آموزشیار:
آموزنده برای آموختن از دیگران کمک میگیرد. آموزشیار هم در میان کسانی است که دربستر فرهنگی آموزنده هستندو اورا درآموختن یاری میکنند(همان).
آگاهی:
یعنی خبر؛اطلاع(معین،۱۳۶۴). آگاهی عبارت است ازاطلاع یا اطلاعات قابل اثباتی که شخص در مورد اشیاءیا حالات خاص دارد(صانعی،۱۳۷۴). آگاهی عبارت است ازهمان درک به اضافه روشنایی خاصی که درباره موضوع به وجود میآید واین حالت ذهنی خاصی است که درمقدمات یک شناخت صحیح ضرورت دارد(جعفری،۱۳۶۰).
تعریف عملیاتی آگاهی:
در این بررسی آگاهی با توجه به نتایج به دست آمده ازپاسخ به سؤالات مربوط به حیطه ی آگاهی مطرح شده در پرسشنامه سنجیده می شود.
عملکرد:
“یعنی حاصل ونتیجه کار،میزان کار”(راوندی، ۱۳۷۱، ص۹۰).
تعریف عملیاتی عملکرد:
در این بررسی عملکرد با توجه به نتایج به دست آمده ازتغییروزن سنجیده می شود.
نگرش:
یعنی نگاه،نظر،دقت وتوجه(معین،۱۳۶۴). نگرش ها احساسات نسبتاَ پایدار،تمایلات یا مجموعه ای از باورهای هدایت شده به سمت یک ایده،شی،شخص یا موقعیت هستند(صفاری، ۱۳۸۸).
تعریف عملیاتی نگرش:
در این بررسی نگرش با توجه به نتایج به دست آمده ازپاسخ به سؤالات مربوط به حیطه ی نگرش مطرح شده در پرسشنامه سنجیده می شود.
انگیزش:
انگیزش فرایندی است که طی آن فعالیت هدف محوربرانگیخته وحفظ می شود. فرایندهای انگیزش مانند انتظارات، اسنادها وعواطف به مردم کمک میکنند تا بردشواری ها غلبه کنند و انگیزش را استمراربخشند وانگیزش نیازمند فعالیت جسمانی یا ذهنی است (شهرآرای، ۱۳۸۶).
تعریف عملیاتی انگیزش:
در این بررسی انگیزش با توجه به نتایج به دست آمده ازپاسخ سؤالات مربوط به حیطه ی انگیزش مطرح شده در پرسشنامه سنجیده می شود.
فصل دوم
مبانی نظری ـ بازنگری پژوهش های پیشین
۲-۱ پیشگفتار:
در این فصل پژوهنده به مبانی نظری و مطالعه ی پیشینه ی پژوهش های انجام شده درایران و سایر کشورها پرداخته است. وبا بیان مزایا و کاستی هایشان به نتایج سودمندی رسیده است که در بهترشدن اجرای پژوهش حاضرکمک شایانی است.
۲-۲ مبانی نظری:
دیدگاه سازاگرایی درطی یک دوره ی ۲۵۰۰ ساله رشد پیداکرده است، به سخنی دیگر، ریشههای فلسفی آن به قرن پنجم پیش از میلاد برمی گردد، هنگامی که سقراط پرسش گرفتن وبرهان پردازی بخردانه را باهم درآمیخت ویک شیوه ی سازمان دار از کشف حقیقت تدوین کرد و اندیشیدن را از سطح سافیست ها فراتر برد. تمرکز سقراط بر رشد راه های بهتر برای دانستن (شناخت) به وسیله شاگردانش به ویژه افلاطون رشد پیدا کرد. افلاطون کسی بود که آکادمی اش را به این منظور بنا کرد که به دیگران کمک کند تا بیاموزندکه چگونه ازپی حقیقت بروند(هنسون والر[۲]۱۹۹۹).
ساخت گرایی رویکردی است که به آموختن تأکید می کندکه افراد وقتی دانش و درک خود رابسازند، بهتر می آموزند. در فلسفه تعلیم وتربیت ویلیام جیمز وجان دیویی، اصل سازنده گرایی محورآموزش محسوب می شود. سازاگرایی براین مسئله تأکید دارد که افراد دانش ودرک خود را فعالانه میسازند. در این دیدگاه آموزشیاران نباید تلاش کنند اطلاعات را به آسانی وارد ذهن آموزندگان کنند، بلکه آن ها باید تشویق شوند تا دنیای خود را کشف کنند، درجستجوی دانش باشند، تأمل کنند وبه طور انتقادی فکر کنند (ابراهیمی،۱۳۸۷). امروزه روند اصطلاحات آموزشی به طور روزافزونی به سمت آموزش با چشم اندازی سازاگراست و دیگر آموزندگان فراگیرانی منفعل نیستند که اطلاعات مرتبط ونامرتبط را طوطی وار حفظ کنند. سازاگرایی همچنین برهمکاری ، یعنی تلاش مشترک آموزشیار و آموزنده برای دانستن و فهمیدن تأکیددارد(همان).
یک آموزشیار با فلسفۀ آموزش سازاگرایی، فرصت هایی را به آموزندگان خواهد داد که به طور معنی داری دانش را ساخته و مواد آموزشی را درک نماید. در رویکرد سازایی گری هدف آموزش کمک به آموزندگان برای ایجاد آموختن و راهبردهای تفکراست.تمرکز برساخت فعالانه ی دانش به وسیله ی فرداست وآموختن از طریق تشویق پژوهش فعالانه تسهیل می شود(فردانش وکرمی،۱۳۸۷).
روش اکتشافی هدایت شده بر اساس نظریه سازایی گری بناشده، که ازفعالیت های آموزنده محوربهره میگیرد وبراساس این دیدگاه لئوویگوتسکی با معرفی منطقه تقریبی رشد،این نکته را خاطرنشان ساخت که آموزندگان به کمک پرسش هاوجهت دهی آموزش دهنده،مفاهیم خودشان را می سازندوخود به درک مطلب میرسند وبه مرورحالت داربستی و حمایت آموزش دهنده کم رنگ می شود.درابتدا داده ها یا اطلاعاتی به عنوان موادزمینه ای لازم برای ساختن دانش مورد نظر توسط آموزش دهنده به آموزندگان داده می شود سپس سؤالات فکری جهت هدایت آموزندگان به سمت درک مبنای مفاهیم آموزش داده شده بیان می شود.این فعالیت ها آموزندگان را درگیر فرایند آموختن میکند.
به گفته ی سیف(۱۳۹۱)روش های آموزشی باید شامل ارزشیابی ازفعالیت های آموزندگان و دادن نوعی پسخوراند به آنان باشد،که در این روش چند وقت یکبار چنین ارزیابی صورت میگیرد. در این مدل هدف تقویت انتخاب آگاهانه است یعنی با آموزش، شیوه ی تفکرو نگرش تغییر کرده وراه های صحیح به آنان آموخته میشودودرطول دوره آموزش دهنده به عنوان راهنما وهدایت کننده میباشدوبرطبق آن فرد باید به انتخاب آگاهانه برسد وداوطلبانه رفتارهای بهداشتی مثبت که از جمله داشتن وزن مناسب برای سلامتی میباشد را پذیرفته و اتخاذ نماید لئوویگوتسکی اعتقاد داشت که آموزندگان دانش وشناخت خود را فعالانه میسازند.نظریۀ ویگوتسکی ، علاقه مندی قابل توجهی نسبت به این نظر برانگیخته است که دانش موقعیتی و مشارکتی است ، یعنی دانش که خود شامل اشیاء ، مصنوعات ، ابزارها ،کتاب ها وجامعه است ، دربین مردم و محیط ها توزیع شده است. این موضوع بیانگر این است که دانستن را می توان به بهترین وجه از طریق تعامل با دیگران درفعالیت های مشارکتی افزایش داد. سکوسازی ، مفهومی است که درارتباط نزدیکی با اندیشۀ ناحیۀ تقریبی رشد دارد. سکوسازی ، یعنی فن تغییر دادن سطح حمایت. درطول مدت جلسۀ تدریس، شخص ماهرتر میزان راهنمایی را تنظیم کرده تا مناسب سطح عملکردجاری آموزنده گردد. هنگامی که تکلیف یادگیری برای آموزنده جدید است ،شخص ماهرتر ممکن است از آموزش مستقیم استفاده کند ،همین که کفایت وشایستگی آموزندگان افزایش مییابد، راهنمایی کمتر صورت میگیرد و گفتگو ابزار مهمی از سکوسازی درناحیۀ تقریبی رشد است(عراقچی، ۱۳۸۷). ویگوتسکی آموزندگان را افرادی که دارای مفاهیم غنی اما نامنظم و درهم ریخته وخودانگیز میباشند، درنظر گرفت .این مفاهیم ،در مواجهه با مفاهیم منظم تر،منطقی تر و عقلانی تر کمک کنندۀ ماهر قرار می گیرند، درنتیجۀ این مواجهه و گفتگو بین آموزنده وکمک رسان ماهر، مفاهیم آموزنده منظم تر ، منطقی تر و عقلانی تر میگردد.
آموختن: