- طرح ارتقاء
شکل ۲-۳- عناصر کیفیت زندگی (پرداختچی، ۱۳۸۸)
منبعی دیگر شش مورد از موارد دهگانه فوق الذکر را تحت عنوان وجوه مختلف کیفیت زندگی کاری مطرح کرده و وجه هفتم را آزادی کارکنان درپرسه زدن درمحل کار و صحبت کردن با همکاران میداند منتهی به شرط آن که به کار آنها و دیگران لطمه نزند. (اعتباریان، ۱۳۸۷)
۲-۱-۱۲- اهداف برنامههای بهبود کیفیت زندگی کاری:
اگر چه در مباحث مطرح شده درباره کیفیت زندگی کاری و برنامهها وفعالیت های مرتبط با آن بهطور مشخص مطلبی تحت عنوان هدف کمتر ذکر شده است، ولی از بررسی محتوای تعاریف، عنوان وشرح برنامهها میتوان گفت که هدف برنامههای مرتبط با بهبود کیفیت زندگی کاری، بهبود کیفیت خدمات ویا محصولات از طریق بهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان و درگیر ساختن ومشارکت آنان در ارتباط با کار، شرایط کارو محیط کارشان است.
-یکی از صاحب نظران، هدف برنامههای کیفیت زندگی کاری را تغییرجوکاری میداند، بطوری که کارکنان بتوانند سهم بیشتری درموفقیت وعملکرد سازمان داشته باشند و متقابلاً منافع بیشتری از سازمان عایدآنها شود (زیلاجی،۱۹۹۰).
-درمنبعی دیگر گفته شده است که کیفیت زندگی کاری بهعنوان یک هدف عبارت است از: بهبود عملکرد سازمان از طریق ایجاد مشاغل ومحیط کاری چالش انگیزتر، رضایت بخش ترواثربخش تر برای کارکنان درکلیه سطوح سازمانی (مولان،۱۹۹۶).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
به اعتقاد دولان وشولر هدف برنامههای بهبود کیفیت زندگی کاری ایجاد احساس مسئولیت درکارکنان، افزایش احساس رضایت مندی وخشنودی شغلی درآنان، ایجاد زمینه دخالت و مشارکتشان در امور وتصمیمات سازمانی، بخصوص تصمیمات مؤثر درشغل و محیط کار آنها، ایجاد احترام واعتماد متقابل بین کارکنان ومدیریت درجهت بهبود عملکرد سازمانی است.
ایوان سویچ وماته سون (۲۰۰۲) هدف برنامه بهبود کیفیت زندگی کاری را افزایش اعتماد، تعهد ورضایت کارکنان و حل مشکلات کار ومحیط کار وسازمان به کمک آنها ودرنتیجه افزایش اثر بخشی سازمان میداند.
طرح بهبود کیفیت زندگی کاری، که برای کارکنان وزارت بهداشت و خدمات انسانی آمریکا درسال ۱۹۹۶ درجهت بالا بردن روحیه وتعهد کارکنان آغاز شده است وتاکنون ادامه دارد وسال به سال گسترده تر میشود، سه هدف عمده زیر را شامل میشود:
- افزایش رضایت کارکنان
- تقویت وافزایش یادگیری آنان درمحل کار
- مدیریت بهتر تغییرات وتحولات جاری
اهداف برنامههای کیفیت زندگی کاری از دیدگاههای مختلف به شرح زیر نیز مطرح شده است:
۲-۱-۱۲-۱- اهداف ازدیدگاه حرفه گرایی: هدف برنامههای بهبود کیفیت زندگی کاری عبارت است از برقراری دموکراسی صنعتی ومشارکت فزاینده کارکنان در تصمیم گیریهای سازمان با رعایت روابط وملاحظات انسانی است.
۲-۱-۱۲-۲- اهداف ازدیدگاه مدیریت: هدف برنامههای بهبود کیفیت زندگی کاری ارتقاء بهره وری از طریق ورودیهای انسانی سازمان همراه با بهبودی ورودیهای سرمایه ای وفنی است.
۲-۱-۱۲-۳- اهداف ازنگاه کارکنان: هدف برنامههای بهبود کیفیت زندگی کاری فراهم آوردن موجباتی است که کارکنان هرچه بیشتر نیاز مهم شخصی خود را آ ز طریق تجربیاتشان درسازمان برآورده سازند.
۲-۱-۱۲-۴- اهداف ازدیدگاه اتحادیه کارگری: هدف از برنامههای بهبود کیفیت زندگی کاری تحصیل سهم عادلانه ومناسب از درآمدها و منابع سازمان برای کارکنان وهمچنین تأمین شرایط کاری انسانی تر وسالم تراست.
هدف از بهبود کیفیت زندگی کاری بهعنوان یک فلسفه، ایجاد روابط مناسب ومعقول و انسانی بین کارکنان، مشاغل ووظایف آنها و شرایط ومحیط کاری آنهاست (دویودی،۱۹۹۷)
فلسفه ای که مشروعیت اتحادیههای کارگری را میپذیرد، به گسترش روابط همکارانه با آن باور دارد وآن را ارزشمند ومفید میداند. باور دارد که در ارتباط با تصمیماتی که درسطوح مختلف سازمان اتخاذ میشود، هریک از کارمندان حق وتوانایی آن را دارد که مشارکتی هوشمندانه ومفید داشته باشد ودروندادی ارزشمند ارائه دهد (وایدیاناتم،۱۹۹۳)
فلسفه ای که کارکنان را نعمت وموهبتی میداند که بایستی استعدادهای نهفته آنهاآزاد شود وپرورش یابد. آنها را برخوردار از دانش ومهارت وتعهد لازم جهت حل مسائل سازمانی ومایل به تلاش و مشارکت دراین زمینه بداند، نه این که آنها راصرفا بخشی از هزینه تولید تلقی کندکه بایستی مورد کنترل وصرفه جویی قرارگیرند. (مولان،۱۹۹۶)
کیفیت زندگی کاری درحقیقت یعنی کیفیت روابط بین کارکنان وتمامی عوامل متشکله کار و محیط کار است وهدف ازآن ایجاد شرایطی درسازما ن است که:
- یادگیری وبالندگی افراد را ارتقاء بخشد وتوسعه دهد.
- موجباتی را فراهم آورد که افراد برآنچه که انجام میدهند وچگونگی انجام آن کنترل وتاثیر داشته باشند.
- مشاغل سازمانی را آن چنان طراحی کند که برای افراد با معنا وموجب رضایت شخصی و وسیله کسب پاداشهایی باشدکه ازنظرآنها ارزشمند ومناسب تلقی شود. (سلمانی، ۱۳۸۴)
۲-۱-۱۳- رویکردها واستراتژی های بهبود کیفیت زندگی کاری:
اگر چه رویکردها واستراتژی های مختلفی برای بهبود کیفیت زندگی کاری مطرح شده است، ولی همگی آنها در یک هدف مشترکاند و آن انسانی کردن محیط کار از طریق بسط دموکراسی و مشارکت کارکنان درتصمیم گیریهای مربوط به کار و محیط کار خویش از یک طرف، و تجدید ساختار کار یا بازطراحی کار و تغییر روش، از طرفی دیگر به نحوی که برای متصدی کار جالب وارضاء کننده باشد. نمونه ای از رویکردها واستراتژی های مطرح شده در ارتباط با کیفیت زندگی کاری به شرح زیر است:
رویکردهای متداول دربهبود کیفیت زندگی کاری عبارتنداز:
- دوایر کیفیت که طی آن کارکنان در گروههای کوچک متشکل میشوند وبهطور مرتب با یکدیگر ملاقات میکنند ومسایل کار و کیفیت محصول را درواحد خود شناسایی میکنند و برای آن راه حل ارائه میدهند.
- سیستمهای اجتماعی فنی که عبارت است از مداخله درشرایط کار از طریق تجدد ساختار کار، تشکیل گروههای کاری و تنظیم رابطه بین کارکنان و فنّاوری مورد استفاده آنها.
- دموکراسی صنعتی یعنی توجه به رأی وخواست کارکنان تحت عنوان تصمیم گیری مشترک که طبق آن درنشست های رسمی نمایندگان کارکنان با مدیریت بحث و گفتگو میکنند ورای خودرا درمورد تصمیمات مرتبط به کار شرایط کار خویش اعلام میدارند.
- گروههای کاری مستقل یا خودگردان که رویکردی متداول در درگیر ساختن کارکنان و مشارکت آنها در کارها و تصمیمات سازمانی است. گرو ه های کاری مستقل متشکل از تیمی از کارکنان است؛ بدون آنکه رئیسی از طرف سازمان بهطور رسمی برآنها گمارده شده باشد. این گروه تصمیماتی را که بهطور سنتی مدیران سرپرستی اتخاذ میکردند، عهده دارد است (دیویس، ۱۹۸۹).
۲-۱-۱۳-۱- تدوین کارراهه و مسیر کارراهه (مسیر شغلی):
کارراهه یعنی پستها، موقعیتها ومشاغل متوالی که یک فرد در دوران زندگی کاریاش عهده دار میشود.
درکارراهه یا مسیر شغل هر فرد چهار مرحله وجود دارد:
۱-کشف، ۲- برقراری یا استقرار، ۳ – شغلهای میان راه و ۴- شغلهای آخرین
ازدیدگاه مدیریت، فرایند تدوین کارراهه برای افراد (یا تعیین مسیر شغلی آنان) وسیله ای است برای بهبود یا حداقل حفظ بهره وری کارکنان و آماده سازی آنها برای تغییر شرایط کار آنها در موقعیت سازمانی.
تدوین مسیر شغلی یا کارراهه متضمن چند موضوع است: مشاوره شغلی، ترسیم مسیر شغلی، سیستم اطلاعات شغلی، برنامه ریزی نیروی انسانی، سنجش دوره ای مهارتهای شغلی فرد، آموزش افراد و کمک به افرادی که تواناییهای شغلیشان کم یا ضعیف است.