مناسب(S2) گزارش می شود(شکل۴-۱۵). و در روش کالوگیرو دامنه تغییرات شاخص سرزمین از ۵۸ تا ۸۵ یعنی از کلاس نسبتا مناسب(S2) تا کلاس مناسب (S1) گزارش می شود(شکل ۴-۱۶).
نتایج درجه تناسب سرزمین در هر سه روش استوری ، ریشه دوم و کالوگیرو در جداول شماره ۴-۱۹، ۴-۲۰، ۴-۲۱ و ۴-۲۲ ارائه شده است. بر این اساس در روش استوری ۵۸/۷۰ درصد و در روش ریشه دوم ۳۴/۶۴ درصد برای کشت آبی سورگوم در دشت ایذه دارای تناسب S3 است. کلاس تناسب S1 فقط در روش کالوگیرو طبقه بندی شده و ۱۵/۶۷ درصد از اراضی دشت مذکور در این کلاس قرار گرفته اند. در روش استوری و روش ریشه دوم به ترتیب۸۲/۲۸ و ۶/۲ اراضی در کلاس نامناسب کنونی قرار گرفته اند. و روش استوری ۶/۲ درصد از مساحت کل دشت را در کلاس نامناسب همیشگی قرار می دهد. در روش کالوگیرو ۸۵/۳۲ از اراضی دشت ایذه را برای کشت سورگوم علوفه ای آبی در کلاس نسبتا مناسب طبقه بندی کرده است.
در ارزیابی پارامتریک دشت ایذه برای کشت سورگوم علوفه ای محدودیت عمده ناشی از فاکتورهای درصد آهک، Ph و CEC بوده است فرج نیا ۱۳۸۴، باقرزاده و معین راد ۱۳۹۰، ایوبی و علیزاده ۱۳۸۵، شاهرخ و ایوبی ۱۳۸۹). دشت ایذه از لحاظ کشت سورگوم علوفه ای مساعد است و این تحقیق نشان داد سری خاک پرچستان و خنگ اژدر که در شمال دشت ایذه و در دامنه کوه قرار دارند به دلیل محدودیت عمق خاک سطح کلاس تناسب اراضی پایینی در هر سه روش خود گرفته اند (جلالیان و همکاران، ۱۳۸۵). پروفیل شماره ۱۲ در شمال غربی دشت ایذه در اثر محدودیت درصد سدیم تبادلی PSE در تمامی سه روش پارامتریک کلاس تناسب اراضی پایینی به واحد مربوطه اختصاص داده اند و آن واحد اراضی را در تحت کلاس n جای داده اند (عسکری، ۱۳۸۵). پارامتر اقلیمی محاسبه شده در هر سه روش استوری ، ریشه دوم و کالوگیرو در کلاس تناسب S1 برای دشت ایذه طبقه بندی شده است. فاکتور pH در پروفیل های ۱۷،۱۶،۱۵، ۱۸ و ۱۹ محدودیت ایجاد کرده و سبب شده است تا این اراضی شاخص سرزمین پایینی داشته باشند. CEC یکی دیگر از پارامترهای خاک می باشد که سبب محدودیت و قرار گرفتن اراضی منطقه در تحت کلاس f شده است محدودیت این پارامتر در پروفیل های ۳ و ۱۴ بیشتر از بقیه بوده است. ارزیابی فاکتور OC نشان داد که پروفیل های ۹، ۱۰، ۱۳ و ۱۴ کمترین امتیاز را در بین پروفیل های دیگر منطقه دارا هستند.
۴-۳ بررسی صحت ارزیابی مدل های استوری ریشه دوم و کالوگیرو
از انجا که در منطقه مورد مطالعه، در بین محصولات مورد ارزیابی تناسب اراضی واقع شده فقط گندم آبی کشت و اطلاعات آن در دسترس این پژوهش بود،کارایی هر سه مدل پارامتریک را برای کشت گندم آبی مورد ارزیابی قرار داده و نتایج آن را به دیگر محصولات زراعی مورد ارزیابی تناسب اراضی واقع شده در این پژوهش تعمیم می دهیم. به این منظور با بهره گرفتن از ابزار WOFOST، تولید پتانسیل محصول محاسبه گردید.
با توجه به اینکه در محاسبه این تولید عوامل اقلیمی لحاظ می شوند، برای جلوگیری از اثر متقابل، به جای شاخص اراضی که تلفیقی از خصوصیات خاک و اقلیم است، شاخص خاک محاسبه گردید که تنها منعکس کننده محدودیت های خاک و توپوگرافی است.به عبارتی در محاسبه شاخص خاک تنها درجات مربوط به محدودیت های خاک به وسیله معادله استوری، ریشه دوم و کالوگیرو در هم تلفیق می شوند. بعد از محاسبه شاخص خاک، این شاخص در تولید پتانسیل ضرب گردید و تولید پیش بینی شده محاسبه شد. تولید واقعی نیز از طریق جمع آوری اطلاعات عملکرد از کشاورزان و جهاد کشاورزی و همچنین ناظرین طرح های گندم محاسبه گردید. مقادیر مربوط به این تولیدات در جدول (۴-۲۳) ارائه شده است.
همانطور که در جدول ۴-۲۳ مشاهده می گردد، اختلاف زیاد بین تولید واقعی و تولید پیش بینی شده وجود دارد که یکی از دلایل عمده آن مدیریت پایین و در مواردی مدیریت متوسط کشاورزان منطقه در عملیات کشت و کار این محصولات می باشد. نوسانات تولید مشاهده شده همیشه به دلیل نوسانات خاک و محیط نیست، و تولید محصول تحت تاثیر مدیریت نیز قرار می گیرد . نحوه اداره مزرعه از لحاظ فاکتورهایی چون زمان آبیاری، زمان کوددهی و سم پاشی، تراکم کشت و دانش کشاورزان متفاوت بوده و منجر به تفاوت نهایی در تولید می شود، که ناشی از عامل مدیریت می باشد. عملکرد زارعین منطقه (تولید واقعی) نسبت به تولید پتانسیل محصول و حتی نسبت به تولید پتانسیل اراضی (تولید پیش بینی شده) پایین بوده و این نشان دهنده سطح مدیریت پایین و متوسط برای تولید گندم مورد مطالعه می باشد (ایوبی ۱۹۹۷، محنت کش ۱۹۹۹، گیوی ۲۰۰۳).
جدول ۴-۲۳ مقادیر تولید پیش بینی شده و تولید واقعی (تن در هکتار) و شاخص خاک اراضی برای واحدهای اراضی منطقه جهت کشت گندم آبی
مدل کالوگیرو
مدل ریشه دوم
مدل استوری
تولید واقعی
شماره واحد خاک
تولید پیش بینی شده
شاخص خاک
تولید پیش بینی شده
شاخص خاک
تولید پیش بینی شده
شاخص خاک
۷.۴۵
۸۰.۶۰
۴.۱۲
۴۴.۵۶
۳.۶۹
۳۹.۹۴
۷.۰۰
۱
۷.۷۶
۸۳.۹۰
۵.۱۸
۵۶.۰۵
۴.۲۳