در این تحقیق کیفیت زندگی خانواده های چند همسری از دید یک مردم شناس بررسی میشود نه از دید برنامه ریزان اجتماعی یا سایر گروه های دیگر. منظور مان از کیفیت در این تحقیق ، کیفیت ارتباط بین اعضای خانواده چند همسری می باشد. یعنی کیفیت ارتباط زن و شوهر، چگونگی ارتباط پدر مادران با فرزندان خود و فرزندان هووهای خود ، ارتباط فرزندان یک زن با فرزندان زن یا زنان دیگر ، کیفیت ارتباط هوو ها با همدیگر، میزان تنش یا عاطفی بودن در این خانواده ها نسبت به خانواده تک همسر، میزان همکاری و مشارکت میان هوو ها در کارهای مرتبط به مرد و اقتصاد خانواده ، میزان ارتباط عاطفی مرد با تک تک همسرهایش و در پایان ، عواملی چون سطح زندگی از نظر رفاه ، امید به زندگی ، بهداشت ، سواد، میزان رضایتمندی از زندگی و احترام متقابل بررسی می شود.
پس بطور کلی در بحث کیفیت در خانواده های چند همسری برای مادر مرحله اول ، کیفیت ارتباط اعضای خانواده با همدیگر مهم است، سپس بررسی مسائل دیگر،بصورتی که در حد توان ما باشد پرداخته می شود . اما بحث کیفیت ارتباط بین اعضای خانواده چند همسری را باید به قسمت های کوچک تر تقسیم کنیم تا بتوانیم بطور کامل به هر کدام از آنها بپردازیم.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
رابطه بین مرد با همسر اول و سایرهمسرهایش
-رابطه مرد با فرزندان زن اول و آخر.
رابطه هوو ها با یکدیگر.
رابطه فرزندان زن اول با فرزندان زن های بعدی.
رابطه فرزندان با نامادری خود.
حال بعد از این تقسیم بندی به توضیح هر کدام از موارد فوق می پردازیم. در بحث کیفیت روابط بین اعضای خانواده چند همسری، یک مورد بیش از همه مؤثر است و آن هم خود مرد است! یعنی اگر مرد در میان زنانش به عدالت رفتار کند، متقی باشد و یا قدرت کافی در مقابل زنان خود داشته باشد، رابطه اعضای خانواده آن در حد خوب و قابل قبولی خواهد بود. بطوری که ما در خاش مواردی داریم که این چنین هستند و شوهر علت آن را تقوا و عدالت و قدرت کنترل خود می داند. بنده مواردی هرچند کم را دیده ام ، که هوو ها همانند دو خواهر در کنار هم و با آرامش زندگی می کنند. ولی چنین مردانی بسیار اندک اند.
اما از آنجایی که اکثریت مردان معمولأ در برقراری عدالت بین همسرانشان نا توانند و قدرت کافی برای کنترل زنان خود ندارند، مشکلات اساسی شروع می شود. ما همه مسلمانیم و پیرو قرآن و سنت رسول ا… (ص) ، مگر قرآن جایی که جواز چهار زنی را داده است به مسئله عدالت اشاره نکرده؟ مگر نفرموده است که اگر بیم دارید که عدالت رارعایت نکنید پس به یکی اکتفا کنید؟ مگر ما پیرو سنت رسول ا… (ص) نیستیم که حتی زمانی که در بستر بیماری بود نیز عدالت را رعایت می کرد و هر روز بسترش را از اتاقی به اتاق زن دیگر می برد ، مگر ما صحابه و بزرگانی چون امیرالمؤمنین علی (ع) را قبول نداریم که حتی اگر میخواست وضو بگیرد در خانه زنی که نوبتش نبود وضو نمی گرفت پس چرا به قبل از اسلام و به رسوم و سنت های اعراب جاهلی و ایران ساسانی که اسلام ، آنان را منسوخ کرد، بازگشتیم و یک زن را از همه بیشتر دوست داریم و به فرزندان آن بیشتر رسیدگی می کنیم و سایر زنان ما بقول استاد مطهری “چاکر زن” خوانده می شوند و از حقوق و مزایای کاملی برخوردار نیستند که این کار خلاف شرع و اسلام است. حضرت رسول (ص) جمله ای در این باره فرموده اند که “هرکس دو زن داشته باشد و در میان آنها به عدالت رفتار نکند در روز قیامت محشور خواهد شد در حالی که یک طرف بدن خود را به زمین می کشد تا سرانجام داخل آتش شود”.
حال با اینکه برادران مولوی اهل سنت نیز هر روز به مردم گوش زد می کنند ولی متأسفانه باز هم بی عدالتی میان زنان بسیار دیده می شود. در بحث رابطه بین مرد و زنان او باید بگوییم که عدالت بین زنان بخوبی رعایت نمی شود و اندک اند مردانی که عدالت را رعایت میکنند.
رابطه مرد بازنان اول
زن اول تا زمانی که جوان است و نیروی جوانی دارد با کم و کسری و ناداری مرد خود می سازد و دم نمی زند بخاطر حیا و آبروی خانوادگی خود،فرزندان مرد را با کمال عطوفت و مهربانی بزرگ می کند. بعد از چند سال که بخاطر کار در خانه و نداری مرد ، شکسته تر شد، وضع مالی مرد نیز بهتر شد که تقریباً از ۳۰ سال به بعد است – چرا که مردان بلوچ در سن کم گاهاً ۱۴ یا ۱۵ سالگی ازدواج می کنند – زن بیچاره ، خود را در کنار شریک عاطفی و اقتصادی دیگری می بیند. معمولاً چون سن و سال آنها بالاتر از زن دوم است و شکسته تر شده اند، کم کم از چشم مرد می افتند و زن دوم که کوچک تر است، سوگلی می شود و دیگر بجای اینکه در شب گذاری نوبتی قائل باشد ، هفته ای یک بار و بعد گاهاً ماهی و در نهایت چندماهی هم به همسر اول سر نمی زند و زن اول کم کم از چشم مرد می افتد و روابط آنها به سردی می گراید و تنهای آرزوی آن این است که خدا خانه اش را خراب کند هر کس که خانه ام را خراب کرد یعنی مرد زن دیگر بگیرد و گاهاً در این زمینه به مرد کمک هم میکند و همینطور کم کم دومی نیز قرب و مقامش کمتر می شود.
خلاصه اینکه زن اول و دوم گاهاً از خرج و مخارج نیز ، محروم می شوند و تمام هم و غم مرد رسیدگی به سوگلی اش می شود و روابط سرد ، جایگزین روابط عاطفی میان زنان اول می شود و آنها نیز در اکثر موارد بخاطر عزت و آبروی پدر و فامیل خود می سوزند و می سازند و یا گاهی طلاق می گیرند. چرا که در برخی از موارد که حتی خودم در گوهرکوه خاش مشاهده کردم علاوه بر محروم بودن زن اول از مهر و عاطفه مرد خود ، از خرج و مخارج زندگی و دادن نفقه نیز او را محروم کرده بود، و بیچاره با چند بچه و سوزن دوزی و کار در شرکت کشت و صنعت برای خرج و مخارج اولیه خودمشغول و از ابتدایی ترین وسایل زندگی محروم بود.دیگر به همسرش به چشم حامی و شریک زندگی و تکیه گاه هنگام رنج و بلا نگاه نمی کنند بلکه به او بعنوان یک جنایتکار و ظالم نکاه می کند. البته مواردی هم پیش می آید که مرد به زن اول خود، یا گاهاً دوم خود بیشتر محبت می کند و به بقیه رسیدگی نمی کند.
رابطه مرد با فرزندان خود
مردان بلوچ شهر خاش به فرزندان ذکور خود اهمیت بیشتری می دهند و به آنها توجه بیشتری دارند که علت آن را در قسمت علل و عوامل تعدد زوجات گفتیم تا دختران اما اینکه رابطه پدر با فرزندان اول، دوم و سوم به یک اندازه و یکسان باشد ، تصور بسیار نادرستی است و بسیار کم هستند افرادی که چنین رابطه ای مساوی و عادلانه با فرزندان خود داشته باشند. در اینجا چیزی که بیش از اندازه در ایجاد رابطه صمیمی پدر با فرزندان نقش دارد، میزان علاقه ای است که پدر به هر یک از مادران آنها دارد. پس مسلم است که فرزندان زن سوگلی خود را نسبت به فرزندان زنان دیگر بیشتر تحویل می گیرد و محبت و پول بیشتری را نثار آنان می کند. استثنا همه جا وجود دارد و گفتیم اندک اند مردانی که اینگونه نباشند. بنده خودم همسایه ای داشتم که سه زن گرفته بود ، زن اول او که فوت شده بود ، زن دوم و سوم آن در یک حیاط کنار همدیگر زندگی می کردند. زن دوم چهار فرزند، سه پسر و یک دختر و زن سوم که سوگلی نیز بود ،یک پسر و یک دختر داشت. به وا… این همسایه ما به زور سر و صدای زن دوم اگر عید تا عیدی برای فرزندان او لباس تهیه می کرد. به خداوندی خدا حتی زن دوم می گفت: خرج و مخارج ما را هم نمی دهد ولی در عوض برای پسر زن سوم خود، موتور سیکلت یک میلیونی و یا لپ تاپ تهیه میکرد. در حالی که بچه های زن دوم حتی برای غذای روزانه خود، مانده بودند. خلاصه بعد از چند مدت این بنده خدا زن چهارم را نیز گرفت که بسیار مورد استقبال زن دوم قرار گرفت و سوگلی قبلی بسیار ناراحت شد و تا مدت ها حرف نمی زد!
اینگونه رابطه با فرزندان کجای دین اسلام گفته شده است؟ ما مسلمانیم و ادعای مسلمانی داریم، واقعاً از انسانیت به دور نیست اینگونه رفتار با بچه های خودمان؟ البته این بنده خدا خیلی سخت گرفته بود و تا حدودی ظلم می کرد ولی در کل نه تا این حد ولی مردان خانواده چند همسری میان همسران خود تفاوت می گذارند که این تفاوت ها منشأ بسیاری از جنگ و درگیری ها میان برادران است مسلماً وقتی پدری رابطه سردی با مادر این فرزندان و خودشان داشته باشد فرزندان نیز رابطه صمیمی و خوبی با پدر نخواهند داشت و او را در حد یک پدر زیستی و شناسنامه ای قبول دارند.
عدم ارتباط صحیح بافرزندان منجر به پیامدهای ناخوشایندی می شود حال اگر بابی مهری وتبعیض پدر نیز همراه باشد باعث سرخوردگی ،ترک تحصیل ،فرارازخانه وافتادن در دام گروهکها،روی آوردن به شغلهای کاذب وفروش مواد،درگیری های خیابانی وفساد اخلاقی و….می شود.(یکی ازمسولین زندان خاش) البته درمواردی هرچند کم ازخانواده های چند زنه دیده می شود که فرزندان به هیچ کدام از آسیبهای بالا دچارنشده اند بلکه تحصیل کرده اند وبه پست ومقامهای بالایی رسیده اند که این هم علت دارد که به دومورداز این علتها اشاره میکنیم ۱-رزق وروزی حلال به قول آقای ایرندگانی بخشدارایرندگان تاثیربسیاری برآینده فرزندان دارد۲-حمایت وزحمتهای بی شایبه مادران آنهایعنی هرچه درتوان دارند حتی به قولی از شکم خود می زنند ولی برای موفقیت فرزندان خود خرج می کنند.(ایرندگانی رییس کمیته امدادخاش) –وگاهاًپدران دلسوز هم پیدا می شوندکه آینده فرزندان برایشان مهم باشد.
حال اگر ازین موضوع سوگلی بودن مادر آنها هم بگذریم بعلت زیادی تعداد بچه ها گاهاً ۲۰ تا ۳۰ حتی بیشتر ، پدر نه تنها نمی تواند به درستی شکم آنها را سیر کند چه برسد به اینکه به تک تک آنها محبت و رسیدگی هم کند. بنده حقیر مواردی را سراغ دارم که پدر پسرش راکه درب منزل پدرش درزده نمی شناخته وگفته توکیستی ؟یااسم فرزند خود را نمی دانسته و از او پرسیده تو از کدام مادری؟!گاهی تعدادبچه هاآنقدر زیاد می شود که شناسنامه مرد جای برای نوشتن آنها ندارد.درزیر نمونه ای ازیک شناسنامه آمده است
ما ضرب المثل و حکایت داریم که بچه ها با دست نوازش و بوسه پدر قد میکشند و بزرگ می شوند، حال با این همه فرزند اگه تبعیض هم قائل نشود ، نمی تواند به درستی به همه آنها آن طور که باید و شاید رسیدگی کند.
