۲-۳-۲- بنه بازار
که کویهای باغ میرعقیل، باباطاهر، سرقلعه، امامزاده عبدالله و کولانج را شامل می شود.
۲-۳-۳- مختاران محلات دوگوران
که محلات دوگوران، ورمزیار، قلعهی حاج عباس، سرآب چرچره، کبابیان و قلعه کهن را در بر میگیرد.
۲-۳-۴- منطقه جولاهان
این منطقه، که شامل محلات شالبافان، نظربک، سرآب گجیله و پای مصلی. محلّات مزبور از هر نظر خودکفا بودند؛ چنانکه هریک از کویهای گرد (از نظر طراحی) دارای میدانچهای (حدوداً) در وسط بود که به آن «چمن» میگفتند؛ زیرا در وسط هر یک از این میدانها، علاوه بر حوض آب، چاه، چشمه و قنات، چمنکاری و گلکاری هم شده بود.
در اطراف هر یک از این چمن یا میدانها تأسیساتی از قبیل: مسجد، حمام، نانوایی، قصابی و چند دکان بقالی و عطاری وجود داشت. از جمله چمنهای مشهور میتوان از چمن کبابیان، کُلَپّا و ورمزیار نام برد(اقبالی، ۱۳۷۹: ۱۷).
از دیگر محلات، از نظر شکل طراحی، میتوان از کوی مطول (دراز) یاد کرد. این نوع محلات عبارت بود از یک راستای بلند که عرض آن از کوچههای معمولی پهنتر بود و عیناً مثل چمنها، در اینجا هم مسجد، حمام و مغازهها در اطراف این محوطه قرار داشتند و ساختمان آن طوری بود که تمامی کوچههای اطراف، دور تا دور به این محلات منتهی میشدند و به آن راه داشتند. از جمله این محلهها میتوان از محلهی کولانج، بازار و شریفالملک نام برد(قراگوزلو، ۱۳۷۳: ۴۷ -۴۸).
۲-۳-۵- قریهی شورین
محله و قریهای که در تاریخ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی همدان در دوره مورد بحث ما نقش مهمی داشته، قریهی شورین است که در دو کیلومتری شهر همدان قرار دارد و محل سکونت و بومگاه اصلی خوانین قراگوزلو بود. ظهیرالدوله، حاکم همدان، در سال ۱۳۲۴ق، درباره وجه تسمیهی شورین و توصیف آن مینویسد:
«شورین از قراری که میگویند، در اصل ترکی و «شاهورن» بوده است که گویا آقامحمدخان[۱]، پادشاه اول قاجاریه، به اجداد حسامالملک امیر افخم، پدر احتشامالدوله، بخشیده؛ دارای عمارت و باغات و قلاع و قنوات و دهکدههاست. که در شمال شهر همدان واقع شده است و مسافتش تا شهر شاید ده هزار قدم باشد که خیابانی محدود مُشَجَّر دارد»(ظهیرالدوله، ۱۳۶۷: ۸۴).
درباره وجه تسمیه شورین نظر دیگری نیز وجود دارد که اسم مذکور و مکان آن را به پیش از اسلام و به دوران ایران باستان میرساند(اذکایی، ۱۳۶۷: ۲۶۵).
در کنار محلات و کویهای مختلف، شهر همدان دارای مجموعه بازارهای زیبا و منظم است که قسمت عمدهی این بازارهای جالب و دیدنی در محدوده خیابانهای باباطاهر، اکباتان، شورین و چند راستای آن هم در حد فاصل خیابانهای عباسآباد و باباطاهر قرار گرفته که در مسیر دو خیابان اکباتان و باباطاهر، صدماتی به آن وارد شده است.
از مجموع راستا بازارهای مذکور، راستای مسجد جامع هنوز هم بافت و ساخت قدیمی خود را حفظ کرده و مسقّف است و بقیه بدون سقف میباشند. به طور کلی در این مجموعه، در حدود سی راسته بازار وجود دارد که اسامی آنها به شرح ذیل میباشد:
۲-۴- راسته بازارهای همدان
راستا بازار زنگنه (یا مظفریه و حکیمخانه)، راستای زرگرها، راستای دباغخانه، راستای نخود بریزها، راستای یهودیها، راستای مسجد جامع و راستاهای دیگر. علاوه بر راستهها میتوان از کاروانسراهایی که با نام «سَرا» معروف بودند یاد کرد که در واقع مکمل بازار و راستهها بودند؛ از جمله سراهای مشهور میتوان از سرای گلشن، سرای میرزا کاظم و سرای گمرک نام برد.
شهر همدان، با این بافت شهری و تقسیمات خاص خود، در کنار حفظ معماری سنتی و بومی، با داشتن آثار تاریخی– مذهبی جالبی همچون کتیبههای گنجنامه، آرامگاههای باباطاهر و بوعلی سینا، گنبد علویان و دیگر ابنیهی به جای مانده از گذشته، جلوهی خاصی دارد و هر سال جهانگردان و ایرانگردان بی شماری را به تماشای تاریخ این مرز و بوم میپذیرد(قراگوزلو، ۱۳۷۳: ۳۲-۴۸).
این شهر، با توجه به محلات متعددی که داراست، افراد، طبقات، خاندانها، اقلیت و اقوام مختلفی را در خود پذیرا شده است که هر یک به نوبهی خود در مسائل سیاسی و اجتماعی شهر، مؤثر و تأثیرگذار بوده اند.
۲-۵- اوضاع اجتماعی همدان
شهر همدان با توجه به موقعیت جغرافیایی خود و نیز همجواری با استانها و شهرهایی که اقوام ترک، کُرد و لک در آن ساکن هستند، از تنوع جمعیتی و قومی گستردهای برخوردار است. از طرف دیگر، وضعیت و موقعیت خوب اقتصادی موجب شده است که گروهی از ارامنه و یهودیان در این شهر اقامت کنند.
قبل از ورود به این بحث، ابتدا درباره اقشار اجتماعی به بررسی پرداخته، سپس درباره اقلیتهای مذکور بحث خواهیم کرد.
۲-۶- اقشار اجتماعی همدان در دوره قاجار
۲-۶-۱- حکومتیها:
از جمله گروه و قشری که در رأس هرم قدرت و شوکت قرار داشتند، حکومتیها بودند. این گروه معمولاً دارای حکمرانی بود که از پایتخت انتخاب و فرستاده میشد. همکاران آنها عبارت بودند از:
۱- کارگزار: که منصوب وزارت امور خارجه بود و به کار اتباع خارجی و رفع مشکلات آنان با مردم شهر مشغول بود، چنانکه محمدعلی خان فریدالملک قراگوزلو برای مدت نسبتاً طولانی این مسئولیت را در همدان بر عهده داشت(فریدالملک همدانی، ۱۳۵۴: ۴۲۱).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲- نایبالحکومه: که معمولاً بعد از حاکم، مسئولیت ادارهی شهر همدان با او بود؛ مخصوصاً در ایامی که حاکم در شهر حضور نداشت. این فرد برحسب معمول از بین اشراف شهر انتخاب میشد تا با نفوذ محلی خود، ایفای نقش کند.
۳- رئیس نظمیه: که با نیروهای نظمی تحت امر خود، مسئولیت حفظ نظم و امنیت شهر را بر عهده داشت. از جمله افرادی که در این مقام قبول مسئولیت نمودند، میتوان از معینالسلطنه یاد کرد(فریدالملک همدانی، ۱۳۵۴: ۴۱۸).
از دیگر همکاران حاکم، علاوه بر موارد مذکور باید از رئیس مالیه که مسائل مالی حکومت و شهر را اداره میکرد و همچنین رئیس تلگراف خانه نام برد. به طور کلی افرادی که مناصب نام برده را در اختیار داشتند، همگی از طبقه حاکمان بودند، که به دلیل داشتن قدرت سیاسی و اداری و پیوند با طبقات قدرتمند دیگر، به ویژه خوانین و اشراف و اعیان، از نفوذ و اعتبار بسیار برخودار بودند.
۲-۶- ۲- خوانین:
بعد از حکومتیها، طبقهای که از نفوذ مالی و معنوی گستردهای برخوردار بود و حتی بر اعمال و رفتار حاکمان شهر تأثیر داشتند، خوانین بودند؛ این گروه عموماً شامل خاندان قراگوزلو بودند. طایفهی قراگوزلو (در اصطلاح ترکی به معنی «سیاه چشمان»)– که گاهی آنها را قراگوینلو (در اصطلاح ترکی به معنی «تیرهدلان») میخواندند- از طوایف ترک زبان اطراف همدان بودند. پیشینهی تاریخی آنها دست کم تا اوایل حکومت صفوی فرا میرود. برخی هم گفتهاند که خاستگاه قبلی آنان «شام» بوده است(شیروانی، ۱۳۸۹: ۴۱۰).
این طایفهی قزلباش، پس از کشته شدن نادر شاه (۱۱۶۰ق)، سرافراز بیگ خدابندهلو را که در همدان سر به شورش برداشته بود، از میان بردند(گلستانه، ۱۳۶۲: ۲۱-۲۳). آنها در زمان کریم خان زند، نیز یار و همراه وی بودند. همچنین در آغاز کشورگشایی آقامحمدخان قاجار، نسبت به وی اظهار اطاعت نموده، با او متحد شدند و در بر اندازی خاندان زند و استقرار حکومت قاجار نقش بسیار مؤثری داشتند(حزین لاهیجی، ۱۳۳۲: ۱۳۳).
پس از مرگ آقامحمدخان قاجار ۱۲۱۲ق، تقریباً همه خوانین مذکور در خدمت شاهزاده محمدعلی میرزا، نایب ایالت فارس، مأمور انتظام آن سامان شدند. بدین ترتیب، خوانین قراگوزلو حقی بزرگ بر دولت قاجار داشته اند(اذکایی، ۱۳۶۶: ۲۲۸).
۲-۷- خوانین قراگوزلو به دو تیره تقسیم میشدند:
۱- حاجیلو یا اُزبکلو ۲- عاشقلو
تیرهی ازبکلو عموماً دارای عدل و انصاف بودند و بر تیرههای دیگر برتری داشتند. افراد خوشنام قراگوزلو نیز از این تیره بودند. از جمله صوفی معروف، مجذوبعلی شاه کبودرآهنگی (۱۱۷۵-۱۲۳۹ق) تیرهی حاجیلو همان ازبکلو بود که گویا به سبب آن که خوانین عظام آنان چون به مکه مشرف میشدند، آنان را حاجی میخواندند، این اسم جدید به عوض آن اسم قدیم تداول یافت(شیروانی، ۱۳۸۹: ۴۱۱). خوانین قراگوزلو دارای املاک گسترده در سطح منطقه بودند. این اراضی در نواحی بهار، کبودرآهنگ، رزن و روستاهای دیگر اطراف همدان قرار داشت.
قدرت اقتصادی آنان به اندازهای بود که به راحتی میتوانستند شهر همدان و نواحی اطراف آن را دچار قحطی و بحران اقتصادی نمایند؛ به این دلیل که محصولات عمدهی آنان غلات بود و از طرف دیگر، غذای عمدهی مردم شهر را نان تشکیل میداد. وسعت املاک و اراضی خوانین قراگوزلو، نظارت و کنترل بر آنها را دشوار میساخت. این امر موجب میشد که آنها بخشی از اراضی خود را به بزرگان و اشراف اجاره دهند(قراگوزلو، ۱۳۷۳: ۲۹۶).
چنانکه در سال ۱۲۹۲ش، حاج موسی ناصرالملک شریفی همدانی، قریهی لالجین را از امیرافخم قراگوزلو، سالانه به مبلغ سه هزار تومان اجاره کرد(فروتن، ۱۳۹۰: ۶۶).
خوانین قراگوزلو علاوه بر قدرت مالی و اقتصادی، از بازوی نظامی قوی نیز برخوردار بودند و اغلب، فرماندهی و ریاست فوج همدان را برعهده داشتند. القاب و عناوین نظامی خوانین مزبور بیانگر این موضوع میباشد؛ چنانکه مهدی خان برادر ابوالقاسم خان ناصرالملک، دارای لقب امیرتومانی بود و عبدالله خان قراگوزلو نیز عنوان امیرنظام و سردار اکرم را برخوردار بود؛ فوج همدان معمولاً در اغلب نبردهای داخلی و خارجی تحت رهبری و سرپرستی آنان شرکت میکرد. به عنوان نمونه میتوان از حضور فوج همدان در زمان ناصری در جنگ هرات و در ایام محمدعلی شاه و استبداد صغیر در محاصرهی تبریز یاد کرد(اذکایی، بیتا: ۳۵-۴۸).
از نظر سیاسی نیز خوانین قراگوزلو از نفوذ و اعتبار شایان توجهی در دربار قاجار و حتی پهلوی برخوردار بودند، تا جایی که حکومت کرمانشاه یا همدان و یا لرستان، به طور مستمر از آن امیر افخم شورینی و فرزندان او بود در مقام وزارت نیز میتوان از وزارت مالیهی عبدالله خان امیرنظام در دوره محمدعلی شاه و وزارت مالیهی ابوالقاسمخان ناصرالملک در زمان مظفرالدین شاه و همچنین نیابت سلطنت وی در زمان احمد شاه قاجار یاد کرد(اذکایی، بیتا: ۹۶-۱۱۱).
در یک نگاه کلی و اجمالی باید گفت که خوانین مذکور، از نفوذ مالی، نظامی و سیاسی خود، نه تنها به نفع مردم و جامعه استفاده نمیکردند، بلکه از تمام ابزارهای زر، زور و تزویر را برای چپاول و غارت اموال مردم و رعیت بیپناه، نهایت بهره را میگرفتند.
۲-۸- اعیان و اشراف:
این طبقه عموماً شامل تجار عمده و خاندانهای قدیمی بودند، که احترام و نفوذ خوبی در بین مردم داشتند و دارای مقامات و مناصب بالای اداری، دیوانی و دولتی بودند. آنها در اداره و انتظام شهر نیز نقش بسزایی داشتند. همچنین در امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیز داشتند و در تحولات مختلف شهری و منطقهای نیز حضور پررنگی داشتند؛ از جمله شورش نان و نمک، واقعهی یهودیان و مشروطیت که در جای خود به آن پرداخته می شود(ظهیرالدوله، ۱۳۶۷: ۸۵).
از تجار عمدهی شهر باید از حاج محمدتاجر نراقی، حاج علیاصغر تاجر، حاج محمود رضایی، حاج محمدتقی وکیلالرعایا و خانوادهی متعمد دیوان نام برد.
خاندانهای بزرگ و اشرافی همدان عبارت بودند از خاندان ذوالریاستین، شریفالملک، کوثریها، عینالقضاتها، بیانیها و اقبالیها که اکثراً در محلات کبابیان، شریفالملک و منطقه بنه بازار، درودآباد و مختاران ساکن بودند(اقبالی، ۱۳۷۹: ۱۷).
۲-۹- روحانیون:
برخلاف سایر طبقات اجتماعی مذکور که عموماً به امور اقتصادی و اداری اهتمام داشتند، طبقهی روحانیون، در کنار رسیدگی به امور دینی و معنوی مردم، به مسائل اجتماعی و کمک به مستمندان و بازستادن حق ستمدیدهگان از ظالمین، توجه ویژهای داشتند و به طور مداوم به ارشاد و هدایت مردم مشغول بودند.
روحانیون همدان از نظر نسب به دو گروه تقسیم میشدند: گروه اول کسانی بودند که از تبار پیامبر اسلام (ص) و امام علی (ع) بوده و علوی محسوب میشدند؛ چه حسنی و چه حسینی. این افراد در مراکز علوم دینی به فراگیری علوم فقه، اصول، تفسیر و غیره میپرداختند و پیشوند «سیه» و پسوند «موسوی» در اسامی آنان آورده میشد. سادات در نزد مردم از قرب و منزلت ویژهای برخوردار بودند، آنها یا مهاجر بودند یا بومی.
مهاجران از شهر و منطقه دیگری به همدان آمده بودند؛ مانند سادات رضوی کبابیانی که از قم به همدان سفر کرده و در این شهر اقامت گزیده بودند. خانوادههای رضوی، سجادی، ساجدی، مرتضوی و طباطبایی از این طایفه هستند(قراگوزلو، ۱۳۷۳: ۱۷۱).
از جمله شخصیتهای مشهور این سادات میتوان از سید محمدباقر رضوی امام جمعهی همدان، سید عبدالوهاب (نمایندهی مجلس چهارم و پنجم شورای ملی)، رئیسالاسلام و سیدمحمد طباطبایی همدانی یاد کرد. سادات بومی و محلی که از روزگاران قدیم پس از اسلام در شهر همدان اقامت داشته اند، عبارتند از: علویان همدان که از اواسط قرن چهارم تا اواخر قرن ششم ق، با کمال عزت در همدان ریاست و حکومت داشتند و جد آنان سیدقاسم بطحایی نام داشت(درخشان، ۱۳۷۴: ۲۰۰).
از شخصیتهای مشهور خاندان بطحایی میتوان از سیدعلی اصغر و سید محمدعلی بطحایی نام برد. خاندان معروف دیگر سادات بومی، خانوادهی موسوی بنیصدر است؛ آیتالله سیدنصرالله موسوی بنیصدر شهرت بسیار زیادی در آن دوره داشتند؛ به دلیل اینکه وی نقش مؤثری در تحولات دوره پهلوی در همدان داشته است.