فرد
فرد
جهان اجتماعی اولیه نظام اخلاقی اولیه نظام اخلاقی ثانویه جهان اجتماعی ثانویه
جامعه
جامعهپذیری اولیه جامعهپذیری ثانویه
جامعه
جهان طبیعی
۲-۳-۵- ۱- مدل نظری
دسترسی فرد به جهان اجتماعی دنیوی از طریق مشارکت در نهاد علم و دانشگاه: کمیت و کیفیت مطالعه، گفتوگو، ارتباط با افراد، ارتباط با تشکلها، مشارکت در برنامهها، استفاده از رسانه ها، رشتۀ تحصیلی، رتبۀ علمی، عرصه فعالیت علمی، سابقه اشتغال علمی،
نظام اخلاقی
دسترسی خانواده فرد به جهان اجتماعی دنیوی: محل سکونت خانواده ، شغل والدین، تحصیلات والدین، استفاده از رسانه های جدید، مسافرتهای خارج از کشور، ارتباط با آشنایان خارج از کشور
اثر پذیری فرد از خانواده: احساس تعلق خانوادگی
دسترسی خانواده فرد به جهان اجتماعی دینی: میزان دینداری والدین، شبکه روابط اجتماعی خانوادگی، شیوه های انضباطی والدین، روابط خواهران و برادران، منزلت فرهنگی و اجتماعی خانواده، انسجام اجتماعی خانواده ، حجم خانواده
میزان اثرپذیری فرد از نهاد علم و دانشگاه : پنداشت از علم، رضایت شغلی، میزان احساس تعلق شغلی ـ تخصصی
دسترسی فرد به جهان اجتماعی دینی: کمیت و کیفیت مطالعه و گفتوگوی دینی، ارتباط با تشکلهای دینی، شیوه های کسب شناختهای دینی، محل تحصیل و ….
تمایلات زیستی ـ روانی
تجربۀزیستۀ خانوادگی
تجربۀ زیستۀ دانشگاهی
( تحصیلی ـ شغلی)
هوش،تخیل، خلق و خو[طبع] ، جنسیت
۲-۳-۵- ۲- فرضیات پژوهش
فرضیات توصیفی
نظامهای اخلاقی قدسی و دنیوی در میان نخبگان علمی از فراوانیهای متفاوتی برخوردارند.
پایبندی عملی نخبگان علمی به رفتارهای اخلاقی در حد پایین ارزیابی میشود.
فرضیات تبیینی
میان تمایلات زیستی روانی( جنس، هوش، تخیل و خلق و خو یا طبع) نخبگان علمی و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد.
میان میزان دسترسی خانوادۀ نخبگان علمی به جهان اجتماعی دینی و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد. به این معنا که هر چه دسترسی خانواده های نخبگان علمی به جهان اجتماعی دینی بیشتر باشد نظام اخلاقی آنها دینیتر خواهد بود و بالعکس.
میان میزان دینداری والدین نخبگان علمی و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد.
میان شبکه روابط اجتماعی خانوادۀ نخبگان علمی و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد.
میان شیوه های انضباطی والدین نخبگان علمی و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد.
میان حجم و انسجام خانواده های نخبگان علمی و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد.
میان منزلت فرهنگی ـ اجتماعی خانواده نخبگان علمی و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد.
میان میزان احساس تعلق خانوادگی و نوع نظام اخلاقی نخبگان علمی رابطه وجود دارد.
میان میزان دسترسی خانوادۀ نخبگان علمی به جهان اجتماعی دنیوی و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد. به این معنا که هر چه دسترسی خانواده های نخبگان علمی به جهان اجتماعی دنیوی بیشتر باشد نظام اخلاقی آنها دنیویتر خواهد بود و بالعکس.
میان میزان ارتباط خانواده های نخبگان علمی با جهان اجتماعی دنیوی و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد.
میان تحصیلات والدین نخبگان علمی و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد.
میان شغل والدین نخبگان علمی و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد.
میان محل سکونت خانواده های نخبگان علمی و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد.
میان میزان دسترسی نخبگان علمی به جهان اجتماعی دنیوی از کانال نهاد علم و دانشگاه و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد. به این معنا که هر چه دسترسی نخبگان علمی به جهان اجتماعی دنیوی بیشتر باشد نظام اخلاقی آنها دنیویتر خواهد بود و بالعکس.
میان میزان مشارکت نخبگان علمی در نهاد علم و دانشگاه و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد.
میان کیفیت مشارکت نخبگان علمی در نهاد علم و دانشگاه (رشته تحصیلی، رتبۀ علمی، عرصۀ فعالیت، سابقه شغلی و …) و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد.
میان میزان دسترسی نخبگان علمی به جهان اجتماعی دینی و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد. به این معنا که هر چه دسترسی نخبگان علمی به جهان اجتماعی دینی بیشتر باشد نظام اخلاقی آنها دینیتر خواهد بود و بالعکس.
میان میزان ارتباط نخبگان علمی با جهان اجتماعی دینی از کانال نهاد علم و دانشگاه و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد.
میان میزان ارتباط نخبگان علمی با جهان اجتماعی دینی از کانالهای عمومی و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد.