در یکی ازبخشهای شهرستان خاش جوانی از پدرش تقاضای ازدواج می کند و از او میخواهد که برای او به خواستگاری فلان دختر برود، پدر راننده سواری و مسافرکش و سه زن نیز داشت، او این فرزندش را که تقریباً ۱۸ سال داشت جدی نمی گیرد و به تهدید های پسر خود اعتنایی نکرده بود تا این که یک شب ساعت تقریباً ۱۱ شب، پسر جوان را به درمانگاه آوردند در حالی که با چهارلیتر بنزین خودش را سوزانده بودو بسیار جیغ و داد می زد و پدر از دستش عصبانی و ناراحت بود و می گفت: به درک که بمیرد! و بعد از دو سه روز در بیمارستان فوت کرد.
از این موارد بسیار است که از بیان آنها صرف نظر می کنیم.
رابطه هوو ها با همدیگر
کلمه هوو یادآور چه چیز برای شما می تواند باشد؟ اگر از خودشان سؤال شود حتماً خواهند گفت: غاصب بی وجدان، دزد محبت و… ضرب المثلی در فارسی داریم که وقتی زنی به زن دیگر بدی می کند می گویند مگر هووی تو است که با او این همه بد هستی؟! حال با این همه مقدمه چینی در خانواده های چند همسری ،هوو مظهر جنگ ، تنش و سلب آسایش و درگیری است. همانطور که در ابتدای این فصل گفته شد، به میزان تقوا ، عدالت و قدرت مرد نیز بستگی دارد. هرچه مرد مقتدر باشد درگیری زنان با یکدیگر کمتر است و راحت تر با همدیگر کنار می آیند.
بنده همکاری داشتم از منطقه سنگان شهرستان خاش بنام کرد، وی می گفت که دو زن دارد و هر دوی آنها در حیاط های دیوار به دیوار کنار همدیگر با کمال آرامش زندگی می کنند و چنین مواردی نایاب نیست. در بلوچی ضرب المثلی است که می گویند: «زن مردش را به قبر روا دارد ولی به زن دیگر روا نمی دارد» یعنی حاضر است که بمیرد ولی در کنار زن دیگر نباشد. هرچند مرد سالاری مردان بلوچ تا حدودی جلوی جنگ و درگیری هوو ها را گرفته است اما از آنجایی که زنان موجوداتی حسود ، غیر منطقی واحساساتی هستند و حضور رقیب را تحمل نمی کنند، تنش و درگیری ها میان هوو های این شهرستان بسیار دیده می شود. چند روز پیش در خیابان ایرانشهر شهرستان خاش در ملأ عام دو هوو چنان به سر و کله هم می زدند که چادر از سر آنان افتاده بود و مو های آنان دیده می شد ولی دست از کشیدن موهای همدیگر برنمی داشتند.
درکوچه توکلی خاش نیزچنین موردی ازدرگیری های خیابانی هووها مشاهده شد.علاوه براین هپووک یا هووها برای از میدان بدر کردن رقیب دست به هر کاری می زنند ؛مثلاًبرای طلاق دادن یا بی آبرویی هووی خود پیش ملا می روند وچه پولهایی که خرج نمی کنند تا تایید یادعابگیرند ،همچنین به هووی خود انواع تهمتها را می زنند.
موردی دیگر از ناسازگاری هوو ها منجر به قتل یک انسان بی گناه شد که زن اول مردی به زن دوم آن مرد تهمت می زند، ماجرا از این قرار بود: مردی از شوهر این ها طلب کار بود و به خانه زن دوم برای وصول طلب خود چند باری رفته، زن اول به شوهرش می گوید فلان طلبکار با زن دومت رابطه نامشروع دارد که مرد هم باور می کند و باعث کشتن مرد طلبکار می شود و بعد از چند مدت می فهمد که تمام ماجرا زیر سر زن اول بوده و تهمتی دروغین به زن دوم زده است.
خانم دکتر نعیما محمدی وآقای محمد تقی شیخی در تحقیقی تحت عنوان مطاله تطبیقی روابط خانوادگی از حیث محتواوشدت کشمکش در خانواده های چند زن وتک همسر شهر زاهدان اظهارات جالبی داشتند که به بیان آنها می پردازیم.
ساختار خانواده تکهمسر تفاوت معنیداری با ساختار خانواده چندهمسر دارد. از این رو، روابط خانوادگی متفاوتی در هر یک از این دو ساخت مشاهده شده است. هر زمان که تغییراتی اساسی در شکل، شیوه سکونت و تعداد اعضاء خانواده بر حسب نقش و پایگاه آنها ایجاد شود، محتوای کشمکش از یک سو و شدت کشمکش از سوی دیگر در روابط خانوادگی تحت تأثیر قرار میگیرد. این در حالی است که همه نظریههای موجود، خانواده را محیطی صمیمی تعریف میکنند.
منطبق با نظریات بهکار رفته، در ساختار چندهمسر که افراد مختلفی بهدنبال ایفای نقشهای همسان برمیآیند؛ اعضای خانواده به شکل آشکار یا پنهان جهت دستیابی به منابع مشترک، ارزشمند و کمیاب از مکانیزم رقابت استفاده میکنند. بهاین ترتیب مشروعیت سیستم زیر سوال رفته و درجهای از کشمکش در روابط قدرت، روابط عاطفی و روابط جنسی ایجاد میشود.
در این مطالعه، بهمنظور ارزیابی فرضیه تحقیق،۳۰۰ زن از طریق پرسشنامه همراه با مصاحبه مورد بررسی قرار گرفتند که ۱۵۰ نفر در خانواده تکهمسر و ۱۵۰ نفر دیگر در خانواده چندزن عضویت داشتند. متغیر مستقل تحقیق ساختار خانواده و متغیر وابسته کشمکش در روابط خانوادگی میباشد. در بخش مربوط به یافته های تحقیق فرض وجود ارتباط معنادار میان ساختار خانواده با محتوای کشمکش و شدت کشمکش به اثبات تجربی رسید.
بر اساس نتایج تحقیق محتوای کشمکش در روابط قدرت، روابط عاطفی و جنسی با بیشترین شدت کشمکش در خانوادههای چندزنی که در منزل مشترک سکونت داشتند بیش از خانواده های تک همسر ملاحظه شد. در میان خانواده های تک همسر نیز شدیدترین کشمکش در خانوادههای تکهمسر گسترده بهدست آمد؛ درحالی که شدت کشمکش در خانوادههای تکهمسر هستهای در پائینترین سطح قرار دارد(محمدی وشیخی چکیده).
آری دراخبار یاروزنامه هااز درگیری ها ومشکلاتی که هووهابرای خود ویامرد ونزدیکان خود درست می کنند بسیار شنیده یاخوانده ایم
شهید مطهری در معایب چند همسری ، هوو گری را ضرب المثل ناسازگاری می داند و می گوید: برای زن دشمنی بالاتر از هوو وجود ندارد!چندهمسری زنان را به قیام و اقدام علیه یکدیگر و احیاناً شوهر وا میدارند و محیط زناشوئی را به میدان جنگ وجدال و کانون کینه و انتقام تبدیل می کنند. دشمنی و عداوت میان مادران و فرزندان آنها سرایت می کند، دودستگی ها و چند دستگی ها بوجود می آید، محیط خانواده که اولین مدرسه و پرورشگاه روحی کودکان است و باید الهام بخش نیکی و مهربانی باشد، درس آموز نفاق و نامردی می گردد. شهید مطهری آثار ناگوار تربیتی تعداد زوجات را قبول دارد و مواد بالا را معلول طبیعت تعدد زوجات نمی داند و بیشتر معلول طرز اجرای آن می داند.(مطهری:۵۸:۶۱-۳۴۵)
گاهی باید به زنان هم حق داد چرا که وقتی ببینند نتوانسته است دل شوهر خودش را پیش خود نگه دارد و کس دیگری دل و قلب او را تصاحب کرده و مرد هم ژست و ادعای مرد سالاری و هوس رانی به خود می گیرد، مسلماً در برابر زن دوم یا هووی خود موضع می گیرد و حاضر است با هر حربه و سلاحی که می تواند زن دوم را از صحنه بیرون کند و حتی گاهاً برای همسر خود نیز مشکلاتی بوجود آورد. در مثالی که قبلاً زدیم، دیدیم که زن اول چگونه باعث شد تا فردی بی گناه کشته و شوهرش هم قاتل شود. پس در ناسازگاری و جنگ و درگیری هوو ها رفتار و عدالت یا بی عدالتی مردان بسیار مؤثر اند.
رابطه فرزندان زن اول با فرزندان زنان دیگر
زنان و فرزندان زنان اول خودشان را صاحب اختیارپدر خود می دانند و به نوعی خودشان را اصل و فرزندان دیگر را غاصب می دانند. یعنی زن اول مردش را فقط از آن خود می داند و فرزندان او نیز پدر را فقط برای خودشان می خواهند. حال اگر با این تفاسیر پدر به زنان بعدی خود علاقه نشان دهد چه می شود؟
مطمئناً هم زن اول و هم فرزندان او بر علیه زنان بعدی و فرزندانشان موضع گیری می کنند و نهایت تلاش خود را برای ضربه زدن به آنها و مادرانشان به کار می برند. فرزندان زن دوم را به چشم کسی که جایگزین مادرش شده و جایگاه مادرشان را تصاحب کرده می دانند و با نامادری (ماتو) اصلاً خوب نیستند. با خواهر و برادران خودشان نیز هرچند در ظاهر خوب هستند ولی باطناً دشمنی دارند. یکی از مسئولان کتابخانه خاش تعریف کرد که سر موضوعی بسیار پیش پا افتاده برادران به جان همدیگر افتاده بودند و حتی به همدیگر چاقو نیز زده بودند.
میزان همکاری هوو ها با همدیگر در امور مختلف
در روستاها و مناطق عشایری ، یکی از دلایل تعدد زوجات یک مرد، کار اقتصادی زن و فرزندان او برای مرد است.پس در این مناطق زنان در امور اقتصادی یعنی مزرعه یا باغ و یا گله شوهر خود همکاری بیشتری باهمدیگر دارند و مشارکت بیشتری از خود نشان می دهند و در حین همکاری درگیری آنان نیز کمتر است. چرا که در رفاه و آسایش نیستند و سرشان به کارشان گرم است و کمتر دعوا و جنگی با همدیگر دارند اما در مناطق شهری که زنان نیروی کار مردان به حساب نمی آیند به ندرت در امور اقتصادی و امور دیگر با همدیگر همکاری دارند و چون در رفاه و آسایش بیشتری هستند، تنش میان آنها نیز بیشتر است و بیشتر برای مرد کار و درد سر می تراشند تا برای او کار کنند.
کیفیت رفاه و آسایش در خانواده چند همسری
تقریباً ۹۰درصد از خانواده های چندهمسری در رفاه و آسایش به سر نمی برند و تنها در سطح محدودی که بیشتر آنها در شهر قرار دارند از سطح قابل قبولی از رفاه و آسایش برخودارند و از این ۹۰ درصد شاید ۳۰درصد آنها در حد متوسط به پایین از رفاه باشند و ۶۰ درصد دیگر از نظر امکانات زندگی در رفاه در سطح بسیار پایینی قرار دارند. قبل از اینکه توضیحات بیشتری در این زمینه بدهیم بهتر است منظور از رفاه و آسایش را بیان کنیم. منظورما از رفاه و آسایش ، برخورداری از امکانات و وسایل کامل زندگی و داشتن حقوق و درآمد کافی می باشد. همانطور که گفتیم درصد خیلی کمی از خانواده های چند همسری در رفاه و آسایش به سر می برند. یعنی از امکانات و وسایل زندگی و درآمد قابل قبول و از تفریحات سالم و تغذیه کافی برخوردارند ولی بطور تقریبی ۶۰ درصد از خانواده چندهمسری از حداقل امکانات و وسایل زندگی برخوردار نیستند. در اطراف خاش خانواده های را دیدم که شاید تمام اسباب و اثاثیه زنان بیچاره بار یک وانت نبوده و در سطح بسیار اسف باری زندگی می کردند. حتی ازداشتن یخچال و کولر، بعضی ها محروم بودند. از نظر تغذیه و خوراک درحد بسیاربدی بودند و بعضی ها اذعان می داشتند که حدود یک ماه است که گوشت نخوردند و چون از آنها سؤال می شد که چرا زن دوم یاسوم یک مرد بیکار و فقیر شده اند می گفتند ما در خانواده های فقیری به دنیا آمده ایم و برای حفظ آبروی خود زن این مرد شده اند. و بیشتر آنها مسئله قسمت وتقدیر وسرنوشت را بیان می کردند و خدمات دولت احمدی نژاد و یارانه و کمیته امداد نقش بسیار مهمی در گذران زندگی آنان داشته است.
جالب است بدانید یک بنده خدا که گدایی می کرد، سه زن گرفته بود، حال شما تصور کنید با این خرج و مخارج سنگین و با گدایی چگونه خرج سه خانواده را می توان تأمین کرد.
امید به زندگی:
آمار دقیق از تعداد سالها عمر مردان و زنان در خانواده های چند همسری در دسترس نبود ولی مردها بعلت جنگ های طائفه ای و درگیری ها و تصادفات بیشتر از زنان تلف می شوند. البته زندگی در روستاهای سرسبز و کوهستانی و استفاده از تغذیه طبیعی مردان و زنان با سن و سال بسیار بالایی در این شهر دیده می شود. زنان چون در معرض غم و غصه های فراوان و تنش های خانوادگی زیادی با هووها و یا مردان خود و عدم تغذیه سالم هستند خیلی زود شکسته می شوندو سن و سال آنها زیاد نشان داده می شودو شایدیکی از دلایلی که مردان به خودشان اجازه گرفتن زن جوان تر می دهد همین پیری زودرس زنان آنها می باشد.
میزان رضایتمندی از زندگی
تقریباً ۹۰ درصد زنان در خانواده های چندهمسری از زندگی خود در کنار شوهر و هوو های خود رضایت ندارند و بقول همسر اول آقای کردی بخاطر حیثیت خانوادگی و عزت و آبروی خودشان و پدر و مادرشان بعد ازینکه همسرشان زن دوم گرفت، سکوت اختیار میکنند و با تمام مشکلات کنار می آیند و می سوزند و می سازند. درصدی هم از وضع موجود که ناراضی هستند آشوب و سرو صدا می کنند و گاهاً طلاق می گیرند و همسر مرد چند زنه دیگر می شوند و بقول ضرب المثل ایرانی از چاله درمی آیند و به چاه می افتند!
با چند نفری که صحبت داشتم خانمها نه از مرد و نه از هوو های خود و نه از وضعیت رفاه خود رضایت نداشتند و تمام تقصیر ها را بر گردن بدشانسی و تقدیر خود می انداختند ولی مردان از رضایتمندی بیشتری برخوردار بودند یا اینکه وانمود می کردند که خوشبخت اند و از زندگی خود راضی هستند.
احترام متقابل:
همانطور که گفتیم نوع رابطه هوو ها با همدیگر و با مرد به میزان قدرت و عدالت مرد بستگی دارد. حالا هر چه مرد با عدالت و خوبی و گاهاً با قدرت با همسران خود عمل کنند آنها نیز با همدیگر و با شوهر خود احترام می گذارند و رابطه هووها با همدیگر مسالمت آمیز است ولی اگر مرد عدالت را رعایت نکند و اقتدار نداشته باشد نمی تواند از پس زنان خود برآید. در نتیجه رابطه هوو ها با هم شکرآب، و حتی به شوهر خود نیز احترام مناسبی نمی گذارند و احترامی برای فرزندان همدیگر و خانواده های هم قائل نمی شوند.
آقای حسین بستان در کتاب اسلام و جامعه شناسی خانواده ویژگی های زیر را در شکل گیری یک کانون خانوادگی منسجم و با ثبات لازم می داند که به اختصار بیان می شود.