- ابو جعفر محمّد بن جریر بن یزید بن خالد طبری آملی، متولد(۲۲۴) و متوفای(۳۱۰) . او کتاب ولایت را پیرامون حدیث غدیر نگاشته و آن را از بیش از هفتاد طریق روایت کرده است. حموی در «معجم الاُدباء »[۱۶۴]در شرح حال طبری گفته است :
وی کتابی درباره فضایل علی بن ابی طالب(ع) نگاشته است. درآغاز این کتاب پیرامون صحت روایات غدیر خم سخن گفته و سپس فضایل حضرت را بر شمرده هر چند تمام فضایل را گرد نیاورده است.
و نیز گفته است [۱۶۵] :
او هر گاه در کسی بدعتی می دیده، وی را طرد و از وی دوری می جسته است.
- ابو عبّاس احمد بن محمّد بن سعید همدانی، حافظ، معروف به ابن عقده، متوفای(۳۳۳) .
وی کتاب ولایت را در طرق حدیث غدیر نگاشته است، و آن را به(۱۰۵) طریق روایت کرده است. ابن اثیر در «اُسد الغابه » و ابن حجر در کتاب «إصابه » از این کتاب بسیار نقل کرده اند.
مرحوم علامه امینی در کتاب الغدیر[۱۶۶]، (۲۶) تألیف در این باره بر شمرده است و در پایان گفته است :
پیرامون موضوع غدیر خم کتابهای دیگری نیز وجود دارد که در بحث صلات غدیر خواهد آمد.
۵٫حافظان مورد اطمینان و سرشناسان اهل سنت
این بحث را به انگیزه نیاز به اثبات صحت حدیث غدیر واثبات تواتر آن مطرح نمی کنیم؛ زیرا ذات این حدیث و جوهره قائم به نفس آن از هر گونه بحثی بی نیاز است.
با وجود اینکه راویان بسیاری از سندهای این حدیث، راویان دو کتاب «صحیح مسلم » و «صحیح بخاری » هستند، چه کسی می تواند صحت این حدیث را انکار کند؟!
و با توجه به اینکه هر دور و نزدیکی، شاهد این حادثه بوده و آن را روایت کرده و بیشتر نویسندگان حدیث، تاریخ، تفسیر و کلام آن را نگاشته اند، و برخی نیز درباره آن کتابهای مستقلی نوشته اند، چه معاندی می تواند این حدیث را که با صرف نظر از برخی اختلاف واژه ها، تواتر لفظی دارد، و در تفاصیلش تواتر معنوی، و در برخی شئونش تواتر اجمالی دارد[۱۶۷]، رد کند؟!
مرحوم علامه امینی در کتاب الغدیر[۱۶۸](۴۳) نفر از کسانی که قائل به صحت و تواتر این حدیث اند را بر شمرده است ؛ برخی از آنها از این قرارند :
- حافظ ابو عیسی ترمذی، متوفای(۲۷۹) .
وی در کتاب روایی خود پس از ذکر حدیث غدیر گفته است : «هذا حدیث حسن صحیح »[۱۶۹] [ این روایت، حدیثی حسن و صحیح است].
- حافظ ابن عبد البر قرطبی، متوفای(۴۶۳) .
وی در کتاب «استیعاب »[۱۷۰] پس از ذکر حدیث مؤاخاه ]برادری علی(ع) با پیامبر اکرم(ص) ]و دو حدیث ولایت و غدیر گفته است : «هذه کلها آثار ثابته » [تمام این روایات آثاری ثابت هستند.].
- فقیه ابو الحسن بن مغازلی، شافعی، متوفای(۴۸۳) .
وی در کتاب «مناقب »[۱۷۱] – پس از نقل حدیث از استاد خود ابوالقاسم فضل بن محمّد اصفهانی – گفته است :
ابوالقاسم بر این باور است که این روایت، حدیثی صحیح از رسول خدا(ص) است. و حدود صد نفر از جمله عشیره مبشره آن را روایت کرده اند. و آن، حدیثی ثابت است و هیچ اشکالی ندارد. این فضیلت ویژه علی(ع) است و هیچ کس با وی در آن شریک نیست.
- حجه الاسلام ابو حامد غزالی، متوفای(۵۰۵) . وی در کتاب «سرّ العالمین »[۱۷۲]می نویسد :
حجت [ برهان و دلیل ] پرده از رخ خود برداشته است، و همگان بر متن حدیث از خطبه رسول خدا(ص) در روز غدیر خم، اتفاق نظر دارند . ایشان در بخشی از این خطبه فرموده اند : «من کنت مولاه فعلی مولاه » . و عمر [ در مقام تبریک به حضرت علی(ع) ] گفته است : بخ بخ [ به به، خوشا، آفرین ].
- ابن ابی الحدید معتزلی، متوفای(۶۵۵) . وی در شرح «نهج البلاغه »[۱۷۳]این حدیث را از روایات همگانی و معروف در فضایل امیر مؤمنان(ع) بر شمرده است.
- حافظ ابن حجر عسقلانی، متوفای(۸۵۲) . وی در کتاب «فتح الباری »[۱۷۴]می گوید :
و امّا حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه » را ترمذی و نسائی روایت کرده اند، و این حدیث جدا دارای طرق فراوانی است که ابن عقده در کتابی مستقل همه آنها را گرد آورده است. وبسیاری از سندهای آن صحیح و حسن هستند. از امام احمد برای ما نقل شده که گفته است : برای هیچ یک از صحابه به تعداد فضایل علی بن ابی طالب، فضیلت نقل نشده است.
- حافظ جلال الدین سیوطی، شافعی، متوفای(۹۱۱) .
وی گفته است : «این حدیث متواتر است » . و بسیاری از علمای بعدی، آن را ازوی روایت کرده اند.
- حافظ شهاب الدین بن حجر هیتمی مکی، متوفای(۹۷۴) .[۱۷۵]
- سید محمود آلوسی بغدادی، متوفای(۱۲۷۰) .[۱۷۶]
داوری پیرامون سند حدیث
( و أن أحکم بینهم بما أنزل الله و لا تتبع أهوائهم) [۱۷۷]
[ و در میان آنها( اهل کتاب ) ، طبق آنچه خداوند نازل کرده، داوری کن ! و از هوسهای آنان پیروی مکن !]
در اینجا گروهی از مردان بزرگ علم، به تواتر حدیث اقرار کرده و منکر آن را سرزنش نموده اند و پیش از این دانستی اصحابی که این حدیث را نقل کرده اند و ما به روایت آنان دسترسی پیدا کرده ایم، (۱۱۰) نفر می باشند.هرگز از پیامبر خدا(ص) حدیثی نخواهید یافت که به این حد از یقین و تواتر و ثبوت رسیده باشد.
شمس الدین جزری در خصوص اثبات تواتر این روایت، رساله ای جداگانه نوشته و منکر آن را جاهل دانسته است، و حقّ هم همین است . و فقیه ضیاء الدین مقبلی نیز می گوید : «إن لم یکن معلوماً فما فی الدین معلوم»[۱۷۸] [ اگر این حدیث( با این همه مدارک) معلوم نباشد، دیگر در دین چیزی معلوم نخواهد بود.]
و بدخشی می گوید: «حدیث صحیح مشهور، و لم یتکلم فی صحته إلا متعصب جاحد لا اعتبار بقوله » [۱۷۹] [ این حدیث، صحیح و مشهور است، و به جز شخص متعصب و منکر که اعتباری به سخنانش نیست، درباره صحت آن بحث نمی کند].