۱٫۲۰٫۲٫ سفتی بافت نرم
سفتی و اسپاسم بافتهای نرم مفاصل مانند عضلات، لیگامنتها، کپسول مفصلی، غضروف و غشاء سینودیال باعث کاهش دامنه حرکتی خواهد شد. سفتی بافت نرم می تواند به واسطه بی حرکتی طولانی مفصل، آسیب اطراف مفصل و یا هر بیماری مفصلی مانند استئوآرتریت[۵۸]، آرتریت روماتوئید[۵۹]، جمود مفصلی اسپاندیلیت [۶۰] و آرتریت TB[61] اتفاق بیفتد.
۲٫۲۰٫۲٫ چسبندگی[۶۲]
چسبندگی مفصل دامنه حرکتی را کاهش میدهد. فقدان تحرک پذیری مفصل منجر به کاهش انعطاف پذیری[۶۳] و قدرت[۶۴] ساختارهای اطراف مفصل خواهد شد. اگر ساختارهای مفصلی برای مدت طولانی بی حرکت باشند، دامنه حرکتی آن کاهش یافته، چسبندگی و انقباض بافتهای نرم اطراف شکل میگیرد. میزان تارهای کلاژن افزایش مییابد و خاصیت ارتجاعی بافتهای همبند و بافتهای نرم مفصل بطور قابل ملاحظهای کاهش مییابد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳٫۲۰٫۲٫ آسیب و التهاب اطراف مفصل
هر آسیب تازه، شرایط التهابی و بیماری مفصلی مانند استئوآرتریت، آرتریت روماتوئید، جمود مفصلی اسپاندیلیت، آرتریت TB و آرتریت سوریازیس(پوستی)[۶۵]، ممکن است باعث درد شدید اطراف مفصل شود. افراد ممکن است به دلیل درد، از اجرای دامنه حرکتی کامل مفصل اجتناب کنند و یا هیچ حرکتی در مفصل انجام ندهد که منجر به کاهش دامنه حرکتی فعال و غیرفعال مفصل می شود.
۴٫۲۰٫۲٫ حجم عضله
افزایش حجم عضله ممکن است باعث کاهش دامنه حرکتی فعال و غیرفعال مفاصل شود. در یک فرد سالم دامنه حرکتی فلکشن آرنج بین ۱۲۵ تا ۱۳۵ درجه میباشد، در صورتی که این مقدار در یک فرد بدنساز به دلیل حجم زیاد عضله دوسر، خیلی کمتر میباشد.
۵٫۲۰٫۲٫ جنس
دامنه حرکتی ممکن است براساس جنس متفاوت باشد. برای مثال، زنان بعد از ۲۵ سالگی اکستنشن و هایپرفلکشن ران و کمتر دارند، در حالیکه همین حرکات در مردان برعکس است. بطور کلی دامنه حرکتی مفاصل زنان دامنه حرکتی بیشتر از مردان میباشد.
۶٫۲۰٫۲٫ سن
در نوزادان و کودکان به دلیل عدم جوش خوردن و بهم پیوستن استخوانها، میزان دامنه حرکتی بیشتر است و به تدریج، میزان دامنه حرکتی در سنین مختلف کاهش مییابد. در دوران نوجوانی در مقایسه با کودکی دامنه حرکتی کاهش مییابد. در سن پیری، دامنه حرکتی به دلیل کاهش تونیسیته[۶۶] و حجم عضلات، مجدداً افزایش مییابد.
۷٫۲۰٫۲٫ سیستم عصبی
گاهی اوقات، دامنه حرکتی با تغییرات پاتولوژیکی مثل بیماری سیستم عصبی، تغییر می کند. سفتی مفاصل که منجر به اختلال نرون محرکه فوقانی (نورون محرکه فوقانی) می شود، دامنه حرکتی مفصل را کاهش میدهد و به آن مفصل بی تحرکی خواهد بخشید. اگر به دلیل اختلال هربخش از سیستم عصبی مثل مخچه، عقدههای قاعدگی، کرتکس مغز، تالاموس، هیپوتالاموس، کپسول داخلی، مغز میانی و پل مغزی، مشکلات عضلانی- اسکلتی به وجود آید منجر به کاهش و یا افزایش دامنه حرکتی میگردد.
