یکی از مشکلهای اساسی برنامههای رشد و توسعه کشورها، نادیده انگاشتن نقش و جایگاه مناطق مختلف کشور در چارچوب مدلهای کلان اقتصادی بوده است. اما امروزه نگرش خاص به مناطق از بعد برنامه ریزی فضایی در برنامههای توسعه اهمیت دارد. بررسی سوابق برنامه ریزی در ایران این نکته را آشکار میکند که برنامههای فوق با اقتصاد و اجتماع به گونهای برخورد کرده است، گویی کل اقتصاد ملی در یک نقطه خلاصه شده است. در برنامههای توسعه ملی نمیتوان همه مناطق کشور را همگون فرض نمود و بر این اساس، میزان سرمایهگذاری و به دنبال آن، میزان کم و کیف تولید و اشتغال را برای جملگی آنها یکسان انگاشت. ضرورت تخصیص بهینه فضایی منابع و امکانات تولید ایجاب میکند که در هر نگرشی، برنامههای کلان توسعه، پتانسیلها و توانمندیهای منطقهای در تولید کالاها و خدمات مورد توجه قرار گیرد. از این طریق میتوان امید داشت که سهم بخشها و کالاها در تولید ملی رو به فزونی گذارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نظریه مزیت نسبی به طور گستردهای برای مسائل مربوط به تخصیص منابع، قابلیت کاربرد داشته و یک چارچوب عملی از تقسیم کار منطقهای و بین المللی ارائه میدهد. برای هر نوع ساز و کار تصمیمگیری که با منطق سروکار دارد، قابل کاربرد میباشد. بنابراین این فصل به معرفی نظریههایی مزیت نسبی به طور اجمال پرداخته است و سپس، به روش های متعارف اندازه گیری مزیت نسبی و روش تحقیق اشاره دارد.
۳-۲ روش تحقیق
۳-۲-۱ روش شناسایی مزیت نسبی ارزش افزودهای و پرسشنامه
الف) معرفی الگو و روش کار
با توجه به اینکه نظریههای مزیت نسبی در مباحث مربوط به تجارت بینالملل، رشد و توسعه پیدا کرده و مفهوم مزیت نسبی نیز عمدتاً تحت مدل هکشر-اوهلین عمومیت یافته است، این نظریههای و نظریه ریکاردو میتوانند در تجارت بینالملل به کار گرفته شوند؛ اما نکته مهم و قابل توجه آن است که بسیاری از مفروضات آنها، به ویژه فرض سیال بودن و حرکت سیال منابع و محصول، بیشتر بین مناطق یک کشور از اعتبار بیشتری برخوردارند تا تجارت بین کشورها. اما نکته مهم این است که مزیت نسبی منطقهای چگونه قابل اندازه گیری است؟ انجام دادن آزمونی شبیه آنچه برای نظریههایی بینالملل انجام میگیرد، برای اقتصاد منطقهای کاری مشکل است. در بسیاری از مطالعات از شاخص RCA برای تعیین مزیت نسبی منطقهای محصولهای خاص و یا یک بخش اقتصادی و یا تعیین جایگاه جهانی یک محصول و تغییرات آن در طول زمان استفاده شده است. مطالعات یونیدو[۲۱] (۱۹۹۸)، آکینو[۲۲] (۱۹۸۸file:///G:New%20folder%20(3)بسم%۲۰الله%۲۰الرحمن%۲۰الرحیمNew%20folderپایان%۲۰نامه%۲۰شیراوند۲۰۰۳-%۲۰۹۷فصل%۲۰سوم.docx)، کراتز و توماس[۲۳] (۱۹۸۶)، ییتز[۲۴] (۱۹۹۲) و غیره نمونهای از این مطالعات است.
در تحقیق حاضر اندازه گیری مزیت نسبی آشکار شده انچام گرفت برای این منظور از بین روش های محاسبه، از شاخص تکامل یافته بالاسا استفاده شد. اما این شاخص برای نشان دادن مزیت کشور در صادرات است و برای تعییین مزیت نسبی ارزش افزودهای استان لرستان از دیدگاه بخشها و فعالیتهای اقتصادی (سهم ارزش افزوده فعالیتها و بخشهای مختلف در استان در مقایسه با کشور)، باید تغییراتی به شرح ذیل در شاخص مزیت نسبی آشکار شده ایجاد کرد:
(۳-۸) RCApa= (VApa /GDPp) /(VAca /GDPc )
که در آن:
: ارزش افزودهی بخش در استان ،
: کل ارزش افزودهی بخشهای اقتصادی(تولید ناخالص داخلی) در استان ،
: ارزش افزودهی بخش در کشور،
: کل ارزش افزودهی بخشهای اقتصادی(تولید ناخالص داخلی) کشور.
این شاخص همانند شاخص تکامل یافته بالاسا، مقادیری از صفر تا بینهایت را شامل میشود؛ اگر مقادیر این شاخص بین صفر و یک باشد، نشانه نبود مزیت نسبی و اگر بزرگتر از یک باشد نشانه وجود مزیت نسبی در بخش یا فعالیت مورد نظر است. همچنین میتوان این شاخص را به صورت متقارن شده نوشت و محدوده از صفر تا بینهایت شاخص فوق را به محدوده از منفی یک تا مثبت یک نرمال کرد.
در این تحقیق ۱۰ سؤال در مورد تطابق برنامههای آمایش سرزمین با عملکرد آن مطرح و در بین کارشناسان سازمان برنامه و مدیران و کارشناسان ادارات استان لرستان به عنوان نمونه مورد نظر از جامعه آماری که شامل کل کارشناسان استان در بخشهای مورد بررسی است، پرسیده و نظرخواهی شده است و حاصل نتایج آن در فصل چهارم بیان شده است.
ب- معرفی متغیرها، چگونگی اندازهگیری آنها و منابع آماری:
آمار و اطلاعات لازم در این تحقیق به روش کتابخانهای، یعنی با بهره گرفتن از آخرین آمار منابع آمار رسمی مرتبط با موضوع تحقیق یعنی انتشارات و مستندات رسمی مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۹ منتشر گردیده، جمعآوری شده است. با توجه به اینکه در این پایان نامه، مزیت نسبی ارزش افزودهای فعالیتهای اقتصادی مد نظر است، بنابراین داده های موردنظر از نشریات رسمی مرکز آمار ایران با عنوان «حساب تولید استانهای کشور» که از سال ۱۳۷۶ برای ۶ استان و از سال ۱۳۷۹ برای تمامی استانهای کشور تهیه و منتشر گردید، استفاده شده است. لازم است مبنای محاسبات ارزش افزوده فعالیتهای اقتصادی در این نشریات براساس تقسیمبندی سیستم حسابهای منطقهای است. برای اندازه گیری از روش مزیت نسبی آشکار شده که روشی شناخته شده و کاربردی در تعیین مزیت نسبی است، استفاده میگردد. هر چند جهت تعیین سهم هر یک از بخشها از کل ارزش افزوده قبل از اجرای مزیت نسبی آشکار شده، روش متوسط شاخص تغییرات ساختاری برای بخشهای اقتصادی اعمال شده تا مشخص شود به چه میزان بخشهای اقتصادی سهم خود را از دست داده یا به دست آورده است؟ (روش متوسط شاخص تغییرات ساختاری عبارت است از تغییر در اهمیت نسبی بخشهای مختلف اقتصاد، بر حسب تولید و عوامل مورد استفاده در تولید که از طریق تغییرات سازمانی و نهادی، چه بهطور مستقیم و چه بهطور غیرمستقیم باعث رشد اقتصادی میشود)
ج- روش کمی و آماری:
در این پایان نامه با بهره گرفتن از آمار مستند و رسمی منتشر شده توسط مرکز آمار ایران، ارزش افزوده بخشهای اقتصادی را مبتنی بر آخرین ویرایش حسابهای ملی SNA 93 تهیه کرده و سپس با بهره گرفتن از هر یک از بخشها به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته و در آخر نتایج حاصل با جهتگیریهای بلندمدت سند توسعه استان و راهبردهای که در این چشمانداز دیده شده است، مقایسه میشود.
۳-۲-۲ روش تحلیل ساختاری
شاخص تغییرات ساختاری بخشهای اقتصادکشور عمدتاً توان بخشی و تمرکز ارزش افزوده یک بخش را نسبت به سال پایه نشان میدهد، یه این ترتیب که هر اندازه که این شاخص نسبت به سال پایه افزایش یافته باشد، بیانگر میزان وسعت و رشد فعالیت بخشی مورد نظر در مقایسه با سایر بخشها است. بخشهایی که در مقایسه با سایر بخشها از رشد ارزش افزوده بیشتری برخوردار بودهاند و در مقایسه با سایر فعالیتهای بخشی توانستهاند توان فعالیت بخشی خود را حداقل حفظ یا بر آن بیفزایند، یخشهایی بودهاند که بیش از سایر بخشها تحت تأثیر سیاستهای بخشی یا تغییرات ساختاری قرار گرفته است. شاخص تغییرات ساختاری در یک دوره نسبت به سال پایه از رابطه ذیل محاسبه میشود که بر مبنای رابطه نرخ متوسط رشد هندسی در دوره معین استوار است.
که در آن IVi متوسط شاخص تغییرات ساختاری بخش یا فعالیت i ام، Vi میزان ارزش افزوده i ام
[۲۵]،
(۳-۹)
[۲۶]VT کل ارزش افزوده بخش و n تعداد سالهای دوره مورد نظر است. صورت کسر مربوط است به سهم ارزش افزوده بخش یا فعالیت اقتصادی از کل ارزش افزوده بخش یا فعالیت اقتصادی در سال یا دوره t ام و مخرج کسر همین سهم را در سال یا دوره پایه نشان میدهد.
اگر مقدار عددی IVi کمتر از ۱۰۰ باشد، بدان معنی است که بخش تحت فعالیت مورد نظر در طی زمان نتوانسته بر فعالیت سابق خود تمرکز داشته و در مقایسه با سایر بخشها از توان ایجاد ارزش افزوده آن کاسته شده است. برعکس هر افزایش مقدار عددی IVi بیش از شاخص پایه (۱۰۰) بیانگر آن است که تغییرات ساختاری منجر به بهبود توان فعالیت صنعتی مورد نظر گردیده است.
به منظور نشان دادن جهت تغییرات ساختاری در بین بخشهای اقتصادی مختلف استان، از لحاظ افزایش سهم ارزش افزوده، از نمودارهای چندضلعی یا نمودارهای تار عنکبوتی استفاده میشود. روش ترسیم این نمودارها بدین منوال است که ابتدا سهم ارزش افزوده بخش یا فعالیت در دوره پایه محاسبه شده و سال مبنا بر حسب ۱۰۰، در نظر گرفته میشود. سپس تغییرات سهم ارزش افزوده بخشهای اقتصادی نسبت به سال پایه محاسبه شده و بر روی نمودار نامگذاری میگردد. بنابراین رئوس چندضلعی تشکیل شده به عنوان سهم ارزش افزوده بخشهای اقتصادی نسبت به سال پایه است. فاصله بین رئوس هر پند ضلعی که نشان دهنده تغییرات ذدر طی دوره چدید است نسبت به رئوس چندضلعی مربوط به دوره، میزان نرخ متوسط سهم را نشان میدهد.
محاسبه نرخ رشد متوسط از طریق محاسبه نرخ رشد هندسی در طی سالهای مورد مطالعه از رابطه زیر به دست میآید:
(۳-۱۰) MIVi = [
بنابراین رأس هر چندضلعی که معرف تغییرات در سهم ارزش افزوده نسبت به دوره قبل است اگر بزرگتر از رأس چندضلعی دوره قبل باشد نشان دهنده تغییرات مثبت و رشد دهنده در آن بخش میباشد. از طرف دیگر هرچه چندضلعیهای تشکیل شده نامنظمتر باشند، نشان دهنده تغییرات شدیدتر ساختاری در همه بخشهاست که احتمالاً در پی اتخاذ جهتگیریهای خاص برای رشد یک یا چند بخش به وجود آمده است.
برعکس اگر رأس چندضلعیهای جدیدتر نسبت به دوره قبل در زیر آن قرار گیرد این امر مبین آن است که بخش با کاهش توان تولیدی و از دست دادن سهم ارزش افزوده در طی دوره مورد نظر مواجه بوده است (اثنی عشری، ۱۳۸۳: صص ۱۳۳-۱۲۹).
۳-۳ وضعیت بازار کار و تولید ناخالص استان لرستان
۳-۳-۱٫ بازار کار (اشتغال و بیکاری)
تعداد جمعیت بالقوه فعال (جمعیت ۱۰ ساله و بالاتر) لرستان در سال ۱۳۷۹، ۳۱٫۱۹ درصد از جمعیت استان بوده و در سال ۱۳۸۳ به ۳۳٫۹ درصد رسیده در مجموع این شاخص در برنامه سوم ۶٫۵ درصد رشد کرده است، در حالی که در سال ۱۳۸۴ به ۴۰٫۴ درصد از جمعیت و در سال ۱۳۸۸ به ۳۷٫۵ درصد از جمعیت استان رسیده است. در سال ۱۳۸۸ نسبت به سال ۱۳۸۴ در حدود ۷٫۲ درصد نزول داشته است. تعداد جمعیت بالقوه فعال (بالفعل) لرستان در سال ۱۳۷۹، ۲۳٫۵۳ درصد از جمعیت استان بوده و در سال ۱۳۸۳ به ۲۶٫۹ درصد از جمعیت استان رسیده که نمایانگر ۱۴٫۲ درصد رشد در این برنامه میباشد. تعداد جمعیت فعال که در سال ۱۳۸۴، ۳۴٫۴ درصد از جمعیت استان تشکیل داده، در سال ۱۳۸۸ به ۳۰٫۴ درصد از جمعیت استان رسیده است. که نشان دهنده ۱۱٫۶ درصد نزول در طول این برنامه میباشد.
نرخ فعالیت یا نسبت جمعیت فعال به جمعیت بالقوه فعال لرستان در برنامه سوم، ۸۰ درصد بوده و در برنامه چهارم ۵/۸۲ درصد رسیده است. به عبارت دیگر تمایل به حضور در بازار کار در استان طی سالهای مذکور افزایش یافته است.
نرخ بیکاری لرستان که در ابتدای برنامه سوم یعنی سال ۱۳۷۹، معادل ۲۴٫۵۳ درصد بوده است و در انتهای این برنامه یعنی سال ۱۳۸۳ معادل ۲۰٫۶ درصد بوده است. این نسبت در سال ۱۳۸۴ ابتدای برنامه چهارم معادل ۲۸ درصد و در انتهای این برنامه معادل ۱۹ درصد شده است.
جدول ۳-۱- متغیرهای اشتغال و بیکاری در استان لرستان در سالهای ۸۸-۱۳۷۹ (درصد/هزار نفر)
سال
نرخ بیکاری
نرخ اشتغال
درصد شاغلان از کل جمعیت