۱-۶. اقلی یا اکثری بودن اهل سعادت و نجات
یکی از توابع بحث سعادت و شقاوت بحث اقلی یا اکثری بودن اهل سعادت و نجات و پاسخ به این سؤال است که آیا مجموعاً اهل سعادت بیشترند یا اهل شقاوت؟ این مسأله در فلسفه ابن سینا پر رنگتر بوده و به صورت جدی تری مطرح است زیرا ابن سینا در عین پذیرش معاد جسمانی ،اهمیت بیشتری را برای معاد روحانی قائل است.(ابن سینا،، ۱۹۵۳م،ج۲، ص۱۴۷) و همچنانکه دیدیم در تقسیم مراتب نفوس پس از مرگ اهمیت بیشتری برای معرفت و نظر قائل بود و معتقد بود که سبب خلود در عذاب نقص در علم و معرفت است و نفوس غیر منزه در عاقبت اهل نجات خواهند بود. و می دانیم که در معاد روحانی سعادت بیشتر وابسته به کمال یابی علمی نفس است بر این اساس شمار اندکی از افراد سعادتمند خواهند بود چون بر بیشتر آنها جهل و غفلت چیره شده است. اما این برخلاف حکمت و عنایت الهی و نظام احسن حاکم بر جهان هستی است که بیشتر مردم اهل شقاوت بوده و تنها شمار اندکی اهل سعادت باشند. لذا به نظر می رسد معاد و سعادت مورد نظر با نظام احسن الهی سازگار نباشد.ابن سینا خود متوجه این اشکال بوده و برای برطرف کردن این اشکال،مثالی محسوس درباره اوصاف بدنی انسان می آورد تا با تمثیل احوال باطنی آدمی به این حالات ظاهری نتیجه گیری کند. چکیده سخن ابن سینا چنین است که انسان ها از نظر بدنی سه گونه اند:
به لحاظ زیبایی و سلامتی در حد کمال اند.
از نظر زیبایی و صحت متوسطند
کاملا زشت و بیمارند.
حال با مقایسه اجمالی در می یابیم که گروه سوم در مقایسه با دو گروه اول و دوم، در اقلیت بوده و از شمار اندکی برخورداراند. از این رو سعادتمندان(کامل یا متوسط) دنیوی بیش از مبتلایان به رنج و شقاوت دنیوی اند. بر همین قیاس، انسانها از جهت حالات باطنی بر سه دسته اند:
در عقل و فضایل کامل اند؛ این دسته از بالاترین مراتب سعادت اخروی بهره مندند.
کسانی که به مرتبه گروه اول نائل نشده و در عقل و فضایل اخلاقی متوسط اند. اینان نیز همگی اهل نجات بوده و از خیرات و ثواب اخروی برخوردارند.
افرادی که از عقل و فضایل اخلاقی بی بهره اند ؛ اینان شبیه انسان همیشه بیماریی هستند که دائم در معرض رنج و عذاب است. در این جا نیز هرچند دو گروه اول و سوم اندک اند و متوسطان غالب و کثیر، لیکن مجموع دو گروه اول و دوم در قیاس با گروه سوم غالب بوده و در نتیجه بیشتر انسانها اهل نجات اند.
ابن سینا در ادامهی این بحث تأکید می کند گمان نبرید که سعادت اخروی، نوع واحدی است کما اینکه مپندارید که وصول به سعادت صرفا در گرو تکامل معرفتی است هر چند که استکمال علمی،شریف ترین نوع سعادت را به همراه دارد به علاوه گمان نبرید که گناهان پراکنده رشته رستگاری و نجات را پاره خواهد کرد زیرا آنچه سبب هلاکت دایمی است گونه ای از جهل( جهل مرکب عنادی) است و دیگر انسانها که از رذایلی برخوردارند تنها به عذابی محدود مبتلا خواهند شد.(ابن سینا،۱۳۷۵ ،ص ۱۳۵ )
در واقع سخن شیخ اینست که باید توجه نمود که مقصود از اهل شقاوت و عذاب چه کسانى هستند؟ اگر مقصود از اهل نعیم کسانى است که به هیچ وجه هیچ عذابى نمىکشند و از همان لحظهاى که از این دنیا مىروند غرق در نعمت اند و مراد از اهل عذاب کسانی است که به هر نوعى ولو در وقت مردن ودر عالم برزخ عذاب مىکشند؛در این صورت می توان گفت اکثریت مردم اهل عذابند یعنى به نوعى رنج را خواهند چشید. ولى این حساب درست نیست و عاقبت را باید سنجید چون سعادت ناظر به عاقبت و سرنوشت نهایی انسان است. اگر عاقبت نهایی نفوس انسانی را بسنجیم اکثریت مردم در نهایت امر اهل نجات هستند منتها گروهى از اوّل اهل نجاتند، گروهى عذاب مختصرى مىکشند و ممکن است که همان قبض روحشان پاککننده اعمالشان شود ،عدهاى ممکن است در همان ابتداى عالم برزخ عذابشان پایان یابد، عدهاى ممکن است در تمام عالم برزخ گرفتار باشند ودر ابتدای قیامت رها شوند، عدهاى ممکن است مدتی در قیامت گرفتار و معذب باشند و سپس رها شوند.لذا ابن سینا اهل نجات و سعادت را فقط کسانی نمی داند که از اول در آسایش و نعمت اند و در بحث از مراتب نفوس دیدیم که درباره برخی از نفوس که در آخرت مبتلا به عذاب و رنج اند ،امید به نجات و رستگاری آنها می داد.
جمع بندی فصل
ابن سینا ماهیت سعادت را از سنخ لذت می داند البته مراد شیخ از لذت در تعریف سعادت نوع خاصی از لذت است نه مطلق لذت .و آن لذتی است که از سایر اقسام لذت برتر است. یعنی لذت عقلی( شیخ سه دلیل بر برتری لذت عقلی ارائه نموده است) البته آن لذت عقلی که شیخ آن را سعادت انسان می داند صرف درک کلیات یا مبادی موجودات وحتی صور مفارقه نیست بلکه مراد او برترین مرتبه ادراک عقلی یعنی اتصال نفس به فیض الهی و از بین رفتن وسائط بین او و حضرت معشوق است .این نکته بدین معناست که شیخ سعادت را کمال و فعلیت قوه عاقله می داند. شیخ در مقام مصداق سعادت ، فرد سعادتمند را کسی می داند که در بعد نظر به جهانی علمی و عقلانی تبدیل شود که مشابه با جهان عینی و خارجی است که در این صورت نفس به فیض الهی متصل شده و وسائط بین او و حضرت معشوق از بین می رود و این برترین لذت و نشاط است. و در بعد عمل سعادت را در این می داندکه انسان بتواند از خواسته های قوای مادون خود، استقلال خویش را به دست گیرد و بین خواسته های درونی خود تعادل ایجاد کند و فضایل اخلاقی را در وجود خویش به ملکه های نفسانی تبدیل کند چنین کسی به مرز سعادت در بعد عملی رسیده است.
سعادتی که مورد نظر ابن سینا است فقط در آخرت و بعد از مرگ قابل حصول است. واین بدین خاطر است که شیخ از یک طرف سعادت را کمال قوه عاقله می داند و از طرف دیگر بهره مند شدن از لذات عالیه عقلی را در گرو فارق شدن نفس از بدن می داند. این نظر شیخ نقطه مقابل نظر ارسطو است که سعادت را در همین دنیا قابل وصول می داند.
ابن سینا در بحث سعادت و به تصویر کشیدن غایت نهایی انسان از متون دینی متأثر است. به گونه ای که این تأثیر در ادبیات و کلام او کاملا مشهود است .
به نظر ابن سینا اهل سعادت و نجات بیشتر از اهل عذاب و شقاوتند.
ابن سینا معتقد است که سعادت مطلق یا شقاوت مطلق برای همه نفوس انسانی قابل حصول نیست زیراسعادت از امورى نیست که در همه موارد، یکسان و در یک حد پیدا مىشوند، بلکه امری مشکک است یعنی قابل کم و زیاد ، نقص و کمال و شدت و ضعف است.او در کتاب های مختلفش بر حسب میزان بهره مندی نفوس از علم و عمل، تقسیم بندی های گوناگونی را در باب مراتب اشقیا و سعدا عرضه نموده است. که در بالای طیف نفوس کامل در علم و منزه در اخلاق قرار می گیرند ودر پایین طیف نفوسی قرار دارند که شقاوتشان ناشی از وجود ضد کمال به حسب قوه نظری است یعنی نفوس ناقصی که درحیات دنیا فهمیده اند که ایشان را کمالی خاص هست اما نه تنها آن را طلب ننموده بلکه با آن مجاهده و دشمنی نموده و به غیر حق معتقد شده اند؛ این نفوس به سبب نقصان معرفتی دچار عقاب و شقاووت سرمدی اند. هرچند که از هیأت بد و اخلاق ناپسندیده منزه باشند.ابن سینا از این نفوس به «جاحدان» تعبیر می کند.
ابن سینا درباره نفوس ابلهان معتقد است که ایشان اهل نجات اند و اظهار می دارد که بعید نیست که اجرام سماوی موضوع فعل نفس ایشان قرار گیرد و بدین وسیله تمام آن چیزهایی را که در باب احوال آخرت معتقدند را تخیل نمایند چه آنکه صور خیالی از صور حسی قویترند . همچنان که اشاره شد او حتی در اشارات اظهار می دارد که این نفوس ممکن است به کمک این اجرام سماوی آماده وصول به مرتبه عارفین شوند.
ابن سینا معتقد است که شقاوت کسانی که سبب شقاوتشان عدم استعداد کمال به حسب قوه نظری یا قوه عملی است جبران نمی شود و در عین حال عذاب هم نمی شوند.
شیخ در بیان مراتب نفوس در آخرت اهمیت اصلی را به نظر و معرفت می دهد. و معتقد است که آنچه سبب هلاکت سرمدی و شقاوت ابدی می شود مانع نظری و معرفتی است اما موانع اخلاقی و عملی سبب شقاوت ابدی نمی شوند زیرا نسبت به جوهر نفس اموری عرضی اند که به تدریج زوال می پذیرند.بر همین اساس اشقیا از نظر ابن سینا مشتمل بر مراتبی چهارگانه اند: جاحدان،معرضان، مهملان و غیر منزهان از آلودگیهای عملی و ملکات پست اخلاقی. گروه اول یعنی «جاحدان» عذابشان دائمی است زیرا از سر جهل مرکب به عقایدی خلاف حق روی آورده اند و مانع کمال آنها امری نظری و وجودی و راسخ در نفسشان است. عذاب دیگر مراتب به تدریج زایل می شود زیرا مانع کمال ایشان اعمال بدنی است که نسبت به جوهر نفس اموری عرضی اند.
فصل دوم:نسبت نظر و عمل در سعادت
۱.عقل عملی و عقل نظری
۱-۱.چیستی عقل عملی(عمل) و عقل نظری(نظر)
پیش از پرداختن به اصل بحث یعنی بررسی نسبت نظر و عمل در سعادت باید ابتدا روشن نماییم که منظور ما از نظر و عمل چیست .زیرا با وجود ابهام در مفهوم نظر یا عمل ،پاسخ ما به مسئله ی اصلی پایان نامه یعنی چگونگی نسبت نظر و عمل در سعادت، فاقد اعتبار لازم خواهد بود.زیرا ممکن است که دچار مغالطه اشتراک لفظی شویم و از مسیر صحیح بحث منحرف شویم.
مراد از نظر در این رساله همان عقل نظری و مراد از عمل همان عقل عملی است. البته نه هر آنچه که متعلق عقل عملی است بلکه مراد فضایل اخلاقی است. زیرا عقل عملی دو کارکرد دارد یکی استنباط صناعات و دیگری ادراک احکام جزئی مربوط به عمل که فضیلت اخلاقی از آن حاصل می شود مانند حسن راست گفتن در وضع مشخص. ابن سینا در مبدأ و معاد به این دو کارکرد عقل عملی اشاره می کند(ابن سینا،۱۳۶۳ش،ص۹۶)
اما قبل از طرح سخنان ابن سینا درباب چیستی عقل نظری و عقل عملی،باید به دو نکته توجه نماییم
نکته اول اینکه در کلمات ابن سینا فلسفه ، حکمت نظری و عملی و قوه عامله و قوه عالمه تعابیر دیگری از عقل نظری و عقل عملی هستند. و شیخ از تمام مفاهیم یاد شده به عنوان مقسم برای دو مفهوم «نظری و عملی» بهره می گیرد . مثلادر توضیح قوه عامله از تعبیر حکمت عملی استفاده می کند(ابن سینا،۱۳۶۳ش،ص۹۶)یا اینکه فلسفه را به دو قسم نظری و عملی تقسیم می کند و در توضیح چیستی آنها و نحوه تمایزشان از یکدیگر ،همان تعاریف عقل عملی و نظری را بیان می کند (ابن سینا،۱۴۰۴ه.ق، قسم المنطق ،مدخل ،ص۱۲و همو،الف۱۳۸۳ش،ص ۲۵)
بر این اساس برای فهم عقیده شیخ در باب جیستی این دو قوه و نحوه تمایزشان از یکدیگر، باید علاوه بر سخنان مستقیم شیخ در باب عقل نظری و عقل عملی به مباحث شیخ در باب تمایز فلسفه نظری و عملی و قوه عالمه و عامله نیز توجه نمود.
و نکته ی دوم اینکه مقصود از تقسیم عقل به عقل نظری و عقل عملی این نیست که ما دو نوع عقل داریم و ماهیت عقل نخست غیر از ماهیت عقل دوم است. بلکه عقل قوه واحدی است که به خاطر اختلاف در مدرَکات دو نام پیدا میکند.یعنی این ماهیت عقل نظری و عملی نیست که با هم متفاوتند بلکه ماهیّت مدرکات و علوم متعلق به ایشان است که با هم متفاوت است . به تعبیر آیه الله سبحانی مقسم در عقل نظری و عملی ادراک عقل است نه نفس عقل زیرا ما دو عقل نداریم بلکه عقل واحد است اما ادراکات آن متفاوت است.(سبحانی ،بی تا، ص ۱۸)
ابن سینا نیز از این نکته غافل نبوده و بر این مطلب صحه گذاشته و از عقل نظری و عقل عملی به دو جنبه متفاوت عقل انسان تعبیر می نماید و تأکید می کند که عقل جوهر واحدی است که دو رو دارد یکی سوى عقل فعّال، و آن عقل نظرى است. و دیگر سوى بدن، و آن عقل عملی است. (ابن سینا،الف ۱۳۸۳ش، ص: ۲۷)
شیخ این اختلاف را صرفا تأثیرها متفاوت نفس ناطقه می داند و می گوید چنانکه روح حیوانى که در دلست یک حقیقت بیش نیست اما در هر وقتى که اثرى از آن قوت در عضوى معین ظاهر شود نامى دیگر می پذیرد. پس آن قوت حیوانى چون پذیراى صورت شود بصر خوانند. چون شنوا شود سمع خوانند. چون بوئیدن در محل بینى ظاهر شود شم گویند. و چون پذیراى طعم گردد ذوق خوانند. پس معلوم شد که باختلاف تاثیر قوا نام میگردانند اما در حقیقت یک چیز است احوال نفس ناطقه نیز همین است. (ابن سینا،۱۳۵۲ه.ق، ص۷)
اما به منظور روشنتر شدن جایگاه بحث و درک بهتر آراء ابن سینا درباره عقل عملی و عقل نظری ابتدا نگاهی اجمالی به انسان شناسی ابن سینا و رأی وی در باب قوای انسان می اندازیم. ابن سینا معتقد است که انسان حقیقت واحدی است که در عین وحدت دارای سه مرتبه نفس نباتی،حیوانی و نفس انسانی است .نفس نباتی دارای سه قوه و در نتیجه سه کارکرد است.اول قوه غاذیه که عمل هضم غذا را انجام می دهد ،دوم قوه نامیه که عمل نشو و نما از اوست و سوم قوه مولده که عمل تولید مثل را انجام می دهد. نفس حیوانی نیز دارای دو قوه محرکه و مدرکه است با قوه محرکه نفس به طور ارادی بدن را به حرکت وا می دارد و با قوه مدرکه که همان پنج حس ظاهری است جزئیات را درک می کند. نفس انسانی هم از دو قوه عالمه و عامله برخوردار است به این دو قوه است که عقل عملی و نظری اطلاق می گردد( ابن سینا،۱۴۰۰ه.ق ،ص ۴۹ و همو،الف ۱۳۸۳ش،ص ۱۲)
لذا از آنجایی که عقل نظری و عقل عملی اختلاف ماهوی نداشته و هر دو ناظر به قوه نفس ناطقه ی انسانند و عقل عملی هم از مراتب قوه عاقله محسوب می گردد ،بهترین راه برای فهم چیستی این دو، توجه به تمایزها و وجه اختلاف های آنهاست. از بررسی سخنان شیخ در مباحث مربوط به عقل نظری و عقل عملی ، به ۷ وجه اختلاف میان این دو قوه رسیدیم(البته هر چند که ما سعی نمودیم که یک بررسی جامع داشته باشیم اما ادعا نمی کنیم که اختلاف این دو قوه منحصر در این مواردی است که ذکر می شود) که عبارتند از:
اختلاف در مدرَکات و معلومات
اشاره شد که ماهیت عقل نظری وعقل عملی یکی است و این مدرکات و علوم متعلق به ایشان است که با هم متفاوت اند. این اختلاف به این صورت است که متعلق عقل عملی اموری است که رابطهء مستقیم با عمل و به کار بستن دارند و کمال مطلوب، در عمل نمودن به آنها نهفته است نه در شناخت آنها.مانند وظائف دینی و اخلاقی و کلیه بایدهای حقوق و سیاسی. اما متعلق عقل نظری اموری است که ارتباطی با عمل و کردار ندارند مانندخدا موجود است ، صفات خدا عین ذات او هستند و……..
ابن سینا این مطلب را به تعابیر و وجوه مختلفی بیان می کند اما همچنان که خواهیم دید مقصود در همه آنها همان مطلبی است که اشاره کردیم. تعبیر وی گاه چنین است که معلومات و مدرکات عقل نظری اشیایی است که وجود آنها نه فعل ماست و نه به اختیار ما اما معلومات و مدرکات عقل عملی اشیایی است که وجود آنها به اختیار ما و فعل ماست(ابن سینا ،۱۴۰۴ه.ق، قسم المنطق ،فن اول ص ۱۲ و همو،۱۳۶۳ش،ص ۹۶ )
و گاهی چنین اظهار می دارد که متعلق عقل نظری اموری است که ما باید بدانیم نه اموری که باید عمل کنیم و متعلق عقل عملی اموری است که باید آنها را هم بدانیم و هم عمل کنیم(ابن سینا ،۱۴۰۰ه.ق،ص ۳۰ وهمو،ب۱۳۸۳ش،ص۱۰۲ )
تعبیر سوم وی چنین است که کار عقل نظری صدق و کذب و واجب و ممتنع و کار عقل عملی قبیح و جمیل و مباح و خیر و شر در جزئیات است(ابن سینا،۱۴۰۴ه.ق، قسم الطبیعیات،ج۲ ص۱۸۵)
نکته ی جالبی که ذکر آن در اینجا خالی از فایده نیست نظر امام خمینی است که قائل به تفکیک بالا نبوده و معتقد است که در هر دو عمل دخیل است. اصل عبارت وی چنین است:
«گفتهاند براى انسان یک عقل نظرى است که آن ادراک است، و یک عقل عملى است که کارهاى معقوله را عملى مىکند. ولى ما مىگوییم: در هر دو، عمل لازم است و عقل نظرى به عقل عملى برمىگردد؛ چنانکه عقل عملى هم به عقل نظرى برمىگردد، و در نظرى هم که درک و علم است، عمل لازم است.» وی سپس با اشاره نمودن به معنای واقعی ایمان بر دخیل بودن عمل در نظر تأکید می کند و می گوید« آنچه در قرآن از آن به ایمان تعبیر شده غیر علم است؛ علم به مبدأ و معاد و غیر آنها، ایمان نیست و گر نه ایمان شیطان مىبایست بهتر باشد و حال آنکه کافر است و بالجمله: ایمان، مجرد علم به چیزى نیست، علم اگر صورت نفسانى شد و به مرتبه قلب تنزل کرد و از عالم مفهومیت بیرون آمد و حقیقه العلم و حقیقه النفس گردید و با پوست و گوشت و خون و بخار خونى و روح حیوانى و صورت برزخیه انسان متحد گردید، ایمان است. و وقتى که عملِ قلب شد شخص مؤمن مىشود؛ چون به محض علم، ایمان درست نمىشود. ایمان، آن قبول قلبى است. ممکن است کسى بداند که فلان شخص پیغمبر است اما مىگوید: من او را به پیغمبرى قبول ندارم این کافر است؛ چنانکه علماى یهود علم داشتند که حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم پیغمبر است ولى مىگفتند: ما تو را به پیغمبرى قبول نمىکنیم.» (امام خمینی ،بی تا ،ج۳،ص۳۴۲و۳۴۳ )
اختلاف در غایت و مقصد
انسان هنگام بهره گیری از هر قوه غایت خاصی را دنبال می کند. این امر در مورد قوه عقل شدیدتر است زیرا هنگاه بهره گیری از سایر قوا ممکن است انسان دچار غفلت شده و غایت اصلیش را فراموش کند اما این احتمال درباره قوه عقل صدق نمی کند زیرا این قوه عین آگاهی و هوشیاری است .
اما باید توجه داشت که عقل غایت واحدی را دنبال نمی کند و غایت عقل نظری غیر از غایت عقل عملی است.درست است که هدف عقل نظری وعقل عملی هر دو تکمیل نفس است اما ابن سینا به یک وجه اختلاف هم اشاره می کند و آن اینکه در عقل نظری هدف تکمیل نفس است به این وسیله که فقط بداند و هدف در فلسفه عملی تکمیل نفس است نه به این وسیله که فقط بداند بلکه به این وسیله که بداند تا عمل کند.(ابن سینا،۱۴۰۴ه.ق،قسم المنطق،فن اول،ص ۱۲ و همو،۱۳۶۳ش،ص ۹۶) ابن سینا این اختلاف را در مقام تعریف و مفهوم چنین ترسیم می کند که غایت قسم نظری حصول اعتقاد یقینی به موجوداتی است که متعلق فعل انسان نیستند و مقصود در آن فقط حصول نظر است مانند علم توحید و نجوم. اما غایت در قسم عملی اعتقاد یقینی به موجودات نیست بلکه مقصود در آن حصول رأی در اموری است که متعلق فعل انسان است یعنی مقصود در آن صرفا حصول رأی نیست بلکه حصول رأی برای عمل است(ابن سینا،۱۳۲۶ه.ق،ص۱۰۵)
شیخ این اختلاف غایت را از حیث مصداق هم مشخص نموده و می گوید غایت در فلسفه نظری شناخت حق و ادراک معانی و صور عقلی است و غایت در فلسفه عملی شناخت خیر وحصول اخلاق نیک و استنباط صناعات است.(ابن سینا ،۱۴۰۴ه.ق،قسم المنطق ،فن اول،ص ۱۲ و همو،۱۳۶۳ش،ص۹۶ و همو،الف۱۳۸۳ش،ص۲۵)
اختلاف در مبادی
ابن سینا یکی از وجوه اختلاف این دو قوه را اختلاف در مبادی بر می شمارد و می گوید مبادى عقل نظری از مقدمات اولیه است و مبادى عقل عملی از مشهورات و مقبولات و مظنونات و تجربیات واهى و سستى است که از مظنونات حاصل مىشود که غیر از تجربیات وثیقه است (ابن سینا ،۱۴۰۴ه.ق،قسم الطبیعیات ،ج۲ ،ص۱۸۵)
اختلاف مدرَکات از حیث جزئی و کلی بودن
همچنان که متعلق این دو قوه از حیث مضمون و محتوا متفاوت است از حیث جزئیت و کلیت هم متفاوت است زیرا آنچه که مربوط به عمل است ، زمان و مکان بردار است فلذا نمی تواند کلی باشد. بنابراین اختلا ف چهارم این دو قوه این است که متعلق عقل عملی امور جزئی است و متعلق عقل نظری امور کلی. شیخ تصریح می کند که انسان دو قوه دارد که یکی مختص آراءکلی و دیگری مختص آراء جزئی است یعنی در اموری که شایسته است انجام یا ترک شود یا در اموری که مفید یا مضر و یا زیبا یا قبیح و یا خیر و شرند . غایت این قوه صدور رأی در امور جزئی ممکن است(ابن سینا،قسم الطبیعیات، ج۲،ص۱۸۵، و همو،۱۹۸۹م،ص ۲۴۰)
اختلاف در نحوه نیاز به بدن
نفس در این دنیا افعالش را به کمک بدن انجام می دهد و بدن برای او در حکم وسیله و ابزار است. این مسأله حتی در مورد قوه عاقله هم جاری است. گرفتن داده ها از طریق حواس پنجگانه ،حداقل این نیاز است. اما شیخ معتقد است که نوع نیاز عقل نظری به بدن با نوع نیاز عقل عملی متفاوت است و این اختلاف را اینگونه می بیند که عقل عملی در تمام افعالش به بدن و قوای بدنی نیازمند است اما عقل نظری به بدن نیاز دارد اما نه همیشه و نه از همه جهت. (ابن سینا،قسم الطبیعیات، ج۲،ص۱۸۵)
اختلاف در ساختار قضایای مورد تعلق هر یک
-
- رفع خطاهای منطقی و معنایی، شامل تناقضها، استدلالهای نادرست و …
در برخی نوشته ها جملاتی وجود دارد که از نظر منطقی اشکال دارد و دلالت آنها خلاف مراد نویسنده است. این جمله ها نارساییهایی دارد که مقصود نویسنده را نمیرساند و باید ویراستار در ویرایش زبانی آن را اصلاح کند. ارژنگ معتقد است: «گاهی به علت سهلانگاری و بیدقّتی و شتاب، یا به کاربردن کلمهای نامناسب یا جاانداختن یک کلمه از زنجیرۀ گفتار، یا آوردن یک فعل برای چند کلمهای که همپایه شدهاند، ولی هر کدام نیاز به فعل خاصّی دارند، جمله های ما از لحاظ منطقی اشکالها و نارساییهایی پیدا میکند» (ارژنگ، ۱۳۹۰: ۱۵۱).
-
- سادهسازی و روانسازی متن از نظر جملهبندی
سادگی و روانی یکی از مهمترین اصول نوشتار است که باید به آن توجه داشت. این سادگی و روانی به معنی شیوا بودن عبارتها و روشنی معانی است؛ به گونهای که مفهوم و منظور نویسنده بیدرنگ در ذهن خواننده نقش بندد. رضا بابایی در بهتر بنویسیم، به نقل از برومند سادهنویسی را دوری جستن از استعارات دور از ذهن و صنایع تکلفآمیز و همچنین احتراز از آرایشهای لفظی و عبارتنگاری تعریف میکند که فهم مطلب را بر خواننده مشکل میسازد و موجب گم شدن معنی در لابهلای کلمات و عبارات میشود (بابایی، ۱۳۹۰: ۱۸۴و ۱۸۵).
-
- گزینش واژگان فارسی و برابرهای مناسب
یکی از مهمترین اصول ویرایش زبانی، درستی واژه های متن است که ویراستار موظف است با توجه به نوع نوشته، مخاطب و هدف نویسنده مناسبترین واژه را برگزیند. با توجه به اینکه واژه کوچکترین بستۀ معنایی و ابزار نویسنده برای انتقال مفاهیم است؛ لذا شناخت و کاربرد واژگان درست، یکی از رازهای نویسنده و ویراستار موفق است. از این رو، ویراستار باید به خوبی واژگان را بشناسد و گنجینۀ واژگانی بالایی را بر اثر مطالعه زیاد خویش فراهم آورده باشد تا بتواند به کمک وی آید و کاستیهای معنایی نوشتهاش را رفع کند (ذوالفقاری، ۱۳۹۰: ۱۶۱).
ذوالفقاری خطاهای واژگانی را در ۴ بخش میداند:
-
- کاربرد نادرست واژگان، تعابیر و الگوهای بیگانه؛
-
- کاربرد نادرست واژگان، تعابیر و اصلاحات فارسی؛
-
- تکرار زاید واژگان (حشو)؛
-
- عربی در فارسی (همان).
ویرایش محتوایی
یکی از انواع خدمات ویرایشی بر اساس نوع آن، ویرایش محتوایی است که متن را از لحاظ محتوایی و موارد علمی بررسی میکند. در این مرحله، ویراستار با آگاهی از گونه های نوشته و موضوع مورد نظر به بررسی و نقد و اصلاح متن از نظر محتوا میپردازد.
برخی از صاحبنظران چون سمیعی و دکتر امیر چناری، در تقسیمبندی انواع ویرایش، ویرایش ساختاری را همراه ویرایش محتوایی در نظر میگیرند و عدهای دیگر چون ذوالفقاری و نیکوبخت آن را در کنار ویرایش زبانی بررسی میکنند. دکتر امیر چناری موضوع ویرایش محتوایی ـ ساختاری را از ویرایش زبانی و فنی جدا میکند و بر این عقیده است که موضوع ویرایش محتوایی ـ ساختاری؛
-
- صحت و اهمیت اندیشه ها و مطالب اثر و
-
- انسجام و هماهنگی فصلها و بخشهای اثر از نظر کیفی و کمی است.
او برای ویراستار محتوایی ـ ساختاری ویژگیهایی را در نظر میگیرد؛ از جمله اینکه ویراستار در این نوع ویرایش باید متخصص و کارشناس ماهری در موضوع مورد نظر باشد؛ از مرجعشناسی و روش تحقیق در رشتۀ خود آگاهی کافی داشته باشد؛ همچنین ساختار نوشته های گوناگون را از جمله کتاب، مقاله، پایان نامه و … را به خوبی بشناسد. افزون بر این، باید از ویرایش فنی آگاهی نسبی داشته باشد و نشانه های ویرایشی را بشناسد (چناری، ۱۳۸۹: ۱۹۲). به این ترتیب، ویراستار در ویرایش محتوایی لازم است با آگاهی از ویرایش فنی و علایم نگارشی، محتوا و ساختار متن را با توجه به مخاطبان اثر بررسی کند.
شایان ذکر است در این نوع ویرایش، وظایف ویراستار به اعتبار نوع اثر متفاوت است؛ یعنی «در ویرایش محتوایی تألیف، ویراستار نوشته را از لحاظ محتوا بررسی میکند و دربارۀ کاستن از مطالب آن یا افزودن مطالبی بر آن، نظر میدهد، در صورت لزوم در سازمانبندی و عنوانها و نمودارها و نقشه ها تغییراتی میدهد و هرگاه مطالب نوشته از نظر علمی نادرست باشد، به اصلاح آن میپردازد؛ اما اگر نوشته ترجمه باشد، ویراستار آن را دقیق با متن اصلی مقابله میکند و اگر در ترجمه خطا یا نارسایی دیده شود یا تأثیر ساختار جمله های زبان اصلی در ترجمه وجود داشته باشد، آن را اصلاح میکند» (ارژنگ، ۱۳۹۰: ۱۴).
در کل، آنچه در ویرایش محتوایی ـ ساختاری انجام میشود، عبارتند از:
-
- حذف، کاهش یا تلخیص مطالب؛ ۲. جابهجایی و اصلاح مطالب؛ ۳. افزایش برخی نکات؛ ۴. بازبینی و تصحیح مطالب نادرست؛ ۵. ایجاد نظم و ترتیب و اسلوب.
سمیعی در ویرایش محتوایی نقل مطالب از متن به پانوشت یا تعلیقات و حواشی را به منظور پرهیز از گسستگی سخن لازم میداند. همچنین تقلیل شواهد و نقل قول زاید و درازگوییها؛ حذف مطالب غیرضروری و مطالب مبتذل و اظهار نظرهای سست و ضعیف، توضیح مطالب ضروری برای رفع ابهام، تعدیل اظهارنظرهای قطعی و دعویهای تأویل برانگیز و برقراری نظم و ترتیب در نوشته های آشفته را جزء وظایف مهم ویراستار محتوایی در نظر میگیرد (سمیعی، ۱۳۸۵: ۱۳۵ و ۱۳۶).
به این ترتیب، ویرایش محتوایی ـ ساختاری به منظور جبران کاستیها و رفع خطاهای محتوایی و ساختاری اثر صورت میگیرد و ویراستار باید با آشنایی با گونه های رایج زبانی و مقاصد و قالبهای متن ضعفهای نوشته را برطرف کند.
ویرایش به اعتبار حوزۀ محتوایی اثر
ذوالفقاری و سمیعی ویرایش را بر اساس حوزۀ محتوایی، به انواع مختلفی تقسیم میکنند:
ـ ویرایش اثر علمی ـ تحقیقی؛
ـ ویرایش اثر رسانهای ـ مطبوعاتی؛
ـ ویرایش اثر ذوقی ـ ادبی.
ویرایش اثر علمی ـ تحقیقی
ویرایش این آثار با توجه به نقش مواد پژوهشی، علمی و آموزشی اهمیت بسیاری دارد. در این نوع ویرایش، باید صحت مطالب نوشته شده و فرمولها، اصطلاحات و سوابق تحقیق و منابع استفاده شده، انسجام ساختاری و منطقی مطالب، خطاها و تناقضهای علمی متن بررسی شود و در صورت اشکال اصلاح شود.
سمیعی در این زمینه معتقد است، در کار تحقیقی شواهد پشتیبان دعویهای محقّق است؛ لذا برای بدیهیات یا آنچه مقبول مخاطبان است، شاهد آوردن لزومی ندارد و پرکردن اثر از شواهد و نقلقولهای زاید بیارزش است. همچنین، برای رعایت ایجاز، بهتر آن است قول، نقل به مضمون شود نه نقل به عبارت (سمیعی، ۱۳۸۵: ۱۴۱).
به این ترتیب، باید در متون علمی اعتدال را در بهکاربردن شواهد رعایت کرد. از موضوع بحث خارج نشد، بیان روشن و صریحی داشت، مطالب منطقی و بدون تناقض را به کار برد و در نهایت از منابع موثّق و معتبر استفاده کرد.
ویرایش اثر مطبوعاتی ـ رسانهای
این نوع ویرایش که شامل ویرایش انواع رسانه های مکتوب و برنامههای تلویزیونی میشود. نسبت به ویرایش آثار علمی و تحقیقی متفاوت است؛ زیرا در آثار مطبوعاتی محدودیت زمانی و مقتضیات ناشی از موقعیت سیاسی و اجتماعی تأثیر دارد. با توجه به اینکه مخاطب این آثار، عامۀ مردماند؛ از این رو شیوۀ بیان باید جذاب، ساده و روان باشد. این آثار نباید پیچیده و مبهم باشد. سمیعی بر این عقیده است که در آثار مطبوعاتی ـ رسانهای، به جای استدلال، از عرف و قیاس خطابی و حکمت عامیانه بهرهجویی میشود. زبان مطبوعاتی باید زنده، پرتحرک، شاداب، آزاد و رنگین و نمکین باشد و نوشتۀ مطبوعاتی شاهد بازاری است، لذا عفت کلام باید در آن حفظ شود (سمیعی، ۱۳۸۵: ۱۴۲ و ۱۴۱).
افزون بر این، نثر مطبوعات و رسانه ها به دلیل سرعت در انتقال رویدادها بسیار پرشتاب است که نویسنده در آن فرصت تأمل و اندیشیدن در ساختار و بهگزینی را ندارد. بنابراین، زبان رسانهای بیپروا و نااندیشیده است. نیکوبخت ویژگیهایی را برای این زبان که از پرانحرافترین گونۀ زبان معیار است، بیان میکند؛ از جمله اینکه این زبان، متأثر از بافت و ساختار زبانهای بیگانه است؛ واژهها و ترکیبها و استعارات غریب و ناروا در آن دیده میشود؛ به زبان گفتار بسیار نزدیک است و درجۀ پروردگی و دقت در آن بسیار کم است (نیکوبخت، ۱۳۸۹: ۲۶).
به این ترتیب، دقت در ویرایش این آثار به نسبت سرعت انتقال رویدادها کم است و سختگیریهای ویرایش آثار تحقیقی ـ علمی را ندارد؛ اما ویراستار این آثار، به دلیل مخاطبان آن که عامۀ مردم هستند، موظف است ابهامات و پیچیدگیها را رفع کند و زبان ساده و روشن را به کار گیرد.
ویرایش اثر ذوقی ـ ادبی
ویرایش در آثار ذوقی ـ ادبی به گونهای دیگر است؛ زیرا زبان این آثار برای نگارش مفاهیم عاطفی و خیالانگیز به کار میرود و مطابق ذوق نویسنده است. در این نوع آثار ویرایش فنی اهمیت بسیاری دارد؛ چرا که علایم نگارشی بسیاری از مفاهیم را در نوشته منعکس میکند. آنچه در این آثار به وفور دیده میشود، خروج از زبان معیار و فراهنجاری است؛ زیرا به گفتۀ فتوحی شاعر یا نویسنده با جابهجا کردن عناصر جمله و تغییر جایگاه معمول آنها ساخت عادی نحو زبان را به هم میریزد و سبک خود را میسازد. البته فراهنجاری تنها منحصر به ساخت نحوی نیست و در سطح آوایی، ساختی و معنایی رخ میدهد (فتوحی، ۱۳۹۰: ۴۴).
بنابراین، ویراستار این آثار باید سبک نویسنده را در نظر بگیرد و آنگاه خطاها و اشکالات زبانی و بیانی را اصلاح کند. سمیعی معتقد است، ویرایش در اثر ذوقی و تخیلی بیشتر جنبۀ مشورتی و تذکار دارد؛ در مورد شعر، اگر سنتی باشد، عدول شاعر از ضوابط و قواعد صوری فن شعر ـ وزن و قافیه ـ یا انتحال به اظهار نظر ویراستار میدان میدهد. در ادبیات داستانی و نمایشی، ویراستار فقط مجاز است که حذف یا تغییر و اصلاح را توصیه و خطاها و نابههنجاریهای زبانی و بیانی را گوشزد کند (سمیعی، ۱۳۸۵: ۱۴۲).
ویرایش به اعتبار نوع اثر
ـ ویرایش آثار ترجمهای؛
بخش دوم که همان متن اصلی کتاب است، بیشتر جنبهی روایی دارد و در بردارندهی حدود ششصد حدیث است و در هشتادوپنج باب به بررسی پنج سر فصل اصلی از دیدگاه اخبار تاریخی و روایاتصحیح مذهبی پرداخته که عبارتند از:
الف) بر شماری نمونه های نهان زیستی پیامبران.
ب ) داستانهای آنان که عمری طولانی یافتهاند.
پ) احادیث اهل بیت در مورد حضرت بقیه الله و غیبت ایشان.
ج) حکایت آنان که حضرت را به چشم خویش زیارت کردهاند.
د) توقیعات آن حضرت.[۱۷۵]
شیخ صدوق برخی از مطالب مربوط به بخش توقیعات را از متون کهن تر و گاه به نحو شفاهی از برخی مرتبطان با نواب اربعه نقل کرده است.[۱۷۶]
این کتاب با مقدمهی مولر ، خاورشناس آلمانی به زبان آلمانی در سال ( ۱۹۰۱ م ) به چاپ رسیده است و برخی آن را (( اکمال الدین و اتمام النعمه)) نیز خواندهاند.[۱۷۷]
۷- اعتقادات :
ابن شهر آشوب از این کتاب با نام ((الاعتقاد)) یاد کرده است.[۱۷۸] همان طورکه از عنوان کتاب برمیآید، در آن به بیان اعتقادات شیعه پرداخته شده است و صدوق تمامی اعتقادات شیعه را اعم از ضروریات و غیر ضروریات و مسائل مورد اتفاق و اختلاف بیان داشته است.[۱۷۹]
کتاب اعتقادات چهل و پنج باب دارد که شیخ آن را با هدف تکمیل بحثهای کتاب توحید خود اما به اختصار نگاشته است.[۱۸۰] شیخ آقا بزرگ تهرانی دربارهی کتاب اعتقادات میگوید: ((شیخ صدوق (ره) کتاب اعتقادات را در مجلس روز جمعه در دوازدهم شعبان سال (۳۶۸ هـ.ق) در نیشابور املاء فرمودند و سبب این تالیف آن بود که مشایخ حاضر در آن مجلس از ایشان در خواست کردند تا وصف مذهب تشیع دوازده امامی را برای آنها به طریق مختصر املاء کند و لذا صدوق در این کتاب همهی اعتقادات فرقهی ناجیه را از ضروریات و غیر ضروریات و وفاقیات و غیر وفاقیات ذکر کرده و در نظر داشته که بعداً شرح و تفسیری بر آن بنویسد. لیکن برای او میسر نمیگردد و لذا مرحوم شیخ مفید بر آن شرحی مینگارد.[۱۸۱] ))
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
کتاب اعتقادات به دلیل فشردگی مطالب به توضیح و تفسیر نیاز داشت. بدین سبب شیخ مفید شرحی بر آن نگاشت و در آن با برخی از عقاید شیخ صدوق مخالفت کرد. از همین رو کتابش به ((تصحیح الاعتقاد بصواب الانتقاد)) یا (شرح عقاید الصدوق) شهرت دارد[۱۸۲].
۸- مدینه العلم:
یکی از آثار مهم شیخ صدوق کتاب ((مدینه العلم)) است. این کتاب به گفتهی شیخ طوسی بزرگتر از کتاب ((من لا یحضره الفقیه)) است[۱۸۳] و به تعبیر ابن شهر آشوب دارای ده جلد بوده در حالی که ((من لا یحضره الفقیه )) چهار جلد میباشد.[۱۸۴]
این کتاب در زمان شهید اول (متوفی ۸۷۶ هـ.ق) و علامهحلی (متوفی ۷۲۶ ق) وجود داشته است. از کتاب ((ذکری)) تالیف شهید اول چنین استفاده میشود که نسخهای از این کتاب در نزد وی موجود بوده است.[۱۸۵]
شیخ حسین در کتاب درایهاش گفته است:
اصول و کتابهای زیر بنایی و معتبر شیعه پنج کتاب است: (( اصول کافی، مدینه العلم، من لا یحضره الفقیه، التهذیب و الاستبصار)).[۱۸۶] از این سخن پیداست که کتاب مذکور در اختیار وی بوده است و گویا در زمانی که تعصبات فرقهای به اوج خود رسید و آتشجنگ بین صفویه و حکومتعثمانی شعله ور شد جمع کثیری از طرفین کشته شدند و شخصیت کم نظیر عالم تشیع، شهید ثانی به تیغ تعصب به شهادت رسید و جو وحشت و ترور، مناطق شیعه نشین را در منطقهی شام (سوریه، فلسطین، لبنان) فرا گرفت. عدهای از بزرگان شیعه مجبور به ترکوطن و آوارگی شدند. از جمله پدر معظم شیخبهایی به همراه خانواده و قسمتی از لوازم منزل و کتابهایش از جبل عامل لبنان به ایران مهاجرت کردند و احتمالاً این کتاب نفیس در این ماجرا از بین رفته است.[۱۸۷]
در دوران متاخر سید بن طاووس، در کتاب ((فلاح السائل))[۱۸۸] احادیثی از مدینه العلم نقل کرده است.
میتوان حدس زد که اینکتاب مجموعهای شامل بخش عمدهای از تالیفات شیخ صدوق بوده و چون بیشتر احادیث آن به دیگر کتب منتقل شده، تلاشی برای تکثیر و حفظ آن نکردهاند و از همینرو رفته رفته متروک و نایابشده است. با این وجود از فقدان آن به میراث تشیع، لطمهایجدی وارد نشده است، زیرا اگر حاوی مطالبی افزون تر بر دیگر کتب وی بود، فقهای بزرگ و محدثان پیگیر و نستوهی چون شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، ابن شیخ (مفید ثانی)، عماد الدین طبری، شهیدین و علامه طبری، از کنار آن بی اعتنا نمیگذشتند.
در واقع مفقود شدن یا از بین رفتن فقط مختص مدینه العلم نیست؛ اصول چهارگانه شیعه نیز بعد از انتقال مطالب آن به کتب اربعه مهجور و مفقود شد.[۱۸۹]
ناگفته نماند که علامه مجلسی، مبلغ هنگفتی را برای بدست آوردن کتاب ((مدینه العلم)) هزینه کرد ولی موفق نشد و همچنین از متاخران نزدیک به عهد ما نیز، سید محمد باقر گیلانی اصفهانی، اموال بسیاری را صرف یافتن آن کرد که هرگز به نتیجهای نرسید.[۱۹۰]
۹- فضائل الشیعه
این کتاب چنانچه از نامش پیداست در صدد تبیین فضائل شیعیان اهل بیت و امتیازات آنان است. در اسناد کتاب شیخ صدوق تردیدی نیست و احادیث آن مستند و از طریق مشایخ صدوق از جمله پدر گرامیاش از معصومین(ع) نقلشده است. پیام نهایی احادیث این کتابآن است که شیعیان اهل بیت همانا ثابتان بر امامت اثنی عشر(ع) و معتقدانبه امامت و ولایت آنها در عصر غیبت مورد رحمت و مغفرت الهی و هدایتشدگان راستی هستند. اولینحدیث اینکتاب از ابن عمر است، بدین مضمون که: از پیامبر(ص) دربارهی علی(ع) پرسیدیم، سپس آن حضرت غضبناک شد و ضمن کلام نسبتاً مفصلی به ذکر فضایل و منزلت علی پرداخت. نسخههای خطی این کتاب در کتابخانهی آیت الله مرعشی نجفی، کتابخانهی مجلس شورای اسلامی و کتابخانهی دانشگاه تهران موجود است.
کتاب مشتمل بر ۴۵ حدیث است و بر اساس نسخههای موجود در کتابخانهی آیت الله مرعشی نجفی در قم توسط سید محمد باقر ابطحی اصفهانی، به تحقیق و تصحیح مؤسسهه الامام المهدی در سال ۱۴۱۰ هجری قمری منتشر شد.[۱۹۱]
۱۰- صفات الشیعه
این کتاب نیز یکیدیگر از آثار ارزشمند به جایمانده از شیخ صدوق و مشتمل بر۷۳ حدیث دربارهی صفات و خصائص و ویژگیهای شیعیان اهل بیت(ع)است. بنا بر روایات این کتاب، شیعیان اهل اجتهاد، وفا، امانت، زهد، عبادت نمازهای نوافل و فرائض (۵۱ رکعت در شبانه روز) اهل شب زنده داری، اهل روزه و زکات، محبت اهل بیت ع)، پرهیزکننده از گناهان، تسلیم در برابر اهلبیت، پیروی قول و فعل آنان و مخالفان دشمنان ایشان میباشند. مضامین کتاب و تأمل در اسناد آن جایتردید در منتصب بودن به شیخ صدوق را باقی نمیگذارد و اولین روایت این کتاب منقول از امام صادق (ع) است.[۱۹۲]
۱۱- علل الشرایع
در شمارش آثار حدیثی قم به مواردی برمیخوریم که عنوان اثر “کتاب العلل” است. متأسفانه در این زمینه جزء کتاب شیخ صدوق، به نظر میرسد آثار دیگری باقی نمانده باشد. این کتاب به منظور جمع آوری و تنظیم روایاتی تدوین گشته که متضمن بیان علتهای احکام شرعی و یا برخی موارد مربوط به سیرهی معصومین(ع) و اصول دین و آیات الهی و غیره میباشند. البته عللی که در روایات به خصوص برای احکام فرعی و فقهی ذکر شدهاند، علت تامه نیستند و در واقع حکمت یا جزئی از حکمت هستند لذا نمیتوان آنها را “تمام العلع”ر دانست و در همهی موارد و ازمنه حکم را دایر مدار آن کرد. این کتاب در دو جزء تدوین شده که جزء اول مشتمل بر ۲۶۲ باب و جزء دوم نیز مشتمل بر ۳۸۵ باب است.[۱۹۳]
فصل چهارم :
بررسی اوضاع سیاسی – مذهبی در دوران شیخ صدوق
۱-۴- اوضاع سیاسی و موضع گیری عباسیان در مواجهه با تشیع تا عصر شیخ صدوق:
حکومت خلفای عباسی از سال(۱۳۲ هـ.ق) هم زمان با دوران امامت امام جعفر صادق(ع) آغاز شد و تا (۶۵۶ هـ.ق) ادامه یافت. در این مدت قریب سی و هفت تن از بنی عباس به حکومت رسیدند و خود را خلیفهی رسول الله نامیدند و در واقع از این کلمهی مقدس به عنوان پوششی برای تسلط بر مردم و رسیدن به مطامع مادی و اغراض جاه طلبانهی خود استفاده میکردند.
آنها با ارتکاب اعمال ناشایست و گسترش انحرافات فکری، عقیدتی و اخلاقی، جامعهی مسلمین را از اسلام حقیقی دور نمودند و در ورارونه جلوه دادن دین الهی کوشیدند. چنانکه مورخین و محققین از شراب خواری، و عیش و نوش ها و فسق و فجورها و مجالس شب نشینی آنها، تاریخ ها نوشتند.
عباسیان نهایت ظلم و تعدی را نسبت به خاندان رسول روا داشتند و امامان شیعه، این تفسیر گران اسلام حقیقی را به تبعیدگاه ها و زندانهای طویل المدت سپردند و جامعه را از انوار هدایت آنان محروم کردند. حتی تعداد کثیری از فرزندان حضرت فاطمه(س) به دستور منصور خلیفهی عباسی به طور دسته جمعی بشهادت رسیدند و گروهی دیگر از دوستان اهل بیت به حبس ابد محکوم شدند و زیر شکنجه جان سپردند و حتی شش تن از امامان بزرگوار شیعه یعنی از امام ششم تا امام یازدهم همگی بدستور خلفای عباسی مسموم و به شهادت رسیدند.[۱۹۴] اما این به معنای انزوای شیعه از جامعهی اسلامی نبود.
به طورکلی روشن است که شیعیان در جامعهی اسلامی نقش چشمگیری داشتهاند. شیعیان در روند تاریخی خود مراحلی از پیکار و مبارزه را پشت سر گذاشته و در آن مراحل به انواع آزارها و بیدادها گرفتار آمدند. با اینهمهتوانستند مبارزاتی را نیز سازماندهی کنند کهگاه برخی از آنها تا مرز انقلاب پیشمیرفت. به عنوان مثال در دوران نخست خلافت عباسی میتوان به حرکت های شیعی زیر اشاره نمود:
۱) جنبش محمد نفس زکیه در مدینه سال (۱۴۵هـ.ق) در روزگار خلیفه منصور عباسی.[۱۹۵]
۲) جنبش ابراهیم برادر نفس زکیه در بصره سال (۱۴۵ هـ.ق) در روزگار خلیفه منصور عباسی.
۳) نهضت حسین بن علی در مدینه سال (۱۶۹ هـ.ق) در عهد خلیفه هادی.
۴) جنبش یحیی بن عبدالله در دیلم سال (۱۷۵ هـ.ق) در عهد هارون الرشید.
۵) جنبش ادریس پسر عبدالله در مغرب سال (۱۷۲ هـ.ق) در عهد رشید.
۶) جنبش محمد بن ابراهیم ابوالسرایا در کوفه سال (۱۹۹ هـ.ق) در عهد مامون.
۷) جنبش محمد پسر جعفر صادق (ع) در مکه سال (۲۰۰ هـ.ق) در عهد مامون.
۸) جنبش ابوعبدالله (برادر ابوالسرایا) در کوفه سال (۲۰۲ هـ.ق) در عهد مامون.
۹) قیام ابراهیم پسر موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب در عین سال (۲۵۰۰ هـ.ق) در عهد مامون.
۱۰) قیام عبدالرحمن احمد بن عبدالله بن محمد بن عمر بن علی بن ابی طالب در عین سال (۲۰۷ هـ.ق) در عهد مامون.
۱۱) قیام محمد بن قاسم بن عمر بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب در خراسان سال (۲۱۹ هـ.ق) در روزگار معتصم بالله و … .[۱۹۶]
اما مبارزات شیعیان به عین سطح معطوف شد. شیعیان علاوه بر تحرکات نظامی دست به کشمکش های فکری زدند و بهجای آهیختن شمشیر، بر اندیشه و زمان نیز تکیه داشتند. این مبارزهی ایدئولوژیکی، یکی از انواع کشمکش میان عباسیان با علویان محسوب میشد و ابزاری در دست جنبشهای شیعی بشمار میآمد تا بواسطهی آن از ابزارهای تبلیغاتی یا آماده سازی اندیشهها برای مشارکت در مبارزات موثر و جنبشهای مسلحانه بهره جویند.[۱۹۷]
سرانجام گسترش این کشمکشهای فکری سبب شد تا اشکال مختلفی را بتوان به وضوح در آن مشخص کرد. به عنوان مثال میتوان نهضت تدوین حدیث در عهد عباسی را متاثر از جنبشهای شیعی دانست، حتی امامان علوی نیز لازم دیدند در نهضت تدوین حدیث شرکت کنند که در صف مقدم آنان امام جعفر صادق (ع) قرار داشت که جز از اهل بیت خود روایت نکرده است اما دقت و امانت داری امام در روایت احادیث و اسناد آن، موجب قبول اهل سنت به احادیث روایت شده از طریق وی شد و با این کار دو جنبش برای تدوین و نقل احادیث تحت عناوین جنبش علوی و جنبش عباسی بر پا گشت.[۱۹۸]
با این همه نه جدال های فکری سبب میشد تا حرکتهای مسلحانه فرو نشیند و نه قیامهای مسلحانه پایان بخش مبارزات ایدئولوژیکی محسوب میشد. در واقع استمرار قیامهای شیعیان به عهد عباسیان بیعلت نبود، چراکه تقسیم شیعیان به فرقههاییچند و پراکندگی اینفرقهها در شهرهای مختلفسببمیشد تا هرگاه جنبشی که از سوی یک فرقهیشیعی رهبری میشد و ناکام میماند، فرق دیگر تشیع پرچم قیام دیگری را افراشته و دوش میکشیدند تا جنبشها، پیاپی تجدید گردد و تعدد فرق شیعه که برای خلافت عباسی خطر بشمار میآمد خلفا را ناگزیر میکرد تا فعالیت فرق تشیع را در بسیاری از سرزمینها تعقیب نمایند.
از سوی دیگر استمرار باب اجتهاد نیز بر استمرار قیامهای شیعی بیتاثیر نبود، زیرا شیعیان نه تنها در لاک انزوا نزیستند بلکه از راه اجتهاد به تحول و نوسازی روی آوردند. از نظر تاریخی اشکالی نداشت تا شیعیان بر فرقههایی تقسیم شوند و هر فرقهای هم اجتهاد کند و در مسیر نوسازی بکوشد.[۱۹۹] چرا که آنها در این باره به آیهی۱۲۳ در سورهی توبه استناد میکردند که میفرمود: ” یا ایها الذین آمنو قاتلو الذین یلونکم من الکفار و لیجدو افیکم غلظه و اعلمو ان الله مع المتقین”
اغتشاش
تزریق اغتشاش در صورت تشخیص اولیه
شکل۳-۱ سازوکار کلی انواع روشهای محلی آشکارسازی جزیره الف: غیرفعال، ب: فعال و ج: ترکیبی
۳-۲- روشهای محلی آشکارسازی حالت جزیرهای
همانطور که بیان شد، در روشهای محلی با تحلیل اطلاعات موجود در محلDG وقوع حالت جزیرهای تشخیص داده میشود. در روشهایی که استفاده از این اطلاعات بدون اعمال اغتشاش به سیستم باشد، روشهای غیرفعال نامیده میشوند. در صورتی که استفاده از اطلاعات محلی همراه با اعمال اغتشاش به سیستم توزیع باشد، به آنها روشهای فعال گفته میشود. در برخی روشها، با بهره گرفتن از پارامترهای روش فعال، تشخیص اولیهای احتمال جزیرهای شدن سیستم بررسی میشده ودر صورت بروز این حالت، اغتشاش به سیستم اعمال و اطلاعات محلی مورد ارزیابی قرار میگیرند. این روشها، روشهای ترکیبی نامیده میشوند. در بخشهای بعد به معرفی انواع روشهای محلی آشکارسازی حالت جزیرهای پرداخته خواهد شد. شکل ۳-۱ سازوکار کلی انواع روشهای محلی به را نشان میدهد.
۳-۲-۱-روشهای غیرفعال
روشهای غیرفعال از این واقعیت بهره میبرند که وقتی جزیره شکل میگیرد، برخی از پارامترهای مهم از جمله ولتاژ، جریان، فرکانس اعوجاج هارمونیکی تغییر پیدا میکنند. نظارت بر تغییرات این پارامترها میتواند به آشکارسازی حالت جزیرهای منجر شود. مشکل مهم در این دسته از روشها، تعریف مقادیر مناسب آستانه برای جداکردن رخداد جزیرهای از بقیه رخدادها است. این روش در سیستمهایی که تولید و مصرف تفاوت زیادی با هم دارند، بسیار کارآمد هستند؛ اما در شرایطی که توازن مناسبی بین بار وتولید برقرار باشد ممکن است با مشکل روبرو شوند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳-۲-۱-۱ استفاده از فرکانس، ولتاژ و فاز ولتاژ
حفاظت DG در برابر تغییرات ولتاژ و فرکانس، جدای از حفاظت ضدجزیرهای در نقطهی اتصال DG با شبکه وجود دارد؛ اما این حفاظت عملاً در برابر جزیرهای شدن نیز از DG حفاظت میکند. در سیستمهایی با منابع DG گردان، عدم تعادل بین تولید و مصرف توان اکتیو و راکتیو در سیستم قدرت به ترتیب منجر به خارج شدن فرکانس و ولتاژ شبکه از مقادیر نامی خود میشود. در سیستمهای شامل منابع اینورتری، عدم تعادل در توان اکتیو، ولتاژ شبکه را تحت تاثیر قرار خواهد داد. همواره در یک سیستم توزیع DG، احتمال اینکه قسمتی از بار را شبکهی اصلی تامین کند بالا بوده و با قطع شدن شبکهی اصلی، بین تولید و مصرف عدم تعادل وجود خواهد داشت. این عدم تعادل منجر به خارج شدن فرکانس یا ولتاژ از محدوده مجاز شده و رلههای افت ولتاژ (یا افزایش ولتاژ) یا افت فرکانس (یا افزایش فرکانس)، DG را از شبکه جدا خواهد کرد ]۴۶[.
(۳-۱) ΔP = –
(۳-۲) Δf = (1 – )
در روابط فوق، D ثابت میرایی و H ثابت لختی آن است. در اینجا مناسب است به این نکته در قالب چند رابطه اشاره شود که تغییرات فرکانس، ولتاژ و فاز ولتاژ تماماً با توانهای اکتیو و راکتیو در ارتباط هستند]۴۰[.
(۳-۳) P + j Q =
(۳-۴) P = sinθ
(۳-۵) Q = (Vt cos θ – Ef)
که در آنها Ef و Vt به ترتیب مقادیر داخلی منبع DG و ولتاژ شبکه، Xf مجموع راکتانس داخلی منبع DG و خطوط و P و Q به ترتیب توانهای اکتیو و راکتیو خروجی DG هستند. مطابق روابط فوق، با فرض اینکه راکتانس با فرکانس تغییر نکند، تغییر در توان اکتیو موجب تغییرات در فاز و فرکانس وتغییر در توان راکتیو منجر به تغییرات در اندازهی ولتاژ میشود. با توجه به این نکته، پارامتر دیگری که میتواند برای تشخیص حالت جزیرهای استفاده گردد، تغییر ناگهانی در زاویهی فاز ولتاژ است. مسئلهی مهم در اینجا تعریف یک محدودهی مجاز مناسب برای رلههاست که ضمن عدم عملکرد اشتباه رله، جزیره هم به خوبی شناسایی شود. این حفاظت به تنهایی کافی نبوده و اگر با روشهای فعال اغتشاش همراه گردد، میتواند آن را تکمیل نماید.
با کمک روابط، وابستگی فاز ولتاژ نشان داده شد. پس از جدا شدن شبکهی اصلی که قسمتی از بار را تامین مینمود، تامین تمام بار بر عهدهی DG خواهد افتاد. این امر منجر خواهد شد که فاز ولتاژ به یکباره تغییر کند. در منابع اینورتری که فرکانس به وسیلهی سیستم کنترل، ثابت نگه داشته میشود، استفاده از این روش موثر نیست.
به هر حال اگر به دلیل بیشتر بودن بار از تولید توان اکتیو، پس از قطع شبکهی اصلی DG ملزم شود توان اکتیو بیشتری تولید کند، این امر منجر به تغییر فاز ولتاژ خواهد شد. این مسئله در مورد کم بودن تولید توان راکتیو، DG را ملزم میکند که توان راکتیو بیشتری تولید کند که سبب کاهش ولتاژ میشود. از این دو واقعیت میتوان جهت تشخیص حالت جزیرهای استفاده کرد. برای تعیین میزان تغییر فاز ولتاژ، فواصل زمانی گذرا از نقطهی صفر ولتاژ محاسبه میشوند. اگر زمان محاسبه شده از مقدار نامی مربوطه (۲۰ میلی ثانیه در شبکهی ۵۰ هرتز) بیشتر یا کمتر شود عملیات حفاظتی خاصی باید انجام گیرد. ذکر این نکته هم لازم است که برخی رخدادهای دیگر شبکه مانند اتصال کوتاه و تغییر ناگهانی در امپدانس قسمتی از شبکه نیز موجب تغییر ناگهانی فاز ولتاژ میشوند ]۴۷و۴۸[.
۳-۲-۱-۲- نرخ تغییر فرکانس (ROCOF)[33]
پارامتر دیگری که در تشخیص حالت جزیرهای میتواند استفاده شود، ن
رخ تغییر فرکانس است. در این روش مقدار تغییر فرکانس fΔ مورد استفاده قرار نمیگیرد بلکه از نرخ تغییر آن یعنی استفاده میشود. اگر این مقدار از آستانهای بالاتر رود، DG از شبکه جدا خواهد شد. معمولاً محدودهی مقادیری که به عنوان آستانه در نظر میگیرند از ۱/۰. تا ۲/۱ Hz/s متغیر است ]۴۹[. این مقادیر باید با توجه به تغییرات فرکانس ژنراتور در هنگام راهاندازی انتخاب شود تا از قطع بیمورد ژنراتور جلوگیری گردد.
برای مثال میتوان سیستم نمونهی شکل ۳-۲ را در نطر گرفت. در این سیستم تحت شرایط اتصال به شبکهی سراسری، قسمتی از بار به وسیلهی شبکهی اصلی تامین میشده و پس از جزیرهای شدن سیستم، تامین تمامی بار بر عهدهی DG خواهد بود. در این سیستم توازن بین تولید و مصرف وجود نداشته و به دلیل کمتر بودن تولید از مصرف، فرکانس در حال افت بوده و نرخ تغییرات فرکانس مقادیر منفی بزرگی را نشان میدهد.
شکل ۳-۲: سیستم توزیع نمونه
۳-۲-۱-۳- نرخ تغییر ولتاژ
در سیستم توزیع، به دلیل اتصال به شبکهی سراسری، تغییرات ولتاژ به آرامی صورت میپذیرد. همانطور که بیان شد، در شبکههای شامل منابع تولیدی گردان، در صورت قطع شبکهی اصلی و عدم توازن بین توان راکتیو تولیدی و مصرفی، اندازهی ولتاژی به صورت ناگهانی تغییر خواهد داشت. در شبکههای شامل منبع اینورتری، عدم توازن در توان اکتیو تولیدی و مصرفی منجر به تغییرات ولتاژ خواهد گردید. به همین دلیل نرخ تغییر ولتاژ میتواند به عنوان پارامتری در آشکارسازی حالت جزیرهای مورد استفاده قرار گیرد. میزان دقت این روش به حساسیت شبکه به رخدادها در زمانی که به شبکهی اصلی متصل است، بستگی دارد. در]۵۰[ نرخ تغییر ولتاژ و تغییر ضریب توان به عنوان پارامترهای تشخیص حالت جزیرهای استفاده شدهاند. همچنین، ذکر شده است که این دو پارامتر به تنهایی برای تشخیص حالت جزیرهای به اندازهی کافی مناسب نیستند؛ اما بکارگیری توام آنها نتایج خوبی را در بر دارد. در این روش اگر توان راکتیو تولیدی از توان مصرفی شبکه کمتر باشد، ولتاژ افت شدیدی داشته و نرخ تغییرات آن نیز بسیار وسیع است. پس از گذشت چند ثانیه سیستم تحریک ژنراتور با جبران کمبود توان راکتیو، ولتاژ را به مقدار نامی خود میرساند.
۳-۲-۱-۴- اعوجاج هارمونیکی کل ولتاژ و جریان
در یک شبکهی قدرت ایدهآل، انتظار بر آن است که امواج ولتاژ و جریان دارای مؤلفه اصلی و سینوسی خالص باشند. اما در یک شبکهی قدرت واقعی اینگونه نبوده و همواره ولتاژ و جریان حاوی هارمونیکهای بالاتر مانند هارمونیکهای مرتبه ۳ و ۵ هستند که این امر به قدرت و بزرگی شبکه وابسته است. در یک شبکهی گسترده و قویتر، هارمونیک کمتری حضور دارد. مواردی که در شبکهی قدرت هارمونیک ایجاد میکنند، منابع اینورتری تولید توان، منابع تغذیهی سوئیچینگ، کلیدزنی، وسایل غیرخطی مانند ترانسفورماتورهای اشباع شده و راهاندازی موتورها هستند. هرگاه میزان هارمونیک در شکل موج ولتاژ و جریان از حدی بیشتر شود میتواند نشاندهنده ضعیف شدن سیستم و یا به عبارتی جزیرهای شدن سیستم توزیع باشد؛ زیرا در این حالت این موارد تأثیر بیشتری بر شبکه خواهند داشت. اعواج هارمونیکی کل x(t) از رابطه (۳-۶) بهدست میآید.
(۳-۶) = TH
که در آن (t)ظxh هارمونیک hام در لحظهیt و (t) x1 مؤلفهی اصلی x در لحظهیt است. از اعوجاج هارمونیکی کل جریان و عدم تعادل ولتاژ در [۵۱] یک روش مناسب برای آشکارسازی حالت جزیرهای در منابع اینوتری نشان داده شده است. مشکلی که در روشهای هارمونیکی وجود دارد آن است که در شرایط اتصال شبکهی اصلی، مقدار هارمونیک بسیار پایین و اندازهگیری آن مشکل خواهد بود.
۳-۲-۱-۵-نرخ تغییر توان اکتیو خروجی DG
نرخ تغییر توان یکی دیگر از پارامترهای آشکارسازی حالت جزیرهای بهشمار میآید. این پارامتر نیز در منابع اینورتری به دلیل اینکه توان به صورت مستقل به وسیله سیستم کنترل ثابت نگاه داشته میشود، نمیتواند مورد استفاده قرار گیرد. در [۵۲] نشان داده شده است که استفاده از این پارامتر در تشخیص جزیره میتواند مؤثر باشد. در حالتی که DG به شبکهی اصلی متصل است، تغییرات توان خروجیDG به آرامی صورت میپذیرد؛ اما هنگامی که شبکهی اصلی جدا شود به خاطر عدم توازن، توان خروجی DG ممکن است به یکباره تغییر کند. با توجه به این شرایط، اگر نرخ تغییر توان از مقداری فراتر رود میتواند نشاندهندهی حالت جزیرهای باشد.
در شبکهی نمونه شکل ۳-۲، عدم توازن قابل تأملی بین تولید و مصرف وجود دارد وتمامی پارامترهای روشهای غیرفعال تغییرات وسیعی از خود نشان میدهند و این امر به تشخیص سریع و دقیق جزیره منجر خواهد شد؛ اما در مواردی که توازن بالایی در تولید و مصرف وجود داشته باشد، این پارامترها تغییرات بسیار کمی از خود نشان داده و فرایند آشکارسازی را دچار اختلال مینمایند. هدف از ارائه روشهای فعال آشکارسازی، غلبه بر این مشکل در روشهای فعال است که در ادامه به معرفی آن ها خواهیم پرداخت.
۳-۲-۲-انواع روشهای فعال
در روشهای فعال آشکارسازی حالت جزیرهای، به صورت عمدی اغتشاشی کوچک به شبکه اعمال شده و در صورت جزیرهای بودن شبکه، پارامترهای سیستم تغییرات بسیار وسیعتری خواهند داشت. حتی در حالتی که
فیدر به شبکهی اصلی متصل باشد اثرات این اغتشاشات کوچک، قابل توجه است. یکی از اغتشاشات عمدی که میتوان به شبکه اعمال کرد، ایجاد نوسانات ولتاژ از طریق تغییرات کوچک در مقدار مرجع تنظیم کنندهی خودکار ولتاژ[۳۴] (AVR) واحد DG است. برای فیدری که از شبکهی اصلی جدا است اثرات AVR بسیار بیشتر از فیدری است که به شبکهی اصلی متصل است. اعمال پیوستهی اغتشاش به شبکه، مشکلات کیفیت توان ایجاد میکند که این از معایب این دسته روشهاست. روشهای فعال قادر هستند حتی در شرایطی که تولید و مصرف با هم برابر هستند حالت جزیرهای را شناسایی کنند. با این حال، تولید اغتشاش اندکی زمانبر بوده که در نتیجه این روشها از روشهای غیرفعال کندتر هستند. در ادامه به معرفی برخی از روشهای فعال خواهیم پرداخت.
۳-۲-۲-۱-اندازهگیری امپدانس
پایهی روش آشکارسازی حالت جزیرهای براساس اندازهگیری امپدانس، مبتنی بر آن است که امپدانس شبکه اصلی بسیار کوچکتراز امپدانس بار وDG است. بنابراین امپدانس اندازهگیری شده در پایانهی DG در حالت جزیرهای بسیار بیشتر از حالتی است که شبکه اصلی متصل به سیستم توزیع باشد. در نتیجه در صورت فراتر رفتن امپدانس اندازهگیری شده در پایانهی DG از یک آستانهی از پیش تعیین شده، نشاندهندهی وقوع حالت جزیرهای خواهد بود. اما مسئلهی مهم در این روش چگونگی اندازهگیری امپدانس دریک سیستم در حال کار است. در تمامی روشهای اندازهگیری امپدانس، مسئله کیفیت توان مورد توجه بوده و روشهایی قابل استفاده هستند که کیفیت توان سیستم را کمتر تحت شعاع قرار دهند. از انواع روشهایی که برای اندازهگیری امپدانس شبکه مورد استفاده قرار میگیرد میتوان به روش پاسخ ضربه و روش تزریق پیوستهی نویز اشاره کرد. برای بهدست آوردن پاسخ ضربه از کلیدزنی خازن و کلیدهای قدرت استفاده میشود. اغتشاش ایجاد شده باید به اندازهای بزرگ باشد که به غیر از توان مصرفی بار، به وسیلهیCT و PTها اندازهگیری شوند [۴۱]. به دلیل مسائل کیفیت توان از این روشها برای آشکارسازی حالت جزیرهای در شبکههایی با حضور تعداد زیاد DG نمیتوان استفاده کرد. در روش تزریق پیوستهی نویز از مبدلها برای تزریق اغتشاش استفاده میشود. سهولت در برنامهریزی نرمافزاری برای کلیدزنی به شکلی که به طیف فرکانسی مورد نظر خود برسیم از مزایای این روش است. امروزه تزریق مؤلفهی منفی برای تشخیص حالت جزیرهای در این دسته روشها بسیار کارآمد نشان داده شده است [۵۳].
۳-۲-۲-۲-تغییر توان اکتیو خروجی DG
حساسیت سیستم توزیع به تغییرات توان در حالت جزیرهای بسیار بیشتر از حالتی است که به شبکه اصلی متصل باشد. در ژنراتورهای سنکرون عدم تعادل بین بار و تولید سبب تغییر در فرکانس میشود. در منابع اینورتری که فرکانس به وسیلهی سیستم کنترل ثابت نگاه داشته میشود، تغییر در توان اکتیو بر روی ولتاژ نقطه اتصالDG وشبکه تأثیر مستقیم میگذارد. در حالت جزیرهای طبق رابطه (۳-۷) توان تولیدی DG ومصرفی بار با هم برابر هستند.
(۳-۷) VLL= PDG = Pload =
(۳-۸)
(۳-۹) LL =
که در روابط فوق،PDG توان تولیدیDG و Pload توان مصرفی بار، R بخش حقیقی امپدانس بار و وLL به ترتیب میزان تغییرات در خروجی توانDG و میزان تغییر در ولتاژ محل اتصال DG شبکه هستند. همانطور که در رابطهی (۳-۹) دیده میشود، در صورت تغییر توان تولیدیDG ولتاژمحل اتصال تغییر خواهد کرد. برای اینکه اندازه معادلLL باشد و ولتاژ را وارد ناحیهی غیر مجاز کند نیاز بهpDG قابل توجهی داریم که ممکن است این اندازه افزایش توان برای DG ممکن نباشد. همچنین مقدار توان را میتوان کاهش داد که در این روش ممکن است در حالت اتصال به شبکه سراسری با خطای اتصالکوتاه اشتباه شده و تولید فلیکر[۳۵] نماید. در شبکههایی که چندDG حضور دارند باید تغییر توان در تمام آنها همزمان باشد که این روش در چنین شبکههایی غیرعملی خواهد بود [۵۴].
۳-۲-۲-۳-تغییر در مرجع توان راکتیو خروجی DG
همانند وابستگی بین ولتاژ و توان اکتیو در منابع اینورتری توان، از وابستگی بین توان راکتیو و فرکانس نیز میتوان برای آشکارسازی حالت جزیرهای استفاده کرد. پس از جزیرهای شدن سیستم توزیع، تأمین تمامی توان راکتیو بار بر عهدهی DG خواهد بود. بنابراین پس از وقوع جزیره طبق رابطهی (۳-۱۰) توان راکتیوDG و بار با هم برابر خواهد بود
(۳-۱۰) = Qdg = Qload = v2 (
(۳-۱۱)
(۳-۱۲)= )
با توجه به رابطهی (۳-۱۲) تغییرات فرکانس را میتوان با توجه به تغییرات راکتیو خروجیDG توجیه کرد و علامت منفی نشاندهندهی آن است که در صورت بالاتر بودن راکتیو مصرفی بار از تولید DG (0<) فرکانس شبکه در حالت جزیرهای افت خواهد داشت و بالعکس با نظارت دائم فرکانس، در نقطهی اتصالDG و شبکه، آشکارسازی جزیره امکانپذیر خواهد بود. همچنین برای سرعت بخشیدن به خروج فرکانس از ناحیهی مجاز، میتوان به مرجع توان راکتیو خروجی مبدل با توجه به رابطه (۳-۱۳) به اندازه فیدبک مثبت افزود.
(۳-۱۳)
فیدبک مثبت در هنگام عدم اتصالDG به شبکه سراسری، فرکانس را با سرعت بالایی از ناحیه مجاز دور کرده و سبب میشود حفاظت افت/ا
فزایش فرکانس، DG را به سرعت قطع کند. لازم به ذکر است، ارتباط توان راکتیو و فرکانس تنها در شبکههایی که به وسیله منابع اینورتری تغذیه میشوند صادق است. در شبکههایی که منابع سنکرون نیز حضور دارند، فرکانس، ثابت نگاه داشته شده و عدم تعادل توان راکتیو با تغییر در سیستم تحریک ژنراتور بدون ایجاد تغییر در ولتاژ و فرکانس ماندگار جبران میگردد [۵۴].
۳-۲-۲-۴- انحراف فرکانس فعال[۳۶]AFD))
روش AFD به وسیلهی تغییر در شکل موج جریان خروجی اینورتر عمل میکند. همانطور که در شکل۳-۶ نشان داده شده است. در جریان خروجی اینورتر زمان مردهای تا قبل از رسیدن شکل موج ولتاژ به نفطه صفر، لحاظ میشود. در هنگام جزیرهای شدن سیستم، فرکانس ولتاژدر نقطهی اتصالDG و شبکه از فرکانس جریان خروجی DG تبعیت کرده وسبب میشود فرکانس به ناحیه غیرمجاز منحرف و DG به وسیلهی حفاظت افت/افزایش فرکانس قطع شود[۵۴]. فرکانس در هنگام جزیرهای شدن سیستم به مقدار =’ f تغییر پیدا میکند.
در رابطه(۳-۱۴) نشان داده شده که اندازهی اختلاف فاز به درصد برش[۳۷]cf و میزان زمان مرده td وابسته است. همانطور که در شکل ۳-۳ نیز مشخص است، ایجاد زمان مرده در شکل موج جریان، اختلاف فازی برابرd بین ولتاژ و جریان ایجاد میکند.
منبع: داده های پژوهش
تحلیل جدول (۴-۶)
-
- متغیر کنترل خروجی با توجه به نتیجه آزمون کلموگروف- اسمیرنف دارای توزیع نرمال نمی باشد چون سطح معنیداری به دست آمده از این آزمون برابر ۰۴۲/۰ بوده و این مقدار کوچکتر از ۰۵/۰ میباشد. ولی چون حجم نمونه برابر ۱۸۰ بوده و بیشتر از ۳۰ میباشد؛ طبق قضیه حد مرکزی نیز توزیع این متغیر نرمال است.
-
- متغیر کنترل فعالیت با توجه به نتیجه آزمون کلموگروف- اسمیرنف دارای توزیع نرمال نمی باشد چون سطح معنیداری به دست آمده از این آزمون برابر ۰۰۰/۰ بوده و این مقدار کمتر از ۰۵/۰ میباشد. ولی چون حجم نمونه برابر ۱۸۰ بوده و بیشتر از ۳۰ میباشد؛ طبق قضیه حد مرکزی توزیع این متغیر نرمال است.
-
- متغیر کنترل ظرفیت با توجه به نتیجه آزمون کلموگروف- اسمیرنف دارای توزیع نرمال نمی باشد چون سطح معنیداری به دست آمده از این آزمون برابر ۰۰۹/۰ بوده و این مقدار کمتر از ۰۵/۰ میباشد. ولی چون حجم نمونه برابر ۱۸۰ بوده و بیشتر از ۳۰ میباشد؛ طبق قضیه حد مرکزی نیز، توزیع این متغیر نرمال است.
-
- متغیر گرایش کارآفرینانه با توجه به نتیجه آزمون کلموگروف- اسمیرنف دارای توزیع نرمال میباشد چون سطح معنیداری به دست آمده از این آزمون برابر ۱۷/۰ بوده و این مقدار بزرگتر از ۰۵/۰ میباشد. از طرفی چون حجم نمونه برابر ۱۸۰ بوده و بیشتر از ۳۰ میباشد؛ طبق قضیه حد مرکزی نیز، توزیع این متغیر نرمال است.
-
- متغیر مشتری مداری با توجه به نتیجه آزمون کلموگروف- اسمیرنف دارای توزیع نرمال میباشد چون سطح معنیداری به دست آمده از این آزمون برابر ۱۷/۰ بوده و این مقدار بزرگتر از ۰۵/۰ میباشد. از طرفی چون حجم نمونه برابر ۱۸۰ بوده و بیشتر از ۳۰ میباشد؛ طبق قضیه حد مرکزی نیز، توزیع این متغیر نرمال است.
-
- متغیر جذابیت بازار با توجه به نتیجه آزمون کلموگروف- اسمیرنف دارای توزیع نرمال میباشد چون سطح معنیداری به دست آمده از این آزمون برابر ۰۵۲/۰ بوده و این مقدار بزرگتر از ۰۵/۰ میباشد. از طرفی چون حجم نمونه برابر ۱۸۰ بوده و بیشتر از ۳۰ میباشد؛ طبق قضیه حد مرکزی نیز، توزیع این متغیر نرمال است.
۴-۳-۲ محاسبه همبستگی بین متغیرهای تحقیق
برای محاسبه همبستگی بین کلیه متغیرهای تحقیق به دلیل نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد.
ضریب همبستگی شدت رابطه و همچنین نوع رابطه (مستقیم یا معکوس) را نشان میدهد. این ضریب بین ۱ تا ۱- میباشد و درصورت عدم وجود رابطه بین دو متغیر برابر صفر میباشد. این آزمون با توجه به فرضیات زیر به بررسی ارتباط بین دو متغیر می پردازد.
فرض (H0): همبستگی معنیدار بین دو متغیر وجود ندارد.
فرض (H1): همبستگی معنیدار بین دو متغیر وجود دارد.
نحوه داوری در مورد وجود یا عدم وجود ارتباط براساس سطح معنیداری بهدست آمده صورت میپذیرد. بدین ترتیب که اگر sig آزمون کوچکتراز ۰۵/۰ باشد فرض H0رد شده و بین دو متغیر ارتباط معنیداری وجود دارد.
جدول (۴-۷). نحوه داوری میزان عددی ضریب همبستگی
مقدار
نحوه داوری
۲۵/۰- ۰
همبستگی مستقیم- ضعیف
۵/۰- ۲۵/۰
همبستگی مستقیم – نسبتا قوی
۷۵/۰- ۵/۰
همبستگی مستقیم- شدید
۱- ۷۵/۰
همبستگی مستقیم- بسیار شدید
۰
همبستگی وجود ندارد
۲۵/۰- – ۰
همبستگی معکوس – ضعیف