در نتیجه، خصلت حیا که از صفحات فطری انسان است و موجب حفظ عفت خواهد شد، از عقل جدا نیست و این دو همیشه و در همه جا با هم هستند. اگر کسی در عمل، خصلت حیا را رعایت نکند در حقیقت، خود را از عقل نیز جدا ساخته است.
بند پنجم:حجیّـت سیـره
یکی دیگر از اموری که میتوان دلیل بر جواز بازگذاشتن اعضای مورد بحث به حساب آورد، سیره است. حجیت سیره دوشرط دارد:
اول. این سیره مربوط به زندگی عمومی مسلمانان باشد ورفتار افراد متشرع را در مواجهه با زنان آزاد مسلمان نشان دهد. میتوان گفت: اینکه زنان در جامعه اسلامی، اعضای مذکور را باز میگذاشتند، هیچ تردیدی وجود ندارد، اما در صورتی که این زنان از اهل کتاب، یا کنیزان و بادیهنشینان باشند، در کشف حکم شرعی هیچ کمکی نمیکند.
دوم. از جانب شارع، نعی نسبت به این اقدام زنان صورت نگرفته باشد تا تعیین شود که اقدام مزبور، ناشی از سهلانگاری در عمل به احکام شریعت مقدس نبوده است.
اگر دو شرط مزبور وجود داشته باشد، سیره حجت است و بر مبنای آن میتوان حکم شارع مبنی بر جواز بازگذاشتن اندام مذکور را به دست آورد.
امراول. اولاً، مدعای مورد نظر، وجوب بازگذاشتن این اعضا نیست، بلکه جوازآن است وثانیاً، پوشش کامل که در برگیرنده این اعضا نیز هست از نظر شرع اسلامی که هرگونه اختلاط زن و مرد را قابل تشویق نمیداند وبرای پیشگیری از مفاسد و زیانهای آن قیودی را وضع کرده است، امری پسندیده به نظر میرسد.
پس سیره مورد ادعا آن است که زنان آزاد مسلمان در دوران پیامبر وامامان علیهمالسلام در امور مختلف متواتری بر وجود این سیره در کتابهای تاریخ و سیره نبوی به چشم میخورد.
امر دوم. باید اعتراف کرد که این سیره از زمان پیامبر و ائمه اطهار علیمالسلام تا دوران ما، در میان متشرعان استمرار داشته، و نمیتوان گفت وجود این وضعیت، در اثر سهلانگاری مسلمانان در عمل به احکام شرع تحت تأثیر اقوام دیگر، پدید آمده است؛ بلکه به اعتقاد ما، منع نکردن شارع مبنای کشف حکم شرعی در مسئله مذکور است.
و همان گونه که از روایات مذکور در بحث سنت به دست میآید، نه تنها منعی از سوی شارع انجام نگرفته است، بلکه همانطور که در امر اول گذشت، از روایات چنین برمیآید که شارع این مسئله را امضاء و تأیید کرده است وفقیهان با توجه به ویژگیهای وقایع و پاسخ و پرسشهای مردم از معصومان علیهمالسلام این حقیقت را درمییابند. چنانچه این رفتار، مورد قبول شارع نبود، باید به وضوح و صراحت تمام از آن منع میشد و این منع چندان تکرار میگشت که برای مردم به عنوان نظر شارع مسلم گردد. اما ملاحظه میکنیم که کوچکترین منعی از شارع نسبت به این سیره، در منابع یافت نمیشود و حال آنکه در صورت جلوگیری شارع ارتباط تنگاتنگ موضوع با زندگی عمومی و اهمیت بسیار آن سبب میشد تا این موضع شارع به سرعت میان متشرعان پخش شود. از این رو، به نظر میرسد همین وضعیت، برای یقین یافتن به موافقت شارع با سیره مذکور در میان متشرعان کافی باشد.
بندششم:معافیت های پوششی در زنان [۸۲]علاوه بر احکام حدود پوشش زنان مسلمان در برابر افراد نامحرم، احکام دیگری نیز وجود دارد که نوعی معافیت را در حدود پوشش بیان می کند. بخشی از معافیتها در پوشش مربوطه به گروه خاصی از بانوان است. از آن جمله پوشش زنان سالمند و نیز کنیزان.
اما بخش دیگر معافیتها، مربوط به حدود پوشش عموم زنان در برابر دیگر افراد است که به مصادیق آن با استناد به آیات و روایات اشاره می کنیم:
حدود پوشش در برابر محارم سببی و نسبی (اعم از شوهر، پدرشوهر، پسر همسر، پدر و بالاتر، پسر شامل نوه پسری یا دختری و پائین تر، برادر پسر برادر و پسر خواهر.)
خداوند در این باره می فرماید: زنان باید زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا بردارنشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان همکیششان یا طفیلیان و افراد تابعی که تمایلی به زن ندارند یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان ناتوانند.
طبق آنچه که در ادامه آیه بیان شده است، پوشش زنان در برابر چهار گروه از افراد که در حکم محارم هستند نیز از معافیتهائی برخوردار است که عبارتند از: زنان هم کیش و مسلمان، اطفال غیرممیز یا نابالغ، تابعین، یعنی افرادی که یا دیوانه و ابله بوده و نیاز به ولی داشته باشند و از امور جنسی چیزی نفهمند. یا پیرمردانی که به حدی از پیری رسیده اند که نیاز به ولی و سرپرست داشته و دیگر از تمایل و توان جنسی برخوردار نباشند و گروه آخر، مملوکان و بردگان که پوشش زن مسلمان در برابر آنها ساده تر و آسانتر از دیگر افراد است.
لازم بذکر است زنان غیر از این گروه افراد که نامبرده شد، در برابر غیرمحارم شامل مردان اجنبی و نامحرم، مردان غیراجنبی و نامحرم و زنان غیرمسلمان باید پوشش کامل خود را رعایت کند.
«حدود پوشش در برابر زنان غیرمسلمان»: درباره لزوم رعایت پوشش زنان مسلمان در برابر زنان غیرمسلمان به بیان یک حدیث مستند اکتفا می کنیم: از امام صادق نقل شده است که آن حضرت فرمود: «لاینبغی للمرأه ان تنکشعه بین یدی الیهودیه و النصرانیه فانهن یصفن ذلک لازواجهن» زن مسلمان نباید مقابل زن یهودی و نصرانی خود را برهنه کند زیرا آنان صفات زنان مسلمان را نزد شوهرانشان بیان می کنند.
در باب معافیتهای پوشش باید افزود، میزان معافیتها بشکلی، محدود و معین شده است و لذا زن مسلمان جز در برابر شوهر خود، حق برهنه شدن در برابر دیگر افراد را ندارد و تنها در آشکار نمودن سر و سینه، دست و ساعد و نیز بخشی از پاها اختیار دارد.
گفتار دوم:زیبا شناختی پوشش وحدود خودآرایی از منظر اسلام
پوشش و بهره گیری از لباس به نیاز طبیعی خودآرائی و زیبائی دوستی انسان نیز پاسخ می دهد. تنوع الگوهای پوششی در میان افراد و نیز زیبائیها و جذابیتهای بکار رفته در لباسها مؤید این مسئله، می باشد. افراد با توجه به سلایق، انگیزه ها و فرهنگ حاکم بر محیط، در انتخاب شکل، رنگ و جنس لباس مورد علاقه خود اعمال نظر می کنند و با جلوه گری از طریق آن به حس خودآرائی و زیبائی دوستی درونشان پاسخ می دهند. متأسفانه امروزه با زیاده روی در پرداختن به این امر، جنبه های منفی پوشش در قالب تجمل گرائی، مدپرستی و خودنمائی نمود بیشتری یافته است که می توان گفت علت اصلی آن غفلت از خودآرائی درونی و تهذیب نفس است
بند اول:اهمیـت رنـگ پـوشش در اسلام
بنا به تأکید و اهمیتی که اسلام به پوشش دارد لازم می دانم به نگرش اسلام در مورد رنگ پوشش اشارهای داشته باشم. هر چندجهان طبیعت، جلوه ای ازترکیب رنگ های بسیار متنوع و گوناگون اشیا و گیاهان و جانوران است که خداوند رحمان در اختیار انسان قرار داده و استفاده از این نعمت ها را روا دانسته است.اما باید اذعان کرد که اسلام علاوه بردقت پوشش و حجاب زن،توجه ویژه ای بر رنگ آن بطور عموم داشته است.
اسلام در وهله اول در مورد بهره گیری از تمامی رنگ های طبیعی نظر مثبت دارد و حکم به حرمت و یا کراهت استفاده از هیچ رنگی را صادر نکرده است، مگر در موارد ذیل:
۱ـ اگر رنگی مخصوص و یا ترکیبی از دو یا چند رنگ به سبک و فرمی خاص، شعار و علامت دشمنان اسلام و یا گروهی از آنان ـ گرچه در مقطعی از زمان باشد ـ تا وقتی که آن رنگ و یا ترکیب مخصوص به عنوان ویژگی آن گروه است، استفاده از آن جایز نیست.
۲ـ اگرکسی بااستفاده ازرنگ و یاترکیب خاصی ازرنگ ها و علامت ها خود را انگشت نمای دیگران کند و به اصطلاح اقدام به پوشیدن لباس شهرت نماید، دچار عمل حرام شده و بایستی از آن دوری ورزد.
۳ـ برخی از رنگ ها اثر روحی و روانی نامطلوبی بر انسان ـ گرچه در مقطع و یا مقاطع خاصی از زمان ـ و یا بر اعمال عبادی او می گذارند که بشر ممکن است از فلسفه و حکمت آن ها بی اطلاع باشد. برای نمونه استفاده از لباس سیاه در نماز و اعمال حج و عمره این گونه است..[۸۳]
۴ـ رعایت شؤون اجتماعی اسلام و عرف مذهبی ایجاب می کند که انسان از پوشیدن لباس های رنگینی که سَبُک و زننده محسوب می شوند، اجتناب نماید و برای هر جایی پوشش خاصی داشته باشد و از هر نوع لباس زیبایی در انظار عمومی بهره نبرد.
علامه مامقانی در این زمینه گوید:
“آنچه از پاره ای از روایات استفاده می شود، این است که بهترین و زیباترین لباس از لحاظ جنس و ویژگی، آن است که به سان لباس هایی که میان متدینین متعارف است، باشد. و شایسته ترین لباس هر دوره، پوشش مردم آن عصر است.”[۸۴]
بنابراین انسان متعهد باید از عرف زمان و مکانی که در آن زیست می کند، پیروی کند و در کیفیت تزیین و رنگ لباس های خود با توجه به متعارف گام بردارد. از همین روست که در برخی از عرف ها و حتی برخی از دوره ها بعضی از لباس های رنگی، شایسته است، اما در جوامع و یا اعصار دیگر همان لباس ها را سبک و دور از شأن یک مسلمان به شمار می آورند. حتی می بینیم در یک زمان و بین متدینین، استفاده از لباسی یا رنگی مخصوص را برای محیط خانه و یا محیط کار، مناسب می دانند، اما برای خیابان و مجامع عمومی نه.
بند دوم:حدود خود آرایی در سلام
اسلام ضمن تأکید بر آراستگی و خودآرائی مشروع زنان در برابر محارم به ویژه همسر، از آنان خواسته است تا از خودآرائی نامشروع در برابر نامحرمان و در محیط اجتماع بپرهیزند وزیور وزینت خود را جز در برابر محارم آشکار نکنند واز هر عاملی که موجب تحریک و جلب توجه نامحرمان شود دوری کنند.
مظاهر خودآرائی زنان عبارتند از: الف – زیور آلات زنانه اعم از گردنبند (سینه گردن) ، گوشواره، خلخال، بازوبند، دست برنجی، تاج و … «…. و لایبدین زینتهن الا ما ظهر منها…» زینتهای خود را (از جمله زیورآلات) جو آن مقداری که آشکار است ظاهر ننمایند. ب – آرایش نمودن، سر، صورت، دستها و پاها و… اعم از سرمه زدن، رنگ مو، آرایش صورت، خضاب کردن دست، ابرو گرفتن، لک زدن ناخنها و … «… و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی …»و هرگز مانند دوره جاهلیت نخستین آرایش و خودآرائی نکنید. ج – استعمال عطر: پیامبر فرمود: «اذا تطیب المراه لغیر زوجها فانما هو نار» زنی که خود را برای دیگران خوشبو کند، او خود آتش است و ننگ محسوب میشود. د – پوشیدن لباسهای فاخر، زننده و زینتی که باعث جلب توجه شود: پیامبر فرمود: «ویل للمراه من الاحمر ین الذهب و المعصفه» وای بر زنان از دو سرخی طلا و جامه زیبا (که هر دو زینت بوده و موجب فتنه هستند.
فصل سوم:بررسی حجاب در حوزه اخلاق اجتماعی[۸۵]
مسئله دیگر اینکه مقوله پوشش ولباس او ویژگیهای منحصر بفرد انسان است، لذا این امر در میان سایر موجودات و از جمله حیوانات وجود ندارد و حیوانات با بهره گرفتن از قابلیتهای فیزیکی اندام بدن خود از جمله پوست بدن، مو و پشم یا پر در پرندگان از خود در شرایط متنوع جوی و محیطی محافظت می کنند. لباس در زندگی امروزه انسانها کارکردهای گسترده و متنوعی دارد. از جمله کارکردهای فردی این مقوله، پاسخگوئی به نیاز فطری خود استتاری است. براساس این نیاز، انسان در هر شرایطی حتی در محیطی که کسی نباشد، تمایل درونی به برخورداری از حداقل میزان پوشش دارد و از برهنگی می پرهیزد. از سوی دیگر کارکردهای اجتماعی لباس را نمی توان نادیده گرفت. امروزه لباس هویت خاصی را به افراد و حتی جوامع بخشیده است. الگوهایمختلف پوشش ضمن ایجاد شخصیت و منزلت فردی می توانند بیانگر سنتها، ارزشها و نوع فرهنگ حاکم بر جوامع باشند. مهمتر از همه، لباس امروزه نماد فرهنگی جوامع و جزئی از پیکره آن محسوب میشود تا جائیکه باهنجارها و ارزشهای حاکم برجوامعگره خورده وبعنوان یکی از ابزار مهم درجهت شناسائی فرهنگهای مختلف وحتی تحول درساختارفرهنگی یک جامعه بکارگرفته میشود.
مبحث اول:بررسی آثار اجتماعی حجاب اسلامی
حجاب درکنار آثارفردی دارای تبعاتی اجتماعی نیز می باشد به همین دلیل در این گفتار درگفتار اول به ریشه یابی جامعه شناختی بی حجابی میپردازیم ودرنهایت در گفتار دوم وسوم به بررسی آثار مثبت ومنفی اجتماعی آن پرداخته می شود.
گفتار اول: جامعه شناختی بی حجابی
الگوی پوشش و کیفیت لباس در هر جامعه، بیش از هر چیز از ساختار باورها، ارزشها، هنجارها و سلیقههای گروهی اثر میپذیرد. لباس، نشان دهنده ناخودآگاه فرهنگی جامعه است. لباس پوشیدن، نشانه اجتماعی بودن انسان است و مانند دیگر جنبههای اجتماعی بودن انسان بر اساس ارزشها و هنجارهای اجتماعی و انتظارات جمعی شکل مییابد. ضرورت همنوایی با اقتضاهای فرهنگ غالب و رعایت انتظارات جمعی، کمترین هزینهای است که زندگی اجتماعی در ساحتهای مختلف بر افراد تحمیل میکند. این همنوایی برخلاف تصویر خام و ابتدایی آن، به معنای پذیرش قطعی اشکال متعین و تمکین بیچون و چرا در برابر الزامات انعطاف پذیر و تسلیم نشدن در برابر اراده و خواست جمعی نیست، بلکه به معنای همنوایی صوری، تشبه و همآوایی ظاهری و تخلف نکردن آشکار از حداقلهای هنجاری جامعه است. در حوزه پوشش نیز جامعه، انتظار خویش را نه در چارچوبهای معین، بلکه در قالب گزینههای متنوعی مطرح ساخته است که امکان اعمال گزینشهای فردی همواره وجود خواهد داشت. در جامعه ما، به دلیل حساسیتهای خاص درباره الگوی پوشش بانوان گزینههای محدودتری فراروی آنها قرار دارد و دخالت سلیقه کمتر است.
