شاخص های سازمانی شاخص هایی هستند که در واقع عملکرد کل سازمان را می سنجد از قبیل رضایت مشتریان و یا میزان گردش نقدینگی و سودآوری سازمان امّا شاخص های فردی در واقع عملکرد یک فرد را می سنجد از قبیل تعداد کالای فروخته شده توسط یک فروشنده در یک روز.
استونر نیز معیارهای ارزیابی را بر اساس نحوه بدست آمدن آنها به ۴ گروه تقسیم می کند:
۱- معیارهای تاریخی: این نوع شاخص ها بر اساس تجربیات و اطلاعات گذشته به دست می آیند و به همین جهت معیارهای تاریخی نام دارند. نقطه ضعف این معیارها آن است که مربوط به گذشته اند، تغییرات فعلی در آنها منعکس نشده است.
۲- معیارهای تطبیقی یا خارجی: این نوع معیارها از سایر سازمانها و واحدهای مشابه اقتباس می شوند هزینه تعیین این نوع استانداردها بسیار پایین است اما مشکل این است که دقیقاً نمی توانیم مطمئن باشیم سازمانی که شاخص از آن اخذ شده مشابه سازمان ما باشد و برای بکارگیری این شاخص ها باید مسائل فرهنگی و اجتماعی و محیط سازمان را در نظر گرفت.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۳- معیارهای مهندسی یا کارسنجی: این معیارها از راه های مختف در مطالعه کار به دست می آیند. روش های کارسنجی و زمان سنجی دریافتن این معیارها کاربرد دارند.
۴-معیارهای نظری: در مواردی که شاخص های دقیق و علمی قابل محاسبه نباشند، مدیران و کارشناسان امر با قضاوت های ذهنی خویش استانداردهای نظری برای کار تعیین می کنند. در این مواقع متخصصان با اتکاء به تجربه و آگاهی فرد به تعیین معیارها می پردازند.
ویژگیهای شاخص های ارزیابی عملکرد
همانطور که قبلاً بیان شد شاخص های هر مدل ارزیابی عملکرد اجزاء اصلی تشکیل دهنده آن مدل هستند و این شاخص ها هستند که میزان کارآیی و اثربخشی یک مدل را تعیین می کنند امّا سوال این است که آیا هر نوع شاخص با هر ویژگی و خصوصیتی می تواند تضمین کننده کارایی و اثربخشی یک مدل باشد و هدف اساسی ارزیابی عملکرد که همانا تعیین میزان دستیابی به اهداف و مأموریت های سازمان و تعیین نقاط ضعف و قوت آن است را برآورده سازد. خبرگان و صاحب نظران ویژگیهایی را برای شاخص های ارزیابی عملکرد بیان داشته اند که در اینجا به ذکر چند مورد از آنها می پردازیم.
آقای گلابرسون ویژگیهای زیر را برای شاخص های ارزیابی عملکرد بیان می کند (عفتی، ۱۳۸۶).
معیارهای عملکرد می بایست از اهداف سازمان به دست آیند.
معیارها باید امکان مقایسه سازمانها در کسب و کارهای مشابه را فراهم سازند.
هدف هر معیار می بایست شفاف باشد.
معیارها ترجیحاً نسبی باشند تا عددی
معیارهای عینی باشند تا ذهنی
معیارها از طریق بحث و گفتگو با افراد دخیل انتخاب شوند.
فرد دیگری بنام «ماسکل» ویژگیهای شاخص های عملکرد را اینگونه برمی شمارد:
شاخص ها می بایست مستقیماً با استراتژی سازمان مرتبط باشند.
شاخص های غیرمالی باید به کار روند.
هر شاخص در جایی مناسب است و شاخص ها می بایست در میان واحدها تغییر کنند.
شاخص ها با تغییرات شرایط تغییر کنند.
شاخص ها می بایست برای استفاده آسان باشند.
شاخص ها می بایست بازخور سریع فراهم آورند.
شاخص ها باید بهبود مستمر را در پی داشته باشند و تنها به مشاهده نپردازند.
آقای دکتر الوانی نیز ویژگیهایی را برای شاخص های ارزیابی عملکرد عنوان می کند. او معتقد است شاخص های ارزیابی باید اولاً با هدف مورد ارزیابی رابطه مستقیم داشته باشد ثانیاً شاخص ها باید دارای جامعیت لازم باشند یعنی حتی المقدور جوانب گوناگون عملکرد را ارزیابی نماید ثالثاً شاخص ها باید بتوانند جنبه های کیفی و غیرمالی سازمان را نیز ارزیابی نمایند.
جمع بندی دیدگاه های صاحب نظران در خصوص ویژگیهای شاخص های ارزیابی ما را به این نتیجه
می رساند که شاخص های ارزیابی باید دارای ویژگیهایی بشرح زیر باشد:
شاخص ها می بایست مستقیماً با استراتژی ها و اهداف سازمان مرتبط باشند.
شاخص ها می بایست بتوانند جنبه های غیرمالی سازمان را ارزیابی کنند.
هر شاخص می بایست قابلیت تغییر در شرایط مختلف را داشته باشد.
شاخص باید قابل بکارگیری در واحدهای مختلف سازمان باشند.
شاخص ها می بایست برای استفاده آسان باشند.
