بسامد بالای این عبارت علاوه براین که، داستان را در بیشتر مواقع کاملا به شعر نزدیک میکند، شرح حال شخصیت ارمیاست که ابتدا معنای آن برایش واضح نیست، اما با آن آرامش مییابد و بعد به حال و شرایط ارمیا تغییر شکل می دهد؛ زیرا ارمیا در سراسر این داستان در سختی است و مورد امتحان و آزمایش الهی….
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
این عبارت، بیش از۶۷ بار در صفحات مختلف تکرار شده است : «۲۶، ۳۵(۳بار)-۴۶(۲بار)-۴۴، ۶۰، ۹۰و ۱۲۰(۲بار)-۱۴۹(۴بار)-۱۵۰، ۱۵۶(۵بار)-۲۱۱(۴بار)-۲۴۲، ۲۵۲(۳بار)-۲۵۳(۳بار)-۲۶۰، ۲۶۳، ۲۷۳، ۲۷۴و ۲۷۸(۶بار)-۲۸۰، ۲۸۱(۲بار)-۲۸۲(۳بار)-۲۸۴(۴بار)-۳۳۱، ۳۳۹، ۳۷۸، ۳۷۹، ۳۹۸، ۴۱۴، ۴۱۷، ۴۲۱، ۴۳۵، ۴۶۸و ۴۷۰»
«فریاد میکشد: آلبالا لیل والا… آلبالا لیل والا … از ته دل و با همهی خشونت حنجره.
شب قدر است و به جای ذکر مأثورهای جیغ میکشد: آلبالا لیل والا… آلبالا لیل والا…
با صدایی که از شدت خشم و بغض دورگه شده است، فریاد میکشد: آلبالا لیل والا… آلبالا لیل والا… »
تعداد صفحه
–و دیگر آسمان را نخواهی دید ۶ بار ۲۳، ۴۷(۳بار)، ۱۶۹و ۳۷۱
این عبارت را بار اول خشی به زبان میآورد؛ وقتی وارد خیابان۵م نیویورک میشوند. جایی که وجود آسمان خراشها امکان دیدن آسمان را نمیدهد، اما بعداً بارها در داستان تکرار میشود. با وجود این که بهظاهر میشود آسمان را دید، اما تکرار این جمله میتواند نشانگر این مطلب باشد که آسمان، نماد انسانیت و تمام خصلتهای انسانی است که حضور در این مکان ، امکان دیدن آسمان را از آدمی میگیرد.
کعبهی آمال منی لاسوگاس
–قبلهی حاجات منی لاسوگاس ۷ ۹۱، ۹۲، ۱۰۴، ۲۵۷، ۳۲۰، ۴۳۶و۴۳۷
عبارتی که خشی در سفر طولانی لاسوگاس، -بارها- آن را بدون هیچ فراز و فرودی تکرار میکند. مثل ربوت، مثل صدای ضبط سیلورمنها، خالی از هر احساسی، مطابق با شخصیت خود او.
– شلوار شش-جیب/ شش-جیب بیش از۱۴ ۲۴۸، ۲۸۰، ۲۸۶، ۲۸۹، ۲۹۰(۳بار)، ۲۹۷، ۲۹۹، ۳۲۴، ۴۱۴، ۴۱۶، ۴۱۸و ۴۲۸
« شش-جیب است که میچرخد و میچرخد و میچرخد. از کربلای پنج تا استون نیویورک …و حالا ارمیا میاندیشد که فردا چه بپوشد؟ شلوار شش-جیب را که روزگاری بچههای جنگ حتا توی عقد هم میپوشیدندش، یا کت و شلوار هاکوپیان را که ته چمدانش افتاده است؟ البته شش-جیب به عقد و ازدواجهای مسجدی آن زمانها خوب میآید» ص۲۹۰
احتمالا تأکید بر رزمنده بودن ارمیا و شاید هم نمادی از جبهه و جنگ و حال و هوای بچههای جنگ.
– مزرعهی اندی و پسران ۵ ۱۹۷(۲بار)، ۲۱۸،۲۸۰، ۲۹۹،۳۴۸ و۴۱۵
– البلاء للولاء ۱۰ ۲۸۴(۵بار)،۳۷۱،۳۷۸(۳بار)و۴۶۸
– هبله ابیه هبلا ۳ ۲۷۲، ۲۷۳
این دو عبارت، شکل دیگر و در واقع شکل اصلی عبارت مهمل آلبالا لیل والا ست. این جمله بارها در داستان تکرار میشود بدون این که ارمیا و خواننده معنی آن را دریابد. اما وقتی جیسن میگوید: هبله ابیه هبلا و جانی کلام او را موزونتر میکند و تکرار میکند هابالا آبیه هابالا … ارمیا میگوید: از آن آلبالا لیل والا خلاصمان کردی! جمله آهنگینتر ومعنادار میشود؛ اما معنی اصلی آن که خطاب به ارمیاست و مصائبی که در این سفر(رجعت) گریبان گیرش میشود، زمانی مشخص میشود که سهراب میگوید: « داداش! گرفتاری که ناراحتی نداره … گرفتاری مال عشق است، مال رفاقت است …. فرمود البلاء للولاء … .»
–کجایی سهراب؟ ۲۰ بار، ۹۳، ۲۴۱، ۲۸۳(۲بار، ۲۸۴(۲بار)، ۲۹۲(۳بار)، ۲۹۷، ۲۹۸(۲بار)، ۲۹۹، ۳۳۱، ۳۶۰(۲بار)، ۳۶۲و ۳۷۲
این عبارت مثل یک ترجیع بند، درسراسر داستان بهکار رفته و کمتر جایی است که ارمیا این عبارت را با خود زمزمه نکند. یقیناً حس تنهایی، بیهم زبانی و شاید گم گشتگی را در میان آدمهایی که از جنس او نیستند انعکاس میدهد.
« کجایی سهراب؟! کجایی سهراب؟! چه قدر بگویم آلبالا لیل والا …..» ص۲۸۲
تعداد صفحه
–همه میخندند ۲ ۳۳۱-۳۳۰
۲باردر۱ صفحه اما با, بارمعنایی متفاوت
–متعجب نگاه میکند ۳۶۵
-«افسرده است، خسته است، بیحوصله است ….
روز عید فطر است. روز عقد کنان است. روز مزد است. ۳۶۷
افسرده است، خسته است، بیحوصله است….(برای توصیف یک حالت)»
–خط زمین- خط هوا- خط دریا هرکدام۳ بار ۱۴۲
«ببین سه خط دارد این کف! خط زمین، خط هوا، خط دریا … خط زمینت خیلی عمیق است. یعنی عمرت دراز است. این خط دریا هم مال همانی است که میخواهیش. بهش میرسی، سپید بخت میشوید و برای یک عمر کنار هم میمانید. این خط هوا هم برمیگردد به یک جای دور ..»
– اگر نیایی، توی این غربت دق میکنم ۲ ۳۷۹
باز هم بیان تنهایی و بیهم زبانی ارمیا، خطاب به سهراب.
–نویسنده مینویسد در یک صفحه۲ بار تکرار میشود ۳۸۷
این جمله نیز مثل ترجیع مدام تکرار میشود و علاوه بر تأثیر موسیقایی، حضور نویسنده را در همه جا میبینیم، او ناظر بر همه چیز است و میگوید که همه چیز در دست اوست و اوست که سرنوشت شخصیتها را رقم میزند؛ البته سرنوشت مقدّر آنها را …
-«نویسنده نمیتواند مسخ را قلم بگیرد»
-«نویسنده هنوز در فصل زبان است» با کمی تغییر ۴۰۲
-«نویسنده همیشه در فصل زبان است»
– هنوز چشمش دنبال سوزی است ۲ ۴۰۵
– پیاده میشود ۳ ۴۳۷
– بر میگردد ۳ ۴۵۳
– لباس جلو سینه دار آبی ۲ ۴۳۸،۴۴۰
– چه عرض کنم ! ۳ ۴۶۴
– یا علی ۴
– یا خودم ۳ ۴۷۳
– یا دولت ۴
– یا خدا ۲
« توی آمریکا صبح به صبح میگویند یا خودم! من فکر میکردم یا خودم، بهتر باشد از یا دولت! یاخودم را یک جورایی میشد تبدیلش کرد به یا علی … ! اما یا دولت با هیچ سریشی نمیچسبد به یا علی …. » (نگاه انتقادی به جامعه)
–فرصت خوبی است ۳ ۴۷۴
« خواهر گفتن حاج مهدی، فرصت خوبی است تا آرمیتا از حاج مهدی بپرسد از زندهگیش …
لبخند زدن فرصت خوبی است تا از ماه عسلش بگوید در اهواز ….»
«گریستن فرصت خوبی است برای آرمیتا تا او هم بدون شرم، سرش را خم کند روی شیشهی تاکسی زرد رنگ فورد و زار زار گریه کند.»
تعداد صفحه
–سهراب نیست ۳ ۱۰۴
« سهراب نیست که بگوید جای آسمان و زمین در ایالات متحده عوض شده است.»
«سهراب نیست که بگویید شعاری شد.»
«سهراب نیست و در همهی مکانها تو هستی … » (نقش راهنما و پیر)