به دلیل الزامات ارزشی و هنجاری جامعه، پوشش، اجباری و گریزناپذیر است و افراد در هر شرایطی باید از آن برخوردار باشند. رعایت این حداقل، نیازمند حضور و مشارکت اجتماعی است و رعایت نکردن آن، به عنوان تخلف اجتماعی، واکنشهایی را برخواهد انگیخت. درجه این واکنش را میزان حساسیت و آستانه صبر جامعه تعیین خواهد کرد. هر جامعه به طور متوسط، از میرانی از تخلف و ناهمسویی، با نگاه به سطح انتظار، در همه عرصههای رفتاری پوشش، چشمپوشی و آن را تحمل میکند یا واکنش به آن را بنا به ملاحظاتی به تاخیر میاندازد. پیوستگی با هنجارها و ارزشهای جمعی اجباری نیست، بلکه موجب ایجاد محدودیت در مسیر انتخاب و تصمیم اعضای اجتماع خواهد شد. همنوایی نسبی، همواره با امکان استفاده از حاشیه آزادی و برخورداری از خودمختاری همراه خواهد بود. از این رو، رخ دادن رفتارهای ناهمخوان و ناهمسو با انتظارات جامعه و ظرفیتهای هنجاری آن، چندان خلاف انتظار نیست.[۸۶]
گفتار دوم:آثار مثبت اجتماعی رعایت حجاب وعفاف
رعایت حجاب وعفاف درجامعه علاوه بر آثار مثبت فردی دارای تبعات وآثارمثبت متعددی در اجتماعی باشد که به مهمترین این آثار می پردازیم:
بنداول:کاهش چشمگیر جرایم و جنایات جنسی و جرایم مرتبط با امور جنسی
به لحاظ جرم شناختی وقتی زنان ودختران جوان باعفاف وحجاب د رجامعه حضوریابند در این صورت تحریکات نامشروع جنسی به حداقل ممکن خود می رسد ونتیجه این امر کاهش چشمگیر روابط نامشروع جنسی،تجاوزات جنسی وجنایات ناشی ازاین تجاوزات ونیز جرایم مرتبط با امور جنسی است. برای اثبات این مدعا ی خود باید بگوییم که آمارنشان می دهد در کشورهای غربی درفصول سرد که پوشش بانوان بیشتر است آمارتجاوزات وجنایات جنسی بسیار کاهش می یابد ودرمقابل در فصول گرم که پوشش بانوان کمتر ونازکتر می گردد آمار تجاوزات وجنایات جنسی بسیار افزایش می یابد[۸۷].
بند دوم:کاهش انحرافات جنسی
یکی از معضلات اجتماعی عصر حاضر شیوع روز افزون انواع انحرافات جنسی انحرافات جنسی د رمیان افراد خصوصا نسل جوان و نوجوان است به لحاظ جرم شناختی علت اصلی این موضوع،تحریکات جنسی نامشروع است که ریشه در بیح جابی وخودنمایی زنانودختران دارد. با رعایت حجاب وعفاف از سوی بانوان تحریکات نامشروع جنسی به حداقل خودخواهد رسید که نتیجهء طبیعی آنکاهش انواع انحرافات جنسی در سطح جامعه خواهدبود.
بندسوم: استحکام بنیان خانواده وکاهش آمارطلاق
در جامعهای که برهنگی بر آن حاکم است، هر زن و مردی، همواره در حال مقایسه است؛ مقایسهی آنچه دارد با آنچه ندارد؛ و آنچه ریشهی خانوده را میسوزاند این است که این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن میزند. زنی که بیست یا سی سال در کنار شوهر خود زندگی کرده و با مشکلات زندگی جنگیده و در غم و شادی او شریک بوده است، پیداست که اندک اندک بهار چهرهاش شکفتگی خود را از دست میدهد و روی در خزان میگذارد. در چنین حالی که سخت محتاج عشق و مهربانی و وفاداری همسر خویش است، ناگهان زن جوانتری از راه میرسد و در کوچه و بازار، اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقایسهای میدهد؛ و این مقدمهای میشود برای ویرانی اساس خانواده و بر باد رفتن امید زَنی که جوانی خود را نیز بر باد داده است؛ پس وقتی مرد دربیرون ازمنزل باجاذبه های زنانه روبرونشود وفقط این جاذبه ها رادر وجود همسر خود بیابد رغبت و علاقه بیشتری به همسرخود خواهدداشت وازسوی دیگر زمانی که جامعه پاک از تحریکات نامشروع جنسی باشد دراینصورت به لحاظ جرم شناختی آمارروابط نامشروع وبدنبال آن خیانت درهمسران بهیکدیگر به حداقل ممکن کاهش می یابد وهنگامی که روابط جنسی وعاطفی همسران به یکدیگر اختصاص یافت خانواده ازاستواری واستحکام بیشتری برخوردار خواهدبود چراکه غریزه جنسی یکی از مهمترین دلایل گرایش افرادبه ازدواج وتداوم آن است و هنگامی که خانواده ها از استحکام لازم برخوردار باشند طلاق د رجامعه کاهش خواهد یافت.
نگارش پایان نامه در رابطه با بدحجابی و مسائل مربوط به پوشش وآرایش و ظاهر اشخاص- ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین