-
- آن میزانی از اموال اغنیا که باید پرداخت شود، مالی است که مالک اصلی آن نیازمنداناند و خداوند در اموال اغنیا قرار داده، و اگر همه اغنیا این تکلیف الهی را ادا کنند دیگر نیازمندی در جامعه باقی نمیماند. فلذا به نظر میرسد یکی از بهترین راهکارها برای فقر زدایی در جامعه اسلامی اقداماتی است که موجب آگاهی دادن، انگیزه دهی و تشویق مردم به پرداخت این حقوق میشود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
- پرداخت این حقوق در عین این که یک وظیفه دینی برای اغنیا است موجب برکت و رشد اموال و داراییهای آنان نیز میشود.
- دستور به جمع آوری پرداختهای مالی توسط کارگزاران و اصلاح نظام مالیاتی
امام در نامه ۵۱ و ۵۳ نهجالبلاغه ضمن فرمان به جمع آوری مالیات توسط کارگزاران حکومتی به نکات مهمی جهت نحوه جمع آوری و اصلاح نظام مالیاتی اشاره میفرمایند که از این قرار است:
- برای گرفتن مالیات از مردم، لباسهای تابستانی یا زمستانی، و مرکب سواری، و برده کاری او را نفروشید، و برای گرفتن درهمی، کسی را با تازیانه نزنید، و به مال کسی «نمازگزار باشد، یا غیر مسلمانی که در پناه اسلام است» دست اندازی نکنید، جز اسب یا اسلحهای که برای تجاوز به مسلمانها به کار گرفته میشود.
- مالیات را به گونهای تنظیم کن که به صلاح مالیات دهندگان باشد.
- تا نظام مالیاتی و امور مالیات دهندگان اصلاح نشود، امور دیگر اقشار جامعه اصلاح نشود. زیرا همه مردم نان خور مالیات و مالیات دهندگاناند.
- باید هدف آبادانی کشور باشد نه جمع آوری مالیات، چرا که مالیات جز با آبادانی فراهم نمیگردد.
- اگر مردم از سنگینی مالیات، خشکسالی و… شکایت کردند، به ایشان تخفیف بده تا امورشان سامان گیرد.
- هرگز تخفیف دادن در مالیات تو را نگران نسازد، زیرا این سبب آبادانی شهرها، گسترش عدالت میان مردم و تعریف و ستایش مردم از تو میگردد… و اگر در آینده کاری پیش آید و بر عهده مرم بگذاری با شادمانی خواهند پذیرفت.
چنین توصیههای دقیقی درباره هدف و نحوه جمع آوری مالیات، نشان دهنده اهمیت بالای این منبع مالی برای حکومت است که میتواند در کمک به فقرا و محرومین از آن استفاده کند.
۴-۲-۲-۲- برقراری عدالت و عدم تبعیض
وفور ثروت در جامعه دارای اهمیت بالایی است؛ اما این رویکرد از آنجایی که باعث میشود از عوامل مهم دیگری که به رفاه و آزادی انسان کمک میکند- همچون بهداشت عمومی، تعلیم و تربیت همگانی- غفلت شود، ناقص و عقیم است و از آنجایی که تنها به حداکثر کردن ثروت تأکید دارد – بدون توجه به این که چگونه توزیع میشود- یک غفلت جدی از مردم به نفع تراکم ثروت در اختیار معدودی به وجود میآید که به نوبه خود به محرومیت تعدادی از مردم منجر میشود. (راغفر، ۱۳۸۴) به عبارت سادهتر عدالت و توزیع عادلانه ثروت لازمه جلوگیری از گسترش فقر جامعه است. رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنهای (دام ظله) در این باره میفرمایند: «مادامی که نتوانیم عدالت اسلامی را در کشور پیاده کنیم، شاهد چهره کریه فقر در بخشی از جامعه خواهیم بود[۵۵].»
امام صادق (ع) در روایتی اهمیت عدالت را اینگونه بیان میفرمایند:
إِنَ النَّاسَ یَسْتَغْنُونَ إِذَا عُدِلَ بَیْنَهُم (کلینی، ۱۴۰۷ ق، ج ۳، ص ۵۶۸)
به درستی که مردم اگر عدالتی در میان باشد، همه بینیاز خواهند گشت.
امیر مؤمنان علی (ع) نیز درباره عدالت میفرماید:
الْعَدْلُ مَأْلُوفٌ الْجَوْرُ عَسُوف (تمیمی، ۱۴۱۰ ق، ج ۱، ص ۱۱)
«عدل، دلپذیر است و ستم، از راه بیرون برنده.»
[توضیح اینکه چون عدل چنین است، مردم به صاحب آن رغبت مینمایند؛ از آن طرف چون مردم از ستم متنفرند، از ستمکار هم روی میگردانند.]
الْعَدْلُ یُصْلِحُ الْبَرِیَّه (تمیمی، ۱۴۱۰ ق، ج ۱، ص ۱۳۳)
«عدل، جامعه را اصلاح میکند»
[یعنی اعضای جامعه را، جامعه پذیر و همنوا می کند، و مانع کجروی و انحراف میگردد.]
الْعَدْلُ أَغْنَی الْغِنَاء (تمیمی، ۱۴۱۰ ق، ج ۱، ص ۱۸۱)
«عدل، بهترین توانگریهاست.»
توصیهها و جملات فراوان امیرالمؤمنین (ع) پیرامون عدالت نشانگر اهمیت بالای این اصل ضروری در جامعه اسلامی است. در مکتب امام علی (ع) همه افراد بشر، حق دارند از یک زندگی انسانی بهرهمند باشند. این که زمامداران در تدبیر اداره امور و برقراری «عدالت اجتماعی» عاجزند، افراد شایستهای نیستند و در مکتب امام (ع) تأمین زندگی عدالت محور به عهده حکومت اسلامی است، چنانکه آن حضرت (ع) در فرمان تاریخیشان[۵۶] به مالک اشتر تأکید میکند. امام (ع) نه تنها حق بهرهمندی از یک زندگی انسانی و دور از فقر را برای همه افراد جامعه ضروری میداند، بلکه این حق را شخصاً حتی برای غیر مسلمین نیز در دوران حکومت پنج سالهشان پیاده کردهاند. (دشتی، ۱۳۷۹). اقداماتی که حضرت (ع) در این راستای انجام دادند عبارتاند از:
الف) بازگرداندن ثروتهای نامشروع و بادآورده
امیرالمؤمنین (ع) در نخستین خطبهها در میان مردمان قاطعانه ابراز داشتند که اموال به تاراج رفته را بیتالمال باز خواهد گرداند:
إِنَّ کُلَ قَطِیعَهٍ أَقْطَعَهَا عُثْمَانُ أَوْ مَالٍ أَخَذَهُ مِنْ بَیْتِ مَالِ الْمُسْلِمِینَ فَهُوَ مَرْدُودٌ عَلَیْهِمْ فِی بَیْتِ مَالِهِم (مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۳۲، ص ۱۶)
«بدانید هر بخشش که عثمان داشته و هر مالی از مال خدا که به کسی عطا شده، به خزانه عمومی مسترد خواهد شد.»
و یا در آغازین سخنرانی عمومیشان فرمودند:
وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِک بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإنَ فِی الْعَدْلِ سَعَهً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیَق (صبحی صالح، ۱۴۱۴ ق، ص ۵۷)
«به خدا سوگند حتی اگر داراییها را بیابم که کابین زنان قرار گرفته و یا با آن کنیزان خریداری شده و یا در شهرها پراکنده گشته، آنها را به دامن ملت بر خواهم گرداند زیرا در عدالت گشایش برای عموم است و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمل ستم برای او سختتر است.»
سیره حکومتی امیرالمؤمنین (ع) نشان میدهد که حضرت (ع) حقیقتاً عامل به این سیاستها و برنامهها بوده و با جدیت تمام بازگردانی اموال غارت شده را دنبال کردند. ایشان به این نکته توجه داشتند که اگر جلوی این فسادهای مالی را نگیرند اقتصاد جامعه بیمار شده و روز به روز بر شدت آن افزوده میشود. در نتیجه منابع و ثروتهای جامعه کم شده و فقر گسترش مییابد.
ب) کنترل کارگزاران و جلوگیری از سوءاستفاده عمال
امیرالمؤمنین (ع) علاوه بر این که اموال دزدیده شده به بیتالمال از چنگ ستمکاران و سودجویان درآوردند، تدابیری هم برای جلوگیری از تکرار دوباره این مسأله اندیشیدند که در ادامه به توضیح آنها میپردازیم:
ب-۱- دقت در گزینش
یکی از موضوعاتی که در مسائل حکومتی بسیار مهم است چینش افراد صالح و متخصص در ساختار حکومتی است. اگر افرادی که برای پستها و مسئولیتها انتخاب میشوند افرادی ناصالح باشند باعث مفاسد سیاسی، اقتصادی و… شده و اعتماد مردم را نسبت به حکومت از بین میبرند و اگر افرادی غیر متخصص باشند باعث پایین آمدن بازدهی در کار و بالا رفتن هزینهها و مخارج میشوند؛ لذا دقت در گزینش عمال و کارگزاران حکومتی امری مهم به شمار میرود.
امام علی (ع) در آیین نامهای که برای مأموران گردآوری زکات مینوشت این طور بیان فرمودهاند:
انْطَلِقْ عَلَی تَقْوَی اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِیک لَهُ وَ لَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً وَ لَا تَجْتَازَنَّ عَلَیْهِ کَارِهاً وَ لَا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَکْثَرَ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِی مَالِهِ فَإِذَا قَدِمْتَ عَلَی الْحَی فَانْزِلْ بِمَائِهِمْ مِنْ غَیْرِ أَنْ تُخَالِطَ أَبْیَاتَهُمْ… لَا تَأْمَنَنَّ عَلَیْهَا إِلَّا مَنْ تَثِقُ بِدِینِهِ رَافِقاً بِمَالِ الْمُسْلِمِینَ حَتَّی یُوَصِّلَهُ إِلَی وَلِیِّهِمْ فَیَقْسِمَهُ بَیْنَهُمْ وَ لَا تُوَکِّلْ بِهَا إِلَّا نَاصِحاً شَفِیقاً وَ أَمِیناً حَفِیظاً … ثُمَ احْدُرْ إِلَیْنَا مَا اجْتَمَعَ عِنْدَک نُصَیِّرْه حَیْثُ أَمَرَ اللَّه (صبحی صالح، ۱۴۱۴ ق، ص ۳۸۱)
با تقوای خدا- خدای یگانه بیشریک- به راه بیفت، هیچ مسلمانی را مترسان، و به صورتی ناپسندیده بر او مگذر، و بیش از حقّی که خدا در مال او قرار داده است از او مگیر؛ هنگامی که نزد قبیلهای میروی، بر سر آبشخور ایشان فرود آی، لیکن به محوطه خانههای ایشان مرو… و بر آنها (اموال عمومی) جز کسی را مگمار که به دینداری او اعتماد داشته باشی، کسی که مال مسلمانان را با مدارا همراه خود بیاورد و به ولی ایشان بسپارد، تا او آن را میان آنان تقسیم کند؛ و جز انسانی خیرخواه و مهربان و امانتدار و نگهبان، کسی را بر این کار مگمار.
از سفارشهای حضرت (ع) مشاهده میشود که ایشان هم به این نکته یعنی دقت در گزینش توجه داشتهاند و مؤلفههایی چون دینداری، ملاطفت و خیرخواهی، امانتدار و حافظ بودن را از ویژگیهای لازم برای کسی که برای جمع آوری زکات تعیین میشود، توصیه میکنند؛ چرا که اگر چنین کسی در مسئولیتش خیانت کند به یکی از مهمترین سرمایههای حکومت برای رفع فقر آسیب زده است.
ب-۲- کنترل مالی و برخورد با متخلفین
یکی از نقاط ضعف حاکمان، برتری دادن اطرافیان بر دیگران در امور مادی سیاسی و اجتماعی است، بستگان حاکمان و قدرتمندان حق خود میدانند که از بیتالمال بیشتر بهره برند و به ویژه که در دوره خلیفه سوم چنین امتیازی رسمی شده بود. امّا امام با این سیاست هم مبارزه نمود و برای برادر و خواهر و فرزندان خود هیچ امتیاز ویژهای قائل نشد و آنان را همانند سایر مردمان به شمار آورد. داستان تقاضای عقیل در نهجالبلاغه گویای این حقیقت است؛ حضرت (ع) اینگونه نقل میکنند:
وَ اللَّهِ لَقَدْ رَأَیتُ عَقِیلًا وَ قَدْ أَمْلَقَ حَتَّی اسْتَمَاحَنِی مِنْ بُرِّکمْ صَاعاً وَ رَأَیتُ صِبْیانَهُ شُعْثَ الشُّعُورِ غُبْرَ الْأَلْوَانِ مِنْ فَقْرِهِمْ کأَنَّمَا سُوِّدَتْ وُجُوهُهُمْ بِالْعِظْلِمِ وَ عَاوَدَنِی مُؤَکداً وَ کرَّرَ عَلَی الْقَوْلَ مُرَدِّداً فَأَصْغَیتُ إِلَیهِ سَمْعِی فَظَنَّ أَنِّی أَبِیعُهُ دِینِی وَ أَتَّبِعُ قِیادَهُ مُفَارِقاً طَرِیقَتِی فَأَحْمَیتُ لَهُ حَدِیدَهً ثُمَّ أَدْنَیتُهَا مِنْ جِسْمِهِ لِیعْتَبِرَ بِهَا فَضَجَّ ضَجِیجَ ذِی دَنَفٍ مِنْ أَلَمِهَا وَ کادَ أَنْ یحْتَرِقَ مِنْ مِیسَمِهَا فَقُلْتُ لَهُ ثَکلَتْک الثَّوَاکلُ یا عَقِیلُ أَتَئِنُّ مِنْ حَدِیدَهٍ أَحْمَاهَا إِنْسَانُهَا لِلَعِبِهِ وَ تَجُرُّنِی إِلَی نَارٍ سَجَرَهَا جَبَّارُهَا لِغَضَبِهِ أَتَئِنُّ مِنَ الْأَذَی وَ لَا أَئِنُّ مِنْ لَظَی (صبحی صالح، ۱۴۱۴ ق، ص ۳۴۶)
