از آزمون رگرسیون ساده می توان نتیجه گرفت که مدیریت کیفیت تاثیر مثبتی بر موفقیت پروژه دارد. پس فرضیه H0 رد می شود. مقدار ضریب تعیین ( R Square ) حاصل شده بین مدیریت کیفیت و موفقیت پروژه، بیانگر این مطلب است که ۶ % از تغییرات موفقیت پروژه، تحت تاثیر مدیریت کیفیت مدیر پروژه می باشد و در نتیجه فرضیه فرعی پنجم تایید میشود.
مدیریت کیفیت پروژه شامل گام های زیر می باشد:
برنامه ریزی کیفیت[۱۹]
اطمینان کیفیت[۲۰]
کنترل کیفیت[۲۱]
کلیه مراحل و فرآیندهای فوق با یکدیگر مرتبط هستند.این ارتباطات نه تنها به حیطه هر یک از محدوده های مدیریت پروژه محدود نیست، بلکه همانند فرآیندهای علوم محتلف با یکدیگر در تعامل اند.رویکرد کلی مدیریت کیفیت باید با رویکرد خاص که آقایان دمینگ[۲۲](۱۹۹۳)، جوران[۲۳](۲۰۰۳) و کراس بای[۲۴] (۲۰۰۳)توصیه کرده اند و همچنین رویکردهای عمومی و کلی مدیریت فراگیر کیفیت و بهبود مستمر، سازگار و متناسب باشند.
دکتر ادوارد دمینگ (۱۹۹۳) از پایه گذاران مدیریت کیفیت جامع، کیفیت را چنین تعریف می کند: کیفیت مفهوم وسیعی است که باید تمام بخشهای سازمان نسبت به آن متعهد بوده وهدف از ایجاد آن مطابقت کامل محصول یا خدمت با مشخصات مورد نیاز مشتری با حداقل هزینه برای سازمان است که منجر به افزایش کارایی کل مجموعه وافزایش قابلیت رقابت می شود(حاجی شریف،۱۳۷۹).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کیفیت نه بعد مختلف داردکه عبارتنداز : ۱- عملکرد ۲- خصوصیت ۳-تطابق ۴- قابلیت اطمینان ۵- دوام ۶- خدمات ۷- پاسخگویی ۸-زیبایی شناسی ۹-شهرت و نام نیک(جعفری،اصولی،شهریاری،۱۳۸۳).
فرضیه ششم : مدیریت ریسک مدیر پروژه، بر موفقیت پروژه های فناوری اطلاعات ، تائید نگردید.
H0 : مدیریت ریسک بر موفقیت پروژه، تاثیر مثبت و معنی داری ندارد.
H1 : مدیریت ریسک بر موفقیت پروژه، تاثیر مثبت و معنی داری دارد.
با توجه به نتایج آزمون رگرسیون که sig=0.213 می باشد و چون sig> 0.05 می باشد رابطه مثبت و معناداری بین مدیریت ریسک و موفقیت پروژه نشان داده نشد.
از آزمون رگرسیون ساده می توان نتیجه گرفت که مدیریت ریسک تاثیر مثبتی بر موفقیت پروژه های فناوری اطلاعات در مرکز نور ندارد. پس فرضیه H1 رد می شود. مقدار ضریب تعیین ( R Square ) حاصل شده بین مدیریت ریسک و موفقیت پروژه، بیانگر این مطلب است که ۰۰۴ % از تغییرات موفقیت پروژه، تحت تاثیر مدیریت ریسک مدیر پروژه می باشد و در نتیجه فرضیه فرعی ششم تایید نمیشود.
در این زمینه نیاز است که توضیح داده شود با توجه به اینکه مدیران پروژه حق انتخاب مجری جهت اجرای فرایندهای کاری پروژه را ندارند و یکی از ریسک های به ثمر رسیدن پروژه هم، مجری مربوطه آن می باشد، و همچنین مدیر پروژه در مرکز نور حق دخالت در تعیین زبان برنامه نویسی جهت انجام فرایند های پروژه را ندارد که خود این مطلب می تواند جزء ریسکهای پروژه باشد و همچنین بعضی از موارد دیگر مدیریت ریسک، پس تائید نشدن این فرضیه در مرکز نور یک امر طبیعی می باشد.
طبق گفتهى بوهم(۱۹۹۹)،هدف مدیریت ریسک پروژه فناورى اطلاعات،شناسایى،توجه به حذف عوامل ریسکزا قبل از اینکه تهدیدى براى اجراى موفق پروژه محسوب شوند، است.
نحوه شناسایى ریسکهاى موجود در پروژههاى فناورى اطلاعات:
بسیارى ازریسکها مىتوانند بر یک پروژه به شیوههاى مختلفى و در طى مراحل متفاوت چرخهى حیات پروژه اثر بگذارند.بنابراین،فرایند و تکنیکهایى که براى شناسایی ریسکها به کار گرفته مىشوند باید شامل دیدى وسیع از پروژه باشد. براى شناسایى ریسکهاى پروژههاى فناورى اطلاعات در سازمانهاى مجازى، مىتوان از راههایی همچون چرخه یادگیرى، طوفان فکرى، دلفى، مصاحبه، چک لیست و علت و معلول استفاده کرد(آسوشه،۱۳۸۸).