میان میزان اثرپذیری نخبگان علمی از نهاد علم و دانشگاه و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد. . به این معنا که هر چه اثرپذیری نخبگان علمی از نهاد علم و دانشگاه بیشتر باشد نظام اخلاقی آنها دنیویتر خواهد بود و بالعکس.
میان پنداشت نخبگان علمی از علم و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد.
میان رضایت شغلی نخبگان علمی و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد.
میان میزان احساس تعلق صنفی نخبگان علمی و نوع نظام اخلاقی آنها رابطه وجود دارد.
میان میزان دسترسی خانواده های نخبگان علمی به جهان اجتماعی دینی و میزان اثرپذیری آنها از نهاد علم و دانشگاه رابطه وجود دارد. به این معنا که هر چه دسترسی خانواده های نخبگان علمی به جهان اجتماعی دینی بیشتر باشد اثرپذیری خود آنها از نهاد علم و دانشگاه کمتر خواهد بود بالعکس.
فصل ۳
روش تحقیق
فصل سوم / روش تحقیق
مقدمه
اخلاق، در جهان اجتماعی دینی، «بودِ» افراد در برابر «نمودِ» آنهاست. در چنین جهانی که متکی به «بود»هاست و به شدت آن را تشویق و ترویج میکند دسترسی به نظام اخلاقی افراد دشوار است. اشعار معروف «به اندازه بود باید نمود» یا «مُشک آن است که ببوید» و … دلالت بر همین امر دارد. در جهان تجدد نیز که جهان «نمود»هاست، اخلاق به زندگی خصوصی افراد واگذار شده و پرسش از آن، کم اهمیت و البته نوعی مزاحمت برای افراد یا فضولی در زندگی خصوصی آنها محسوب میشود. بنابراین روشها و تکنیکهای لازم برای دسترسی روشمند به اخلاق در مقایسه با سایر پدیده های انسانیـ اجتماعی بسیار نارس و نابالغ ماندهاند.«به نظر میرسد نیتسنجی و انگیزهشناسی برای کشف عنصر دگردوستی و خیرخواهی در عمل فرد، با تمام دشواریهایش تنها طریق سنجش بعد اخلاقی است»(شجاعیزند، ۱۳۸۴ :۶۰)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اخلاق پدیدهای است که سطوح متفاوتی دارد: سطوح حقیقی، آرمانی و واقعی. به همین دلیل از مناظر مختلفی قابل مطالعه است ولی ضروری است که در هر مطالعهای از اخلاق، ارتباط این سطوح مورد توجه قرار گیرد. در پژوهش حاضر تلاش شد متناسب با این سطوح، روشهای رئالیستی، پدیدارشناختی و تجربی مطمح نظر باشند. وقتی از روششناسی پژوهش سخن میرود عمدتاً دو نوعِ «روششناسیبنیادی» و «روششناسیکاربردی» مورد نظرند. وجه تمایز این دو این است که روششناسی بنیادی پیش از پیدایش نظریه و روششناسی کاربردی پس از پیدایش نظریه نمودار میشود. به عبارت دیگر، نظریه، فرزندِ روششناسی بنیادی و مادرِ روششناسی کاربردی است. در پژوهشهای تجربی، منظور از روش، روششناسی کاربردی، یا همان روش جمعآوری داده های تجربی برای داوری دعاوی نظری است. در سطح تجربی و جمعآوری داده ها دو ملاک عمده وجود دارد: «پهنانگری» و «ژرفانگری» که هر پژوهش تجربی تلاش میکند حتیالامکان، این دو معیار را تأمین کند ولی بنا به اهداف خود، عمدتاً یکی را اصل و دیگری را فرع میگیرد. شاید چنین به نظر برسد که دشواری دستیابی به اخلاق اقتضا میکند که ژرفانگری ترجیح داده شود ولی بر خلاف ظاهر، ماهیت اخلاق به گونهای است که در روشهای کیفی و ژرفایی نیز بسیاری از دشواریها همچنان باقی میمانند ضمن اینکه مزیت تعمیم داده ها نیز از دست میرود. در پژوهش حاضر تلاش شد با توجه به اهداف، مزیت تعمیم داده ها حفظ شود و برای دستیابی ژرفایی به موضوع، حتیالامکان چارهاندیشی شود. علاوه بر این پیشینۀ مطالعاتی داخلی و خارجی موضوع و همچنین اقتضائات عملی از جمله ویژگی پاسخگویان نیز مزید بر علت شد تا روش پیمایش برای داوری دعاوی نظری پژوهش انتخاب شود.
روش پیمایش با دو هدف توصیف و تبیین به کار میرود. در سطح توصیف، ارائۀ تصویری از جامعه آماری براساس متغیرهای تحقیق یعنی نوع نظام اخلاقی، پایبندی اخلاقی، تجربه زیستۀ خانوادگی و تجربه زیستۀ علمی ـ دانشگاهی را پی میگیریم و در سطح تبیین نیز روابط بین متغیرهای مستقل به ویژه تجربۀ خانوادگی و تجربۀ علمی و متغیر وابسته یعنی نوع نظام اخلاقی را آزمون میکنیم. در تشریح کاربرد این روش باید برای چهار پرسش زیر تعیین تکلیف کنیم: