بهزیستی
(عملکرد بهینه)
ارضای نیازهای پایه
عوامل محیطی- اجتماعی
نظریه نیازهای پایه:
بخشی از مدل پیشنهادی تحقیق حاضر:
شکل شماره ۱-۵- نحوه اثرگذاری عوامل محیطی- اجتماعی بر گرایشهای تفکر انتقادی از طریق ارضای نیازهای روانشناختی پایه
شکل شماره ۱-۵ نشان میدهد که ارتباطات خانوادگی – دانشگاهی و گرایشهای تفکر انتقادی میتوانند به ترتیب به عنوان شاخص عوامل محیطی – اجتماعی و عملکرد بهینه در نظریه نیازهای پایه در نظر گرفته شوند. این در حالی است که تأثیر ارتباطات خانوادگی – دانشگاهی بر گرایشهای تفکر انتقادی میتواند از طریق ارضای نیازهای روانشناختی پایه میانجیگری شود. بر این اساس، تصمیم گرفته شد تا ارضای نیازهای روانشناختی پایه به عنوان متغیر میانجی بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانوادگی – دانشگاهی (جهتگیریهای گفت و شنود و همنوایی خانواده و دانشجو- استاد) و گرایشهای تفکر انتقادی به مدل اضافه شود. این کار مدل پیشنهـادی تحقیق حاضـر را در مورد نحوه تأثیرگذاری عوامل مؤثر بر گرایشهای
تفکر انتقادی دانشجویان تکمیل کـرد.
۱-۱-۲-۴- مدل پیشنهادی پژوهش
مدل پیشنهادی تحقیق حاضر در قالب نمودار مسیر در شکل شماره ۱-۶ نشان داده شده است. این مدل بر اساس آن بخشی از تحقیقات و پیشینه نظری که تا به اینجا مورد بررسی قرار گرفت، نمایی کامل از عوامل تأثیرگذار بر گرایشهای تفکر انتقادی را با توجه به اثرات سلسلهمراتبی آن ها ارائه میدهد. این مدل نشان میدهد که ارزشهای فرهنگی جامعه بر جهتگیریهای ارتباطاتی دانشجویان با والدین و استادان آن ها تأثیر دارند و این جهتگیریهای ارتباطاتی بر ارضـای نیازهای روانشناختی پایه دانشجویان. این در حالی است که ارضای نیازهای روانشناختی پایه به نوبه خود بر گرایشهای تفکر انتقادی دانشجویان تأثیر دارد.
شکل شماره ۱-۶- نمودار مسیر مدل مورد آزمون پژوهش حاضر در مورد عوامل مؤثر بر گرایشهای تفکر انتقادی
همان طور که پیش از ایـن گفته شد پژوهش حاضـر برای اولین بار عوامل فرهنگی، ارتباطات
خانوادگی- دانشگاهی و فردی مؤثر بر گرایشهای تفکر انتقادی دانشجویان را در قالب مدلی سلسلهمراتبی و علّی مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد. این در حالی است که مطالعات پیشین همگی به بررسی جداگانه عوامل مرتبط با گرایشهای تفکر انتقادی پرداختهاند.
۱-۲- هدف پژوهش
تفکر انتقادی به عنوان مهارت قضاوت فکورانه (راهنمای سیاهه گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا، ۲۰۰۷) زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که فرد به استفاده از این نوع تفکر گرایش داشته باشد (انجمن فلسفی امریکا، ۱۹۹۰؛ فاسیونه، ۲۰۱۱؛ فاسیونه، گیانکارلو و فاسیونه، ۱۹۹۴؛ گیانکارلو و فاسیونه، ۲۰۰۱). از این رو، مطالعه حاضر درصدد آن برآمده است تا مشخص کند چه عواملی بر گرایش به استفاده از تفکر انتقادی توسط دانشجویان تأثیر دارند. به همین منظور، این پژوهش با مرور ادبیات پیشین در مورد گرایش به تفکر انتقادی مدلی را در این زمینه پیشنهاد کرده و بر آن است که آن را به آزمون گذارد. در همین راستا، هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط بین متغیرهای فرهنگی (ارزشهای فرهنگی جمعگرایی افقی، جمعگرایی عمودی، فردگرایی افقی و فردگرایی عمودی)، متغیرهای ارتباطاتی بین دانشجویان و والدین و استادان آن ها (جهتگیریهای گفت و شنود و همنوایی)، متغیرهای فردی (ارضای نیازهای روانشناختی پایه: نیاز به خودپیروی، نیاز به شایستگی و نیاز به ارتباط داشتن) و گرایشهای تفکر انتقادی دانشجویان (حقیقتجویی، گشودهذهنی، تحلیلگری، قاعدهمندی، اعتماد به نفس در تفکر انتقادی، کنجکاوی و پختگی شناختی) در قالب مدل ارائه شده در شکل ۱-۶ است تا بتواند از این طریق هم به دانش جهانـی موجود در زمینه عوامل مؤثـر بر گرایش به تفکـر انتقادی دانشجویان بیفزاید و هم به بررسی عوامل مؤثر بر این گرایش در ایران
بپردازد و مدل ساختاری آن را به دست دهد.
۱-۳- سؤالات پژوهش
از آنجا که هدف پژوهش حاضر آزمون مدل ارائه شده در شکل شماره ۱-۶ است، هدف اصلی پژوهش حاضر پاسخ به سؤال کلی زیر است:
«آیا متغیرهای واسطهای اول (جهتگیریهای گفت و شنود و همنوایی خانواده و جهتگیریهای گفت و شنود و همنوایی دانشجو- استاد) و متغیرهای واسطهای دوم (ارضای نیاز به خودپیروی، ارضای نیاز به شایستگی و ارضای نیاز به ارتباط) میتوانند به ترتیب، میانجی رابطه بین متغیرهای برونزاد (ارزشهای فرهنگی جمعگرایی افقی، جمعگرایی عمودی، فردگرایی افقی و فردگرایی عمودی) و متغیرهای درونزاد (حقیقتجویی، گشودهذهنی، تحلیلگری، قاعدهمندی، اعتماد به نفس در تفکر انتقادی، کنجکاوی و پختگی شناختی) باشند؟».
از این رو، در راستای این سؤال کلی، پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به سؤالات زیر است:
-
- آیا متغیرهای برونزاد (ارزشهای فرهنگی جمعگرایی افقی، جمعگرایی عمودی، فـردگـرایی افقی و فـردگـرایی عمودی) پیـشبینـیکننده متغیـرهـای واسطهای اول (جهتگیریهای گفت و شنود و همنوایی خانواده و دانشجو- استاد) خواهند بود؟
- آیا متغیرهای واسطهای اول (جهتگیریهای گفت و شنود و همنوایی
خانواده و دانشجو- استاد) پیشبینیکننده متغیرهای واسطهای دوم (ارضای نیاز به خودپیروی، ارضای نیاز به شایستگی و ارضای نیاز به ارتباط) خواهند بود؟
- آیا متغیرهای واسطهای اول (جهتگیریهای گفت و شنود و همنوایی
خانواده و دانشجو- استاد) پیشبینیکننده متغیرهای درونزاد (حقیقتجویی،
گشودهذهنی، تحلیلگری، قاعدهمندی، اعتماد به نفس در تفکر انتقادی، کنجکاوی و پختگی شناختی) خواهند بود؟
-
- آیا متغیرهای واسطهای دوم (ارضای نیاز به خودپیروی، ارضای نیاز به شایستگی و ارضای نیاز به ارتباط) پیشبینیکننده متغیرهای درونزاد (حقیقتجویی، گشودهذهنی، تحلیلگری، قاعدهمندی، اعتماد به نفس در تفکر انتقادی، کنجکاوی و پختگی شناختی) خواهند بود؟
-
- آیا متغیرهای واسطهای اول (جهتگیـریهـای گفت و شنـود و همنـوایـی خانـواده و جهتگیریهای گفت و شنود و همنوایی دانشجو- استاد) میانجیگر ارتباط متغیرهای برونزاد (ارزشهای فرهنگی جمعگرایی افقی، جمعگرایی عمودی، فردگرایی افقی و فردگرایی عمودی) و متغیرهای واسطهای دوم (ارضای نیاز به خودپیروی، ارضای نیاز به شایستگی و ارضای نیاز به ارتباط) خواهند بود؟