این تحقیق قصد دارد به بیان جایگاه روایات صحابه و تابعان، در نظر و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله معرفت پرداخته و نقشی را که این روایات در تفسیر علامه و آیت الله معرفت ایفا می کند، آشکار سازد.
۱-۱-۲٫ اهمیت و دلیل انتخاب موضوع
به دلیل ناشناخته بودن جنبه های روایی در تفسیر اثری آیت الله معرفت و نگاه متفاوت ایشان به اقوال صحابه وتابعان، همچنین روش تفسیری علامه در المیزان و دیدگاه خاص ایشان به روایات تفسیری، شناخت جایگاه و نقش روایات صحابه و تابعان در این دو تفسیر، مهم و ضروری به نظر می آید.
آنچه این موضوع را با اهمیت تر می نماید، تفاوتی است که در دیدگاه نظری علامه طباطبایی و آیت الله معرفت، نسبت به استفاده از روایات تفسیری، مشاهده می شود.
این مطلب، در مورد اقوالی که از صحابه و تابعان، نقل گردیده، اهمیت بیشتری پیدا می کند؛ چراکه بر طبق دیدگاه علامه طباطبایی، حتی خبر واحدی که از معصوم علیه السلام نقل شده– چنانچه اثری شرعی بر آن مترتب نباشد- فاقد حجّیت می باشد.
۱-۱-۳٫ پیشینه پژوهش
با بررسی پژوهش ها، پایان نامه ها و مقالات علمی مرتبط، می توان گفت، تاکنون، در این موضوع، پژوهشی به شکل مستقل صورت نگرفته است.
اما، پیرامون نقش حدیث و شناخت جنبه های روایی تفسیر المیزان، کتابی با عنوان علامه طباطبایی و حدیث توسط خانم شادی نفیسی، نگاشته شده است. این پژوهش، جایگاه حدیث در تفسیر المیزان را به دقت، مورد بررسی قرار داده، ولی در باب دیدگاه و عملکرد علامه نسبت به «اقوال صحابه و تابعان»، به صورت تفصیلی نپرداخته است.
مقاله ســبکی نوین در تفسیر روایی نوشــته آقای رضایی اصفهانی نیز، به روش تفسیری آیت الله معرفت، پرداخته و جایگاه صحابه و تابعان در آن را مدنظر قرار نداده است.
۱-۱-۴٫ روش تحقیق و بررسی موضوع
روش تحقیق به تناسب موضوع، کتابخانهاى بوده و نوع اندیشه ورزی در آن را می توان از طرفی توصیفی دانست؛ چرا که در این پژوهش، نظریه و عملکرد دو مفسر، توصیف شده است. از طرفی دیگر، تطبیقی است؛ زیرا به مقایسه میان این دو عملکرد، پرداخته است.
در مرحله اول تحقیق، روایات موقوف صحابه و تابعان، از دو تفسیر به طور جداگانه جمع آوری شد.
سپس، روایات به اعتبار اجتهادی یا غیر اجتهادی بودن آن، به دو دسته تقسیم گردید: اول، روایاتی که صحابی یا تابعی در آن، به بیان تفسیر آیه، نظریه مرتبط با آن یا قاعده ای تفسیری، پرداخته بود، ذیل عنوان آرای تفسیری، گنجانده شد. دوم، روایاتی که صحابی یا تابعی به بیان سبب نزول آیه پرداخته بود که تحت همین عنوان، جمع آوری گشت. در همین مرحله، دسته ای از روایات مهم جعلی، به نام اسرائیلیات در میان دو دسته فوق، یافت شد، که تحت همین عنوان، نامگذاری شد.
در مرحله بعد، ضمن اینکه سعی شد، مبانی نظری هر یک از دو مفسر از لا به لای آثارشان، استخراج شود، نقد و تحلیل دو مفسر، ذیل هر یک از روایات، مورد بررسی قرار گرفته و معیارهای سنجش، طبقه بندی گشت.
در پایان، تطبیق و مقایسه ای کلی میان عملکرد دو مفسر انجام گرفت.
۱-۱-۵٫ اهداف پژوهش
بر این اساس، هدف اصلی این تحقیق، شفاف نمودن جایگاه قول صحابی و تابعی در دیدگاه و نقش آن در عملکرد علامه طباطبایی و آیت الله معرفت می باشد.
بدین منظور، در گام اول، باید مشخص شود، علامه و آیت الله معرفت، در مقام بیان دیدگاه خود، روایت صحابی و تابعی را در چه درجه از اهمیت، می دانند و در گام دوم، عملکردشان، در برخورد با روایات صحابه و تابعان، به گونه ای که به آن اعتقاد دارند، می باشد یا به صورتی متفاوت عمل نموده اند.
۱-۱-۶٫ پرسش های پژوهش
از همین بیان، می توان گفت، این پژوهش، در درجه اول، در صدد پاسخ گویی به این پرسش است که: اعتباربخشی به روایات صحابه و تابعان توسط علامه و آیت الله معرفت تا چه حدی می باشد؟
در درجه دوم، در صدد پاسخگویی به این پرسش هاست:
الف) دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله معرفت، در خصوص اعتبار حدیث و خبر واحد در تفسیر چیست؟
ب) نظر این دو مفسر، پیرامون ارزش و اهمیت روایات صحابه وتابعان در تفسیر، چیست؟
ج) عملکرد این دو بزرگوار، پیرامون استفاده از روایات صحابه و تابعان در تفسیر، در چه حدی می باشد؟
د) چه معیارهایی باعث شده تا از اقوال صحابه و تابعان، در تفسیر خود بهره جویند؟
هـ) در ارزش گذاری روایات صحابه و تابعان، به روایات کدامیک از آنان بیشتر اعتماد می شود؟
۱-۱-۷٫ فرضیه های پژوهش
فرضیه های این پژوهش را با توجه به سوالات اصلی و فرعی آن، می توان این گونه ارائه نمود:
الف) علامه و آیت الله معرفت، در اعتباربخشی به روایات صحابه و تابعان، هم در مقام نظر و هم در مقام عمل، به صورت کاملاً متفاوت عمل نموده اند.
ب) علامه طباطبایی، خبر واحد را در تفسیر، به عنوان یک مؤید می پذیرد و آیت الله معرفت به روایات تفسیری بیش از این اهمیت می دهد.
ج) آیت الله معرفت، برای اقوال صحابه و تابعان، ارزش و اهمیتی بیش از علامه، قائل است.
د) در این تفاسیر، صحابه- به دلیل نزدیک تر بودنشان به زمان پیامبرصلی الله علیه و آله- نسبت به تابعان، بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند.
هـ) در مقام عمل، علامه به معیار «موافقت با قرآن»، بیش از آیت الله معرفت، اهمیت داده است.
و) روایات صحابیانی همچون «عبدالله بن عباس»، بیش از باقی صحابه مورد توجه قرار گرفته است و در میان تابعان، روایات «سعید بن جبیر» و «مجاهد» بیشتر مورد توجه است.
۱-۱-۸٫ تنگناها و مشکلات
هر فعالیّت پژوهشى با وجود علاقه و اشتیاق محقّق به موضوع و داشتن پشتکار، در صحنه عمل و اجرا با مشکلات و تنگناهایی روبرو می شود. از جمله مشکلاتی که در تدوین این پژوهش وجود داشت عبارتند از:
الف) تازگی موضوع و نیاز به احاطه کامل به علوم مرتبط با تفسیر نظیر علم اصول، رجال و درایه جهت استخراج نظرات و دیدگاه های علامه طباطبایی و آیت الله معرفت.
ب) گستردگی قلمروی تحقیق؛ زیرا نیازمند بررسی حجم زیادی از روایات، در منابع روایی و تفسیری می باشد.
ج) عدم وجود امکانات نرم افزاری و جست و جوی رایانه ای درکتاب تفسیر اثری آیت الله معرفت –که به تازگی منتشر شده است- به طوری که جهت بررسی نظرات، به جمع آوری و استخراج دستی آنها روی آوردیم.
د) مقایسه و تطبیق میان تفسیر ناتمام آیت الله معرفت و تفسیر کامل المیزان که ممکن است نمایانگر همه زوایای اتفاق و اختلاف این دو مفسّر نباشد.
۱-۲٫ مفاهیم و تعاریف
۱-۲-۱٫ صحابه
این کلمه، از نظر لغوی، از ریشه «صَحِبَ یَصحَبُ» و مصدر آن «صَحابه» یا «صُحبه» است. لغویان گفته اند کلمه «صَحابه» بر وزن «فَعاله» می باشد و با این که وزن فاعل، بر این وزن، جمع بسته نمی شود، ولی در این ماده، استثناءاً به عنوان جمع مکسر کلمه «صاحِب» و نیز مصدر آن، به کار رفته است.[۱]
برخی دیگر نیز، اصل را در این کلمه، مصدر گرفته اند، و کلمه «أصحاب» را نیز، به عنوان جمع دیگر کلمه صاحب، ذکر نموده اند.[۲] از کلمات دیگری که به عنوان جمع این کلمه به کار رفته است می توان «صَحب» و «صُحبان» را نام برد.[۳]
ابن فارس در معنای این ماده می گوید: «ریشه این کلمه دلالت بر مقارنه و نزدیکی به چیزی می کند».[۴]
برخی دیگر معنای «مصاحبه» را معاشرت کردن و ملازم بودن دانسته اند.[۵]
راغب در معنای «صاحِب» می گوید:
ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی با موضوع بررسی نقش و جایگاه صحابه و تابعان در تفسیر المیزان و تفسیر اثری ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین