تربیت کادر متخصص برای حضور و نقشآفرینی در ساختارهای حکومتی
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اتاقهای فکر علاوه بر ارائه نظرات خود به مقامات ارشد دولتی همراه آن کارشناسان و متخصصین متعددی را برای فعالیت در دولتهای منتخب و کنگره آمریکا معرفی میکنند. این کارکرد در نظام سیاسی آمریکا بسیار چشمگیر است؛ زیرا معمولاً دولتهای جدید با جابجایی عظیمی از پرسنل ارشد و مدیران میانی همراه هستند، به همین جهت این دولتها نیازمند بهرهگیری از نیروی انسانی متخصص میباشند. اتاقهای فکر به روسای جمهور در پر کردن اینگونه خلأهای کمک بسیاری میکنند. جیمی کارتر پس از انتخابات سال ۱۹۶۷ بخش عمدهای از کابینه خود را با کارشناسان مشاغل در مؤسساتی چون بروکینگز و شورای روابط خارجی تکمیل کرد. در حالیکه رونالد ریگان چهار سال بعد از مشاوره اتاقهای فکر دیگری برای تکمیل کابینهی خود بهره گرفت و در طی هشت سال ریاست جمهوری ریگان، یکصد و پنجاه تن از کارشناسان مؤسساتی چون هریتیج، هوور و امریکن اینتر پرایز در کاخ سفید مشغول به کار بودند.
دولت جرج بوش پسر نیز از همین الگو برای تکمیل رده های ارشد سازمانهای سیاسی و اجرایی خود بهره میبرد. به عنوان نمونه در داخل وزارت خارجه نیز مقامات ارشدی همچون پائولا دوبریانسکی معاون امور جهانی شدن، نائب رئیس سابق و مدیر شورای روابط خارجی دفتر واشنگتن؛ جان. آر بولتون، معاون امور امنیت بین المللی و کنترل تسلیحات معاون سابق مؤسسه امریکن اینتر پرایز؛ جیمز کیلی، جانشین معاون امور شرق آسیا و حوزهی اقیانوس آرام، رئیس سابق بخش «پاسیفیک فروم» در مرکز مطالعات استراتژیکی و بین المللی و کیم هلمز مسئول امور سازمانهای بین المللی، نائب رئیس پیشین بنیاد هریتیج؛ و همچنین در پنتاگون نیز پیتر دبلیو رادمن، معاون وزیر دفاع در امور امنیت بینالملل، مدیر بخش برنامههای امنیت ملی در مؤسسه نیکسون؛ حضور داشتهاند که دارای سابقه فعالیت در اتاقهای فکر هستند. اتاقهای فکر علاوه بر معرفی کارشناسان جهت حضور در دولتهای جدید برای مقاماتی که دوره خدمت آنان به پایان رسیده نیز فرصتهای شغلی را در سازمانهای مختلف فراهم میکنند تا این افراد تجربیات خود را در اختیار دیگران قرار دهند و در مباحثات مرتبط با سیاست خارجی به بیان نظرات خود بپردازند. این مقامات از این طریق نهادی غیررسمی و سایه در امور مرتبط مسائل خارجی تشکیل میدهند. این «چرخه منظم» فقط مختص ایالات متحده است که به نوعی نیز، منشأ و سرچشمه قدرت این کشور است اما در بیشتر کشورها شاهد نوعی شکاف عمیق میان دولت مردان و تحلیلگران خارج از دولت هستیم موضوعی که در مورد آمریکا صدق نمیکند. مادلین آلبرایت که پیش از کالین پاول وزیر امورخارجه دولت کلینتون بود ریاست مرکز سیاست ملی را برعهده داشت؛ استروب تالبوت معاون اسبق مادلین آلبرایت هم اکنون ریاست مؤسسه بروکینگز را برعهده دارد. (ثمودی و رضا خواه؛۱۳۸۸)
-
- ایجاد بستر مناسب برای تحقق گفتگوهای سازنده در بین نخبگان سیاسی
اتاقهای فکر علاوه بر ارائه نظرات جدید و معرفی کارشناسان زبده برای حضور در دولت فضاهای مناسبی برای سیاستگذاران فراهم میکنند تا آنان بتوانند در مورد گزینههای سیاستی اگر نه به اجماع، بلکه به نوعی تفاهم نسبی برسند. از اینرو قاعده کلی این است که هر ابتکار عملی در زمینهی سیاست خارجی تنها زمانی پایدار خواهد بود که مورد حمایت طیف وسیعی از نهادهای مرتبط با سیاست خارجی قرار بگیرد. در میان اتاقهای فکر فعال فعلی، شورای روابط خارجی که نهادی غیرحزبی است در این زمینه موفقتر عمل کرده است چرا که هر سال میزبان برگزاری صدها اجلاس در نیویورک، واشنگتن و سایر شهرهای بزرگ آمریکا است.
-
- آشنا ساختن مردم با مسائل جهانی
اتاقهای فکر همزمان با دعوت از نخبگان با آموزش افراد جامعه در مورد ماهیت جهان امروز موجب غنیتر شدن فرهنگ مدنی مردم آمریکا میشوند. سرعت پرشتاب جهانی شدن موجب پررنگتر شدن این کارکرد شده است. از آنجا که جهان به سرعت به سمت همگرایی پیش میرود زندگی مردم آمریکا نیز به شدت از رخدادهای جهان تأثیرپذیر است. مسائل مختلفی از جمله؛ تضمین بازارهای جهانی برای صادرات محصولات کشاورزی، کنترل گسترش بیماریهای واگیردار، مبارزه با قاچاق نرمافزارهای آمریکا، تضمین امنیت گردشگران آمریکایی در خارج از مرزهای این کشور یا محافظت از بنادر در مقابل نفوذ تروریستها همگی موجب علاقه مندی بیشتر آمریکائیان نسبت به سیاست خارجی این کشور شده است. اتاقهای فکری که در حوزه سیاست خارجی در نقاط مختلف ایالات متحده مشغول انجام فعالیت هستند تریبونی بسیار با ارزش برای دانشجویان و افراد علاقهمند به سیاست خارجی و مسائل بین المللی است .
کمک به تلاشهای رسمی برای حلوفصل مناقشات
در نهایت اینکه اتاقهای فکر با حمایت از گفتگوهای حساس و میانجیگری میان احزاب نقش فعالتری در سیاست خارجی برعهده میگیرند. موسسه صلح آمریکا به عنوان بخشی از مأموریت محوله خود از سوی کنگره مدت زمان زیادی است که مذاکراتی را تحت عنوان مذاکرات «مسیر دو»[۵۴] آغاز کرده است که در کنار آن به آموزش مقامات این کشور برای میانجیگری در مناقشات میپردازد. اتاقهای فکر سنتیتر هم مأموریتها و فعالیتهای خود را گسترش دادهاند و به مشارکت فعالتر در دیپلماسی پیشگیرانه، مدیریت و حل و فصل بحرانها روی آوردهاند. موقوفه کارنگی در اواسط دههی ۱۹۵۰ میزبان یک سلسله جلسات در واشنگتن بود که افراد بسیاری از جمله سیاستمداران برجسته آفریقای جنوبی، مقامات مذهبی، تجار، نمایندگان اتحادیه کارگری، افراد دانشگاهی و شخصیتهای تبعید شدهی لیبرال، شخصیتهایی از کنگره و مقامات دولتی در این جلسات حضور مییافتند. برگزاری این گردهماییها در طی هشت سال، به ایجاد تفاهم در مورد آینده آفریقا منجر شد. مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل، نیز به همین منوال پروژهای را طراحی و اجرا کرد که اهداف ذیل را پیگیری میکرد:
-
-
-
- بهبود روابط قومی نژادی در یوگسلاوی سابق
-
- رفع اختلاف میان بخشهای مذهبی و غیرمذهبی در اسرائیل
-
- و تسهیل روند گفتگوهای جاری میان ترکیه و یونان
-
-
اینگونه ابتکار عملهای غیررسمی مسئولیتهای بسیار پیچیده و دشواری است، با این وجود از پتانسیل فوقالعاده زیادی برای ایجاد صلح و آَشتی در مناطق پرآشوب و جوامع جنگزده برخوردار است و در برخی موارد تکمیلکننده تلاشهای دولت آمریکاست. همچنین اینگونه فعالیتها در شرایط خاصی که حضور مقامات دولتی آمریکا در برخی مناطق غیرممکن است میتواند جایگزین بسیار مناسبی باشد. این اتاقها در تاریکترین گوشهی جهان نیز میتوانند به عنوان گوش، چشم و حتی و جبران ایالات متحده و جامعه بین المللی به ایفاء نقش بپردازند.
اتاقهای فکر، ساختارها و گرایشها
سازمانهای فعال در زمینهی تحقیقات سیاست عمومی و تجزیه و تحلیل که اتاقهای فکر هم نامیده میشوند نقشی برجسته در عرصه سیاسی ایالات متحده در دو سطح ملی و محلی ایفا میکنند.
کارکرد اتاقهای فکر کاملاً منحصر به فرد است چرا که این اتاقها سازمانهای غیرانتفاعی و تحقیقاتی هستند که معمولاً مستقل از دولت و احزاب سیاسی عمل میکنند. اگرچه کارکرد و هدف اولیه تعریف شده برای این مجموعه ها در یک جامعه مدنی کمک به دولت در اتخاذ بهترین تصمیمها در عرصه بین المللی و داخلی است اما با این حال این اتاقها نقشهای مهم دیگری نیز ایفا میکنند از جمله:
-
- شرکت در مناظرات عمومی به عنوان نهادی مستقل و آگاه
-
- شناسایی، اعلام و ارزیابی موضوعات سیاسی، برنامهها و پیشنهادهای سیاسی؛
-
- تبدیل ایدهها و مشکلات موجود به موضوعات سیاسی
-
- تغییر سیاستها، وقایع و موضوعات برای رسانه های نوشتاری و الکترونیک به منظور تسهیل درک بهتر موضوعات سیاسی داخلی و بین المللی
-
- ایجاد محیطی مناسب برای تبادل ایدهها و نظرات میان افراد تأثیرگذار در فرایند تنظیم و تدوین سیاستها
-
- تأمین پرسنل مورد نیاز بخشهای اجرایی و قانونگذاریهای حاکمیت
-
- به چالش کشیدن فعالیتها و شیوه های متعارف و مرسوم در میان دولتمردان
برای تحقق بخشیدن به این اهداف ضروری است که تعادلی میان تحقیق، تحلیل و ارائه کمک صورت پذیرد. دامنه فعالیتهایی که اتاقهای فکر انجام میدهند بدین شکل است: تنظیم و طراحی موضوعات سیاسی، انجام تحقیقات، چاپ کتاب، مقاله، گزارشهای سیاسی ارزیابی برنامههای دولت، انتشار یافتهها و انجام فعالیتهای پشتیبانی کننده همچون ارائه گزارشی به کنگره حضور در رسانه ها و انجام سخنرانی، تبادل اطلاعات از طریق برگزاری کارگاههای تخصصی، سمینار و گزارش، حمایت از دولتمردان ارشد و رده میانی زمانی که دیگر مسئولیت دولتی برعهده ندارند.
اتاقهای فکر به لحاظ ساختاری و حوزه فعالیت با یکدیگر تفاوت دارند. هماکنون در ایالات متحده در حدود ۱۵۰۰ اتاق فکر مشغول انجام فعالیت هستند که نیمی از این اتاقها مؤسساتی وابسته به دانشگاهها میباشند که تقریباً یک سوم آنها در واشنگتن مستقر هستند. اتاقهای فکری که به نهادهای دانشگاهی، احزاب سیاسی یا گروه های منافع ویژه وابسته نیستند اتاقهای فکر مستقل نامیده میشوند. در میان اتاقهای فکر فعال در ایالات متحده ۲۵ تا ۳۰ اتاق فکر از اعتبار و شهرت بیشتری نسبت به سایرین برخوردارند. حوزه فعالیت تحقیقی این اتاقها بسیار گسترده است و طیف وسیعی از موضوعات سیاسی را در عرصهی داخلی و بین المللی در برمیگیرد. با این حال از سال ۱۹۸۰ بیشتر اتاقهای تأسیس شده در ایالات متحده تخصصی هستند. در برخی موارد اتاقهای فکر به خاطر ماهیت خود و ارتباط ویژهشان، به عنوان عنصری مهم و اصلی در امر سیاستگذاری به ایفاء نقش میپردازند، از جمله این نوع اتاقهای فکر میتوان به شرکت تحقیقاتی رند[۵۵] و مؤسسه اوربن[۵۶] اشاره کرد. این دو مؤسسه تحقیقات و تحلیلهای مورد نیاز مراکز مهم و کلیدی درون دولت را تهیه میکنند، اما مؤسساتی همانند مؤسسه سیاست اقتصادی و یا بنیاد هریتیج به عنوان مؤسسات خارج از دولت شناخته میشوند که درصدد القاء نظرات خود از طریق تحقیقات و تحلیلهایی است که در اختیار نخبگان سیاسی و مردم قرار میدهند. دو رویکرد متفاوت که خود ناشی از دو نگاه کلیتر میباشد همواره در جامعه سیاسی آمریکا نسبت به کارکرد اتاقهای فکر وجود داشته است، یک نگاه بر این باور است که اتاقهای فکر بایستی عملکردی ملموس و کارشناسانه داشته باشند، به بیان دیگر این افراد معتقد به استقلال اتاقهای فکر از ساختارهای حاکمیت میباشند؛ در حالی که نگاه دوم بر این باور است که اتاقهای فکر بایستی تحقیقات خود را زیر نظر سیاستمداران و صاحبان قدرت انجام دهند. این امر به دلیل تضادی قدیمی میان دنیای ایدهها و دنیای سیاست است. با توجه به مطالب فوق دو مکتب دانشگاه محور و سیاست محور در اتاقهای فکر پدید آمد. مکتب دانشگاه محور بر این نظر است که اتاقهای فکر باید به استانداردهای تحقیقی دانشگاهی وفادار باشند و بر رویکردها و راهبردهای طولانی مدت تمرکز کنند در حالی که مکتب سیاست محور بر این باور است که اتاقهای فکر باید به نیازهای سیاستگذاران و موضوعات سیاسی جاری توجه بیشتری داشته باشند. (مک گان ۲۰۰۷)
ریشه ها و خا ستگاه
اتاقهای فکر از دیرباز نقش مهمی در تدوین و تنظیم سیاستهای داخلی و بین المللی ایالات متحده برعهده داشتهاند. هرچند پدیدههایی چون تفکیک بخشهای اجرایی و قانونگذاری حاکمیت، میل به تأثیرگذاری در روند سیاستگذاریهای دولت و اعتماد به بخش خصوصی در تصمیمگیریهای دولتی، همواره به عنوان کلیدی در شکلگیری اتاقهای فکر در آمریکا یاد میشوند ولی همزمان با رشد و گسترش اتاقهای فکر به لحاظ کمی و کیفی بسیاری از روزنامهنگاران و صاحبنظران به بررسی دقیقتر مؤلفه های تأثیرگذار در گسترش این اتاقها پرداختهاند. در این بخش به برخی از این مؤلفه ها در جامعه آمریکا اشاره میکنیم:
-
- تقسیم قدرت میان سه قوه موجود در حاکمیت (دولت کنگره و سیستم قضایی) و همچنین سطوح و بخشهای مختلف دولت
-
- ساختاری سیاسی که احزاب ضعیفی در درون آن فعالیت میکنند و هیچ نظم و انظباط حزبی بر آن حاکم نیست.
-
- جامعه که به طور معمول نسبت به دولت بیاعتماد است و نقش محدودی را برای دولت قائل است.
-
- جامعهای که در آن افراد برای اظهارنظر و ابراز علایق خود، برای پیوستن به گروه های دارای منافع ویژه تمایل بیشتری دارند و کمتر میل به حضور در احزاب سیاسی دارند.
-
- نظام سیاسی که در آن دیدگاه های مختلفی مطرح است.
-
- ساختار اجتماعی که علاقهمند به در اختیار داشتن کارشناسان مستقل میباشد.
-
- ماهیت کثرتگرا، غیرمتمرکز و رخنهپذیر فرهنگ سیاسی آمریکا یا آنچه که «استثناگرایی آمریکایی» نامیده میشود، عوامل فوق نیرویی محرک و مهم در رشد و گسترش ۱۵۰۰ اتاق فکر موجود در ایالات متحده میباشند.
با افزایش تعداد اعضاء اتاقهای فکر در دولت و کنگره این سوال پیش میآید که حضور این افراد چه تأثیر مثبتی در نوع نگاه و اندیشه دولتمردان و اعضاء کنگره داشته است. باور عمومی بر این است که اتاقهای فکر قادر به انجام کارهایی هستند که از عهده دولتمردان خارج است.