«به خدا سوگند برادرم عقیل را در نهایت تهیدستی دیدم که یک منّ از گندم شما را میخواهد تا به او بدهم کودکانش را با موهای غبارآلود و رنگهای تیره از فقر، دیدم چنانچه گویی رخسارشان را با نیل سیاه کرده بودند عقیل چند بار نزد من آمد و خواستهاش را برایم مکرر باز گفت و من همچنان به او گوش میدادم چندان که پنداشت دینم را به او میفروشم و از روش خود کناره میگیرم و به خواسته او تن میدهم. در این هنگام آهن پارهای را در آتش گداختم و به جسم او نزدیک ساختم تا از آن پند گیرد. عقیل همانند بیماری، از حرارت آن فریاد برآورد و ناله کرد و نزدیک بود از آن آهن گداخته بسوزد. به او گفتم: ای عقیل مادران داغدار بر تو گریه کنند آیا تو از گرمای آهن پارهای که انسانی آن را به شوخی گداخته؛ ناله میکنی و فریاد میکشی اما مرا به سوی آتشی میکشانی که خدای جبار به خشم خود را افروخته است؟ تو از این درد اندک ناله میزنی و من از آتش سوزنده دوزخ ناله نزنم.»
و یا هنگامی که دخترشان امکلثوم از علی بن ابی رافع خزانه دار امام گردنبندی را به رسم عاریت برای سه روز در ایام عید قربان درخواست میکند و او عطا میکند، امام آن گردنبند را میبیند و اعتراض میکند و میفرماید:
لَوْ کانَتْ أَخَذَتِ الْعِقْدَ عَلَی غَیرِ عَارِیهٍ مَضْمُونَهٍ مَرْدُودَهٍ لَکانَتْ إِذاً أَوَّلَ هَاشِمِیهٍ قُطِعَتْ یدُهَا فِی سَرِقَه (حر عاملی، ۱۴۰۹ ق، ج ۲۸، ص ۲۹۲)
«اگر چنین نبود (به رسم عاریت) انگشتان دست تو را به خاطر سرقت از بیتالمال میبریدم و تو اول هاشمیهای بودی که به جرم سرقت دستش بریده میشد.»
ایشان در نامه ۵۳ نهجالبلاغه میفرمایند:
ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِی خَاصَّهً وَ بِطَانَهً فِیهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ وَ قِلَّهُ إِنْصَافٍ فِی مُعَامَلَهٍ فَاحْسِمْ [مَئُونَهَ] مَادَّهَ أُولَئِک بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْک الْأَحْوَالِ وَ لَا تُقْطِعَنَّ لِأَحَدٍ مِنْ حَاشِیتِک وَ حَامَّتِک قَطِیعَهً وَ لَا یطْمَعَنَّ مِنْک فِی اعْتِقَادِ عُقْدَهٍ تَضُرُّ بِمَنْ یلِیهَا مِنَ النَّاس (صبحی صالح، ۱۴۱۴ ق، ص ۴۴۱)
«زمامدار را خواص و نزدیکانی است که خوی برتری طلبی دارند، خود را بر دیگران مقدم سازند، به اموال مردم دست اندازی نمایند و در معامله با مردمان کمتر رعایت انصاف کنند. موجبات این احوال را قطع کن و بدین وسیله ریشه این مردمان را برکن. به هیچ یک از اطرافیان و خویشانت زمینی از زمینهای مسلمانان را واگذار مکن و نباید در تو طمع کنند که قرار دادی به سود آنان منعقد سازی که سبب زیان همسایگان شود…»
و در جایی دیگر امام (ع) به کارگزارانش احتیاط بیتالمال را چنین تذکر میدهد: