معنای لغت کثیر الاستعمال تربیت، برخلاف تصور عمومی نه تنها برای همه ی استعمال کنندگان روشن نیست بلکه اکثر متخصصان هم درباره ی مفهوم آن اتفاق نظر کامل ندارند. اولویّت این مبحث ناشی از آثار نامطلوبی است که خواه ناخواه بر عدم ادراک صحیح معنای تربیت از طرف متولیّان آن یعنی مربیّان و دیگر کسانی که از دور و نزدیک در تحقّق تعلیم و تربیت نسل جوان مشارکت دارند، مترتب می شود. زیرا عدم ادراک معنای صحیح تربیت ممکن است سبب شود که در فعالیت های تربیتی من جمله محتوای کتب درسی، آن چه در واقع وسیلهای بیش نیست هدف انگاشته شود و جریان رشد و تعلیم و جامعه پذیری در نیمه راه متوقف شود. بنابر گفته ی امانوئل کانت، یکی از بزرگترین فیلسوفان غربی، «تعلیم و تربیت بزرگترین و دشوارترین مسائل مبتلی به انسان است».[۱۴]
تعلیم در لغت به معنای ،«آموزش»، «علمی یا هنری را به کسی آموختن»[۱۵] ،«دانش آموختن»[۱۶]و تربیت در لغت به معنای،«پروردن»، «پروراندن»، «پرورش دادن»، «ادب و اخلاق به کسی آموختن» و «ایجاد کردن تغییرات مطلوب در کسی یا چیزی»[۱۷] میباشد. ترکیب این دو واژه، تعلیم و تربیت را میسازد که از نظر اصطلاحی تعاریف متعددی توسط اندیشمندان در این باب ارائه شده است، از جمله: «آشکار کردن یا به تعبیر دیگر فعلیت دادن استعدادها و قوای پنهانی فرد»[۱۸]، «تعلیم و تربیت عبارت است از یک عمل اجتماعی که اشخاص را تحت تأثیر و نفوذ محیط برگزیده و مضبوط( به ویژه مدرسه) قرار میدهد تا شایستگی اجتماعی کسب کنند و به حدّ نهایی رشد و تکامل فردی برسند.»[۱۹]
شایان ذکر است که آن چه از مفهوم تعلیم وتربیت در این تعاریف و به طور کلی در تحقیق حاضر مد نظر است، همانا معنای اخص تعلیم وتربیت است، به عبارت دیگر تعلیم وتربیت به معنای خاص میباشد که مخصوص نوع بشر است.
در بیان تفاوت تعلیم و تربیت همین بس که تعلیم جنبه ی نظری دارد و سبب رشد فکری یادگیرنده میگردد و سطح معلومات و آگاهی های او را افزایش میدهد، بنابرین به عنوان مقدمهی عمل است و وسیله ای است برای تربیت. تربیت جنبه ی عملی دارد، بدین معنا که مربّی باید کاری کند که متربّی بر اساس آگاهی های خود عمل کند و استعدادهایش را به فعلیت برساند.
بند دوم: تعلیم و تربیت از دیدگاه دانشمندان:
از زمانی که اوّلین نسل انسانی پا به عرصه ی حیات گذاشت نیاز به تعلیم و تربیت را در وجود خود احساس کرد. تربیت در تمام ابعاد و عرصه های زندگی افراد، مورد توجّه صاحبنظران قرار گرفته است. بازتاب وسیع این مسأله در آثار اندیشمندان، حاکی از آن است که تعلیم و تربیت مطلوب فرزندان، دغدغه ی اصلی در تمام ادوار بوده است. بیان نظراتی چند در این خصوص مفید فایده به نظر میرسد.
–افلاطون : «منظور من از آموزش و پرورش، آموزشی است که عادات مناسب بر نخستین غرایز فضیلتی کودک عرضه شود و شادی و الم به شیوه ای صحیح در نفوس نامتعقل بذر افشانی گردد. آموزش شادی یا الم که به دوست داشتن یا تنفر داشتن نسبت به آن چه باید دوست داشت یا از آن متنفر بود می انجامد، آموزش و پرورش خوانده می شود.»[۲۰]
-ژان شاتو: «آدم تربیت شده کسی است که بلد باشد با عقل، نیروهای شدید و شبه حیوانی طبیعت اش را با هدایت آن ها به نقطه ی کمالشان مورد استفاده قرار دهد. بنابرین تربیت کردن، یاری کردن کودک است تا به شخصیت آزاد و منضبطی که همان موجود اخلاقی است برسد، یا بهتر بگوییم، آن ها را در خود بسازد.»[۲۱]
-جان دیوئی: « به طور کلی تربیت مجموعه فرآیندهایی است که از طریق آن گروه یا جامعهای، چه کوچک باشد و چه بزرگ قدرت ها و مقاصد مکتب خویش را منتقل میکند تا بقای خود و رشد و دوام خویش را تضمین کند.»[۲۲]
-امیل دور کیم با نگرش اجتماعی خاص خود، تربیت را عملی میداند که نسل بزرگسال بر نسلی که هنوز برای زندگی در جمع رسیده و پخته نیست، اعمال میکند و هدف آن فعال ساختن و توسعه ی حالات جسمی، فکری و مغزی او به گونه ای است که مطلوب جامعه ی سیاسی در تمامیت آن و نیز مطلوب محیط خاصی که فرد بدان تعلق دارد میباشد.[۲۳]
-به نظر جورج کرشن اشتاینر عمل تربیتی عملی قائم بالذّات است که لازمه ی وجود هر جمعیت انسانی است. این عمل در پی هدفی طبیعی که فرد منزوی بدون برخورداری از کمک جامعه به آن نائل تواند شد، نیست. به عبارت دیگرموجود روحانی قسمی موجود حیوانی که به درجه ای از کمال خود رسیده باشد نیست؛ موجود روحانی تألیفی بدیع و ترکیبی بی همتا از ارزش های فرهنگی است و هر آدمیزاده ای این ارزش ها را به روش خاص خود در وجدان خویش چنان که فردیّتش اقتضا میکند سازمان میدهد.[۲۴]
-آگونس کنت: « پیشرفت و ترقی بشر به آموزش و پرورش صحیح بستگی تمام و کمال دارد. تعلیم و تربیتی صحیح است که حس تفاهم را بین افراد پرورش دهد. »[۲۵]
–افلاطون درجایی دیگر میگوید: «تعلیم و تربیت عبارت است از کشف استعدادهای طبیعی و شکوفا ساختن آن ها. »[۲۶]
–ارسطو: «تعلیم و تربیت مجموعه ای از اعمال است که به وسیله خانواده یا دولت برای ایجاد فضایل اخلاقی و مدنی در افراد صورت میگیرد.»[۲۷]
-فارابی: «تعلیم و تربیت عبارت است از هدایت فرد به وسیله ی فیلسوف و حکیم برای عضویت در مدینه فاضله به منظور دستیابی به سعادت و کمال او در این دنیا و کمال نهایی در آخرت.»[۲۸]
–بوعلی سینا : «تعلیم و تربیت عبارت است از برنامه ریزی و فعالیت محاسبه شده درجهت رشد کودک، سلامت خانواده و تدبیر شئون اجتماعی، برای وصول انسان به کمال دنیوی و سعادت جاویدان الهی. »[۲۹]
–امام محمّد غزالی: از آرای تربیتی غزالی استفاده می شود که تعلیم و تربیت در دیدگاه ایشان عبارت است از نوعی تدبیر نفس و باطن از طریق اعتدال بخشی تدریجی به قوا و تمایلات به وسیله معرفت، ریاضت و استمرار، برای نیل به انس و قرب الهی.[۳۰]
–شهید مرتضی مطهری: در دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری، تعلیم، پرورش و استقلال دادن به نیروی فکری و زنده کردن قوهی ابتکار متعلّم است و تربیت، پرورش دادن و به فعلیت در آوردن استعدادهای درونی که بالقوه در یک شئ موجود است، میباشد؛ از این رو کاربرد واژه تربیت فقط در مورد جانداران صحیح است؛ زیرا غیر جانداران را نمی توان به مفهوم واقعی پرورش داد آن طور که یک گیاه یا حیوان و یا یک انسان را پرورش میدهند. از همین جا معلوم می شود که تربیت باید تابع و پیرو فطرت، طبیعت و سرشت شئ باشد. اگر بنا باشد یک شئ شکوفا شود باید کوشید تا همان استعدادهایی که در آن هست بروز کند، بنابرین تربیت در انسان به معنی پرورش دادن استعدادهای او میباشد و این استعدادها در انسان عبارتند از: «استعداد عقلی(علمی و حقیقت جویی)، استعداد اخلاقی(وجدان اخلاقی)، بعد دینی(حس تقدیس و پرستش)، بعد هنری و ذوقی یا بعد زیبایی و استعداد و خلاقیت (ابتکار و ابداع).[۳۱]