در انتخاب شاخص ها می بایست از نظرات و دیدگاه های کارکنان و مدیران استفاده کنیم.
شاخص ها می بایست بازخور سریع ایجاد کنند.
شاخص ها می بایست قادر به ایجاد فرایند بهبود مستمر باشند.
این هشت ویژگی را می توان بطور خلاصه تحت عنوان چهار مولفه جامعیت، قابلیت انعطاف پذیری، مقبولیت سازمانی و قابلیت پیش بینی بیان نمود.
۱) جامعیت: به معنای این که شاخص های ارزیابی عملکرد می بایست با اهداف و استراتژی های سازمان منطبق بوده و با هدف ارزیابی صحیح از میزان دستیابی به اهداف سازمان طراحی گردند و همچنین بتوانند جنبه های غیر مالی سازمان مانند رضایت مشتریان و بهبود فرآیندهای داخلی را نیز اندازه گیری نمایند. شاخص باید بتوانند تصویر شفافی از نحوه اجرای استراتژی ها در سازمان ارائه دهند.
۲) قابلیت انعطاف پذیری: شاخص ها باید با توجه به تغییر شرایط محیط داخلی و خارجی سازمان که می تواند منجر به تغییر اهداف و استراتژی ها شود قابلیت اصلاح و انعطاف پذیری داشته باشند همچنین شاخص ها باید به گونه ای طراحی شوند که در واحدهای مختلف سازمان قابل بکارگیری باشند.
۳) مقبولیت سازمانی: چنانچه در طراحی شاخص ها از نظرات کارکنان و مدیران مربوطه استفاده شود و بکارگیری این شاخص ها ودستیابی به اطلاعات مورد نیاز برای شاخص ها آسان باسشد ،نتایج بدست آمده از ارزیابی عملکرد مورد قبول و پذیرش کارکنان و مدیران بخشهای مختلف خواهد بود و سرانجام اجرای استراتژی های اصلاحی و تغییرات مورد نظر مدیریت برای بهبود با مقاومت کمتر و شاید با استقبال کارکنان مواجه خواهد بود.
۴) قابلیت پیش بینی: شاخص های ارزیابی باید بگونه ای طراحی شوند که نتایج حاصل از آنها منجر به بازخور سریع در مورد فعالیت های حیاتی سازمان گردد. در چنین شرایطی است که مدیریت می تواند از پیش بینی صحیحی از رویدادهای آینده داشته باشد و اقدامات اصلاحی مناسبی را در نظر بگیرد که باعث بهبود مستمر سازمان می گردد.
مزایای ارزیابی عملکرد سازمان
در این قسمت به برخی از نتایج و فواید ارزیابی عملکرد سازمان بطور خلاصه اشاره می شود:
زمینه بهبود و اصلاح اختیارات زیان آور سازمان را فراهم می سازد.
موجب شناسائی فعالیتهای کارا و اثربخش می شود که با تاکید بر آنها زمینه رشد و ارتقای کیفی امور می تواند فراهم شود.
می توان محیطی سالم را برای پرورش و بروز استعدادهای خلاق کارکنان فراهم آورد و موجب تقویت انگیزش آنان شد.
زمینه تشویق، دلگرمی مدیرانی کارآمد، مبتکر و خلاق را فراهم ساخته و سرانجام منجر به بهره وری بیشتر آنها می گردد.
موجب مقایسه عملکردها شده و فرصت رقابت سالم را برای سازمانها فراهم می سازد.
خلاصه اینکه با توجه به نتایج حاصل از ارزیابی کارایی و عملکرد سازمان ضروری است در جهت نوسازی سازمانها و استفاده بهینه و مطلوب از توان بالقوه آنها به ویژه از دیدگاه منابع انسانی به این مهم بیش از پیش توجه شود. لذا شناخت تنگناهای موجود در زمینه ارزیابی در جهت ارائه الگوی مناسب ضروری است.(عفتی ،۱۳۸۵)
ضرورت ارزیابی عملکرد
ارزیابی عملکرد اهداف مختلفی را دنبال می کند و می تواند استفاده ها متفاوتی داشته باشد. بطور کلی سازمانها به ۴ دلیل عملکرد خود را اندازه گیری می کنند(تورنر و دیگران،۲۰۰۲).
– آگاهی یافتن و کنترل: زیر نظر داشتن و مشاهده عملکرد سازمان و کنترل مغایرت ها با اهداف از قبل تعیین شده به منظور انجام عملیات و اقدام اصلاحی به عبارت دیگر یکی از تنش های سیستم ارزیابی عملکرد، نقش چرخه بازخورد می باشد.
– بهبود دادن: ارتقای کارایی و اثربخشی فعالیت ها از طریق بهبود شاخص های عملکرد
– هم راستاسازی فعالیت ها با اهداف سازمانی: از طریق ارزیابی عملکرد میزان هم راستایی فعالیت ها با اهداف سازمان روشن می شود و فعالیت هایی که در راستای اهداف نیستند شناسایی شده و برای آنها اقدامات اصلاحی پیش بینی می شود.
– پاداش دادن یا توبیخ کردن: اندازه گیری عملکرد معیار خوبی برای ارزیابی عملکرد واحدها و سازمانهاست و به سادگی می تواند مورد استفاده نظام های تشویق و تنبیه قرار گیرد.