۲-جهاد با مشرکان – کافران و اهل کتاب .
هر چند برخی از سطحی نگران و غرب باوران « در صدد بر آمدند که جواز جهاد ابتدایی را منکر شده و جهاد مشروع را منحصر به دفاع و قصاص قلمداد می کنند ….. و جمیع آیات قرآنی راجع به جهاد را بر جهاد دفاعی تطبیق کنند و همهی جنگ های مسلمانان در زمان پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله را جنگ های دفاعی قرار دهند اما : واقع این است که مشروعیت و جواز ابتدایی از ضروریات فقه اسلام است این که در قرآن کریم آیه ای دال بر جواز یا وجوب جهاد ابتدایی هست یا نیست و نیز این که آیا در زمان حیات رسول اکرم (ص) جهاد ابتدایی رخ داده است یا نه به هیچ یک از اصل مشروعیت این قسم جهاد ضربه ای وارد نمی آورد .[۲۳]
از دیدگاه اسلام جنگ بالذات نه ارزش است و نه ضد ارزش پس از این جهت ایرادی بر جهاد ابتدایی نیست [۲۴]« آن چه بد است تجاوز است ولی هر جنگی از طرف هر کسی تجاوز نیست . ممکن است تجاوز باشد و ممکن است جوابگویی به تجاوز باشد چون جواب تجاوز را گاهی باید با زور داد یعنی راهی غیر از زور برای جواب دادن به تجاوز نیست .[۲۵] « جنگ تهاجمی قطعا بد است و جنگ به معنی ایستادگی در مقابل تهاجم قطعا خوب است و از ضروریات زندگی بشر است ؛[۲۶]بنابراین پسندیده بودن جنگ دفاعی در برابر تجاوز به حق ، امری کاملا مشروع و پسندیده است . لازم به ذکر است که جنگ با دو گروه جایز نمی باشد :
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۱-مستأمنین
۲-معاهدین
مستامنین چه کسانی هستند ؟ « این ها اهالی دار الحرب هستند که با تقاضای امان و پذیرش آن از سوی مسلمانان مجاز به اقامت در دار اسلام هستند .
به چه کسانی می توان امان داد ؟ از نظر بیشتر فقهای شیعه یک فرد مسلمان می تواند به هر فرد کافر حربی که تقاضای امان کرده امان بدهد ».
معاهدین چه کسانی هستند ؟ معاهدین اهالی دارالعهد هستند و حقوق و تکالیف آنان نیز در چارچوب قرار دادی است که بسته اند ؛ و بر اساس آن جان و اموال آن ها در امان است . معاهدین می توانند آزادانه برای زیارت – تجارت – سفارت و غیره وارد دارالاسلام شوند و در حدود قرارداد از آزادی بهره مند خواهد بود . مدت اقامت معاهدین در دارالاسلام بستگی به مدت قرارداد دارد . همچنین سایر حقوق و تکالیف آن ها که در قرارداد قید نشده است مطابق حقوق و تکالیف مستامن خواهد بود ».
ممنوعیت توسل به زور در اسلام :« این تصور در میان بسیاری از مستشرقان ، حتی عده ای از متفکران شرقی وجود دارد که اسلام جنگ را به عنوان اولین حربه و ابزار پیشبرد مقاصد خود تجویز کرده است. به عبارت دیگر در اسلام توسل به زور نه تنها ممنوعیت نیست بلکه جنگ بهترین وسیله گسترش دین محسوب می شود. برای این که ببینیم این دیدگاه تا چه اندازه صحیح است و این که اسلام در خصوص اصل « منع توسل به زور » چه دیدگاهی دارد به آیات قرآن سنت پیامبر و اقوال و نظرات علمای اسلام مراجعه می کنیم ».
الف – آیات قرآن
« اذن جهاد در سال دوم هجری بوده است یعنی پانزده سال اول دعوت از طریق مسالمت آمیز صورت میگرفت فقط در هشت سال آخر مسئله جنگ و جهاد مطرح شد و آغاز آن با آیات زیر بود :
سوره حج آیات ۴۰-۳۸
« در این چند آیه که اولین آیه ها در خصوص جهاد می باشند به هیچ وجه مسئله تحمیل عقیده مطرح نیست بلکه به مسلمانان اجازه داده شده است در موارد ذیل جنگ کنند.
۱- دفاع از خود
مبارزه با ظلم و ظالمانی که به آن ها ظلم روا داشته اند .
مبارزه با کسانی که آن ها را از خانه بیرون رانده اند .
مبارزه با کسانی که حق آزادی عقیده را از آن ها سلب کرده و سعی دارند عقیده خود را به آنها تحمیل کنند ».[۲۷]
« این آیات و شأن نزول آنها ، حکایت از این امر دارد که در اسلام توسل به زور جنبهی استثنایی داشته و تنها در موارد خاصی که برشمرده شده تجویز شده است . و جنگ نه تنها برای تحمیل عقیده نیست بلکه یکی از اهداف مبارزه با کسانی است که سعی داشتند حق انتخاب عقیده در دین را از مردم سلبکرده آنها را به دلیل پیروی از مکتب و مرامی خلاف آن چه خود داشتند شکنجه میکردند. بنابراین خداوند اذن را برای دفاع از دین خدا صادر کرده و بدین طریق خواسته است تا از دین خود دفاع کند .[۲۸]
نکتهی دیگر این که قرآن با تاکید بر این موضوع که انسان ذاتا از جنگ کراهت دارد، بر خلاف بسیاری از نظرات، جنگ را جزیی از طبیعت و ذات انسان تلقی نمیکند و در عین حال با عقایدی که هر نوع خشونت و جنگی را نفی و مطلقا آن را رد می کنند مخالف است و مصادیقی از آن را خیر تلقی می کنند .[۲۹]
ب : سنت و روش پیامبر (ص)
« اگر به جنگ های پیامبر (ص) و علت بروز آن ها توجه کنیم، خواهیم دید که همهی جنگهای آن حضرت یا در اثر حمله و تجاوز دشمن بوده یا به واسطهی نقض عهد و خیانت مشرکین صورت گرفته است و یا برای مقابله به مثل بوده است در هیچ جای تاریخ اسلام سراغ نداریم که پیامبر (ص) از مدینه به قصد تحمیل عقیده یا وارد کردن گروهی از افراد به مسلمان شدن خارج شده باشند، تا جایی که به دستور قرآن حتی موظف شوند یا اقوام و قبایلی که تمایل به مسلمان شدن نداشتند پیمان بی طرفی امضا کنند و آنان را در عقیده خود آزاد بگذارند .[۳۰]
ج : نظرات و آراء دانشمندان اسلامی
اگر چه در خصوص جهاد و ماهیت آن برخی اختلافات میان علمای اسلام وجود دارد و برخی در هر صورت آن را یک جنگ دفاعی میدانند[۳۱] و برخی هم اجازه توسل به زور را برای گسترش حاکمیت اسلام داده اند.[۳۲]
لیکن در هر دو دیدگاه اصالت به عدم توسل به زور داده شده است استفاده از زور را فقط در موارد استثنا که هیچ یک هیچ چارهای مگر استفاده از آن وجود نداشته باشدجایز میدانند. از نظر برخی از علماء قرآن اساسا جهاد را تشریع کرده است نه به عنوان تهاجم و تغلب بلکه به عنوان مبارزه با تهاجم.[۳۳]
بنابراین، از این نقطه نظر توسل به زور در مقام دفاع جایز است و در هیچ وضعیت دیگر مجاز نیست ، برای مبارزه با تهاجم جایز است نه در جای دیگر.[۳۴] با توجه به مطالعاتی که انجام شد به این نتیجه رسیدیم که تا زمانی که امکان رسیدن به اهداف اسلام از طریق مسالمت آمیز وجود دارد جهاد اجازه داده نشده است و در بعضی از موارد جهاد اجازه داده شده است . برای مثال
۱-جنگ برای دفاع از جان
۲-جنگ با شور شیان علیه حکومت اسلامی
۳-برای بر طرف کردن کفر به خدا[۳۵]
بر این اساس مشخص میشود که اسلام اولین روشی که به کار می برد روش مسالمت آمیز است و از طریق صلح جویانه در صدد احقاق حق خود بر می آید و اگر این روش کارساز نبود از طریق دست بردن به شمشیر و جهاد آن هم همان طور که اشاره شده است در مورد مشخص و با اهداف مشخص شده و همچنین جنگ و تهاجم در اسلام منع شده است تا زمانی که به صورت مسالمت آمیز با هم زندگی میکنند و اگر زمانی دولتی از این قانون تخطی کرد این اجازه داده شده است که در مقابل تهاجم و یا تجاوز ایستادگیکرد و از حق و حقوق اسلام و مسلمانان دفاع کرد .
شهید مطهری در کتاب جهاد به این مسئله اشاره کرده است که اسلام جهاد را برای چی وضع کرده است ؟
بعضی ها معتقدند که اساسا در دین نباید جهاد وجود داشته باشد. در دین نباید قانون جنگ وجود داشته باشد چون جنگ بد چیزیست دین باید بر ضد جنگ باشد نه این که خودش قانون جنگ وضع کرده باشد و ما می دانیم که یکی از فروع دین اسلام جهاد است .
جنگ یا تجاوز از دیدگاه شهید مطهری در کتاب جهاد : آیا جنگ مطلقا بد است ؟ حتی در مقام دفاع از یک حق و یا تهاجم و تجاوز بد است ؟ پس باید مورد منظور جنگ را به دست آورد که برای چه منظوری و چه هدفی است یک وقت است که جنگ تهاجم است، یعنی مثلا فرد یا ملتی چشم طمع به ثروت مردمی میدوزد و با این که تحت تاثیر جاه طلبی فراوان و تفوق طلبی و برتری طلبی قرار میگیرد و ادعا میکند که نژاد من فوق همه نژادهاست پس بر همهی نژادهای دیگر باید حکومت کرد که این هدف هدفهای نادرست است جنگی که به خاطر تصاحب سرزمینی باشد یا به خاطر تصاحب ثروت یا به خاطر تحقیر مردمی باشد این تهاجم می شود، این جنگ مسلما بد است .
ولی اگر جنگی برای دفع تهاجم باشد ( جنگ دفاعی )و دیگری به سرزمین ما تهاجم کرده است به مال و ثروت ما چشم دوخته است و به حریت و آزادی ما چشم دوخته این جا دین چه میگوید ؟ در این جا دین می گوید باید بجنگید صلح تا جایی امکان دارد که همزیستی مسالمت آمیز داشته باشیم اگر به حقوق ما تجاوز شد باید جنگید و دفاع کرد. شهید مطهری این عقیده را دارد که اگر کسی بگوید ما مخالف جنگ هستیم و جنگ مطلقا بد است چه جنگی که تهاجم باشد و چه جنگی که دفاع و مبارزه با تهاجم باشد اشتباه کرده است جنگ به معنی تهاجم قطعا بد است و جنگ به معنی ایستادگی در مقابل تهاجم قطعا خوب است و از ضروریات زندگی بشر است .
مبحث دوم : تحول حقوق بین الملل از جنگ جهانی اول تا تصویب موافقتنامه لندن و منشور نورنبرگ
جامعه ی ملل و محدودیت توسل به زور :در طول جنگ جهانی اول و پس از آن حساسیت کشورها در خصوص منع توسل به زور و حل مسالمت آمیز اختلافات افزایش یافت . نتایج ناخوشایند جنگ ، شکست اقداماتی که برای صلح صورت گرفته بود و وسعت محدوده جنگ دیدگاه های جدیدی را در پیش روی کشورها قرار داده بود .[۳۶]
کنفرانس صلح در سال ۱۹۱۹ در پاریس تشکیل شد که مهم ترین نتیجه آن تشکیل جامعه ی ملل و تنظیم مقررات مختلف از جمله فراهم نمودن موجبات لازمه برای همکاری دول و ملل به منظور حل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی بود میثاق جامعه ی ملل که قسمت اول قرار صلح ورسای ( ۱۹۱۹ ) را در بر می گرفت در تاریخ ۱۰ ژانویه ۱۹۲۰ قدرت اجرایی پیدا نمود. [۳۷]
در تنظیم میثاق سعی بر آن شد که یک مبنای تحکیم یافته حقوقی برای کلیه کشورهای جهان و نه منطقه ای خاص به منظور جلوگیری از توسل به زور و حل مسالمت آمیز اختلافات ایجاد شود .
گفتار اول: معاهده ورسای و پیمان بریان- کلوگ
الف : معاهده ورسای
« پیمان ورسای قرار دادی است که در ۲۸ ژوئن سال ۱۹۱۹ میلادی در کاخ ورسای واقع در حومه پاریس به امضا طرفین درگیر جنگ جهانی یکم رسید و رسما به نخستین جنگ جهانی خاتمه داد هر چند که آتش جنگ در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ خاموش شده بود این معاهده در تاریخ ۱۰ ژانویه ۱۹۲۰ به مرحله اجرا گذاشته شد این قرار داد از مشهورترین قراردادهای تاریخ است و با توجه به پیامدهاییکه داشت میتوان آن را در زمره تاثیر گذارترین و سرنوشت سازترین قرار دادهای تاریخ به حساب آورد در این معاهده امپراتوری آلمان باید خلع سلاح میشد و به متفقین خسارت می پرداخت ».[۳۸]
ب : پیمان بریان کلوگ
پیمان بریان کلوگ با پیمان پاریس که به قرار داد تقبیح جنگ نیز معروف است[۳۹]در ۲۷ اوت ۱۹۲۸ برای رفع نقایص میثاق تدوین شد به موجب این پیمان کشوری طرف قرار داد متعهد شدند که از اقدام به جنگ برای حل اختلافات بین المللی خودداری کنند . این برای اولین بار بود که در تاریخ حقوق بین الملل رسما توسل به جنگ برای حل اختلافات بین المللی ممنوع شد زیرا تا این تاریخ توسل به زور از مظاهر اقتدار و حاکمیت دولت ها بود .
این پیمان دارای یک مقدمه و سه ماده است در مقدمه آن آمده است که ملت های متمدن جهان برای تقبیح مشترک جنگ به عنوان ابزار سیاست ملی با یکدیگر متحد می شوند . در ماده یک این پیمان آمده است « طرفین معظم متعاهد به نام ملت های خود رسما اعلام میدارند که توسل به جنگ برای حل اختلافات بین المللی محکوم است و جنگ به عنوان ابزار سیاست ملی را در روابطشان با یکدیگر تقبیح می نمایند ».
ماده ۲ مقرر می دارد :
« طرفین متعاهد ، متعهد می شوند کلیه اختلافات و منازعاتشان را دارای هر ماهیت یا منشا که باشد جز از راه های مسالمت آمیز حل و رفع نمایند .
در ماده ۳ نیز قواعد مربوط به تصویب پیمان مندرج است .[۴۰]
در این پیمان نه « دفاع مشروع » و نه « جنگ تجاوزکارانه » تعریف نشده اند . لذا مشخص نشد که این پیمان جنگ های کوتاه مدت را ممنوع کرده است یا جنگ های دارای خصیصه بین المللی و به معنای واقعی راه بوت در این خصوص اظهار میدارد که پیمان جنگ را فقط به موجب واژهی پذیرفته شدهی حقوق بین المللی بدون تعریفی از آن ممنوع کرده و اقدامات شامل جنگ های کوتاه مدت را دارای خصیصه صلح می داند .[۴۱]
فرمول انصراف از جنگ اگر چه بی نظیر بود لیکن فاقد ضمانت اجرا بود . لذا در زمان الحاق کشورها به این پیمان اگر چه تعداد آن ها از اعضای جامعهی ملل نیز فزونی یافت لیکن در زمان عضویت به این پیمان توسل به زور به عنوان وسیلهی اجرای سیاست ملی همچنان ادامه داشت . به عنوان مثال میتوان به اعلان جنگ ژاپن به امریکا در واقعهی پرل هاربر اشاره کرد که ژاپن هنوز در تحت الزام این پیمان قرار داشت مثال های دیگر در خصوص نقض پیمان عبارتند از تجاوز روسیه به چین در سال ۱۹۲۹ ، اشغال لهستان در سال ۱۹۳۰ توسط روسیه ،اشغال منچوری به وسیله ژاپن در سال ۱۹۳۱ تهاجم پرو به کلمبیا در سال ۱۹۳۲ ، حمله پاراگوئه به بولیوی در سال ۱۹۳۲ .[۴۲]
وقایع بعدی که با ماهیت توسل به زور در حقیقت ناقض پیمان بریان – کلوگ به شمار رفته و جنگ جهانی دوم را به دنبال داشتند شامل حمله ایتالیا به حبشه در سال ۶ – ۱۹۳۵ ، حمله ژاپن به چین در سال ۱۹۳۷ ، اشغال اتریش و چکسلواکی توسط آلمان در سال ۱۹۳۹ و اشغال لهستان در اواخر همان سال می باشد .