- توهم کنترل[۱۰۰] یا خوشبینی غیر واقع بینانه[۱۰۱]
سبب می شود انسان احساس کند روی مسائل کنترل داشته یا حداقل میتواند بر آن ها تأثیر بگذارد در حالی که ممکن است در واقع اینگونه نبوده و احتمال موفقیت خود را بیش از آنچه هست تخمین بزند. (لانگر[۱۰۲]، ۱۹۷۵: ۳۱۱-۳۲۸). این نوع بیش اطمینانی را میتوان در بازیهایی که با تاس انجام می شود مشاهده نمود که در آن افراد هنگام تلاش برای دستیابی به یک شماره بالاتر، خیلی قاطعانه تر تاس را پرتاب میکنند.
در مطالعه ای که توسط گروه «پین وبر[۱۰۳]» درمورد نقش تجربه در انتظارات سرمایه گذاران طراحی و در سازمان «گال آپ[۱۰۴]» مدیریت شد، محققین دریافتند که سرمایه گذاران جوان و بی تجربه در مقایسه با سرمایه گذاران مسنتر و باتجربه تر، نسبت به توانایی خود در پیشرفت در بازار از اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند (پمپین، ۱۳۸۸).
۱۴-۱-۲- بررسی ارتباط بیش اطمینانی با سیاست های تقسیم سود
اثر بیش اطمینانی بر سیاستهای تقسیم سود نظریه های تقسیم سود و عوامل ذکرشده، بر این فرض استوارند که مدیران هنگام تصمیم گیری منطقی رفتار میکنند. ادبیات روانشناسی نشان داده است مدیران دچار بیش اطمینانی یا خوشبینی هستند و این بیش اطمینانی آن ها در تصمیمات سود تقسیمی اخلال ایجاد میکند. بیش اطمینانی پدیدهای شناخته شده در روانشناسی است. افراد درباره تواناییهایی خود، از جمله قدرت پیشبینی، ادراک اطلاعاتی و دانش خود، اغراق میکنند. به بیان دیگر به تواناییها و دانش خود اعتماد بیش از حد دارند، البته ممکن است این احساس درونی را اظهار نکنند یا حتی خود نیز از آن غافل باشند. یکی از ریشههای وقوع بیش اطمینانی و اصلاح نشدن آن در نتیجه یادگیری این است که افراد مسئولیت موفقیتهای خود را به عهده می گیرند و مسئولیت شکست را به دیگران نسبت میدهند. به بیان دیگر، افراد تمایل دارند موفقیت هایشان را به عوامل درونی، از جمله استعداد و بصیرتشان نسبت دهند و شکست هایشان را در عوامل بیرونی ازجمله بدشانسی و اوضاع بد اقتصادی جستوجو کنند. از سوی دیگر، افراد به موفقیتهای خود اعتبار بیشتری میدهند تا به شکستهایشان. علت وجودی بیش اطمینانی آرامشی است که افراد از آن به دست می آورند. بیش اطمینانی با نسبت دادن موفقیتها به خود، به مرور زمان افزایش مییابد. از سوی دیگر، افراد به دنبال اثبات خود به دیگران نیز هستند تا تحسین آن ها را برانگیزند؛ بنابرین گاهی درباره موفقیتهای قبلی خود برای دیگران اغراق میکنند که از نظر درونی بر آن ها تأثیر میگذارد و موجب تشدید پدیده بیش اطمینانی می شود. به گفته دیگر، در بیان اغراق آمیز موفقیت ها، خود فرد بیش از دیگران تحت تأثیر سخنانش قرار میگیرد. مطالعات در این زمینه نشان داده است مشاغلی که به قضاوت نیاز دارند، بیش از مشاغل دیگر دچار بیش اطمینانی میشوند؛ ضمن آنکه هرچه تخصص افراد بیشتر باشد، در معرض بیش اطمینانی بیشتری قرار می گیرند. (سعیدی و فرهانیان[۱۰۵]، ۱۳۹۰). مدیران بیش اطمینان بازده های آتی پروژه های واحد تجاری را بیشتر برآورد میکنند. از این رو ممکن است احتمال و بزرگی شوک های مثبت جریانهای نقدی آتی حاصل از این پروژه ها را بیشتر برآورد کنند و در مقابل برآورد کمتری از شوکهای منفی داشته باشند. آن ها بر این باورند واحد تجاری تحت مدیریتشان در بازار سرمایه کمتر از واقع ارزش گذاری شده است و ترجیح میدهند از منابع تأمین مالی خارج از سازمان کمتر استفاده کنند. به بیانی، انتظار می رود سود نقدی کمتری تقسیم کنند. (ایشیکاوا و تاکاهاشی[۱۰۶]، ۲۰۱۰: ۳۷-۵۸). مهمترین مشکلِ بررسی تأثیر بیش اطمینانی مدیران، اندازه گیری آن است. تاکنون معیارهای مختلفی برای اندازه گیری بیش اطمینانی ارائه شده است. یکی از این معیارها، تصمیمات مدیران درخصوص اعمال اختیار خرید سهام آن ها است؛ مدیران ریسک گریز تمایل دارند اختیار سهام خود را زودتر اعمال کنند، اما مدیرانی که به صورت داوطلبانه اختیارهای ارزشمند خود را به مدت طولانی تری حفظ میکنند، احتمالاً نسبت به تواناییهای خود و چشم انداز شرکت بیش اطمینان هستند. (مالمندیر و تیت[۱۰۷]، ۲۰۰۵: ۶۴۹-۶۵۹، مالمندیر، تیت و یان[۱۰۸]، ۲۰۰۷ و احمد و دوئلمن[۱۰۹]، ۲۰۱۲: ۱-۳۰). معیار دیگر بیش اطمینانی، خالص خرید سهام شرکت توسط مدیر است؛ مدیران بیش اطمینان نسبت به سایر مدیران، سهام شرکت خود را بیشتر می خرند (همان منبع). معیار دیگر شهرت رسانهای و پاداش نسبی مدیران است. انتظار بر این است مدیرانی که ارزیابی عملکرد بالایی دارند، پاداش زیادی دریافت میکنند و شهرت رسانهای خوبی دارند، تمایل بیشتری به بیشاطمینانی داشته باشند (مالمندیر و تیت[۱۱۰]، ۲۰۰۸: ۲۰-۴۳). معیارهای فوق، معیارهای غیر مستقیمی از عقیده مدیران است. معیار دیگری که شاخص مستقیم تری از عقیده مدیران و بیش اطمینانی آن ها است، سوگیری در پیشبینی سود مدیران است. (لین و همکاران[۱۱۱]، ۲۰۰۵: ۵۲۳-۵۴۶؛ و ایشیکاوا و تاکاهاشی[۱۱۲]، ۲۰۱۰: ۳۷-۵۸).
۲-۲- پیشینه ی تحقیق
۱-۲-۲- پیشینه ی تحقیق در خارج
لین و همکاران[۱۱۳] (۲۰۱۴) پژوهشی تحت عنوان مالکیت شرکتی، اصلاح حاکمیت شرکتی و بهنگام بون سود در دوره زمانی ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۹ با بهره گرفتن از داده های پانلی ۱۲۷۶ شرکت مالزی انجام دادند. نتایج پژوهش حاکی از آن است یک رابطه غیر خطی بین تمرکز مالکیت و تأخیر در گزارشگری وجود دارد اما ارتباطی با بهنگام بودن ندارد. شرکتهای خانوادگی و خارجی به عنوان بزرگترین سهامداران کشف قیمت، کمتر بهنگام هستند. هنگامی که تأخیر در گزارشگری در دوره بعد از ادغام قانون حاکمیت شرکتی در مالزی در مقررات بورس کوتاهتر است، تأثیرش بر بهنگام بودن کشف قیمت عمدتاً بیاهمیت است.
الزاید و واهبا[۱۱۴] (۲۰۱۳) در پژوهش خود به بررسی رابطه ساختارهای مالکیت و بیش اطمینانی مدیریتی در ۱۰۷۶ شرکت در طی دوره زمانی ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ پرداختند، نتایج پژوهش آن ها نشان داد که بین سرمایه گذاری نهادی، مالکیت مدیریتی، ساختار هیئت مدیره و اندازه هیئت مدیره با بیش اطمینانی مدیریتی رابطه معنی دار وجود دارد.