۲۱٫۲٫ پیشینه تحقیق
۱٫۲۱٫۲٫ تحقیقات انجام شده در داخل کشور:
علی رغم اهمیت مسئله سالمندی و راه رفتن تحقیقات کمی در داخل کشور انجام شده است.
اصلانخانی و همکارانش (۱۳۹۱) تأثیر یک دوره تمرین در آب بر ویژگیهای تعادلی و راه رفتن مردان سالمند سالم غیرفعال را مورد بررسی قرار دادند و بر اساس نتایج آن اعمال برنامه تمرین در محیط آب بر بهبود تعادل و توانایی و استقلال راه رفتن مردان سالمند تأثیر معنی داری داشت (اصلانخانی و همکاران، ۱۳۹۱).
صادقی و همکارانش (۱۳۸۸) به تأثیر تمرین استقامتی بر برخی پارامترهای کینماتیک راه رفتن سالمندان غیر فعال پرداختند که با توجه به نتایج تحقیق، تمرین استقامتی با تقویت عضلات فلکسور ران موجب افزایش دامنه حرکتی مفصل ران و به تبع آن افزایش درصد استقرار در فاز نوسان راه رفتن افراد سالمند غیر فعال می شود. در نتیجه در نظر گرفتن تمرینات استقامتی در برنامه روزانه افراد سالمند غیر فعال با هدف تقویت تعادل ایستا و افزایش تعادل پویا توصیه گردیده است (صادقی و همکاران، ۱۳۸۸).
همچنین صادقی و همکارانش (۱۳۸۸) در تحقیقی به تاثیر شش هفته برنامه تمرین عملکردی بر تعادل ایستا و پویای ۳۰ مرد سالمند سالم پرداختند که نتایج بدست آمده از این تحقیق، موید نقش تمرینات عملکردی در بهبود تعادل ایستا و پویای افراد سالمند بود (صادقی و همکاران، ۱۳۸۸).
صادقی و همکاران (۱۳۸۱)، کنترل تعادل و حرکت به سمت جلو در زمان راه رفتن افراد سالم و طبیعی جوان و کهنسال را مورد تحقیق قرار دادند و نشان دادند که اگر چه منحنی توانهای مکانیکی در بین افراد جوان و کهنسال، مشابهتهای زیادی داشت لیکن، تفاوت معناداری در نقاط اوج توانهای مکانیکی و انرژیهای متناظرشان در اغلب فازهای حرکتی قابل مشاهده است (صادقی، ۱۳۸۱).
اکبری و همکارانش در سال ۱۳۸۴ مطالعه ای به منظور تعیین اختلالهای قدرت و دو عمل جابجایی، راه رفتن روی سطح صاف و بالا رفتن از پله، در بیماران همی پارزی و تاثیر تمرینهای تقویتی کانسنتریک عضلات اندام تحتانی مبتلا در درمان این اختلالها انجام شد. در این کار آزمایی بالینی، ۳۴ بیمار همی پارزی ثانویه به سکته مغزی از طریق نمونه گیری در دسترس، مورد مطالعه قرار گرفتند. بیماران به صورت تصادفی در یکی از دو گروه آزمون و کنترل قرار داده شدند. قدرت ایزومتریک هفت گروه عضلانی آنها با دینامومتر دستی و راه رفتن روی سطح صاف و بالا رفتن از پله با بهره گرفتن از آزمون دی جی آ[۶۷] قبل و بعد از ۱۲ جلسه درمان اندازه گیری شدند. گروه مورد علاوه بر تمرینهای تعادلی و عملکردی، تمرینهای تقویتی را دریافت کرد. به گروه کنترل فقط تمرینهای تعادلی و عملکردی داده شد. قدرت مجموع اندام تحتانی مبتلا در دو گروه افزایش یافت. تفاضل میانگین گروه مورد (۲۶٫ ۶) بسیار بیشتر از گروه کنترل (۴٫ ۴) بود. توانایی راه رفتن روی سطح صاف در گروه مورد %۲۴٫ ۵و کنترل %۳۹ارتقا یافت. توانایی بالا رفتن از پله در گروه مورد %۶۴ ارتقا یافت ولی در گروه کنترل افزایش فقط %۲۴٫ ۸ بود. نتایج این مطالعه از موثر بودن تمرینهای تقویتی در بهبود قدرت عضلات اندام تحتانی مبتلا و توانایی بالا رفتن از پلهها در مرحله مزمن توانبخشی بعد از سکته مغزی حمایت می کند(۵).
قاسمی و همکاران وی (۱۳۸۵) بررسی مقایسه ای بین تغییرات پارامترهای کینماتیک راه رفتن با کاهش قدرت عضلانی، دامنه حرکتی و حس عمقی مفصل مچ پا در مردان سالمند پلی نروپاتی دیابتی نوع ۲ و مردان سالمند سالم انجام دادند. در این مطالعه مقطعی، ۱۱ مرد پلی نروپاتی نوع ۲ و ۱۱ مرد سالم با دامنه سنی ۵۵ تا ۶۵ سال انتخاب شدند. دو گروه از نظر سن، جنس، وزن و قد همسان شدند. دستگاه تحلیل راه رفتن، الکترو گونیومتر، دینامومتر دستی، گونیامتر و الکترو دیاگنوزیس به ترتیب برای اندازه گیری پارامترهای کینماتیک راه رفتن، حس عمقی، قدرت عضلانی، دامنه حرکتی و سرعت هدایت عصبی حسی و حرکتی به کار گرفته شدند. از نظر آماری بین دو گروه در سرعت هدایت عصبی، قدرت پلانتار فلکسیون مچ پا و سرعت راه رفتن تفاوت معنی داری حاصل شد. این مطالعه تفاوت معنی داری بین دو گروه در مورد دامنه تحرک مفصلی، حس عمقی و دیگر پارامترهای کینماتیک راه رفتن نشان ندارد (قاسمی، ۱۳۸۶).
محبی و سعیدی (۱۳۸۵) در تحقیقی مؤلفه های سینماتیکی اندام تحتانی افراد چاق در راه رفتن با افراد نرمال مورد مقایسه قرار دادند. تعداد ۷ آزمودنی مرد سالم (۳ نفر چاق ۹/۳۴BMI> و ۴ نفر غیر چاق ۲۵BMI>)، با میانگین سنی ۲/۳±۶۳/۲۴ سال در این تحقیق شرکت کردند داده ها زمانی که آزمودنیها در طول یک مسیر ۶ متری با سرعت انتخابی راه میرفتند، توسط دستگاه تحلیل حرکت وایکن مدل۴۶۰ اندازه گیری و جمع آوری شد. متغیرهای اندازه گیری شده در این تحقیق شامل: زمان و طول گام و استراید، ، زمان سکون، نوسان، حمایت دو گانه، آهنگ گام برداری، بیشینه دورسی و پلانتار فلکشن مچ پا و بیشینه فلکشن زانو، میانگین سرعت گام برداری، سرعت زاویهای ساق پا، نسبت زمان نوسان به سکون بوده است. نتایج نشان داد که افراد دارای چاق بیشینه فلکشن زانو و دورسی فلکشن کمتر و پلانتار فلکشن بیشتری نسبت به افراد نرمال بودند. زمان استراید افراد چاق ۵%/۱۸ بیشتر و طول استراید ۴%/۱۷ کوتاهتر از گروه افراد نرمال بود. آهنگ گام برداری آرامتر (step/min 7/ 92. VS 4/109) و سرعت متوسط گامبرداری کمتر(%۶/۲۸) در این نشان داد (ژیا و همکاران، ۲۰۰۹+).
قاسمی (۱۳۸۶) تأثیر تمرین درمانی بر روی عملکرد راه رفتن و بالانس و بهبود افسردگی در افراد مبتلا به همی پلژی سمت راست و چپ، کارآزمایی بالینی غیرتصادفی بررسی نمود. در این مطالعه از ۱۳ بیمار همی پلژی سمت راست با میانگین سنی (۴۶/۶۰) و ۱۳ بیمار همی پلژی سمت چپ با میانگین سنی (۹۲/۶۱) که از نظر سن، قد و وزن همگن شده بودند، استفاده گردید. به منظور بررسی عملکرد راه رفتن از مقیاس دی جی آ، عملکرد بالانس مقیاس برگ[۶۸] و افسردگی پرسشنامه افسردگی بک استفاده گردید که با انجام تجزیه و تحلیل بر روی داده های به دست آمده نتایج زیر بدست آمد:
از نظر عملکرد راه رفتن در گروه همی پلژی سمت راست و همی پلژی سمت چپ قبل و بعد از درمان تفاوت معنی داری حاصل گردید. از نظر عملکرد بالانس در گروه همی پلژی سمت راست و همی پلژی سمت چپ قبل و بعد از درمان تفاوت معنی داری حاصل گردید. از نظر بهبود افسردگی در گروه همی پلژی سمت راست و همی پلژی سمت چپ قبل و بعد از درمان تفاوت معنی داری حاصل گردید. از نظر عملکرد راه رفتن قبل و بعد از درمان بین دو گروه تفاوت معنی داری یافت نشد. از نظر عملکرد بالانس قبل و بعد از درمان بین دو گروه تفاوت معنی داری یافت نشد. از نظر بهبود افسردگی قبل و بعد از درمان بین دو گروه تفاوت معنی داری یافت نشد (لاورسون و همکاران، ۱۹۷۹).
۲٫۲۱٫۲٫ تحقیقات انجام شده در خارج کشور
لارسون[۶۹] و همکارانش (۱۹۷۹) اعلام کردند که در سالمندان میان کاهش قدرت عضلانی و سرعت حرکت همبستگی وجود دارد (لاورسون و همکاران، ۱۹۷۹).
جاج[۷۰] و همکارانش (۱۹۹۳) نیز دریافتند که در سالمندان کاهش قدرت عضلانی در اندام تحتانی با افزایش خطر افتادن همراه است(جاج و همکاران، ۱۹۹۳).
فاینلی و همکاران نیز در تحقیقی که ۲۳ زن سالمند در آن شرکت داشتند، دریافتند که سرعت راه رفتن در این آزمودنیها به نسبت آزمودنیهای جوانتر کاهش یافته است (فینلی و کادی، ۱۹۷۰).
مورای[۷۱] و همکاران در بررسی الگوهای راه رفتن مردان سالم، گزارش کردند که در سالمندان نه تنها طول گام، بلکه ریتم راه رفتن کاهش مییابد (مورای و همکاران، ۱۹۶۴)
مک رای و همکارانش، معتقدند که ضعف عضلانی در آبداکتورهای ران، اکستنسورها و فلکسورهای زانو و عضلات دورسی فلکسور مچ پا با ریسک افتادن در هنگام حرکت و راه رفتن ارتباط دارند (ماکرای و همکاران، ۱۹۹۲).
وینتر و اینگ[۷۲] (۱۹۹۵) قدرت عضلات را در طی چرخه راه رفتن بر روی گروهی از سالمندان بررسی کرده و کاهش قدرت عضلانی همراه با یک غیبت طولانی در فعالیت عضلات ران در طی راه رفتن را مشاهده کردند (وینتر و همکاران، ۱۹۹۵).
کریگان و همکاران[۷۳] (۱۹۹۸) اثرات سن و سرعت راه رفتن را روی برخی پارامترهای بیومکانیکی ۳۱ سالمند و بزرگسال بررسی کرده و به این نتیجه رسیدند که سن و سرعت راه رفتن اثری بر روی پارامترهایی مثل پیک اکستنشن ران، تیلت قدامی لگن و پلانتارفلکشن مچ پا ندارد، در حالیکه تولید نیروی مچ پا می تواند تحت تاثیر سرعتهای متفاوت راه رفتن قرار گیرد.
فرونتا و همکارانش [۷۴](۱۹۸۸) تاثیر تمرینات قدرتی روی عملکرد عضله و میزان توده عضلانی را در ۱۲ مرد سالم بین سن ۶۰ تا ۷۲ سال مورد بررسی قرار دادند. این افراد یک برنامه تمرین به مدت دوازده هفته انجام دادند. تمرینات قدرتی موجب بزرگتر شدن عضلات شده و فیبرهای نوع یک و دو در عضله افزایش پیدا کرده و این نیز به نوبه خود موجب افزایش قدرت بدنی آنان شد (شانوی و همکاران، ۱۹۹۷).
فیاتارون و همکارانش[۷۵](۱۹۹۰) یک برنامه هشت هفتهای قدرت بدنی برای افراد سالمند (با میانگین سنی ۸۷ سال) ترتیب دادند که نتایج مطالعه آنها نشان داد که قدرت بدنی آنان به میزان% ۱۷ افزایش پیدا کرده است. تمرینات شامل آن دسته از تمرینات استقامت و قدرت بود که موجب رشد بسیاری در اندازه، قدرت و تحرک عملی عضلات ساکنان یک خانه سالمندان گردید (ترسا و همکاران، ۲۰۰۴).
فیشر، پندرگاست و کالکین[۷۶])۱۹۹۱) ۱۸ تمرین برای سالمندان ۶۰ تا ۹۰ ساله که دارای نواقص حرکتی بودند در نظر گرفتند. افراد شرکت کننده برنامه تمرینی ۶ هفتهای را انجام دادند. در پایان این دوره تمرینی، افزایش %۱۵ قدرت عضلات آزمودنیها مشاهده شد. بسیاری از افراد مورد آزمایش سطح فعالیت بیشتری به دست آورده بودند و از میزان وابستگی آنان به دیگران تا حد زیادی کاسته شده بود. افزایش قدرت بدنی تا چهار ماه بعد از پایان دوره تمرینات نیز در افراد مورد آزمایش دیده شد. محققان چنین نتیجه گیری کردند که یک برنامه قدرتی کوتاه مدت می تواند میزان فعالیت جسمانی فرد را افزایش دهد(مآوررانگ و همکاران، ۲۰۰۶).
بریل دریمر و همکارانشان[۷۷] (۱۹۹۵) ۱۰ فرد مورد آزمایش شامل ۲ مرد و ۸ زن را انتخاب کردند که بین ۷۲ تا ۹۱ سال سن داشتند (میانگین سنی ۸۳ سال) و به بیماری آلزایمر نیز مبتلا بودند. این افراد را که همگی در مرکز بیماران ناتوانی های ذهنی نگهداری میشدند تحت برنامه تمرینات قدرتی و کششی قرار دادند. ۶ تست متفاوت برای تعیین میزان تواناییهای کاربردی آنان انجام گرفت و قدرت پاها و فعالیتهای حرکتی آنان توسط آزمایشی زمان بندی شده اندازه گیری شد و قدرت اندامهای فوقانی بدن بوسیله دستگاه پرس سینه نشسته مشخص گردید. بعد از انجام برنامه تمرینات آزمایشها مجددا تکرار شدند تا میزان تغییرات در قدرت بدنی و انعطاف پذیری میتوانند به خوبی به مبتلایان به آلزایمر داده شوند و نتایج مثبت آن نیز قابل مشاهده است.
بریل، جنسن و همکاران[۷۸] (۱۹۹۸) از آزمون کنترل شدهای برای ارزیابی پیشرفت برنامه تمرین هشت هفتهای در بالا بردن کارآیی قدرت بدنی و ظرفیت فعالیتی سالمندانی که در کنار دیگر اعضای خانواده زندگی میکردند استفاده نمودند. برای تمرینات از دمبل و وزنههای مچ پا استفاده شد. آزمایشهای پرس سینه نشسته و باز کردن قدرتی پا به ترتیب افزایشی ۷/۲۳% و ۴/۱۲% را در مقایسه گروه درمانی یک (گروهی که تمرین کرده بودند) با گروه درمانی دو (گروه کنترل که تمرین نکرده بودند) نشان داد. عملکرد این گروه در تمرین صندلی زمان بندی شده، راه رفتن در مسیر شش متری و بالا رفتن از پله به ترتیب % ۶/۲۴، %۷/۱۱و %۸/۱۷ اافزایش نشان داد. در حالیکه این افزایش در گروه درمانی دوم به ترتیب %۳/۲۰، %۸/۱۳ و %۴/۱۱ بود (شجاعی، ۱۳۸۴).
بریل، ماتیوز و همکاران[۷۹] (۱۹۹۸) مطالعه ای را روی ۵۱ ورزشکار و ۳۳ فرد غیر ورزشکار بین سنین ۶۷ تا ۹۷ سال انجام دادند تا میزان تاثیر برنامه قدرتی با وزنه آزاد را در بهبود قدرت بدنی و برنامه های کاری ساکنان دو خانه سالمندان تعیین نمایند. در این پژوهش نیز قبل و بعد از انجام تمرینات افراد شرکت کننده مورد آزمایش قرار گرفتند تا میزان تغییر در قدرت بدنی وعملکرد آنان مشخص شود. عملکرد کاربردی آنان (یک بار صندلی و پنج بار پیاده روی در مسیر شش متری و حفظ تعادل)، وضعیت سلامت (سلامت عمومی، الگوهای خواب، ترس از افتادن) و میزان استفاده از دارو به عنوان معیارهای پیشرفت در نظر گرفته شد. بعد از برنامه تمرینی هر دو معیار سنجش پیشرفت بسیاری در بین کسانی که تمرینات را انجام داده بودند نشان داد (لارس و همکاران، ۲۰۰۷).
بریل، پروبست و همکاران[۸۰](۱۹۹۸) تاثیر برنامه تمرینات بدنسازی قدرتی را روی ظرفیت فعالیتی سالمندان مورد بررسی قرار دادند. برای تعیین میزان پیشرفت از آزمونهای قبل و بعد از تمرینات استفاده شد و یک گروه غیر اتفاقی نیز برای کنترل نتایج در نظر گرفته شد. تمرینات ورزشی توسط دمبل و وزنههای مچ پا انجام شد. شرکت کنندگان در برنامه تمرینی ۲۵ داوطلب بین ۷۳ تا ۹۴ سال بودند که در یک گروه بازنشستگان متوسط قرار داشتند. معیار اندازه گیری عملکرد (تمرین صندلی ایستاده، پیاده روی در مسیر شش متری، بالا رفتن از پله و حفظ تعادل) و همچنین قدرت گرفتن دستها نیز به عنوان معیار اندازه گیری نتایج در نظر گرفته شد. قدرت بدنی، تعادل و معیارهای کنترل عملکرد به میزان چشمگیری بهبود پیدا کرد. عملکرد آزمایشهای زمان بندی شده (صندلی ایستاده، راه رفتن در مسیر شش متری، بالا رفتن از پله و حفظ تعادل) در آزمایشهای بعد از تمرینات افزایش چشمگیری در مقایسه با آزمایشهای قبل از تمرین نشان داد. این برنامه به عنوان یک روش درمانی ارزان قیمت برای پیشرفت عملکردهای فعالیتی سالمندان مورد استفاده قرار بگیرد (بررسی کشوری سلامت سالمندان، ۱۳۷۷).
سالملا و همکاران[۸۱] (۲۰۰۱) بر روی ۳۰ نفر از افرادی که در گذشته دچار حمله قلبی مزمن شده بودند. یک برنامه تمرینی ۱۰ هفتهای و سه روز در هفته شامل نرمشهای گرم کردن، تمرینات هوازی و قدرتی بر روی پایین تنه به منظور مشاهده تاثیر آن بر متغیرهای کینماتیکی و کینتیک راه رفتن توسط جمع آوری داده ها با دستگاه سینماتوگرافی و فورس پلیت انجام دادند که در نهایت افزایش در عمل دورسی فکسور و پلانتار فلکسور مچ پا و اکستنشن ران و بهبود قدرت و توان عضلانی در تولید انرژی برای راه رفتن مشاهده شد (هیوارد و استورتاسزیک، ۱۹۹۶).
صادقی و همکاران[۸۲] (۲۰۰۱) در بررسی که در رابطه با عملکرد و نقش عضله ران بر روی راه رفتن دو گروه سالمند و جوان انجام دادند به این نتیجه رسیدند که شرکت کنندگان سالمند یک مرحله اتکا طولانی تر(%۳٫ ۵) و طول گام کوتاهتر (%۱۹) و یک آهنگ گام برداری کندتری (%۱۶) نسبت به شرکت کنندگان جوانتر داشتند. همچنین تفاوت قابل ملاحظهای در رابطه با اوج قدرت عضلات ران بین این دو گروه را نشان داد (رز و کمبل، ۱۹۹۴).
کریگان و همکاران[۸۳] (۲۰۰۱) تاثیر یک دوره برنامه ۱۰ هفتهای، سه روز در هفته را بر راه رفتن افراد سالمند بررسی کردند. این برنامه در گروه تمرین شامل تمرینات کششی و قدرتی بر روی فلکسورهای ران و برای گروه کنترل بر روی عضلات ابداکتور شانه اجرا شد. در نهایت یک بهبود نسبی در پیک اکستنشن ران در حالت ایستا با اندازه گیری توسط گونیامتر مشاهده شد، در یک سرعت راه رفتن معمولی میزان تنش و اکستنشن ران در حالت پویا در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت. نتایج مشابهی در سرعت حداکثر راه رفتن و بهبود قابل توجهی در پیک پلانتار فلکشن مچ پا و قدرت تولید نیرو مشاهده شد (ویتل، ۲۰۰۳).
هرودا و همکاران[۸۴] (۲۰۰۳) پس از انجام یک دوره تمرینات در جهت کاهش سختی و مقاومت بدنی سالمندان با بهره گرفتن از آزمایش نشست و برخاست بر روی صندلی به مدت ۳۰ دقیقه نشان دادند که توان عضلانی سالمندان با کمترین حد موجود به میزان %۶۶ افزایش یافت (باغبان، ۱۳۸۷).
دیبندتو و همکاران[۸۵] (۲۰۰۵) تاثیر تمرینات مداخلهای را بر کینماتیک مفاصل در راه رفتن شامل زاویه و دامنه حرکتی مفاصل بررسی کردند. اگرچه طول، آهنگ گام و سرعت راه رفتن تمایل به کاهش داشتند، زاویه مفصل ران در مراحل حیل کانتکت، تو آف، و مید سوینگ در یک سیکل راه رفتن افزایش یافت. زاویه زانو و پلانتار فلکشن مچ پا در فاز نوسان راه رفتن افزایش داشت (رزموویز و همکاران، ۲۰۰۳).
اینگلوند و همکارانش[۸۶] (۲۰۰۵) تاثیر یک دوره برنامه تمرینی ترکیبی را بر چگالی استخوان و عملکرد عصبی عضلانی در ۴۸ زن سالمند با دامنه سنی ۸۷-۶۶ سال که بطور داوطلبانه در دورهای ۱۲ ماهه با دو روز تمرین در هفته و در هر جلسه ۵۰ دقیقه تمرین شامل: تمرینات قدرتی، هوازی، تعادل و ترکیبی را بررسی نموده و در پایان تغییرات قابل توجهی در چگالی استخوان افراد (%۸٫ ۴) مشاهده نمودند. همچنانکه سرعت حداکثر (%۱۱٫ ۶) و قدرت هم طول (۹٫ ۹%) در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافته بود. نتیجه تحقیق نشان داد که اینگونه برنامه ها ممکن است فاکتورهای خطرساز برای سقوط و شکستگی را از طریق بهبود چگالی استخوان و قدرت عضلانی و نیز توانایی راه رفتن کاهش دهد (کرامول و همکاران، ۲۰۰۷).