ره آورد فرد از کاری که انجام می دهد، بیش از مقداری پول یا دیگر دستاوردهای ملموس است. از نظر بیشتر کارکنان، محیط کار باید نیازهای اجتماعی فرد را تامین کند، بنابراین جای شگفتی نیست که داشتن همکاران صمیمی و یکدل موجب افزایش رضایت شغلی شود. اندازه گروه و کیفیت ارتباطات متقابل شخصی در گروه، نقش مهمی در خشنودی کارکنان دارد. هر چه گروه کاری بزرگ تر باشد، رضایت شغلی نیز کاهش می یابد، زیرا ارتباطات متقابل شخصی ضعیف تر شده و احساس همبستگی کم رنگ تر و در نهایت شناخت تمامی افراد مشکل می شود. همچنین گروه کاری به عنوان یک اجتماع، سیستم حمایتی – احساسی و روحیه ای برای کارکنان محسوب می شود. اگر افراد در گروه ویژگی های اجتماعی مشابهی (نگرش ها و باورهای مشابه) داشته باشند، جوی را به وجود می آورند که در سایه آن رضایت شغلی فراهم می شود (خدایاری فرد، ۳۴:۱۳۸۸).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
ج) شرایط کار
بین شرایط کار و رضایت شغلی همبستگی وجود دارد، چراکه در شرایط کاری مطلوب، آرامش فیزیکی و روانی بهتری برای فرد فراهم می شود. مواردی مانند دما، رطوبت، تهویه، نور و صدا، ساعات کار، پاکیزگی محیط و ابزار مناسب، ارتباط مثبتی با رضایت شغلی دارند. بی شک کارکنان ترجیح می دهند به دلیل رفاه جسمانی، شرایط کاری لذت بخشی داشته باشند. همچنین شرایطی را ترجیح می دهند که کارایی شان را افزایش دهد و از ابزار و تجهیزات مناسب در این راستا برخوردار باشند.
زمان کاری قابل انعطاف، تقسیم کار، کوتاه کردن هفته های کاری، همه پاسخهایی هستند که مدیران برای ارضای این تمایل افراد را در نظر گرفته اند (خدایاری فرد، ۳۴:۱۳۸۸).
براساس نظر رولینسون [۷۷] و همکاران (۱۹۹۸)، شش عامل مهم در شرایط فیزیکی کار ممکن است بر سطح رضایت شغلی و عملکرد کارکنان اثر گذارد:
مکان
امکانات رفاهی
نوبت کاری
ایمنی
فناوری
ازدحام (خدایاری فرد، ۳۴:۱۳۸۸).
د) ترفیعات
ترفیعات شامل تغییر مثبت در حقوق (حقوق بیشتر)، کمتر مورد سرپرستی قرار گرفتن، چالش کاری بیشتر، مسئولیت بیشتر و آزادی در تصمیم گیری است. به علت اینکه ارتقا، ارزش فرد را برای سازمان نشان می دهد (به ویژه در سطوح عالی تر)، ترفیع روحیه فرد را بهبود می بخشد (خدایاری فرد، ۳۴:۱۳۸۸).
فرصت های ترفیعی اثر متوسطی بر رضایت شغلی دارند. ترفیع به سطوح بالای سازمان، موجب تغییر مثبت در سرپرستی، محتوای شغلی همکاران و مقدار پرداخت می شود. به همین علت کارکنان همواره از ترفیعات استقبال می کنند (سپهری، ۱۳۸۳).
پورتر و لاک اظهار می دارند اگرچه میل به پیشرفت در این زمینه مهم است، ولی ریشه های آن را باید در تمایل به درآمد بیشتر، پایگاه اجتماعی بهتر، رشد و روانشناختی بالاتر و میل به قضاوت مثبت دیگر افراد جست وجو کرد (خدایاری فرد، ۳۵:۱۳۸۸).
و) خط مشی های سازمانی
ساختار دیوانسالارانه برای فردی که سبک رهبری دموکراسی خاصی دارد، مناسب نیست. خط مشی های غیرمنعطف موجب برانگیختن احساسات منفی شغلی و خط مشی منعطف سبب ایجاد یا افزایش رضایت شغلی می شود (سپهری، ۱۳۸۳).
۲-۴-۶-۴- ماهیت شغل
ماهیت کار همانند پرداخت، سهم زیادی در تعیین حد رضایت کارکنان از شغلشان دارد. به عبارت دیگر، کار، نقش مهمی در تعیین سطح رضایت شغلی دارد.
محتوای شغل دارای دو جنبه است:
محدوده شغل که شامل حد مسئولیت، اقدامات کاری و بازخورد است
تنوع کار
با نگاه دیگر، می توان گفت دو جنبه ماهیت کار که بر رضایت شغلی اثر دارد، روش کنترل برکار و تنوع کار است (خدایاری فرد، ۳۲:۱۳۸۸).
هر چه این عوامل وسیع تر باشد، حیطه شغلی افزایش می یابد که آن نیز، خود رضایت شغلی را فراهم می آورد. تحقیقات نشان می دهد تنوع کاری متوسط مؤثرتر است. تنوع وسیع موجب ابهام و استرس می شود و تنوع کم نیز به یکنواختی و خستگی می انجامد که در نهایت نارضایتی شغلی را در پی دارد. ابهام در نقش و تضاد در آن، همواره از سوی کارکنان مورد اجتناب قرار گرفته است، زیرا اگر کارکنان کاری را که انجام می دهند نشناسند و به وظیفه خود آگاهی نداشته باشند، موجبات ناخشنودی آنها فراهم می شود (سپهری، ۱۳۸۳).
کارگران دوست ندارند شغل هایی را که به تفکر نیاز ندارند، هر روز تکرار کنند. به طور کلی، شغل هایی با تنوع متوسط، بیشترین رضایت شغلی را به همراه دارند. شغل های با تنوع کمتر موجب می شوند که کارکنان احساس رنجش و فرسودگی بکنند. شغل های خیلی متنوع موجب می شوند کارگران از نظر روانی و فیزیکی احساس استرس و کوفتگی کنند. همین طور شغل هایی که به کارکنان اختیار می دهند، رضایت شغلی بیشتری را برای کارکنان فراهم آورند (خدایاری فرد، ۳۲:۱۳۸۸).
هرزبرگ، در کتاب خود که در سال ۱۹۵۹ انتشار یافت، به شغل به عنوان منبع رضایت شغلی توجهی خاص
نشان داده است. دو جنبه مهم شغل که در این مورد به کار گرفته می شوند عبارتند از: روش های کنترل روی کار و چگونگی یا شیوه انجام کار (خدایاری فرد، ۳۲:۱۳۸۸).
براساس مکتب مدیریت علمی، کارایی فرد بیشتر به این مسئله بستگی دارد که به وی اجازه داده می شود در مورد شغل خود تصمیم بگیرد نه آنکه برای وی برنامه ریزی کنند. ازاین رو رضایت شغلی ارتباط زیادی با روش های کنترل کار خواهد داشت (خدایاری فرد، ۳۳:۱۳۸۸).
به اعتقاد لاسون و شن[۷۸] (۱۹۹۸)، گسترش و پرمایه ساختن ماهیت کار، از دو جنبه افقی (در آن به افراد وظایف و تکالیف مختلف و متنوع داده می شود، بدون اینکه مسئولیت بیشتری در تصمیم گیری به آنها تفویض شود) و عمودی (در آن افراد ترغیب می شوند نسبت به مسئولیت های شغلی خود نقش بیشتری در تصمیم گیری داشته باشند) بررسی می شود (خدایاری فرد، ۳۳:۱۳۸۸).
۲-۴-۷ پیامدهای رضایت شغلی
رضایت شغلی به عنوان یک متغیر مستقل بر بسیاری از جنبه های رفتار فردی و عملکرد سازمان تأثیر می گذارد و به این منظور نیز مورد توجه کارکنان و مدیران در سازمان است. در حقیقت، کلید احیا و ابقای فکری و اعتماد به نفس بالا، رضایت شغلی است. این امر مستلزم آن است که نوع کار با نوع شخصیت و فیزیولوژی و روحیه انجام دهنده آن تناسب داشته باشد. وجود انگیزه نیز عامل مؤثری در ثمربخشی و افزایش رضایت شغلی است.گاهی شخصیت حقیقی و حقوقی افراد منطبق نیستند، فردی که دچار این تناقض می شود، از کار خود راضی نیست و در جایگاه کاری خود احساس رضایت و بالندگی نمی کند. ازاین رو با کمی توجه به خصوصیات فردی و تأمین نیازهای مادی و معنوی افراد و گروه ها، می توانیم بهبود مؤثری را در عملکرد فردی، گروهی و سازمانی شاهد باشیم. رضایت شغلی موجب می شود بهره وری فرد افزایش یابد، به سازمان متعهد شود، سلامت فیزیکی و ذهنی فرد تضمین شود، رضایت فرد از زندگی افزایش یابد و مهارت های جدید شغلی را به سرعت فرا بگیرد. عدم رضایت شغلی موجب کاهش بهروری، کارایی و روحیه کارکنان می شود که روحیه ضعیف در کار بسیار نامطلوب است. پیامدهای رضایت شغلی و عدم رضایت شغلی در زیر ارائه می شود (خدایاری فرد، ۵۰:۱۳۸۸).
۲-۴-۷- ۱ رضایت شغلی و عملکرد
یکی از موضوعات مهم و مورد توجه مدیران، اثر رضایت شغلی برعملکرد سازمان است. تحقیقات زیادی در
این مورد انجام شده است. نتایج بعضی تحقیقات نشان می دهد کارکنانی که رضایت شغلی بیشتری دارند، عملکردشان نیز بهتر است. به نظر می آید رابطه مستقیمی بین این دو وجود دارد، زیرا کسانی که نگرش مثبتی به البته عملکرد تحت تأثیر عوامل زیادی قرار می گیرد، برای مثال عملکرد کارشان دارند، عملکرد آنها بهتر است کارگری که با دستگاه کار می کند، بیشتر تحت تأثیر سرعت دستگاه است تا رضایت شغلی او،عملکرد فروشنده، تحت تأثیر شرایط اقتصادی است تا رضایت شغلی، اما به طور کلی رضایت شغلی که از عوامل متعدد نظام جبران مالی و غیر مالی حاصل می شود، بر عملکرد تأثیر می گذارد، البته این ارتباط برای مشاغل سطوح بالای سازمان قوی تر است. در واقع، ارتباط بین رضایت شغلی و عملکرد برای افراد در پست های تخصصی، سرپرستی و مدیریتی شدید و محکم است (خدایاری فرد، ۵۰:۱۳۸۸).
نکته دیگر اینکه خود عملکرد، بر رضایت شغلی تأثیر می گذارد، زیرا عملکرد خوب به دریافت های مالی بهتر و همچنین جبران خدمات غیر مالی بیشتر مانند احساس موفقیت، خوداحترامی و پیشرفت منجر می شود، اما کارکنانی که عملکرد ضعیف دارند، احساس می کنند که شایستگی و توانایی لازم را نداشته اند و احتمالا دریافت های آنها نیز کمتر خواهد بود و طبیعی است که اثر منفی بر رضایت شغلی آنها دارد (خدایاری فرد، ۵۰:۱۳۸۸).
بررسی های کاتر و هامن (۱۹۵۳) ثابت می کند که بین رضایت از شغل و کارایی رابطه مثبتی وجود دارد، یعنی افرادی که از شغل خود رضایت باطنی بیشتری دارند، دست کم در پاره ای از موقعیت های شغلی پرکارترند. اغلب گمان می رود که روحیه قوی با افزایش تولید همراه است، البته اگر روحیه فقط به معنی داشتن رضایت از شغل و حسن نظر به مدیر باشد، در آن صورت میزان تولید الزاما افزایش نمی یابد، افراد ممکن است از اینکه عضو سازمان هستند، راضی باشند، ولی انگیزه ای برای کمک به هدف های سازمان و افزایش تولید سازمان نداشته باشند (دیویس و استورم، ترجمه فارسی، ۱۳۷۰).
کیت دیویس (۱۹۷۲) نیز معتقد است که روحیه ضعیف الزاما موجب کاهش کارایی نمی شود و روحیه قوی
ضامن افزایش بازدهی نیست.از نظر جونز (۱۹۸۴)، روحیه در ۳ حالت رو به زوال می رود و در این صورت کفایت جایگزین کارایی می شود. این ۳ حالت عبارتند از:
وقتی فرد پیش بینی کند، کنش و انگیزه ها برخلاف پندار نخستین، ضعیف تر خواهد بود؛
اگر فرد احساس کند که در صورت انجام دادن سطحی کارها، بهتر می تواند به اهداف و مقاصد شخصی خود برسد
اگر پیوسته از پاداش استفاده شود، همکاری فرد جزیی و اندک و تنها در حد کفایت و رسیدن به پاداش خواهد شد.
ممکن است عملکرد کارکنان راضی خوب، متوسط یا حتی ضعیف باشد. پیوند میان رضایت شغلی و عملکرد، پیچیده تر از آن است که در باور ساده «رضایت شغلی به عملکرد بهتر می انجامد» بگنجد (دیویس و استورم، ترجمه فارسی، ۱۳۷۰).
تصویر درست تر از پیوند میان تأثیر عملکرد خوب در رضایت شغلی بالا به این شکل است که توالی این دو
موجب می شود کارکرد بهتر به پاداش اقتصادی، اجتماعی و روانی بالاتر بینجامد. اگر این پاداش ها از دیدگاه کارکنان عادلانه و باربر باشد، آنگاه رضایت شغلی بهتر می شود، زیرا کارکنان احساس می کنند که متناسب با کار و کوشش، پاداش دریافت خواهند کرد. اگر این احساس وجود نداشته باشد، عدم رضایت پدیدار می شود. در هر حال تراز رضایت شغلی فرد بر تعهد بیشتر یا کمتر وی اثر می گذارد و در نهایت موجب کوشش و عملکرد بهتر می شود، در نتیجه حلقه به هم پیوسته عملکرد – رضایت شغلی – کوشش، پدید می آیند (دیویس و استورم، ترجمه فارسی، ۱۳۷۰).
موضوع مورد توجه دیگر در تحقیقات مربوط به پیوند میان رضایت و عملکرد، تناسب بین نیازهای فردی و
فرهنگ سازمان است که به رضایت شغلی بالاتر منجر خواهد شد. برای مثال زمانی که فرهنگ سازمان بر وظایف تاکید دارد و سرپرستی و کنترل شدید نیست و به افراد به دلیل موفقیت در کارشان، بیشتر امتیاز داده می شود، افرادی که درجه نیاز به موفقیت در آنها بیشتر است و به استقلال در کار بیشتر اهمیت می دهند، راضی ترند. بنابراین در این دیدگاه، رضایت شغلی تابعی از برداشت افراد از فرهنگ سازمان است (میرسپاسی، ۱۳۷۳).
۲-۴-۷-۲ رضایت شغلی و میزان جابجایی
رضایت شغلی با میزان جابه جایی کارکنان رابطه معکوس دارد؛ این رابطه قوی تر از رابطه رضایت شغلی با دفعات غیبت است. در واحدهایی که رضایت کارکنان ضعیف است، جابه جایی بیشتر از واحدهای دیگر است. البته عوامل دیگری نیز در میزان جابه جایی کارکنان تأثیر دارد. برای مثال در جامعه ای با وضعیت اقتصادی نامطلوب، ممکن است کارکنان سازمان از رضایت شغلی خوبی نداشته باشند. با وجود این، میزان جابه جایی هم کم است، زیرا امکان دستیابی به شغل دیگر یا استخدام در سازمان دیگر بسیار کم است. به هرحال افزایش رضایت شغلی در جابه جایی اثر دارد (خدایاری فرد، ۵۲:۱۳۸۸).
۲-۴-۷-۳ رضایت شغلی و سلامت جسمی روانی
سلامت جسمانی و روانی ممکن است نگرش های شغلی کارکنان را تحت تاثیر قرار دهد. افرادی که شغلشان را دوست ندارند ممکن است پیامدهای بهداشتی نامطلوبی را تجربه نمایند. این عواقب شامل عوارض جسمانی و مشکلات روحی روانی می باشد. پیش بینی شده است که نارضایتی شغلی نتیجه اش کوتاهی طول عمر می باشد (درویش، ۱۳۲:۱۳۸۶).
۲-۴-۷- ۴ رضایت شغلی و غیبت