۳
C1S3 , C2S3, C3S1, C3S2, C3S3
شور- برای کشاورزی با تمهیدات مناسب
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۴
C1S4,C2S4,C3S4,C4 S4, C4S3,C4S2,C4S1
خیلی شور- مضر برای کشاورزی
مکانیسم هایی که در افزایش کیفیت آب موثر واقع می شوند عبارتند از:
۱) نظارت بهینه بر کیفیت آب؛
۲) گسترش کلاس های آموزشی و ترویج فرهنگ استفاده از آب؛
۳) استفاده از ابزارهای مالی و سرمایه گذاری در منابع آب کشاورزی؛
۴) اجرای عملیات آبخیزداری و مرمت اکوسیستم های طبیعی؛ و
۵) اتخاذ ترتیبات قانونی و تعیین نرخ واقعی آب (Palaniappan, et al.,2010:8).
۲-۴-۳- وضعیت آب و هوایی
کشاورزی فعالیتی است که به شدت از متغیرهای آب و هوایی تاثیر می پذیرد (Environmental Adaptation Research Group,1997:3) و شرایط آب و هوایی هر جنبه ای از بخش کشاورزی را در بر می گیرد. آب و هوا اصطلاحی است که نوسانات فضای اطراف ما را بوسیله عناصر دمایی، بارش، رطوبت و باد مشخص می کند (Baede, et al.,2001:87) و به تغییرات جوی صورت گرفته در طول زمان اشاره دارد (Skoufias, et al.,2011:2). اثرات ناشی از تغییرات آب و هوایی بازده اقتصادی بخش کشاورزی را تعیین کرده و عملکرد تولید را مشخص می سازد (Wall &Smit,2005:114). درجه حرارت فصول و مقادیر بارش، رشد محصول را کنترل می کنند. مخاطرات آب و هوایی مانند؛ گرما، سرمازدگی، طوفان، سیل، تگرگ و خشکسالی سلامت دام و عملکرد محصول را تحت تاثیر قرار می دهند و تغییرات اقلیمی محصولات کشاورزی را در معرض بیماری و حمله حشرات قرار داده و در گسترش علف های هرز موثر واقع می گردند (NCDC,2010:1). شرایط آب و هوایی، کیفیت محصولات تولیدی را تعیین (CAGM,2010:1) و ارزش افزوده بخش کشاورزی را تحت تاثیر قرار می دهد. تنش های آب و هوایی میزان رطوبت موجود در خاک را کاهش می دهند و مکانیسم تبخیر و تعرق گیاهان را بهم می زنند (Cline,2008:24). عوامل استرس زای آب و هوایی نظیر؛ دمای محیط، رطوبت، تشعشع های حرارتی، رعد و برق، سرعت باد اثرات منفی بر سلامت دام داشته و عملکرد تولیدات دامی را کاهش می دهد (CAGM,2010:1). تغییرات آب و هوایی از طریق سیستم های اقتصادی سطوح قیمتی بازار را تغییر می دهد و به طور خودکار ترکیب محصولات کشاورزی و تقاضای مواد غذایی را تعیین می کند (Nelson, et al.,2009:4). بطورکلی، محققین تاثیرات تغییرات آب و هوایی بر بخش کشاورزی را در پنج مقوله طبقه بندی می کنند:
– درجه حرارت هوا به طورمستقیم بر وضعیت گیاهان، حیوانات، آفات و منابع آب تاثیر گذار است. به عنوان مثال؛ تغییرات درجه حرارت بر نرخ رشد محصول، عملکرد دام، میزان آفات و بیماری، سطح آب در خاک و مخازن تاثیرگذار است.
– تغییرات بارش به عنوان مثال؛ میزان آب در دسترس گیاهان و حیوانات را تحت تاثیر قرار می دهد. تنش های ناشی از خشکسالی مکانیسم تامین علوفه برای حیوانات، منابع آب برای آبیاری، تولید آبزیان، حمل و نقل آبی محصولات را تغییر می دهد.
– تغییر در دی اکسید کربن در هوا نحوه رشد گیاهان و علف های هرز را تغییر داده و مکانیسم ورودی های اساسی فتوسنتز گیاهان را مختل می کند.
– بالا آمدن سطح دریا وضعیت بنادر را جهت حمل و نقل محصولات تغییر داده و طغیان رودخانه تولیدات کشاورزی را تخریب و مشاغل آبزی پروری را از بین می برد.
– تغییرات آب و هوایی مطلوبیت تولید و هزینه های کشت را تحت تاثیر قرار می دهد. ضمن اینکه فرصت هایی را نیز برای بخش کشاورزی بوجود می آورد (Keane, et al.,2009:3). مقاوم سازی بخش کشاورزی در برابر تغییرات آب و هوایی و اقلیمی از طریق اقدامات زیر قابل حصول است:
– تحولات تکنولوژیکی شامل؛ توسعه زراعی و اصلاح نباتات(بکارگیری انواع محصول جدید با قدرت سازگاری و تحمل بالا در برابر تغییرات حراراتی و میزان رطوبت)، توسعه سیستم های اطلاعات آب و هوایی(توسعه سیستم های هشدار دهنده و ارائه پیش بینی های آب و هوایی)و مدیریت نوآوری های کشاورزی(توسعه نوآوری های مدیریتی در بخش آب کشاورزی و تامین تجهیزات آبیاری جهت مقابله با خطرات کاهش رطوبت و خشکسالی).
– برنامه های دولت و بیمه گذاری شامل؛ برنامه های اعطای یارانه و حمایت از بخش کشاورزی(اصلاح برنامه های بیمه گذاری و اجرای استراتژی های مدیریت ریسک در سطح مزرعه)، توسعه بیمه های خصوصی(گسترش بیمه های خصوصی و کاهش خطرات مربوط به تغییرات آب و هوایی بر فرایند تولی، زیرساخت ها و درآمد کشاورزی)و برنامه های مدیریت منابع(سیاستگذاری و اجرای برنامه های حمایتی در سطح مزرعه و مدیریت منابع آب و خاک در برابر تغییرات آب و هوایی).
– شیوه های تولید کشاورزی شامل؛ تولید کشاورزی(تنوع محصول و دام و تغییر شدت تولید)، کاربری اراضی(اتخاذ شخم های حداقل و آیش جهت نگهداری رطوبت خاک و حفظ مواد مغذی و آلی)، آبیاری( اجرای شیوه های مناسب آبیاری برای مقابله با تغییرات آب و هوایی و خشکسالی) و عملیات کشاورزی(تغییر زمان بندی کشت و برداشت محصول).
– مدیریت مالی مزرعه شامل؛ بیمه محصولات(بیمه محصولات جهت کاهش خطرات تغییرات آب و هوایی)، تعیین نرخ تولید(تعیین راندمان محصول جهت کاهش خطرات تغییرات آب و هوایی) و درآمد خانوار کشاورزی(تنوع سازی درآمد خانوار روستای و کاهش خطرات ناشی از تغییرات آب و هوایی) ( Malcolm, et al.,2012:2).
۲-۴-۴- عوامل زیستی(مفید و خسارت زا)
بخش کشاورزی تحت کنترل طیف گسترده ای از ویژگی های بیولوژیکی و منابع زیستی است (Osteen,et al.,2012:1). این ویژگی ها شامل جوامع گیاهی، حشرات گرده افشان، حیات وحش، آفات و خصوصیات ژنتیکی می شوند (Cleric,2009:3) که خدمات و همچنین مشکلاتی را برای رشد بهره وری بخش کشاورزی به همراه دارند. موجودات زنده و محیط غیرزنده با یک دیگر پیوندی جدایی ناپذیر دارند(صالحی و همکاران، ۱:۱۳۸۶) و از طریق ایجاد خدمات و اختلالاتی زیست بوم بخش کشاورزی را تشکیل می دهند. درواقع، در تولید یک محصول کشاورزی موجودات زیادی ذی مدخلند: گیاهان مورد کشت، آفات و بیماری ها و علف های هرز، پرداتورها و پارازیت ها، گرده افشان ها و حشرات مفید، پرندگان و خزندگان و دوزیستان حشره خوار و میکروارگانیسم ها و غیره. متاسفانه فشار چرای مستمر(از بین رفتن بعضی گونه ها و غلبه برخی دیگر)، مصرف سموم و کودهای شیمیایی، تکیه بیش از حد بر ارقام اصلاح شده معدود، رشد جمعیت، فقر، نبود فرهنگ مناسب و در نتیجه رفتار نامناسب، گرایش های اقتصاد در توجه بیش از حد بازار و سیاست های موجود موجب تخریب تنوع زیستی و آسیب به کشاورزی شده و شرایط را برای ورود و غلبه گونه های بیگانه مهاجم آماده ساخته است(نجفی و زاهدی، ۹۱:۱۳۸۴-۹۲). مدیریت بیولوژیکی اکوسیستم های کشاورزی پایه ای برای ارتقای سیستم های استفاده از زمین و اهرمی جهت افزایش عملکرد زیست محیطی منابع خاک و آب است (FAO,2003:2). کنترل بیولوژیک مزارع در مدیریت گیاهان مهاجم و حشرات میکروبی موثر می باشد و زمینه های لازم را برای ریشه کنی علف های هرز و آفت زدایی محصول فراهم می آورد (Waage,2007:1). برنامه ریزی جهت کنترل منابع زیستی و حفظ تنوع بیولوژیکی مستلزم اتخاذ اقداماتی است که شامل موارد زیر می شود:
– اقدامات لازم جهت شناسایی گونه های زیستی و جانوری در سطح مزارع و تخمین ظرفیت های بیولوژیکی در بخش کشاورزی
– ارائه برنامه های آموزشی و ترویجی در مورد مزایای حفظ گونه های زیستی در سطح مزارع
– ایجاد بانک اطلاعاتی و تاسیس پایگاه داده های بیولوژیکی
– سرمایه گذاری در بخش پژوهش و تحقیقات و استفاده از متخصصین فعال در این بخش
– استفاده از دانش و تجربیات بومی کشاورزان در کنترل بیولوژیک محصولات کشاورزی
– تدوین سیاست های جامع جهت مدیریت یکپارچه منابع زیستی در بخش کشاورزی (CACP,1999:85).
۲-۵- جمع بندی
امروزه، نقش کشاورزی در رشد و توسعه مناطق روستایی برای تمامی جوامع شناخته شده است. بخش کشاورزی ستون فقرات اقتصاد و موتور اصلی افزایش درآمد و کاهش فقر در مناطق روستایی می باشد (African Development Bank,2000:1). کشاورزی به عنوان ابزاری مهم در فراهم آوردن امنیت غذایی، ایجاد اشتغال، درآمد و انباشت سرمایه محسوب می شود و توان جامعه را در پیاده سازی طرح ها و برنامه های توسعه اقتصادی بالا می برد (Santarisi,1995:109). باید خاطر نشان ساخت که تنها از طریق تحولی اساسی در کشاورزی است که این بخش می تواند به صورت اقتصادی خود را در جامعه نمایان سازد(مقدسی، ۱۸:۱۳۷۷) و لازمه این تحول همانا، کاربست تغییرات بنیادین در کارکردهای نهادی دولت و کاهش فشارهای طبیعی و زیست محیطی در مناطق روستایی می باشد. ویژگی های نهادی دولت حاوی مفاهیم نسبتا مهمی در ارتباط با الگوهای حاکم بر تفکرات توسعه و توسعه کشاورزی در کشور و ساختار برنامه ریزی و سیاست های اجرایی می باشد که نتایج آن در عملکرد شاخص های تنظیم فعل و انفعالات تولید و بازار در سطح مناطق روستایی قابل مشاهده است. خصوصیات طبیعی نیز ویژگی هایی نظیر؛ وضعیت منابع خاک و آب، شرایط آب و هوایی و عوامل زیستی را به نمایش می گذارد. بطورکلی، تمرکز اصلی تحقیق بر الگوهای رفتاری دولت در محیط برنامه ریزی توسعه کشاورزی و کارکردهای ناشی از آن در تاثیرگذاری بر روند سرمایه گذاری در فرایند تولید و تنظیم ترتیبات قیمتی بازار می باشد. از آنجایی که الگوهای رفتاری دولت در محیط برنامه ریزی توسعه کشاورزی برخاسته از ماهیت و سازوکارهای رانتیر است بنابراین چنین ساختی مسیر برنامه ریزی را از روند عقلایی خود خارج و مبتنی بر رشد کاذب برخی از ابعاد می کند و فقدان برنامه و چشم انداز بلند مدت استراتژیک را در بخش کشاورزی به نمایش می گذارد. درواقع، عموما دولت های رانتیر به فعالیت های تولیدی و مولد بویژه بخش کشاورزی بی توجهند و تامین درآمدهای دولتی را نه به بخش های اقتصادی بلکه به فروش ذخایر زیرزمینی به خصوص نفت معطوف می کنند. دستیابی به درآمدهای هنگفت فروش نفت اولا دولت را از بخش های اقتصادی جدا می کند و دوما مجالی می طلبد تا ارزهای نفتی را هزینه کند، لذا بهترین محل مصرف بخش هایی هستند که دارای رانت باشند. دولت های رانتیر اعتقادی به برنامه و کارکارشناسی شده ندارد زیرا درآمدهای نفتی تمامی اثرات منفی تصمیمات غلط اتخاذ شده را خنثی می کند و عدم هدفمندی برنامه تاثیر خاصی بر درآمدهای دولتی ندارد. در اقتصادهای رانتی معمولا تخصیص اعتبارات بنابر خیر عمومی و راضی نگه داشتن اذهان مردم است و معمولا به صورت پراکنده سرمایه هایی به طرف بخش های اقتصادی روانه می گردد. نهادینه شدن چنین الگوی رفتاری در محیط برنامه ریزی توسعه در عدم شکل گیری الزامات توسعه در بخش کشاورزی بازتاب می یابد. ضمن اینکه، همسانی توسعه نیافتگی بخش کشاورزی در مناطق روستایی با پتانسیل فراوان طبیعی و مناطقی با ضعف ظرفیت های طبیعی گواهی بر بی اهمیت بودن بخش کشاورزی در دولت های رانتیر می باشد. درمجموع، اگر می خواهیم اثرات اقتصادی بخش کشاورزی در سطح ملی و محلی نمایان شود باید تحولی اساسی در ساخت دیوانسالاری کشور و ساخت ماهیتی دولت ایجاد شود. بطوریکه جهت گیری برنامه های توسعه کشور و کشاورزی به سمت کارایی اقتصادی هدایت گردد. جهت دستیابی به این هدف رجوع به مبانی نظری موضوع و فهم تئوریک مسئله می تواند راهگشای بسیاری از مسائل کشاورزی در مناطق روستایی گردد و تفکر سیاست گذاری و اجرای راهبردهای کشاورزی را در مسیر درست خود یعنی تحقق توسعه کشاورزی هدایت کند.
شکل(۲-۱): چارچوب مفهومی و عملیاتی پژوهش
فصل سوم
معرفی منطقه
۳-۱- موقعیت جغرافیایی منطقه
موقعیت (Location) یکی از عوامل قدرت جغرافیایی است و استراتژی های توسعه بر مبنای شکل می گیرند. موقعیت جغرافیایی از دو جهت قابل مطالعه و بررسی است. موقعیت خصوصی یا ریاضی که طول و عرض جغرافیایی یک واحد سیاسی را بر روی کره ارضی به تصویر می کشد و موقعیت نسبی یا عمومی که در مقیاس های جهانی، قاره ای و یا منطقه ای به موقعیت های بری، بحری و گذرگاهی- استراتژیک قابل تقسیم است. در این بین شهرستان خنداب از لحاظ موقعیت ریاضی در منطقه ای با ظرفیت های بالای طبیعی و اکولوژیکی واقع شده است و وجود دالان طبیعی دشت شراء و رودخانه قره چای وضعیت استثنایی را برای ایجاد فعالیت کشاورزی بوجود آورده است. ضمن اینکه ویژگی های ژئوموفولوژیک و توزیع ناهمواری های منطقه به گونه ای است که مکان گزینی روستا را در تیپ های سکونتی متنوع دشتی، کوهپایه ای و کوهستانی به همراه آورده و قابلیت ایجاد فعالیت های اقتصادی متنوع را در بخش کشاورزی اعم از زراعت، باغداری و دامداری فراهم ساخته است.در ارتباط با موقعیت نسبی شهرستان خنداب باید یادآور شویم که این منطقه در کریدور ارتباطی شرق به غرب و جنوب به شمال قرار دارد و وضعیت گذرگاهی آن به گونه ای است که محورهای مواصلاتی پر رفت و آمد تهران به کرمانشاه و لرستان به همدان، قزوین و گیلان را در بر می گیرد. علاوه بر این شهرستان خنداب به مراکز جمعیتی بزرگ در مرکز و غرب کشور دسترسی دارد و با بسیاری از شهرهای منطقه نظیر؛ اراک، همدان، ملایر، بروجرد در فاصله ای کمتر از صد کیلومتر قرار دارد و از این حیث می تواند محلی برای فروش محصولات کشاورزی و انگیزه ای برای تولید باشد. وضعیت طبیعی منطقه شرایطی را بوجود آورده است که فواصل دسترسی به روستاها بسیار کم و دسترسی به مراکز خدماتی آسان باشد.
۳-۱- ۱- موقعیت جغرافیایی شهرستان
شهرستان خنداب یکی از شهرستان های استان مرکزی است که در طول جغرافیایی //۴ / ۱۵ o ۴۹ شرقی و عرض جغرافیائی //۱ / ۴۰ o ۳۴ شمالی قرار گرفته است. این شهرستان در فاصله ۸۰ کیلومتری شمال غربی مرکز استان مرکزی واقع و از شمال به شهرستان های کمیجان، از شرق به شهرستان های اراک، از جنوب به شهرستان شازند، از غرب به استان همدان محدود می شود. مساحت این شهرستان ۱۳۴۳ کیلومتر مربع است که ۶۲/۴ درصد از مساحت استان مرکزی را به خود اختصاص داده است (www. khondab.ostan-mr.ir).
جدول(۳-۱): وضعیت تقسیمات کشوری شهرستان خنداب در سال ۱۳۹۰
شرح
استان