هزینه های اجتماعی و مالی اعتیاد نیز قابل توجه است، طبق آمارهای موجود مبتلایان به اعتیاد را به روایتی ۲ میلیون و به روایتی دیگر ۷/۳ میلیون نفر تخمین می زنند. سالانه ۱۵۰۰ میلیارد تومان خسارت مادی در این زمینه به کشور وارد می شود.
با وجود واقعیت های مطرح شده، یک واقعیت دیگر آن است که در برخی از کشورها مساله اعتیاد کنترل شده و موفقیت هایی هم به دست آورده اند، پس هنوز امیدواری وجود دارد.
بنابراین می توان گفت در عین حال که پیشگیری از اعتیاد قبل از درمان کار پیچیده ای است مؤثرترین و موفقیت آمیزترین روش است. در مورد این که پیشگیری چگونه امکان پذیر است دیدگاه های مختلفی مطرح می شود، ترکیب جمعیتی کشور بسیار جوان است. از آنجا که آمارها پیرامون دامنه گسترش اعتیاد چندان دقیق نیست، تفاوت فاحشی میان آنها وجود دارد. چنان که گفته شد حدود ۲ تا ۷/۳ میلیون معتاد در کشور وجود دارد و اگر درگیری خانواده های آن ها را با این پدیده در نظر آوریم مشخص می گردد که چه میزانی از جمعیت کشور (عمدتاً از میان نیروهای جوان و فعال) درگیر اعتیاد و مواد مخدر هستند.
طبق آمارهای موجود، در چهارماهه اول سال ۱۳۸۶ نسبت به مدت مشابه در سال قبل ۱۷ درصد میزان ارتکاب به جرائم منتهی به زندان افزایش یافته است و در حال حاضر نیز از ۱۱۷ هزار نفر زندانی در سراسر کشور هزار نفر در ارتباط با موادمخدر در زندان ها به سر می برند.
از جمله پیامدهای اجتماعی، از بین رفتن امنیت و آرامش خانواده ها، حاکم شدن فقر و فلاکت برخانواده هاست. افراد معتاد از نظر عواطف انسانی به صفر می رسند و فاقد رحم و عطوفت انسانی می باشند.
بی توجهی به تربیت فرزندان، معمولا اغلب بچه هایی که به دزدی و کلاه برداری روی می آورند، از خانواده های معتاد می باشند. افزایش جرم وجنایت در جامعه، افزایش فساد، فحشا و زنان فاحشه در جامعه. فرد معتاد به خاطر ضعف جسمی و پژمرده شدن و آلوده شدن که بدان مبتلا می شود، نمی تواند همسرش را ارضا کند و از نظر عاطفی، محبت و حتی جنسی و زناشویی همسرش بسیار رنج می کشد. به همین خاطر بسیاری از آنان که دارای ایمان قوی نیستند، به راحتی خویش را به مردان بیگانه می سپارند.
پیامدهای فرهنگی
آثار تهدیدهای فرهنگی ناشی از اعتیاد و گرایش به موادمخدر بسیار فراوان است. در مفهوم تهدید فرهنگی منظور، پیدایش یا ایجاد اختلال در نظام ارزش های جامعه است به گونه ای که موجب تغییر کارکرد طبیعی جامعه و پیدایش بحران های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می گردد.
به بیان دیگر از آنجا که فرهنگ غیرمادی (باورها، هنجارها و ارزش ها) پایه، اساس و مبنای هرگونه تغییر و تحول در ساخت فردی و اجتماعی می باشد، لذا هرگونه بحران و یا اختلال در نظام ارزشی و یا هویت فرهنگی جامعه، آثار و پیامدهای خود را به سرعت در سایر ابعاد جامعه و در شاخص های تعریف شده نشان می دهد.
درباره تهدیدهای فرهنگی اعتیاد و مضرات آن به ویژه برای نسل جوان سخن بسیار گفته شده اما از آنجا که پدیده اعتیاد متناسب با تکنولوژی روز تنوع بسیاری پیدا کرده است، لذا جا دارد درباره عوامل تقویت کننده این تهدید و آثار و نتایج سلبی موادهای جدید برای جوانان و خانواده های بیشتر اطلاع رسانی شود.
پیامدهای جسمی و بهداشتی
افراد مبتلا به موا دمخدر از واقعیات زندگی دور می گردند و در عالم اوهام و خیال غرق می شوند و ضعف عقل و اندیشه در آنان به وجود می آید. حتی مبتلایان به این مواد مخدر خودشان و خانواده هایشان و دین و دنیایشان را فراموش می کنند و در خیال محض به سر می برند.
علاوه بر این ناراحتی جسمی، ضعف اعصاب، عدم رعایت نظافت، بهداشت، ضعف نفس، بد اخلاقی، بد تصمیمی، و عدم احساس مسئولیت بر ایشان چیره می گردد.
به صورت یک عضو فاسد و سربار جامعه قلمداد شده، ثروتشان بیهوده ضایع می شود و خانواده هایشان متلاشی می گردد (حتی به خانواده خود رحم نمی کنند) حاضرند مایحتاج روزانه ایشان را بفروشند تا مقدار کمی از این موادناپاک و زیان آور شیطانی را به دست آورند.
برای دستیابی به آن حاضرند دست به هر عمل پستی بزنند و هیچ شکی باقی نمی ماند که این مواد مخدری که ضرر جسمی، روحی، اخلاقی ،اجتماعی و اقتصادی آن برای همه روشن است به کلی حرام است و این مواد جزو خمر می باشند.
مصرف مواد مخدر زیان های جبران ناپذیری بر جسم معتادان و نیز بر پیکره ی جامعه وارد می کند که در اینجا برخی از این زیان ها و عوارض اشاره می کنیم:
اختلالات مغزی
استفراغ و سردرد شدید
انحالا نخاغ ستون فقرات
ایدز
بیماری های ریوی
چاقی
حمله های مغزی
سرطان
کاهش فشار خون و دهها بیماری دیگر
ناراحتی های پوستی
هپاتیت C , B[19]
بند سوم : درمان
الف) تاریخچه درمان
ردّ پای اصلی درمان اعتیاد به متخصصین روانپزشکی یعنی دکتر ویلیام سیلک ورث ( William silkworth)، دکتر هری تایبوت (Harry Tiebout)، و دکتر راث فاکس (Ruth Fox) بر می گردد. این روانپزشکان فرایند اعتیاد را درک کردند و در زمینه های بالینی، سازمانی، و ادبی در عرصه درمان اعتیاد سهیم شدند. دکتر سیلک ورث، بیل دبلیو (Bill W) را که بعدها از مؤسسین « می باره های گمنام » شد درمان کرد. دکتر تایبوت مقالات اساسی بکر متعددی در زمینه پویه شناسی ] ترتیب داد.
جنبش « می بارهای بی نام »، ترسیم دقیقی از رفتارهای مربوط به اعتیاد و روان افراد معتاد به الکل و سایر داروها ارائه کرد. « می باره های بی نام » که یک پزشک ( جراح) می باره در تأسیس آن سهیم بود، از یک نوع « الگوی طبی » اعتیاد استفاده می کند. اعتیاد به داروها نیز به همین صورت نگریسته می شود نه تنها به این علت که اکثر می باره ها به سایر داروها نیز اعتیاد دارند، بلکه به این دلیل که خود این اعتیادها نیز با الگوی طبی جور در می آیند و این مسئله با پژوهش های مشابهی به اثبات رسیده است. در حال حاضر میلیونها می باره و معتاد دارویی در مراکز « می باره های بی نام » در سراسر جهان مشغول درمان هستند. سایر سازمان هایی که اصول « می باره های بی نام » را پذیرفته اند مانند « تخدیرشدگان بی نام » و « کوکائینی های بی نام » در حمایت از درمان اعتیاد به مواد موفق بوده اند.[۲۰]
در ایران تدوین پروتکل درمان وابستگی به مواد افیونی با داروهای آگونیست بی شک یکی از مهمترین اقدامات معاونت سلامت در امر ساماندهی درمان و کاهش آسیبهای ناشی از سوء مصرف مواد در سالهای اخیر بوده است. از سال ۱۳۸۰ به این سو و با شروع برخوردهای فعالانه وزارت متبوع با امر درمان اعتیاد و خصوصاً توجه ویژه به سیاست کاهش آسیب که تحت تأثیر گسترش روزافزون آلودگی به ویروس نقص ایمنی انسانی و بیماری ایدز در میان معتادان تزریقی در سالهای اخیر بوده است، یکی از کمبودهایی که نظام درمان اعتیاد در کشور با آن همواره روبرو بوده است، عدم پرداختن به انواع موثرتر درمان، همچون درمان نگهدارنده با متادون بوده است.
تا سال ۱۳۸۰ تنها درمان سم زدایی در کشور ما مقبولیت داشت که عمدتاً با داروهای غیرمخدر صورت میگرفت، با شروع درمان به تدریج آثار مثبت این درمان بر کاهش رفتارهای پرخطر تزریقی و نیز بهبود وضعیت اجتماعی اقتصادی آنان مشهود گشت. در آن زمان هنوز پروتکل کشوری برای درمان با متادون وجود نداشت. این مهم در اواخر سال ۱۳۸۱ توسط اداره پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد با همکاری معدودی از اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران آغاز شد. به این ترتیب در سال ۱۳۸۲ پیشنویس پروتکل درمان با متادون جهت استفاده در طرحهای پایلوت توسط اداره پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد منتشر شد. تدوین این پیش نویس عمدتاً محصول زحمات بی وقفه خانم دکتر مستشاری، روانپزشک و کارشناس وقت اداره پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد ( کارشناس فعلی کاهش تقاضا در دفتر جرائم و مواد سازمان ملل متحد در تهران ) و با لحاظ نظرات استادانه آقای دکتر آذرخش مکری، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران بود.
در سال ۱۳۸۳ در حالیکه طرح درمان نگهدارنده با متادون هنوز مراحل آزمایشی خود را می گذرانید، مراکز خصوصی که عمدتاً از سازمان بهزیستی کشور مجوز فعالیت دریافت کرده بودند، اقبال گسترده ای به استفاده از متادون نشان دادند. این امر بدون هماهنگی با معاونت سلامت وزارتخانه و بدون نظارت معاونتهای درمان دانشگاهها صورت می گرفت. لذا نگاه درمانی در این مراکز همان سم زدایی های کوتاه مدت بود که در اغلب موارد با اقدامات پیگیرانه پیشگیری از اعتیاد همراه نبود. این امر موجب شد معاونت سلامت در سال ۱۳۸۳ اقدام به تهیه آئین نامه جدیدی برای درمان اعتیاد کند تا از یک سو فعالیتهای این مراکز را تحت نظارت و کنترل خود گرفته و از سوی دیگر سیاست درمان طولانی مدت نگهدارنده با متادون را که چه در مطالعات خارجی و چه داخلی تفواق خود را بر سم زدایی نشان می داد، تحقق بخشد. در انتهای سال ۱۳۸۳ آئین نامه راه اندازی مرکز درمان سوء مصرف مواد توسط وزیر بهداشت وقت امضا شد و در ابتدای سال ۱۳۸۴ ابلاغ شد. هم زمان با آن دو پروتکل درمانی توسط معاونت سلامت ابلاغ گردید؛ پروتکل درمان سوءمصرف مواد و پروتکل درمان وابستگی به مواد افیونی با داروهای آگونیست. در پروتکل اول، عمدتاً درمانهای دارویی و غیردارویی بدون استفاده از داروهای آگونیست افیونی توضیح داده شده بود و در پروتکل دوم به درمان با متادون پرداخته شده بود.
با توجه به سیاست سخت گیرانه ای که در آئین نامه نسبت به مراکز خصوصی که از سازمان بهزیستی مجوز گرفته بودند در پیش گرفته شده بود، برای مثال آنان شش ماه فرصت داشتند از دانشگاه علوم پزشکی و وزارتخانه مجوز فعالیت بگیرند و قاعدتاً می بایست پروانه قبلی بهزیستی را باطل نموده و بعد درخواست تأسیس مرکز جدید خود را به دانشگاه ارائه نمایند، فضای مجادله و جر و بحث بین سازمان بهزیستی کشور و معاونت اسلامی در سطح کشوری و ادارت کل بهزیستی استانها و دانشگاههای علوم پزشکی در سطح استانی در گرفت. مشکلات دیگری نیز در آئین نامه مزید بر علت شد و آن تعیین متراژ بالا ( ۲۰۰ متر ) و تعیین پنج نفر به عنوان موسس برای مرکز بود که عملاً دست پزشکان را در احداث مرکز می بست. بوروکراسی اداری و مراحل متعددی که باید برای کسب مرکز و واحد درمانی در دانشگاه و وزارتخانه طی می شد نیز روند تأسیس مراکز جدید را با مشکل روبرو می ساخت، برخی از مفاد پروتکل درمان نیز مشکل ساز شده بود، از جمله اینکه می بایست از بدو دریافت متادون نود درصد آن صرف درمان نگهدارنده شود که طبعاً درآمد مرکز عمدتاً بر درمان سم زدایی استوار است ( یا حداقل اینطور تلقی می شود ). را با چالش روبرو میساخت. همینطور اختصاص ۸۰ درصد از درمان نگهدارنده به بیماران تزریقی، عمده مراجعان مراکز که معتادان تزریقی بودند را از درمان نگهدارنده با آگونیست محروم می ساخت. یکی دیگر از مفاد پروتکل، وجود یک مرکز به ازاء صدهزار نفر جمعیت عمومی منطقه بود، این قید از این جهت گذاشته شده بود تا در سال اول تأسیس، دانشگاهها با خیل عظیم متقاضیان روبرو نشده و امکان نظارت موثر بر مراکز وجود داشته باشد، اما از آنجا که در برخی شهرها تعداد مراکز موجود از تعداد ظرفیت وضع شده بیشتر بود بسیاری از مراکز موجود باید تعطیل می شد.
اداره پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد در تمامی سال ۱۳۸۴ در حال گفتگو و مذاکره با طرفهای مختلف بحث از سازمان بهزیستی و ادارات مختلف معاونت سلامت گرفته تا پزشکان متقاضی دریافت مجوز مرکز و واحد و نیز بیماران بود. لحاظ تمامی نظرات که بعضاً با یکدیگر منافات داشتند در پروتکل و آئین نامه امکانپذیر نبود، اما با توجه به ایجاد فضای وفاق بین دستگاه های دست اندرکار درمان که پس از استقرار دولت جدید در نیمه دوم سال ۱۳۸۴ شکل گرفت، موجب اصلاحات بسیار اساسی در آئین نامه راه اندازی مرکز درمان سوء مصرف مواد شد و به مراکز خصوصی که از سازمان بهزیستی مجوز گرفته بودند، اجازه داده شد همچون مراکزی که از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی پروانه بهره برداری گرفته اند بتوانند واحد درمان با آگونیست را با نظارت دانشگاه تأسیس نمایند. همچنین پزشکان می توانند به تنهایی تقاضای تأسیس مرکز نمایند و متراژ مرکز با رتبه ۳ به ۷۰ متر تقلیل پیدا کند.
در اصلاح پروتکل سعی شده است نظرات سازمانها، نهادها، موسسات دانشگاهی، صاحب نظران برجسته کشور در امر اعتیاد و ایدز لحاظ شود. جمع بندی این نظرات عمدتاً مرهون تلاشهای خستگی ناپذیر خانم دکتر ستاره محسنی فر، روانپزشک و کارشناس اداره پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد بوده است که در تهیه نسخه قبلی هر دو پروتکل نیز نقش اساسی داشتند.
در پروتکل جدید، حد نصاب تعداد مراکز صرفاً برای مراکز خصوصی در نظر گرفته شد و به یک واحد برای ۵۰ هزار نفر جمعیت منطقه تغییر پیدا کرد. به این ترتیب تعداد مراکز خصوصی در هر منطقه از کشور به بیش از دو برابر افزایش خواهد یافت ( دیگر مراکز دولتی مانعی برای تأسیس مراکز خصوصی نخواهند بود ). همچنین، نسبت ۹۰ به ۱۰ در تعداد قرصهای متادونی که به ترتیب در درمان نگهدارنده و درمان سم زدایی مصرف می شود، پس از شش ماه از شروع کار مرکز حاصل می شود. سعی شده است تعداد قرصهای متادونی که صرف سم زدایی می شود به گونه ای باشد تا سودآوری مرکز از همان روز اول شروع به کار آن تضمین شود. به طور کلی نسبت ۸۰ به ۲۰ در تعداد بیماران تزریقی به غیرتزریقی برای اغلب مراکز حذف شده است. اگرچه شاید این امر موجب کاهش تعداد معتادان تزریقی شود که در مراکز تحت درمان نگهدارنده قرار خواهند گرفت، اما نمی توان منکر این واقعیت شد که اصولاً معتادان تزریقی بی بضاعت کمتر توان مراجعه به مراکز خصوصی را دارند و تنها در صورتی که دولت، یارانه ای به این مراکز جهت تحت پوشش دادن این دسته از معتادان پرداخت نماید یا درمان نگهدارنده با متادون تحت پوشش بیمه قرار گیرد این معضل قابل حل است. با این حال براساس مفاد پروتکل فعلی، تمامی بیماران مراکز مشاوره بیماریهای رفتاری ( کلینیکهای مثلثی) و مراکز گذری ( DIC) می بایست تزریقی باشند. با توجه به نیاز مبرمی که احساس می شد و خصوصاً به توصیه برنامه کمک جهانی برای مبارزه با ایدز، سل و مالاریا ( Global Fund) بخش جدیدی به این پروتکل جهت پالایش و ارزشیابی برنامه درمان با آگونیست به همراه تعداد قابل ملاحظه ای فرم، چک لیست و جدول با راهنمای تکمیل آنها اضافه شده است که امید می رود بتواند هر لحظه نظام درمانی را از وضعیت درمان با آگونیست در سطح کشور آگاه سازد.[۲۱]
ب) تعریف درمان
درمان؛ مجموعه ای است از اقدامات پزشکی روانشناختی و اجتماعی که در جهت سم زدایی (Detoxification) معتادان و جلوگیری مصرف مجدد مواد توسط آنان به کار گرفته می شود. یکی از تفاوتهای عمده درمان سوء مصرف مواد و درمان بیماریهای طبی این مساله است که استفاده از خدمات پزشکی معمولا با رضایت و اراده خود بیمار صورت می گیرد. اما در سوء مصرف مواد اغلب این نظام قضایی انتظامی و یا خانواده فرد است که وی را به زور وارد درمان می کند. فرض خانواده و اجتماع بر این است که مشکلات اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی و بهداشتی معتاد مربوط به مصرف مواد وی است و لذا با درمان اعتیاد باید تمامی مشکلات یاد شده برطرف گردد. در بسیاری از موراد جامعه و نمادهای مدنی و قانونی به خواسته ها و علایق بیماران توجهی ندارد و صرفا به برطرف شدن مشکلات علاقمندند. نهادهای درگیر در امر مراقبتهای بهداشتی اولیه درمان موثر را آن دسته از اقداماتی می دانند که خطرات پزشکی و بهداشتی مرتبط با مصرف مواد از جمله ایدز و هپاتیت و سل را کاهش می دهد. از نظر سازمانهای رفاه اجتماعی درمان می بایست منجر به بهبود وضعیت شغلی فرد و کاهش بیکاری شود. برای کارفرمایان درمان باید موجب شود که کارکنان مبتلا به درجات بالای عملکرد بازگشته و دیگر در خطر ابتلای مجدد نباشد. از نظر دستگاه قضایی و انتظامی درمان باید به کاهش جرم و کاهش زندانی شدن در سوء مصرف کنندگان مواد منجر شود. محاسبات نشان می دهد که هر دلار که خرج درمان می شود به میزان ۴ تا ۷ دلار از هزینه های جرایم مرتبط با مواد و هزینه های دستگاه قضایی و زندان کم می کند. اگر صرفه جویی به مراقبتهای پزشکی را هم به این میزان بیفزاییم این صرفه جویی به میزان ۱۲ به ۱ می رسد.
درمان موجب کاهش تزریق وریدی مواد و در نتیجه کم شدن خطر ابتلای ایدز و هپاتیت B و C می شود. درمان باعث بهبود وضعیت خانواده و زندگی اجتماعی شده و توانایی شغلی را افزایش می دهد. تجربیات کشورها نشان می دهد که اگر به جای درمان گزینه زندان یا اردوگاه دنبال شود نتایج مثبتی به بار نمی آید. چرا که احداث زندان و اردوگاه بسیار گران بوده و اداره نمودن آنها به مراتب پر خطر تر است. لذا زندان حتی به فرض اینکه اثر بخش هم باشد به هیچ روی انتخابی صرفه مند نیست ولی درمان به نحو قابل توجهی کم خرجتر و به صرفه است. نکته مهم این است که مطالعات نشان می دهد که ۷۰ تا ۹۸ درصد محکومان مرتبط با مواد مخدر که در طول محکومیت درمانی دریافت نکرده اند در عرض یک سال پس از آزادی از زندان مجددا دچار سوء مصرف شده و بیش از نیمی دوباره در عرض یک سال به خاطر جرایم مرتبط با مواد زندانی شده اند. شواهد اندکی دال بر اثر بخشی زندان در تغییر رفتار این افراد وجود دار. اضافه بر این تجربیات جهانی نشان می دهد که ازدحام در زندان اثر نامطلوبی بر سلامت زندانیان دارد. از جمله می توان به شیوع بیماریهایی از قبیل ایدز اشاره کرد که ممکن است به جامعه نیز گسترش یابد. [۲۲]
ج) مراحل درمان
مراحل درمانی به طور کلی شامل موارد زیر هستند:
مرحله سم زدایی- تثبیت(phase detoxification – stabilization) : که در آن علایم ترک درمان می شود و تنها در موارد وابستگی به نیکوتین (سیگار) الکل مواد افیونی باربی توراتها و بنزودیازپینها ( که هر دو از دسته داروهای رخوت زا – خواب اورند)مورد نیاز است. هدف از این مرحله حصول حالت پرهیز به شکلی ایمن و راحت برای بیمار است. برای رسیدن به این هدف از شیوه ها و داروهای گوناگون استفاده می شود. بسته به وضعیت بیمار درمان به صورت سرپایی (patient out) بستری(in patient) یا اقامتی (residential) صورت می پذیرد. این مرحله را نمی توان درمان کامل تلقی کرد بلکه صرفا آمادگی برای درمان و بازتوانی است.
مرحله بازتوانی پیشگیری از عود(prevention phase renababilitation- replace) : که هدف از آن پیشگیری از بازگشت به مصرف مواد غیر قانونی است یا از راه پرهیز از مصرف هر گونه ماده ای و یا از راه درمان جایگزین با مواد قانونی و کنترل شده است. و هدف دیگرآن کمک به بیمار در دستیابی به سلامت فردی و عملکرد اجتماعی است. در این مرحله از راهبردها و روش های گوناگون بهره گرفته می شود. همچون داروهای روانپزشکی جهت کاهش مشکلات روانپزشکی همراه داروهای کاهنده ولع که شامل داروهای جایگین هم می شود. انواع مختلف روان درمانی گروه های خودیاری همچون معتادان گمنام. البته عده ای از معتادان ممکن است حتی بدون درمان کاملا بهبود یابند. عده ای دیگری نیز ممکن است متعاقب درمان وارد یک دوره بهبود طولانی مدت شوند. اما بسیاری از کسانی که دچار اعتیاد می شوند عودهای متعددی را متعاقب درمان متحمل خواهند شد. و این اسی پذیری ها برای سالها و چه بسا تا اخر عمرشان باقی خواهد ماند. به عبارتی دیگر بسیاری از کسانی که هرگونه درمانی را شروع می کنند پیش از تکمیل دوره، درمان را رها کرده یا توصیه های پزشکی مبنی بر بقای بر درمان یا تداوم در مراقبتهای پزشکی را جدی نمی گرفتند. به همین دلیل دولتها وادار شدند این افراد را به اجبار برای ترک اعزام کنند. و مراکز معمولا چند برابر ظرفیت واقعی پذیرش نموده و با هزینه بسیار سنگینی روبرو می شدند و نمی توانستند پاسخگوی نیازهای درمانی کشور برای معتادان باشند. تنها معدودی از کشورها توانسته اند نظام درمانی عمومی توسعه یافته ای را در جهت پرداختن به سطوح مختلف سوء مصرف مواد ایجاد کنند. علت اینکه حتی بسیاری از کشورهای صنعتی و توسعه یافته هم هنوز به چنین نظام درمانی جامعی برای مشکلات سوء مصرف مواد نرسیده اند. در درجه اول مشکلات اجتماعی وسیع ناشی از سوء مصرف مواد است. جرایم از هم پاشیدگی خانواده از دست رفتن بهره وری اقتصادی و فساد از مشهورترین اثار خطرناک و پر هزینه مواد بر نظام اجتماعی کشورهاست. این موضوع موجب می شود اذهان عمومی مساله مواد را در درجه اول مشکلی کیفری تلقی کند که نیاز به درمان اجتماعی قضایی دارد نه معضلی بهداشتی که نیازمند اقدامات پزشکی است. علت دیگر این است که بسیاری از جوامع نسبت به اثر بخشی مشکوکند و بسیاری از دولتها این پرسش را مطرح می کنند که آیا درمان به زحمتش می ارزد، علاوه بر این مطالعات نشان داده است که اغلب کادر بهداشت و درمان نیز احساس می کنند که مداخلات پزشکی و مرافبتهای بهداشتی فعلی یا جوابگو نیست و یا اثری ندارد.[۲۳]
گفتار دوم: مبانی تحقیق
بند اول: راه های درمان
درمان های ذکر شده در ذیل بیشتر برای موادمخدر ایجاد شده و برای مواد محرک (مثل شیشه) درمانی ذکر نشده است. درمان در این مورد عبارت است از استفاده از داروهای مخصوص روانپزشکی به علاوه روش درمانی ماتریکس که نوعی روان درمانی است. گرچه طول مدت این درمان بسیار است، اما کسانی که در درمان پایدار باشند و از حمایت خوب خانواده برخوردار باشند می توانند دوره آنرا به پایان برده و شاهد بهبودی را در آغوش کشند.[۲۴]
۱)متادون درمانی :
نوعی درمان در سازمان ها و مراجع پزشکی در خصوص طیف مخصوصی از بیماران حامل بیماری اعتیاد پشنهاد می شود به نام درمان نگهدارنده با مصرف دارویی به نام «متادونMMT» که یک دارو با مشخصات مورفین ولی در فرمول شیمیایی آن به اصطلاح «مورفین چپ گرد» است. از سال ۱۹۶۰ که درمان با متادون در آمریکا آغاز شد، تاکنون بیش از ۵۴ سال گذشته و هنوز هم تمام محققین و دانشمندان متادون را بهترین راه کنترل و جلوگیری از بیماری اعتیاد می دانند. هدف از درمان با متادون این است که بیمار با مصرف متادون درواقع به حالت طبیعی دست می یابد و مشکلاتی که ناشی از اعتیاد سابق بوده و در هورمون های مغزی بوجود آمده است ، از بین می روند. درست است که متادون نیز در دسته بندی موادمخدر رده بندی می شود اما به علت خواص نادر آن، برای کسی که سابقاً معتاد به مخدر بوده است هیچ حالت نشئگی ایجاد نمی کند (البته اگر با دوز توصیه شده پزشک بکار رود) و صرفاً او را به حالت طبیعی خود برمی گرداند، حالتی که سال ها اعتیاد آن را از خاطر بیمار برده است. در این درمان هیچگونه آسیبی به کبد وارد نمی شود و در دستگاه گوارش نیز تنها عارضه آن یبوست است. در واقع اگر متادون تحت نظر پزشک مصرف شود، فرد مصرف کننده آن از نظر روانی و جسمی هیچگونه فرقی با افرادی که در زندگی لب به هیچ مخدری نزده اند ندارند. از نظر ظاهری کاملاً شیک و آراسته و بدون هیچ عارضه پوستی و از نظر روانی پایدارند. چون متادون دوره های خماری و نشئگی ندارد، بنابراین در مصرف ۲۴ ساعته آن هیچگونه عارضه ی روانی پدیدار نمی شود.
۲)درمان تنفرزا با نالترکسون
این نوع درمان با تجویز کپسول هایی به نام «نالترکسون» به یک شخص که قطع مصرف می کند، پیشنهاد می شود که در این روش پس از مصرف این دارو اگر شخص اقدام به مصرف مواد مخدر کند حال بسیار خرابی پیدا می کند و خطر مرگ را در پی دارد و ترس از پیدا کردن حال خراب باعث می شود که فردی که قطع مصرف مواد کرده مواد مصرف نکند ولی راه گریزهایی دارد که بعضی اشخاص قرص را در دهان نگهداشته و پس از مدتی آن را پرت می کنند که این روش نیز جوابدهی مناسبی ندارد.
پروژه های پژوهشی درباره بررسی شیوه های درمان اعتیاد موضوعا کمپ ماده ۱۶ قانون … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین