هم اکنون اقوال فقها را درباره سه مصداق از مصادیق قرابت، بررسی میکنیم:
-
-
- شهادت فرزند، له یا علیه پدر و برعکس فقهای امامیه به اتفاق و اجماع، شهادت پدر، له یا علیه فرزند و شهادت فرزند به نفع پدررا مقبول میدانند (نجفی، ۱۳۹۶: ۷۴). و این نظر را عمر بن خطاب (رواس قلعه جی، ۱۴۱۸: ۵۲۰) و عثمان بتّی از اهل سنت نیز پذیرفته اند، به شرطی که شاهد عادل، پرهیزکار و معروف به فضل باشد ( الجصاص، ۱۴۰۵: ۲، ۲۱۴) ؛ ولی اکثر فقهای اهل سنت از قبیل شریح، حسن، شعبی، نخعی، مالک و شافعی، روایتی از احمد، ظاهر مذهب حنابله، اسحق، ابوعبید، اصحاب الرأی و اباضیه چنین شهادتی مقبول نیست (الشافعی، ۱۳۹۳: ۷، ۴۷؛ المداوی، بیتا: ۶۶؛ الزحیلی، ۱۴۱۸: ۶۰۴۲؛ ابن اطفیش، ۱۹۷۲: ۱۴۳) در روایتی از احمد (البهوتی: ۱۹۶۵، ۶، ۴۲۸) و روایتی از مالک (المغربی، بیتا: ۶، ۱۵۵)، آمده است که شهادت فرزند به نفع پدر، مقبول، ولی شهادت پدر برای فرزند، مردود است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
در مورد شهادت فرزند علیه پدر، میان علمای امامیه اختلاف نظر وجود دارد. اکثر متقدمین چنین شهادتی را مقبول نمیدانند، بلکه از سیدمرتضی، شیخ طوسی، ابن زهره، ابن ادریس دراینباره ادعای اجماع شده است (نجفی، ۱۳۹۶: ۷۴). در مقابل، اکثر متأخرین از جمله آیتالله خوئی (خوئی، بیتا: ۲۴) و آیتالله سید محمد شیرازی چنین شهادتی را قبول کردهاند و این نظر حسن، نخعی، شعبی، شریح، مالک، ثوری، شافعی و ابن حنبل است (الشربینی: ۱۹۸۲، ۳۴۰)
-
- شهادت همسر: در قبول شهادت همسر، له یا علیه زنش و شهادت زن، له یا علیه شوهرش، میان علمای امامیه و اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد. به دلیل اطلاق و عموم ادله از نظر امامیه چنین شهادتی پذیرفته و مشهور است؛ نمونهای از روایات دراینباره، روایت صحیحه حلبی از امام صادق (ع): « تجوز شهادهالرجل لامرأته والمرأه لزوجها اذ کان معها غیرها؛ شهادت شوهر به نفع زوجهاش و شهادت زن برای شوهرش پذیرفته است؛ ولی در شهادت زن، شرط است که فرد دیگری نیز همراه او شهادت دهد » (حر عاملی، ۱۴۰۳، باب ۲۵، ح۱).
از اهل سنت نیز اقوالی دراینباره مطرح شده است:
قول اول: نخعی، مالک (المغربی، بی تا: ۶، ۱۵۵)، اسحق، ابوحنیفه (الزیعلی، ۱۳۵۷: ۴، ۲۳۳؛ ابن قدامه، ۱۴۰۵: ۱۰: ۱۸۸) و حنابله و براساس قولی از شافعی (الشافعی، ۱۳۹۳: ۴۷) چنین شهادتی جایز نیست.
قول دوم: شافعی، روایتی از احمد، شریح، حسن و ابوثور (الشافعی، ۱۳۹۳: ۴۷؛ الزیعلی، ۱۳۵۷: ۴، ۲۳۳) چنین شهادتی را مقبول میدانند.
قول سوم: شهادت مرد برای زنش مقبول است؛ ولی شهادت زن برای شوهرش مقبول نیست؛ زیرا او واجب النفقه شوهرش است و در معرض تهمت است، ولی شوهرش اگر به نفع او شهادت بدهد،در معرض چنین اتهامی نیست و دلیل این قول، روایتی است از شبیب بن غرقده که میگوید: دیدم شریح اجازه داد شهادت شوهر برای زنش را پس به او گفته شد او شوهرش است و شریح در جواب گفت: و چه کسی شهادت میدهد برای زن، به جز شوهرش (ابن ابی شبیه، ۱۹۹۸ :۵۳۱)
-
- شهادت دوست به نفع دوست: به اتفاق فقهای اهل سنت (الزیحلی، ۱۴۱۸ :۶۰۴۳) و اجماع فقهای امامیه، شهادت دوست به نفع دوست مقبول است، اگرچه دوستی و محبت بینشان خیلی زیاد باشد (خمینی،۱۴۰۳ :۴۰۲)
به دو دلیل:
دلیل اول: عدالت، مانع تسامح و سهلانگاری افراد است؛ بنابراین ادله شهادت بر عمومیت و اطلاقشان باقی میماند.
دلیل دوم: مانع پذیرش شهادت، فقط تهمتهای خاصی است، نه مطلق (نجفی،۱۳۹۶: ۷۴)
تتمه شرایط شاهد از نظر اهل سنت
اهل سنت شرط ایمان و طهارت مولد را جزء شروط شاهد ذکر کرده اند و در عوض، حرّیت بینایی و نطق را جزء شرایط شهود ذکر کردهاند.
۱٫حرّیت: درباره آزادی، دو قول از اهل سنت وارد شده است:
قول اول: مالکیه، حنفیه و شافعیه، آزادبودن را شرط شاهد دانستهاند (الزیحلی، ۱۴۱۸ :۶۰۴۳)
دلیل:
الف ) آیه شریفه : ضَرَب اللّه مثَلاً عبداً مملُوکاً لا یقْدر علَى شَیء؛ خداوند مثالی زده: برده مملوکی را که قادر بر هیچ چیز نیست (نحل :۷۵)
ب) در ادای شهادت، نوعی ولایت نهفته است؛ ولی عبد، ولایت ندارد (الزیحلی، ۱۴۱۸ :۶۰۴۳)
قول دوم: حنابله و ظاهریه شهـادت عبد را به دلیل عموم آیات مربوط به شهـادت پذیرفته و حنابله، پذیرش شهادت عبد را به موارد غیر حدود و قصاص اختصاص داده است (الزیحلی، ۱۴۱۸ :۶۰۴۳).
-
- بینایی: درباره بینایی نیز دو قول از اهل سنت وارد شده است:
قول اول: اباحنیفه، شافعیه و محمد، بینایی را نیز در شاهد شرط میدانند، حتی حنفیه گفتهاند شهادت نابینا، ولو هنگام تحمل شهادت، بینا بوده باشد پذیرفته نیست(الزیحلی، ۱۴۱۸ :۶۰۳۷).
قول دوم: مالکـیه، حنابـله و ابویوسف، شهـادت نابیـنا را در صورتی که صدا را تشخیص بدهد، پذیرفته اند(الزیحلی، ۱۴۱۸ :۶۰۳۷).
نطق: درباره ناطق بودن نیز دو قول از اهل سنت وارد شده است:
قول اول: حنفیه، شافعیه، حنبلیه، شهادت شخص لال را صحیح نمی دانند (الزیحلی، ۱۴۱۸ :۶۰۳۷).
قول دوم: مالکیه، شهادت شخص لال را در صورتی که بتواند مقصودش را با اشاره یا با خط بفهماند، پذیرفته اند (الزیحلی، ۱۴۱۸ :۶۰۳۷).
نکات ذیل از مجموع مطالب این فصل به دست می آید:
خبری که شاهد میدهد، باید از روی علم باشد، نه حدس، گمان، شک، ظن، وهم و تخمین.
بیشتر علمای اهل سنت، لفظ (أشهد) را رکن صیغه شهادت میدانند.
شروط بلوغ، عقل، عدالت و انتفای تهمت در شاهد مورد اجماع فقهای فریقین است.
شرط ایمان و طهارت مولد شاهد مخصوص مذهب امامیه است؛ ولی مالکیه طهارت مولدرا در شهادت بر زنا لازم می دانند.
علمای اهل سنت درباره لزوم شروط بینایی، نطق و آزادی در شاهد، با یکدیگر اختلاف نظر دارند؛ برخی مشروط و برخی دیگر به طور مطلق لازم دانستهاند.
شروط شاهد از نظر امامیه عبارتانداز: بلوغ، عقل، اسلام، ایمان، عدالت، طهارت مولد وانتفای تهمت.
شروط شاهد از دیدگاه اهل سنت عبارتاند از: بلوغ، عقل، اسلام، عدالت ، انتفای تهمت، بصر، نطق و حرّیت.
فصـل چهارم
ارزش شهادت زنان در فقه و حقوق
فصل چهارم: …
مقدمه
یکی از مسائل مطروحه در بحث شهادت، نقش جنسیت در اعتبار شهادت استیعنی آیا زن یا مرد بودن تاثیری در شهادت دارد یا خیر؟ در مقررات قانونی جمهوری اسلامی ایران تفاوتهایی در اعتبار شهادت زن نسبت به شهادت مرد وجود دارد که نگارنده در این مقاله به نقد و بررسی آن مقررات و نیز مبنای فقهی آن پرداخته است.