دیدگاه زیست شناختی
چنانچه بخواهیم خاستگاه و سرچشمه چنین دیدگاهی را ره یابی کنیم بایستی به آزمایشهای کانن[۳۴] بر روی استرس هیجانی برگردیم. وی استرس و پاسخ ناگهانی آن را یک موضوعی درنظرگرفته که نقش انطباقی دارد و فرد را برای رویا رویی با خطر آماده میسازد. بازشناسی خطر با فعالیت غده آدرنال پیگیری میشود و برانگیختگی اعصاب سمپاتیک باعث افزایش ضربان قلب، تنفس و تنش عضلانی میشود و در عین حال جریان خون را به سوی پوست و عروق کاهش میدهد. در حالت برانگیختگی شدید، فرد به سادگی قادر به رویارویی و مقابله با خطر میشود.کانن بندرت ازکلمه استرس استفاده کردهاست و هرگز آن را تعریف نکرد ولی از نوشتههایش اینگونه استنباط میشود که استرس را به عنوان عواملی چون کاهش درجه حرارت محیطی، کاهش اکسیژن، خونریزی و هیپوگلیسمی در نظرگرفته است(به نقل ازگلداشتاین[۳۵] ،۱۹۹۰) تصویر شماره ۱-۲ دیدگاه کانن از استرس را نشان میدهد.
کنش جبرانی
پاسخ
ارگانیزم
محرک
تغییرات فیزیولوژیک یا رفتاری تغییرات فیزیولوژیکی یا محیطی
تصویر ۱- ۲ ) تصویر کانن از استرس
سلیه از دیگر افراد صاحب نظر در این زمینه است. او آندوکرینولوژیست بود، و طبعاً به عوامل فیزیولوژیایی بیشتر توجه کردهاست. وی استرس را حالتی میداند که به وسیله یک سندرم آشکار میشود و این سندرم به سازگاری عمومی موسوم است که سه مرحله دارد: مرحله هشدار[۳۶]، مرحله مقاومت[۳۷]، مرحله تحلیل رفتگی[۳۸] .
در مرحله اول یاختههای قشری آدرنال هورمونهایی درخون آزاد میکند. در مرحله دوم ارگانیزم با تمهیداتی در مقابل عوامل فشارزا مقاومت میکند و علایم ضعف اولیه ناپدید میگردند. در این هنگام همه هورمونهای بدن به کار میافتند تا از تحلیل رفتن بدن جلوگیری کنند. سومین مرحله تحلیل رفتگی است. اگر استرس، شدید یا طولانی باشد، مقاومت ارگانیسم پایان یافته، علائم منفی دوباره ظهور میکنند و سرانجام ارگانیسم ممکن است بمیرد (سلیه،۱۹۸۳). هانس سلیه در نموداری اثر استرس واکنش بدن را بخوبی نشان داده است. از نظر او بیماریهایی که معمولاً در اثر استرس ایجاد میشود عبارتند از : زخم معده ، فشار خون بالا، ناراحتیهای قلبی و مشکلات عصبی. او این بیماریها راکه در اثر بهم خوردن قانون سازگاری عمومی ایجاد میشوند بیماریهای سازگاری مینامد(سلیه،۱۹۸۷). تصویر ۲ـ۲ مسیر اصلی پاسخ استرس را از نظر سلیه نشان میدهد.
گلوکونئوژنوسیس
تمیوس گرههای لنفی
یافته های خونی
واکنشهای ایمنی
التهاب واکنشهای سنیتوکسیک
زخم معده
آدرنال
هیپوفیز
هیپوتالاموس
متابولیسم
جریان خون
سیستم اعصاب مرکزی
عامل فشارزا
شرطی شدن برون زاد
شرطی شدن درون زاد
اولین میانجی
فیدبک
کورتیکوئید
فیدبک
کورتیکوئید
اعصاب خود مختار
ACTH
ACTH
تصویر ۲ـ۲ ) مسیر اصلی پاسخ استرس (سلیه ۱۹۷۰)
برخی دیگرکه استرس را نوعی پاسخ تلقی میکنند، مراحل دیگری را در نظر میگیرند. این روانشناسان معتقدند، پاسخ به استرس، مراحل متفاوت دیگری دارد :
الف) مرحله هشدارکه فرد متوجه عامل فشارزا میشود و جهت فکریش بسوی آ ن جلب میگردد.
ب) مرحله ارزیابی که فرد ماهیت عامل فشارزا را مورد ارزشیابی قرار میدهد و با توجه به شخصیت وگذشته خود معنایی ازآن برداشت میکند.
ج) مرحله جستجو برای یافتن سبکهای مقابلهای،که در این مرحله ارگانیسم تلاش میکند تا به تنهایی با فشارزاها مقابله نماید. بدیهی است اگر فرد سبک خاصی برای مقابله نداشته باشد مرحله بعد بوقوع میپیوندد.
د) مرحله پاسخ به استرس که در این مرحله حالات عاطفی شدید مثل خشم بروز میکنند و سیستمهای بدنی و نوروآندوکرینی و اعصاب خودمختار به کار میافتند(زگانز[۳۹]، ۱۹۸۸).
پژوهشگران دیگری نیز به بررسی جنبه فیزیولوژیکی استرس پرداختهاند. ماسون[۴۰] (۱۹۷۵) نشان دادکه سیستم آندوکرینی الگوهای مختلفی از پاسخ به تهدید های متفاوت را ظاهر میسازد. برای واکنش به ابهام یا سردرگمی با افزایش درکاتوکلامین ها[۴۱] (نوراپینفرین[۴۲] و اپینفرین[۴۳]) و کورتیزول[۴۴] همراه میشود. در صورتی که ترس و عصبانیت فقط نورا پینفرین وکورتیزول را زیاد میکند. وانگهی ماسون تأکید میکند که همه پاسخها با سیستم عصبی مرکزی هماهنگ شده و به عنوان یک عامل میانجی در بازشناسی روانشناختی از خطر ایفاء نقش میکند. آزمایش ماسون، وحدتی را بین رویکردهای بپولوژیکی و روانی ـ اجتماعی پیرامون استرس نشان میدهد. او در یک سلسله تحقیقات انجام شده با حیوانات موفق شدکه نقش آگاهی از تهدید یا خطر را به عنوان عاملی که مستلزم پاسخ استرس به رویداد است معرفی نماید(ماسون، ۱۹۷۶).
دیدگاه روانی ـ اجتماعی