۲-۹-۱۵- چشم انداز[۶۰]: چشم انداز، تصویری قانع کننده از آینده ی مطلوبی که افراد یا گرو ه ها در بالاترین سطح آرمان و بازبانی شفاف، متقاعدکننده و قوی آن را ایجاد میکنند است. چشم انداز به نحوی که آینده پژوهان از آن استفاده میکنند چندین ریشه دارد. یک ریشه تصویر مثبت فردریک پولاک جامعه شناس و تاریخ شناس آلمانی است که درباره ی اهمیت تدوین چشم انداز به عنوان بخش ضروری تفکر درباره آینده نوشت. کار او اولین اثری بود که پس از جنگ جهانی دوم بر دانش آینده متمرکز شده و یک مبنای فکری را برای مفهوم آینده نگاری هنجاری شکل داد. اگر سناریو که مرتبط با آینده محتمل است بیانگر آینده برای مغز باشد، چشم انداز بیانگر آینده برای قلب است )بزولد و همکاران [۶۱]، ۲۰۰۳ ، ص ۳). چشم انداز عبارت است از تصویری از آینده که متعهد به خلق آن شده ایم. بر خلاف سناریو که نشان میدهند چه چیزی اتفاق خواهد، افتاد چشم انداز این قدرت و نیرو را دارد که آینده را شکل دهد. برای آنکه چشم اندازی، یک نیروی قوی باشد باید مشروع باشد، به اشتراک گذاشته باشد و بیانگر بزرگ ترین آرمان های افراد باشد )همان، ص ۵).
۲-۱۰- سطوح استفاده از روش های آینده پژوهی
پوپر با بررسی حدود ۷۶ پروژه آینده نگری از میان بیش از ۲۰۰۰ مطالعه آینده پژوهی ثبت شده در شبکه اروپایی پژوهش های آینده نگری تا سال ۲۰۰۸ ، میزان )فراوانی ( به کارگیری فنون را به شرح زیر ارائه کردهاست )پوپر [۶۲]،۲۰۰۸، ص۶۹).
جدول ۲-۶ : میزان استفاده از رو شهای آینده نگری
با توجه به روند رو به رشد به کارگیری ابزارها و فنون آینده نگری اکنون این سؤال مطرح است که ویژگی های، خواص و توانمندی های هرکدام از این رو شها از حیث رفع نیازهای ذاتی که در مطالعات آینده مطرح است کدامند؟ در واقع سؤال مهم آن است که هر کدام از فنون آینده نگری چه قابلیت ها و استعدادهایی برای پاسخگویی به دغدغه ها و نیازهای محققان فعال در عرصه ی مطالعات آینده دارند؟ از سوی دیگر، روش های آینده پژوهی بایستی به چه ابهامات و خلاهایی )از حیث محتوی و مضمون یافته ها( و چه استلزامات علمی و روش شناختی پاسخ دهند تا بتوانند یافته های معتبر و قابل قبول ارائه کنند. برای پاسخ گویی به این سؤال باید ابتدا مهم ترین ضوابط و ملاک های قضاوت و ارزیابی روش های آینده نگری را مشخص نماییم. مارتین آینده نگری را چنین تعریف میکند: روندهایی که به طور نظام مند تلاش دارند تا به آینده های درازمدت علم، فناوری، اقتصاد، و جامعه با هدف تشخیص حوزه های تحقیقات راهبردی و ظهور فناوری های پایه ای و مفید در اجتماع و اقتصاد دست یابد. آتیلا هاوس رشد فزاینده مطالعات آینده را به عوامل مهمی مانند جهانی سازی و تغییرات سیستمی و فناورانه، پیچیدگی شرایط، چالش های تصمیم گیری، موضوعات محیطی، عدم اطمینان،
کسب مهارت های جدید، همکاری های گروهی و شبکه ای، فشارهای اقتصادی و سیاسی فزاینده به دولت ها، زیر سؤال رفتن اعتبار تحقیقات علمی مرسوم، فردگرایی و اهمیت یابی تصمیم گیری های فردی مربوط میداند )هاواس ، ۲۰۰۳، ص۲). وی بر آن است که سه نسل مطالعات پیشبینی به ترتیب بر پیشبینی های فناورانه، آینده نگر یهای بازاری )اقتصادی ( و مطالعات متمرکز بر چالش های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی بوده اند )همان، ص۴) مارتین نیز انواع پژوهش های آینده را با تأکید بر وجه کلیدی و ویژگی های متمایز آن به شکل زیر تفکیک نموده است:
جدول ۲-۷: وجوه کلیدی و ویژگی های رو شهای آینده پژوهی )مارتین ،۲۰۰۴،ص۱۵۷)
۲-۱۱- بخش دوم : تجربیات جهانی آینده نگاری
مقدمه
فعالیت آینده نگاری از اوایل دهه ی ۱۹۹۰ میلادی به سرعت گسترش یافت. پیش از آن و در اوایل دهه ی ۱۹۷۰ میلادی، ژاپنی ها با بهره گرفتن از روش دلفی (که توسط متخصصان یک مؤسسه ی آمریکایی به نام مؤسسه ی رند ابداع شده بود) پیشبینی هایی در خصوص علم و تکنولوژی انجام دادند و تا کنون آن را هر پنج سال یک بار تکرار میکنند. ابداع روش دلفی و استفاده ی ژاپنی ها از این روش، دستآوردهایی بسیار بیشتر از یک پیشبینی تکنولوژیِ[۶۳] ساده به دنبال آورد و باعث پیدایش پارادایمی جدید به نام آینده نگاری گردید که اکنون در بسیاری از کشورها توجه سیاستگذاران و تصمیم گیران را به خود جلب نموده است. در این فصل به بررسی تجربه ی کشورهای ژاپن (به عنوان باسابقه ترین کشور در زمینه ی آینده نگاری)، آلمان(به عنوان کشوری که با بهره گرفتن از تجرب هی ژاپنی ها چندین پروژه ی آینده نگاری را در کمتر از یک دهه به انجام رسانید)، انگلستان(به عنوان کشوری که سیستماتیک ترین رویکرد را به مقوله ی آینده نگاری داشته) و کشورهای ترکیه و آفریقای جنوبی و کره ی جنوبی (به عنوان کشورهایی در حال توسعه که از آینده نگاری استفاده نموده اند) پرداخته و مطالبی را در این خصوص مطرح میکنیم.
۲-۱۱-۱- تجربه ی نخست: فعالیت آینده نگاری در کشور ژاپن
در اواخر دهه ی ۱۹۶۰ ، مسئولان ژاپنی متوجه شدند که روش دلفی، یک ابزار بالقوه مفید برای پیشبینی علم و تکنولوژی عرضه کردهاست، بنابرین تیمی را به آمریکا فرستادند تا با متخصصین آن کشور مشورت نمایند. همچنین عده ای از متخصصان آمریکایی به ژاپن دعوت شدند تا جهت قانع کردن دولت مردان و صاحبان صنایع این کشور به مفید بودن پیشبینی علم و تکنولوژی، سخنرانی هایی ارائه کنند. بدین ترتیب در سال ۱۹۷۰ ، آژانس علم و تکنولوژی ژاپن[۶۴] ، اولین مطالعه ی دلفی را با هدف پیشبینی و مخصوصا پیشبینی تکنولوژی در ۳۰ سال آینده یعنی تا سال ۲۰۰۰ ، و تحت عنوان دلفی ۱۹۷۰ انجام داد.
پس از آن و با اثبات شدن فواید ناشی از کاربرد این روش جهت سیاستگذاری، مطالعات دلفی بسیار گسترده، هر ۵ سال یک بار و با افق زمانی ۳۰ ساله در ژاپن انجام میگیرد. تا کنون ۸ مطالعه از این دست انجام پذیرفته که ژاپن را به عنوان با تجربه ترین کشور در زمینه ی مطالعات دلفی مطرح نموده است.
برخی از اهداف ژاپنی ها در دور ه های مختلف انجام آینده نگاری عبارت است از:
۱٫ تعیین تکنولوژی های عام نوظهور به قصد به دست آوردن بیشترین منفعت های اجتماعی و اقتصادی.
۲٫ فراهم نمودن اطلاعات اساسی به منظور استفاده در سیاس تهای علم و تکنولوژی در سطوح دولت و مدیریت تحقیق و توسعه ی شرکت ها .
۳٫ مطالعه و بررسی جهت گیری آینده ی توسعه ی تکنولوژی از یک دید بلندمدت به دلیل نقش اساسی پیشرفت تکنولوژی در رشد با ثبات اقتصاد ژاپن.