– انعطاف پذیری در تولید و شخصی سازی
– طراحی وبرنامهریزی تولید با حداقل هزینه
– بهروری بالای نیروی انسانی
– استفاده موثراز دارایی های ثابت
– کیفیت تولید
– راندمان تولید با حداقل هزینه
– دسترسی به منابع کافی از نیروی کار ماهر
استفاده موثراز دارایی های ثابت
نمایشگر ۹-۲٫ دسته بندی عوامل حیاتی موفقیت
منبع: تامپسون و استریکلند، ۱۹۹۹
تامپسون متعقد است که در هر صنعت این عوامل بیشتر از ۴ تا ۵ عامل نیست و از این عوامل یکی – دو عامل از همه مهمتر است. (تامپسون و استریکلند، ۲۰۰۳)
۸-۲ روانکارها و تعاریف آن
همه روانکارها از روغن پایه شروع می شود، سه نوع روغن پایه وجود دارد: سنتزی، معدنی و گیاهی.
در یک تعریف ساده، روانکاری، روشی است برای جلوگیری از اصطکاک و سایش سطوح متحرکی که روی یکدیگر قرار میگیرند. کار اصلی روانکاری، کاهش میزان اصطکاک بین سطوح متحرک و ثابت است که توسط روانکارها (انواع روغن، گریس و…) امکان پذیر می شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بیشتر مردم بر این باور هستند که روانکار برای لغزنده کردن سطوح استفاده می شود حال آنکه این عمل، ابتدایی ترین وظیفه روانکار می باشد. یک روانکار مناسب چندین مزیت را به همراه دارد، علاوه بر کاهش اصطکاک، باعث کاهش میزان سایش، کاهش دمای کارکرد، کاهش خوردگی سطح فلزات و کمک به خارج کردن آلایندهها از سیستم می نماید. روانکارها دارای خواص زیادی هستند که بتوانند نیازهای عملیاتی شما را برطرف سازند. برای مثال مواد شیمیایی مختلفی به ماشین اضافه می کنند تا در دماهای بالا کار کنند. همچنین می توان از روانکاری استفاده کرد که از سطوح ماشین در فشارهای بالا محافظت کند. با تجزیه و تحلیل ماشین می توان روانکاری را که مناسب جهت عملکرد ماشین باشد مشخص کرد.
۹-۲ تصمیم گیری چند معیاره و فرایند تحلیل شبکه ای
انسان در زندگی روزمره خود تصمیمات بسیاری میگیرد. این تصمیمات از مسائل شخصی و فردی تا مسائل بزرگ و کلان را شامل می شود. در اکثر مسائل تصمیم سازی عموماً اهداف و عوامل متعددی مطرح است و فرد تصمیم ساز سعی می کند که بین چندین گزینهی موجود (محدودیا نامحدود) بهترین گزینه را انتخاب کند. (قدسی پور، ۱۳۸۲)
تصمیم گیری در دنیای پیچیده امروز به چالشی برای مدیران و سازمانها تبدیل شده است. تعداد شاخص های تصمیم گیری، تنوع معیارهای کمی و کیفی و لزوم در نظر گرفتن همزمان آنها، اهمیت اثرات و پیامدهای تصمیم و عواملی نظیر آن بر پیچیدگی تصمیمها میافزاید. از این رو بالاخص در دو دهه اخیر، روشهای ریاضی و دانش کامپیوتر در حل مسائل تصمیم گیری به یاری آنان شتافته و تکنیکها و فنون تصمیم گیری چند معیاره و سیستمهای پشتیبان تصمیم گیری را ایجاد نموده است.
مدلهای کلاسیک پژوهش در عملیات مانند برنامه ریزی خطی، برنامه ریزی عدد صحیح، برنامه ریزی غیر خطی و مانند آن مدلهای تصمیم گیری هستند که بهینه سازی را فقط براساسیک معیار به انجام میرسانند. لذا این مدلها در زمره مدلهای تک هدفه طبقه بندی میگردند. هدف انتخاب شده این گونه مدلها عموما نخستین و مهم ترین هدف بوده و سایر اهداف در سایه این هدف به فراموشی سپرده می شود.
تصمیم گیری انتخابیک گزینه از میان گزینه های مختلف است و این انتخاب هنگامی هوشیارانه و حساب شده است که بیش ازیک معیار در گزینش آن به کار گرفته شود. تصمیم گیری با یک معیار فرایندی ساده و یک بعدی میباشد. (قدسی پور، ۱۳۸۲)
۱-۹-۲ تصمیم گیری چند معیاره[۱۴۲]
تصمیم گیری چند معیاره بر یک فرایند ارزش دادن به گزینه هایی که بوسیله چند معیار ارزیابی شده اند، دلالت دارد. تصمیم گیری چند معیاره می تواند به دو طبقه وسیع تقسیم شود: تصمیم گیری چند شاخصه[۱۴۳] و تصمیم گیری چند هدفه[۱۴۴]. اگر مسئله مورد ارزیابی، یک مجموعه محدود از گزینه ها به منظور انتخاب بهترین آنها بر اساس وزنهای مربوط به ویژگیهای آن گزینه ها باشد، این مساله یک تصمیم گیری چند شاخصه می باشد، درحالی که تصمیم گیری چند هدفه به انتخاب بهترین گزینه ها بر مبنای یک سری اهداف کم و بیش ناسازگار سروکار دارد. (فو و مینووا[۱۴۵]، ۲۰۰۵) مدلهای تصمیم گیری چند هدفه به منظور طراحی به کار گرفته میشوند، در حالی که مدلهای تصمیم گیری چند شاخصه به منظور انتخاب گزینه برتر استفاده می شود. (اصغرپور، ۱۳۸۵)
۱-۱-۹-۲ انواع تصیم گیری چند شاخصه
الف- مدل غیرجبرانی[۱۴۶]: این مدل شامل روشهایی استکه مبادله در بین شاخصها مجاز نیست؛ بدین معنا که نقطه ضعف موجود در یک شاخص با مزیت موجود در شاخص دیگر جبران نمیشود. بنابراین در این روشها هر شاخص به تنهایی مطرح بوده و مقایسهها براساس شاخص به شاخص صورت میپذیرد.
ب- مدل جبرانی[۱۴۷]: این مدل شامل روشهایی است که امکان مبادله میان شاخصها وجود دارد، به عبارت دیگر تغییری در یک شاخص می تواند با تغییر در شاخصی دیگر تعدیل شود و یا کاهش یک شاخص در صورتیکه سبب افزایش شاخص دیگر شود، قابل پذیرش خواهد بود. (فولادگر، ۱۳۸۶).
به طور کلی اگر اجازه دهیم ضعفیک شاخص در تصمیم گیری ها توسط شاخص های دیگر جبران شود، تکنیک مورد نظر جبرانی میباشد. از تکنیکهای جبرانی میتوان به فرایند تحلیل سلسله مراتبی و شبکه ای اشاره کرد که فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)[148] اجزای یک سیستم را به صورت یک سلسله مراتب سازماندهی می کند به طوری که هر عنصر سلسله مراتبی به عنصر سطح بالاتر خود می تواند وابسته باشد و به صورت خطی این وابستگی تا بالاترین سطح می تواند ادامه داشته باشد. (کورتایلا و پزونن[۱۴۹]، ۲۰۰۰) استفاده از این روش بسیاری از مسائل را به دلیل وابستگی (درونی/ بیرونی)، تاثیرات بین و درون خوشه ها (معیارها، گزینه ها) نمیتواند مرتفع کند. [۱۵۰]ANP روشی بسیار مناسب برای حل این نوع از مشکلات است. در حقیقت ANP با بهره گرفتن از شبکه نیاز به تعیین سطوح به صورت سلسله مراتب ندارد.
از آنجا که دریک صنعت عوامل متعددی بر موفقیت آن صنعت مؤثر است و این عوامل برهم اثرگذار میباشند، دراین رساله از روش فرایند تحلیل شبکه ای جهت اولویت بندی عوامل حیاتی موفقیت استفاده شده تا وابستگیهای درونی و وابستگیهای بیرونی در نظرگرفته شود.
۲-۹-۲ روش فرایند تحلیل شبکه ای (ANP)
فرایند تحلیل شبکه ای یکی از تکنیکهای تصمیم گیری چند معیار ه است و در مجموعه مدلهای جبرانی قرار می گیرد. این مدل برمبنای فرایند تحلیل سلسله مراتبی ۳ طراحی شده است و” شبکه ” را جایگزین” سلسله مراتب” کرده است. (ساعتی، ۲۰۰۵)
این فرایند، نظریه جدیدی است که در آن ساختار شبکه ای، جانشین ساختار سلسله مراتبی شده است. این ویژگی سبب می شود که به صورت نظاممند، وابستگیها و بازخوردهای بین معیارها و زیرمعیارها بررسی شود. بر این اساس لازم است تمام وابستگیهای بین شاخص ها و همچنین جهت آنهاتبیین شود. به طور کلی یک معیار زمانی با دیگر معیارها مرتبط می شود که دست کم یکی از زیر معیارهای آن بر یک زیرمعیار از دیگر معیارها اثرگذار باشد یا از آن تأثیر بپذیرد.(ساعتی، ۱۹۹۹)
در یک سلسله مراتب وابستگیها باید به صورت خطی ” از بالا به پایین و یا بالعکس” باشد. چنانچه وابستگی دو طرفه باشد یعنی وزن معیارها به وزن گزینه ها و وزن گزینه ها نیز به معیارها وابسته باشد مسئله دیگر از حالت سلسله مراتبی خارج شده و تشکیل یک “شبکه “یا سیستم غیر خطی یا سیستم با بازخور را میدهد. (کُرتایلا و پزونن[۱۵۱]، ۲۰۰۰)
برخلاف فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) که ارتباط عناصر تشکیل دهنده مدل یکطرفه است، در فرایند تحلیل شبکه ای یک عنصر از مدل بر عنصر یا عناصر دیگر و حتی بر خود اثرگذار است و ممکن است از دیگر عناصر نیز تأثیر بپذیرد. به عبارت دیگر مسئله از حالت خطی خارج و در قالب غیرخطی یا شبکه ای نمود مییابد. (ساعتی، ۲۰۰۱)
فرایند تحلیل شبکه ای هر موضوع و مسئله ای را به مثابه “شبکه” ای از معیارها، زیرمعیارها و گزینه ها (همه اینها عناصر۷ نامیده میشوند) که بایکدیگر در خوشههایی جمع شده اند، در نظر میگیرد. تمامیعناطر در یک شبکه میتوانند به هر شکل دارای ارتباط بایکدیگر باشند. به عبارت دیگر، دریک شبکه بازخورد و ارتباط متقابل بین و میان خوشه ها امکان پذیر است. (مونیکا[۱۵۲] و همکاران، ۲۰۰۸)
از زمان معرفی ANP، از این روش برای برنامه ها و تصمیم گیریهای متعددی به کار گرفته شده است به عنوان مثال: استفاده از مدل ANP توسط موموح و زو [۱۵۳](۱۹۹۸) برای انتخاب واحدهای تولید برق جهت تخصیص قیمت مناسب در صنعت رقابتی برق، سارکیس و مید[۱۵۴] (۱۹۹۸) برای انتخاب استراتژی لجستیک، بیوکیازیک[۱۵۵] (۲۰۰۰) برای یافتن مهمترین عوامل برای آموزش و پرورش مبتنی بر حافظه ارکالتلیگلو[۱۵۶] (۲۰۰۰) برای تعیین سیاستهای تدارکات نظامی. مید و پریسلی[۱۵۷] (۲۰۰۲) برای انتخاب پروژه مبتنی بر پژوهش و توسعه. چانگ و همکاران(۲۰۰۸) در مورد ارزیابی قوانین توزیع، پرتوی[۱۵۸] (۲۰۰۶) براییافتن امکانات استراتژیک.
۳-۹-۲ تفاوت میان AHP وANP
نمایشگر ۶-۲ تفاوت میان فرایند سلسله مراتبی و فرایند تحلیل شبکه ای را به وضوح نشان میدهد:
نمایشگر ۱۰-۲
یک فرایند سلسه مراتبی
یک فرایند شبکه ای
نمایشگر ۱۰-۲ تفاوت میان روش AHP وANP
منبع: مومنی و شریفی سلیم، ۱۳۹۰، ص۹۱
فرض اصلی در AHP استقلال عملیاتی قسمت بالایی (طبق شکل) در ساختار سلسله مراتبی از قسمت پایینی و از معیارهای هر سطح یا طبقه است.(نجفی، ۱۳۸۹)
آنچه در روش AHP انجام می شود گاهی از واقعیت دور است، به عنوان نمونه گاهی میبینیم بین شاخص ها و گزینه ارتباط دوجانبه وجود دارد، از این رو ساعتی برای گسترش نظریه خود درباره روش AHP، روش ANP یا فرایند تحلیل شبکه ای را پیشنهاد کرد که در آن تعاملات، وابستگیها، چه درونی و چه بیرونی بین عناصر و خوشه ها و همچنین وابستگیهای بین گزینه و معیارها وجود دارد. این کار به انتخاب گزینهی برتر در فضایی نزدیک به واقع کمک خواهد کرد. (مؤمنی و شریفی سلیم، ۱۳۹۰)
بنابراین ANP را میتوان متشکل از دو قسمت دانست: سلسله مراتب کنترلی و ارتباط شبکه ای. سلسله مراتب کنترلی ارتباط بین هدف، معیارها، و زیرمعیارها را شامل شده و برای ارتباط درونی سیستم تاثیرگذار است و ارتباط شبکه ای وابستگی بین عناصر و خوشه ها را شامل می شود ارتباطات پیچیده بین و میان عناطر تصمیم، از طریق جایگزینی ساختار سلسله مراتبی با ساختار شبکه ای در نظر گرفته می شود. فرایند تحلیل شبکه ای حالت عمومیAHP و شکل گسترده آن محسوب می شود. (ساعتی، ۱۹۹۹)
اگر چه فرایند تجزیه و تحلیل شبکه ای نیز یک مقیاس اندازه گیری نسبی مبتنی بر مقایسات زوجی را به کار میگیرد، اما مانند فرایند تحلیل سلسله مراتبی یک ساختار اکیداً سلسله مراتبی را به مسأله تحمیل نمیکند، بلکه مسأله تصمیم گیری را با به کارگیری دیدگاه سیستمی توأم با بازخورد مدلسازی[۱۵۹] می کند.(ساعتی، ۲۰۰۵)
۴-۹-۲ مراحل روش فرایند تحلیل شبکه ای( ANP )