TA: جمع کل اقلام تعهدی؛
CL∆: تغییر در بدهیهای جاری؛
CA∆: تغییر در داراییهای جاری؛
Cash∆: تغییر در وجه نقد و معادل وجه نقد؛
STD∆: تغییر در بدهیهای بهرهدار بلندمدتی که در بدهیهای جاری طبقهبندی شدهاند (حصه جاری بدهیهای بهرهدار بلندمدت)؛
DEP: هزینه استهلاک اموال، ماشینآلات و تجهیزات و استهلاک داراییهای نامشهود.
برخی از مدلهای ارائهشده در زیر دارای پارامترهایی هستند که باید از قبل برآورد شوند. بنابراین در بیشتر این مدلها معمولاً دوره چند سالهای به عنوان دوره برآورد[۲۹]در نظر گرفته میشود تا بتوان پارامترهای هر مدل را در آن دوره شناسایی کرد و سپس با بهره گرفتن از دادههای دوره رخداد[۳۰] اقدام به اندازهگیری اقلام تعهدی غیراختیاری نمود.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مدل هیلی:
این مدل به صورت زیر ارائهشده است:
که در آن:
NDA: اقلام تعهدی غیراختیاری؛
n: تعداد سالهای دوره برآورد؛
m: سالهایی که به عنوان دوره برآورد در نظر گرفته شده است t-n, t-n+1, …, t-1))؛
Am-1: جمع داراییهای سال قبل؛
TAm: جمع کل اقلام تعهدی سال m.
تفاوت این مدل با سایر مدلها این است که، فرض میکند در کلیه سالهای مورد مطالعه مدیریت سود رخ میدهد (در مدلهای بعدی فرض میشود که در دوره برآورد، مدیریت سود وجود ندارد). مدل ارائهشده یک فرض اساسی دارد مبنی بر اینکه، میانگین اقلام تعهدی اختیاری (سود مدیریت شده از طریق اقلام تعهدی) صفر است. او با بهره گرفتن از یک متغیر جداکننده، نمونه را به گروههایی که سود را بالاتر یا پایینتر مدیریت کردهاند، تقسیم کرد و سپس با مقایسه میانگین این گروهها دست به استنتاج زد. فرض مذکور بیانگر این است که اقلام تعهدی اختیاری (سود مدیریت شده)، در برخی سالها دارای مقادیر مثبت و در برخی سالها مقادیر منفی دارد و میانگین آن صفر است. در نتیجه میانگین اقلام تعهدی کل میتواند نشانگر خوبی از اقلام تعهدی غیراختیاری (عادی) باشد (غلامعلیپور، ۱۳۸۳، صص. ۴۰-۳۹).
مدل دی آنجلو:
دی آنجلو اینطور فرض میکند که اقلام تعهدی غیراختیاری در طول زمان ثابت هستند (اختلاف بین اقلام تعهدی غیراختیاری دو سال متوالی صفر است) پس تغییر در میزان اقلام تعهدی کل میتواند نشاندهنده تغییر در اقلام تعهدی اختیاری (سود مدیریت شده) باشد. بنابراین با در نظر گرفتن فرض ثبات اقلام تعهدی غیراختیاری، اقلام تعهدی سال قبل میتواند برای امسال اقلام تعهدی غیراختیاری (عادی) در نظر گرفته شود (همان منبع، صص ۴۱-۴۰).
البته کاپلن اعتقاد دارد که ماهیت فرایند تعهدی ایجاب میکند که سطوح اقلام تعهدی در واکنش به تغییر شرایط اقتصادی موسسه تغییر کند و به سختی میتوان پذیرفت که میزان اقلام تعهدی غیراختیاری در طول زمان ثابت است. در واقع مدل دی آنجلو را میتوان حالت خاصی از مدل هیلی در نظر گرفت که دوره برآورد آن یک سال در نظر گرفته شده است (همان منبع، ص ۴۱).
مدل جونز
مدل جونز (۱۹۹۱) با این فرض به وجود آمده است که اقلام تعهدی در طول زمان ثابت نیستند و تغییراتی که در شرایط اقتصادی موسسه روی میدهد بر میزان اقلام تعهدی تأثیر میگذارد. او برای ارائه مدل خود اقلام تعهدی را به دو بخش جاری و غیرجاری تقسیم کرد که اقلام تعهدی جاری ناشی از تغییرات به وجود آمده در حسابهای سرمایه در گردش و اقلام تعهدی غیرجاری ناشی از استهلاک اموال، ماشینآلات و تجهیزات و همچنین استهلاک داراییهای نامشهود هستند. مدل جونز به صورت زیر ارائهشده است:
پارامترهای ۱α، ۲α و ۳α در دوره برآورد و برای هر شرکت خاص با بهره گرفتن از رابطه زیر به دست میآید:
که در آن:
TAt: جمع کل اقلام تعهدی؛
At-1: جمع داراییها در پایان سال قبل؛
∆REVt: تغییر در درآمد نسبت به سال قبل؛
PPEt: جمع ناخالص اموال، ماشینآلات و تجهیزات.
در مدل فوق تغییرات درآمد و اموال، ماشینآلات و تجهیزات برای کنترل تغییراتی که در اقلام تعهدی غیراختیاری به علت تغییر در شرایط به وجود آمده است قرار داده شده است.
بخش جاری اقلام تعهدی شامل تغییر در حسابهای سرمایه در گردش نظیر حسابهای دریافتنی، موجودی کالا و حسابهای پرداختنی میشود که تا حد زیادی به تغییرات به وجود آمده در درآمد وابسته است. درآمد برای کنترل شرایط اقتصادی در مدل قرار داده شده است؛ زیرا معیار عینی عملیات موسسه قبل از دستکاری مدیریت است (درآمد به عنوان کنترلکننده بخش جاری اقلام تعهدی در مدل قرار داده شده است). جمع ناخالص اموال، ماشینآلات و تجهیزات برای کنترل آن بخش از اقلام تعهدی(بخش غیرجاری) که به هزینه استهلاک غیراختیاری (مدیریت نشده) مربوط میشود در مدل قرار داده شده است. به جای تغییرات در اموال، ماشینآلات و تجهیزات مبالغ اموال، ماشینآلات و تجهیزات در مدل قرار داده شده است. زیرا کل هزینه استهلاک (نه تغییر در هزینه استهلاک) بخشی از اقلام تعهدی را تشکیل میدهد (همان منبع، صص ۴۳-۴۱).
مدل اصلاحشده جونز[۳۱]
در سال ۱۹۹۵ دکو و همکاران با انجام تعدیلی در مدل اولیه جونز مدل نسبتاً کاملی را برای اندازهگیری اقلام تعهدی غیراختیاری به شرح زیر ارائه کردند:
پارامترهای ۱α، ۲α و۳α در دوره برآورد و برای هر شرکت خاص با بهره گرفتن از رابطه زیر به دست میآیند:
تعدیل انجامشده در جهت حذف گرایش احتمالی مدل جونز در اندازهگیری اشتباه اقلام تعهدی غیراختیاری (هنگامی که اختیار بر درآمد اعمال میشود) به کار رفته است. این تعدیل شامل کسر کردن تغییرات در حسابهای دریافتنی در سال است. مدل اولیه جونز به طور ضمنی فرض میکرد که اختیار در دوره برآورد و دوره رخداد در مورد درآمد اعمال نمیشود. مدل اصلاحشده جونز به طور ضمنی فرض میکند که تغییرات در فروشهای نسیه در دوره رخداد میتواند از مدیریت سود ناشی شود. استدلالی که در اینجا مطرح میشود این است که مدیریت کردن سود از طریق اعمال اختیار بر شناسایی درآمد در مورد فروشهای نسیه نسبت به فروشهای نقدی خیلی راحتتر است (با انجام این تعدیل از میزان اعمال اختیارهای کشف نشده در مورد درآمدهای نسیه کاسته میشود). لازم به ذکر است که پارامترهای ۱α، ۲α و۳α همانند مدل اولیه جونز اندازهگیری میشوند (همان منبع، صص ۴۴-۴۳).
مدل صنعت[۳۲]
این مدل نیز توسط دکو و همکاران (۱۹۹۵) ارائه شده است و همانند مدل جونز فرض میکند که اقلام تعهدی غیراختیاری در طول زمان ثابت نیستند. اما مدل صنعت به جای تلاش در جهت فرمولبندی مستقیم پارامترهای اقلام تعهدی، فرض میکند انحراف پارامترهای اقلام تعهدی غیراختیاری بین شرکتهای یک صنعت خاص یکسان (عمومی) است. این مدل به صورت زیر ارائهشده است:
که در آن برابر با میانه () شرکتهایی است که در نمونه انتخابشده آن صنعت خاص (صنعت J) وجود ندارند ( ، میانه شرکتهای انتخاب شده هر صنعت است). همانند مدلهای قبل پارامترهای ۱α و ۲α در دوره برآورد اندازهگیری میشوند (همان منبع، ص ۴۴).