«اوج اختلافات جرمشناسی و حقوق جزا مربوط به چگونگی برخورد با حالتی است که جرمشناسان آن را حالت خطرناک یا حالت قبل از ارتکاب جرم مینامند.»[۲۶]
«حالت خطرناک سهم و دستاورد بسیار مهم گاروفالو در جرمشناسی است. حالت خطرناک مشتمل بر دو رکن است که مستقل از یکدیگر در نوساناند: خطرناک بودن یعنی درجه استعداد جنایی یا مجرمانه از یک سو، و درجه سازگاری مجرم با زندگی اجتماعی از سوی دیگر» به عقیده او باید به نوعی تحقیقات اجتماعی پیرامون مجرم دست زد از قبیل شناختن زندگی مجرم، خانواده، تربیت، اشتغال.»[۲۷]
بنابرین از منظر جرمشناسان حتماً نیاز نیست که عملی که از فرد سر میزند از قبل جرمانگاری شده باشد، بلکه هر نوع اعمالی که وجدان اجتماعی را جریحهدار سازد، میتواند انحراف اجتماعی یا جرم تلقی گردد. «با توجه به اینکه جرمشناسی محور فعالیتش شناخت علل و پیشگیری از جرایم است، در صورت مشاهده حالت فردی که امکان ارتکاب عمل بزهکارانهای از ناحیه وی میرود معتقد است که باید سریعاً دخالت نموده و قبل از وقوع جرم با دور نمودن یا کنترل و معالجه فرد، از ایجاد هر نوع خسارتی به افراد یا به اجتماع جلوگیری نمود[۲۸]». استدلال جرمشناسان در این رابطه مبتنی است بر جلوگیری از اضرار به جامعه، صرفهجویی در هزینه های ناشی از جرم، اجرای مجازات و اصلاح مجرم، جلوگیری از به انحراف کشیده شدن کامل یک انسان و سهولت معالجه وی قبل از بزهکار شدن است.
یادآور میشود مواردی وجود دارد که از منظر حقوق کیفری جرم نیست مثل خودکشی یا روسپیگری، تکدی در بعضی ممالک جرم نیست یا اینکه جامعه با تساهل به آن مینگرد ولی از منظر جرمشناسان این اعمال باید شدیداًً کنترل شوند و از ارتکابشان به دلیل زمینهسازی برای اعمال بزهکارانه دیگر جلوگیری شود.
«مثلاً خودکشی از نظر حقوق جزا جرم نیست، در حالی که از دید علم جرمشناسی توجه به علل وقوع آن باعث شناخت انگیزه ها و ارائه طریقی برای جلوگیری از وقوع اعمالی مشابه خواهد شد. پس بزه مفهومی بینهایت نسبی و اجتماعی است»[۲۹].
بدین ترتیب برحسب زمان و مکان عملی ممکن است جرم محسوب بشود یا نشود از نظر جامعهشناسان جرم عملی است مخالف منافع انسانی جامعه، اعم از اینکه مورد عنایت قانونگذار قرار گرفته یا نگرفته باشد. کنشهای مثبت یا منفی مخالف نظم اجتماعی افراد در جامعه که به موجب قانون برای آن مجازات یا اقدامات تأمین و تربیتی تعیین شده جرم نام دارد.
امیل دورکیم جامعهشناس مشهور فرانسوی در مورد جرم اینطور اظهارنظر میکند:
«جرم دارای محتوای ذاتی قبیح نیست، بلکه جامعه است که آن را خصیصه جرم میدهد، زیرا احساسات مشترک جامعه و اعتقادات مشترک جامعه در حال تحول است و این تحول لاجرم معنای جرم را عوض میکند یعنی فعلی که امروز به وجدان جمعی لطمه میزند، ممکن است چند سال دیگر این خصوصیت را از دست بدهد و دیگر جرم نباشد.[۳۰]»
با توجه به مطالب گفته شده از منظر بعضی از جامعهشناسان جرم عملی است که در اجتماع مصداق پیدا میکند چه بسا عملی در حقوق کیفری جرم نباشد، لیکن به دلیل اینکه منافع اجتماعی را تهدید میکند، بنابرین اجتماع در مقابل آن کنش نشان میدهد این عمل را جرم یا انحراف اجتماعی مینامند.
«از منظر جامعهشناسان انحراف اجتماعی اعم از جرم است. بنابرین جرم یکی از انحرافات اجتماعی است که به موجب قانون کیفری یا حقوق کیفری دارای مجازات است (ضمانت اجرا دار است) اما انحراف آن کژروی اجتماعی است که ضمانت اجرای اجتماعی دارد، یعنی طرد اجتماعی فرد، مذمت و سرزنش کردن.[۳۱]
۲ـ۲ـ۱ـ۳ـ مفهوم جرم از منظر شرع
بعد از اینکه مفهوم جرم را از منظر حقوق کیفر و جرمشناسان و جامعهشناسان به اجمال بیان کردیم در مورد مفهوم جرم از منظر شرع توضیح مختصری میدهیم.
از منظر اسلام، جرم به افعالی تلقی میشود که مغایر با احکام یا اوامر و نواهی حق تعالی باشد این افعال در قرآن کریم با نامهای مختلف، اثم، سیه، و… ذکر شده است.
گناه که موضوع حدود و تعزیرات اسلامی است، شامل هر فعل ولو آنکه تنها جنبه شخصی داشته باشد، یعنی مفسده آن عاید شخص مرتکب گردد نیز میشود مثل: «ترک واجبات، شرب خمر وغیره. تعریف جرم عام است که میتوان آن را بر اثم و معصیت نیز تسری داد. در این تعریف همه دارای یک ماهیت هستند و آن هم نافرمانی از خداوند که متعاقب آن مستحق مجازات میگردند.»[۳۲]
بنابرین همان طور که مذکور آمد در اسلام مفهوم جرم با گناه آمده است و حتماً هم لازم نیست از گناهی که فرد مرتکب میشود کس دیگر ضرر ببیند بلکه، حتی از فعل حرامی که خود مرتکب میشود، شخص وی متضرر شود که اسلام در این موارد هم گناه مذکور را جرم دانسته است و شاید یکی از دلایل این تعبیر این باشد که در واقع مالک وجودی انسان خداوند است و هیچکس حق ندارد حتی به نفس و جان خویش لطمهای بزند، بلکه در برابر کلیه اعضای بدن خویش مسؤل هستیم و نفس و جان ما بر گردن ما حق دارند. حال که اسلام تا این حد گناه را جرم دانسته است، بنابرین اگر فردی گناهی را مرتکب شود که علاوه بر خود به اجتماع یا فردی ضرر برساند، در مرحله اولی جرم دانسته و مستوجب کیفر.
۲ـ۲ـ۲ـ مفهوم پیشگیری و انواع آن
۲ـ۲ـ۲ـ۱ـ مفهوم پیشگیری
به طور کلی «پیشگیری» به عنوان یکی از سیاستها و اقدامات اساسی درخور کنترل اجتماعی محسوب میشود. این سیاست به کلیه اقدامات و راهکارهای مستقیم و غیرمستقیم بازدارنده از وقوع جرم و انحراف و کژروی معطوف میباشد و از این جهت یک «سیاست پیشین» است که در برابر انواع مجازاتها و اقدامات تأمینی و تربیتی که «سیاست پسین» است قرار میگیرد. البته باید متذکر شد که در مجموع سیاستهای پیشگیری، به سه مرحله: «پیش از وقوع جرم»، «مرحله وقوع جرم» و «پس از وقوع جرم» قابل تقسیم است.[۳۳]
واژه پیشگیری امروزه در معنی جاری و متداول آن دارای دو بُعد است: پیشگیری یا جلوگیری کردن هم به معنی «پیشدستی کردن، پیشی گرفتن و به جلوی چیزی رفتن» هم به معنی آگاه کردن، خبر چیزی را دادن و هشدار دادن است. اما در جرمشناسی پیشگیرانه، پیشگیری در معنی اوّل آن مورد استفاده واقع میشود، یعنی با کاربرد فنون مختلف به منظور جلوگیری از وقوع بزهکاری است. اما از نظر علمی، پیشگیری یک مفهوم منطقی ـ تجربی است که همزمان با تأملات عقلانی و مشاهدات تجربی ناشی میشود.[۳۴]
بنابرین پیشگیری مجموعه تدابیر است یعنی به کار بردن کلیه تدابیری که تمسک به آن ها موجب تقلیل بزهکاری در جامعه میشود، ذکر این نکته ضروری است که در هر جامعهای بزهکاری به تناسب جمعیت و فرهنگ و سایر عوامل اجتماعی خواه ناخواه وجود خواهد داشت و با به کار بردن پیشگیری حتی در کشورهای پیشرفته نمیتوان آمار جرم و جنایت را به صفر کاهش داد، لیکن میتوان تلاش نمود درجهت کاهش جرم و انحرافات اجتماعی.
همان طور که گفته شد اگر بخواهیم مفهوم پیشگیری را توصیف کنیم مجموعه تدابیری است برای تقلیل بزهکاری که این تدابیر میتواند کیفری یا غیرکیفری باشد.
«وقتی بحث پیشگیری میشود منظور اقدامات کنشی است، ولی وقتی صحبت از اقدامات پلیس و دستگاه قضایی و… میشود، پیشگیری واکنشی است که بعد از وقوع جرم است معمولاً برای جلوگیری از تکرار جرم است.»[۳۵]