۳-۳۳-عما
درباب عما طریحی بیان میدارد، که به معنای کسی که قلبش دردنیا از حق کور است و کوری آن درآخرت شدیدتر است، و راه نجات را نمیبیند، است.[۴۰۹] وطریحی در ذیل این کلمه این آیه را آورده،که عبارت است از:«وَمَنْ کانَفِی هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمىوَ أَضَلُّ سَبِیلا»(اسرا /۷۲)«هرکسدراین جهان نابینا(ىکفر و جهل و ضلالت) است،درعالم آخرت نیز (از مشاهده بهشتیان و شهود و جمال حق) نابینا و گمراهتر خواهد بود».
حدیثی که ذیل آیه بالا آمده، عبارت است از : رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ الْفُضَیْلِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ(علیه السلام)عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمى وَأَضَلُّ سَبِیلًا فَقَالَ نَزَلَتْ فِیمَنْ سَوَّفَ الْحَجَّ حَجَّهَ الْإِسْلَامِ وَ عِنْدَهُ مَا یَحُجُّ بِهِ فَقَالَ الْعَامَ أَحُجُّ الْعَامَ أَحُجُّ حَتَّى یَمُوتَ قَبْلَ أَنْ یَحُج.[۴۱۰] محمد بن فضیل گفت: از امام ابو الحسن(علیهالسّلام)درباره قول خداى عزّ و جلّ« وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبِیلًا»سوالکردم،پس امام فرمود: این آیه درباره کسى نازل شده است،که حجّ الاسلام را به تعویق مىافکند، در صورتى که سرمایه و امکاناین سفر را دراختیاردارد؛و او درتعلّل وتسویف خود میگوید:امسال حجّ میکنم، امسال حجّ میکنم، و این تعلّل را همچنان ادامه میدهد، تا پیش از آنکه حجّ را برگزار کند، مىمیرد.
مولف در مفردات بیان میدارد، که عمی، درمورد از دست دادن چشم و بصیرت باطنی هردو بهکار می رود.[۴۱۱]مولف معجم مقاییس الغه بر این باور است، که به معنای پوشاندن چیزی و کوری است.[۴۱۲]
علامه بیان داشته است، که عمی، به معنای کوری دردنیا نیست، بلکه مقصود ازکوری در دنیا وآخرت، نداشتن بصیرت باطنی است.[۴۱۳]
این حدیث معنایی مجازی را برای آیه بیان میدارد، که مقصود معنای ظاهری کوری چشم نیست، بلکه معنای آن درکلام امام(علیهالسلام)تفسیرو مصداق آن مشخص شده است کهدرموردکسانی است، که استطاعت مالی حج دارند، ولی آن را به تاخیرمیاندازند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳-۳۴-عنا
در باب عنا،که طریحی این کلمه را به معنای خضوع گرفته است.[۴۱۴] وآیهی آورده شده در ذیلآن عبارت است از: «وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْما »(طه /۱۱۱)« و بزرگان عالم همه درپیشگاه عزت آن خداى حى توانا، ذلیل و خاضعند؛ و (درآن روز) هرکه بارظلم و ستم به دوش دارد، سخت زبون و زیانکار است.»
حدیثی که در ذیل آیه آورده شده، عبارت است از: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی اللهعلیه وآله) مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَعَظَّمَهُ مَنَعَ فَاهُ مِنَ الْکَلَامِ وَبَطْنَهُ مِنَ الطَّعَامِ وَعَنَّى نَفْسَهُ بِالصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ قَالُوا بِآبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلیالله علیه وآله) هَؤُلَاءِ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ قَالَ إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ سَکَتُوا فَکَانَ سُکُوتُهُمْ فِکْراً وَ تَکَلَّمُوا فَکَانَ کَلَامُهُمْ ذِکْراً وَ نَظَرُوا فَکَانَ نَظَرُهُمْ عِبْرَهً وَ نَطَقُوا فَکَانَ نُطْقُهُمْ حِکْمَهً وَ مَشَوْا فَکَانَ مَشْیُهُمْ بَیْنَ النَّاسِ بَرَکَهً لَوْ لَا الْآجَالُ الَّتِی قَدْ کُتِبَتْ عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ خَوْفاً مِنَ الْعَذَابِ وَ شَوْقاً إِلَى الثَّوَاب.[۴۱۵]-رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: هرکه خدا را شناخت و او را بزرگ دانست، جلو گرفت دهان خود را از کلام، و شکم خود را از طعام و خود را برنج افکند، براى روزه و نماز، گفتند، پدر و مادرما قربانت یا رسولاللَّه اینان اولیا خدایند، فرمود: اولیا خدا چون خاموش باشند، اندیشه کنند، و چون سخن گویند؛ ذکر خدا باشد، و نظرآنها عبرت است؛ و گفتارشان حکمت و مشىآنها میان مردم برکت، اگر اجل برایشان معین نشده بود، از ترس عذاب و شوق ثواب در پوست خود نمیگنجیدند.
مولف معجم مقاییس اللغه بر این باور است، که عنی، به سه معنا است، اول قصد کردن چیزی با تلاش و حرص برآن، و دوم خضوع وسوم به معنای ظهور چیزی وبروز آن. [۴۱۶]
علامه درذیل آیه بیان میدارد، که عنت، فعل ماضی ازماده عنوه است وعنوه، به معنای قهرغالب درقبال قاهر است؛و حالتی است، که هرموجودی در قیامت در قبال ظهور سلطنت الهی می گیرد.[۴۱۷]
طبرسی بیان داشتهاست، کهعنو،خضوع وخواری چیزی است،که به غلبه گرفته شود، ولی همیشه لازم نیست، که این خضوع و خواری از روی قهر و غلبه باشد.[۴۱۸]
این حدیث معنای رنج را برای عنا بیانداشته، ومعنای آن رارنجش نفس دانستهو می- توان گفت، معنایی تعیینی و تفسیری دارد، که در رنجش نفس معنای خشوع و خواردانستن آن نیز هست؛ وهمان طور که درآیه آمده است، این خشوع در روز قیامت مخصوص کسانی است،که بهخداوند ایماندارند، چراکه درمقابلآنسخنازکسانیاست، کهظالماند، شده است؛ و هم چنین درحدیث این خضوع را مخصوص کسانی میداند، که خداوندرا شناخته اند، واین خضوع را مترتب به عمل عبادی یعنی نماز و روزه میداند.
۳-۳۵-غلا
واژه غلا که طریحیآن را به معنای تجاوز ازحد، گرفته است.[۴۱۹] آیهی آورده شده، دراین قسمت عبارت است از:
«یا أَهْلَ الْکِتابِ لاتَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَ لاتَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْیَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَهٌ انْتَهُوا خَیْراً لَکُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ کَفى بِاللَّهِ وَکِیلاً »(نساء/۱۷۱) اى اهل کتاب در دین خود اندازه نگه دارید، و درباره خدا جز به راستى سخن نگویید؛ درحق مسیح عیسى بنمریم جز این نشاید گفت که او رسول خداست، و کلمه الهى است، که به مریم فرستاده و روحىازعالمالوهیت است؛پسبهخدا و همه فرستادگانش ایمانآورید، وبهتثلیث قایل نشوید؛ (اب و ابنوروحالقدس را خدا نخوانید)از این گفتار شرک باز ایستید، که براى شما بهتر است جز خداىیکتا خدایى نیست، و منزّه وبرترازآن است، که او رافرزندى باشد، هرچه در آسمان و زمین است، همه ملک او است و خدا تنها به نگهبانى (همه موجودات) کافى است.
حدیثی که در ذیلآیه بیان شده،عبارتاست از:عَنْأَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسلام)قَالَ إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَهُ الْأَنْبِیَاءِ وَ ذَاکَ أَنَّ الْأَنْبِیَاءَ لَمْ یُورِثُوا دِرْهَماً وَ لَا دِینَاراً وَ إِنَّمَا أَوْرَثُوا أَحَادِیثَ مِنْ أَحَادِیثِهِمْ فَمَنْ أَخَذَ بِشَیْءٍ مِنْهَا فَقَدْ أَخَذَ حَظّاً وَافِراً فَانْظُرُوا عِلْمَکُمْ هَذَا عَمَّنْ تَأْخُذُونَهُ فَإِنَّ فِینَا أَهْلَ الْبَیْتِ فِی کُلِّخَلَفٍعُدُولًایَنْفُونَعَنْهُتَحْرِیفَالْغَالِینَوَ-انْتِحَالَ الْمُبْطِلِینَ وَتَأْوِیلَ الْجَاهِلِین»[۴۲۰]-امام صادق(علیهالسلام) فرمود: به راستى علما وارث پیغمبرانند، و این براى آن است، که پیغمبران پول سفید وزردى ارث ندادند، و همانا از احادیث خود احادیثى بهجاى نهادند؛ و هرکه چیزى از آن برگرفت بهره فراوانى گرفته، بنگرید این علم خود را از که فرا مىگیرید، محققاً درما خاندان است، که در دوره هرجانشینى، عادلان حقشناسى وجود دارند،که تحریف غالىها و وابستگى مخربان و تاویل نادانها را از دین، کنار کنند.
دراینحدیث امام بهاین مطلباشارهدارد، که اگر درهردورهایی غالی وتحریف کنندگان علم وجودداشته باشد، درمقابل انسانهای عادل وحقشناسی هستند، که با عدل وعلمشان این انسانهای جاهل را کنار میگذارند، وبه طلب علم از منبع موثق اشاره دارد، وهمان طور که در آیه می بینیم، خداوند ازغلو نهی می کند؛ واگر طریحی این حدیث را در ذیل آیه آورد، برای تبیین وتوضیح این مطلب به مخاطب است، که همان طور که خداوند از غلو نهیکرده، امام نیز سرانجام این غلوکنندگان را، از بین رفتن به وسیله افرادحق شناس و عادل میداند.
نتایج وپیشنهادات
نتیجه کلی
کتاب مجمع البحرین طریحی یک کتاب غریب القرآن با روش شناسی تفسیری وغیر تفسیری است، با بررسی این کتاب نتایج ذیل به دست آمد.
بیشترین بهرهی طریحی از نقش ها وکاربرد های حدیث، متوجه احادیث تفسیری است.
کتاب مجمع البحرین طریحی را علاوه بر یک کتاب غریب القرآن،یک کتاب تفسیری نیز می توان نامید.
کتاب مجمع البحرین با وجود واژگان قرآنی واحادیث در کنار هم،پژوهش را برای پزوهشگران سهل وآسان کرده است.
احادیث غیر تفسیری،بیشتر بر اساس محسنات لفظی در ذیل واژگان بیان شده اند.
از محسنات لفظی طریحی بیشترین بهره را از جناس تام وغیر تام، واشتقاق لفظی برده است.
بیشتر احادیث غیر تفسیری، براساس اشتقاق لفظ بیان شده اند.
پیشنهادات
با مشخص شدن روش شناسی طریحی، موضوعی دیگر پیشنهاد می شود؛که عبارت است از:
تعیین انواع جناس تام وغیر تام در احادیث غیر تفسیری وبیان جزئیات آنهاکه هریک از انواع جناس تام وغیر تام، خود از چه نوع هایی هستند.
منابع ومآخذ
۱-قرآن کریم. محمد مهدی فولادوند. به کوشش: هیئت علمی دار القرآن کریم.تهران: دار القرآن کریم. اول:۱۴۱۵ ق.
۲-ابن ابی الحدید،عبدالحمید بن هبه الله. شرح نهج البلاغ لابن ابی الحدید. به کوشش:محمد ابوالفضل ابراهیم. قم:مکتبه آیه الله المرعشی النجفی.اول: ۱۴۰۴ق.
۳-ابن ابی جمهور.محمد بن زین ا لدین. عوالی اللئالی العزیزیه فی الاحادیث الدینیه. به کوشش: مجتبی عراقی. قم: دار سید الشهدا للنشر.اول: ۱۴۰۵ق.
۴-ابن ابی زینب، محمد بن ابراهیم. الغیبه للنعمانی. به کوشش: علی اکبر غفاری.تهران: نشر صدوق.اول: ۱۳۹۷ق.
۵-ابن اشعث، محمد بن محم.الجعفریات (الاشعثیات) .تهران: مکتبه النینوی الحدیثه. اول: بى تا.
۶-ابن بابویه، محمد بن علی.الامالی (للصدوق). تهران:کتابچی. ششم: ۱۳۷۶ش.
۷——–، ———.علل الشرایع. قم: انتشارات داوری. اول: ۱۳۸۵ش / ۱۹۶۶م.
۸——– ،——— .عیون اخبارالرضا علیه السلام. به کوشش:مهدی لا جوردی.تهران: جهان.اول:۱۳۷۸ق.
۹——– ، ———-. فضائل الاشهر الثلاثه. به کوشش: غلام رضا عرفانیان یزدی. قم: داوری.اول: ۱۳۹۶ ق.
۱۰—— ، ———–. التوحید (للصدوق). به کوشش: هاشم حسینی. قم:جامعه مدرسین.اول:۱۳۹۸ق.
۱۱——–، ———-. المقنع (للصدوق . قم: موسسه امام مهدی (عج). اول: ۱۴۱۵ق.
۱۲——–، ———-. معانی الاخبار. به کوشش: علی اکبر غفاری. قم: دفتر انتشارات اسلامى، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. اول: ۱۴۰۳ ق.
۱۳——–،———.من لایحضر الفقیه. به کوشش: علی اکبر غفاری. قم: دفتر انتشارات اسلامى. وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. دوم:۱۴۱۳ق.
۱۴——— ، ——–. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال.قم: دار الشریف الرضی للنشر. دوم: ۱۴۰۶ق.
۱۵-ابن حمزه طوسى، محمد بن على. الثاقب فی المناقب. به کوشش: نبیل رضا علوان. قم: انصاریان. سوم: ۱۴۱۹ق.
۱۶-ابن طاووس، على بن موسى. طرف من الا نباء و المناقب. به کوشش: قیس عطار. مشهد: تاسوعا. اول:۱۴۲۰ ق.
۱۷———، ———-.اقبال الاعمال (ط – القدیمه). تهران: دار الکتب الاسلامی.دوم: ۱۴۰۹ ق.
۱۸-ابن فارس،احمد بن فارس. معجم مقاییس اللغه.به کوشش: عبد السلام محمد هارون.قم: مکتب الاعلام الاسلامی.اول:۱۴۰۴ق.
۱۹-ابن منظور، محمد بن مکرم. لسان العرب.به کوشش:جمال الدین میردامادی. بیروت: دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع/ دار صادر.سوم:۱۴۱۴ ق.
۲۰-اصفهانی، نصرت امین. مخزن العرفان درتفسیر قرآن.تهران: نهضت زنان مسلمان. ۱۳۶۱ش.
۲۱-بابایی، علی اکبر، وغلام علی عزیزی کیا ومجتبی روحانی راد. روش شناسی تفسیر قرآن . قم: پژوهشگاه حوزه ودانشگاه. سوم:۱۳۸۷ش.