در نظریه اسناد به طور کلی چهار علت در موقعیت های موفقیت و عدم موفقیت تحصیلی بیان میشود، توانایی، کوشش، سطح دشواری، تکلیف و شانس. توانایی و کوشش اسنادهای درونی هستند و سطح دشواری و تکلیف و شانس اسنادهای بیرونی برای فرد هستند. توانایی و کوشش چون در خود فرد قرار دارد و عوامل درونی هستند، در حالی که سطح دشواری تکلیف چون منشاء آن در خارج از افراد، عوامل بیرونی محسوب می شوند. توانایی و کوشش اگر چه درونی هستند ولی یکسان نیستند. عامل توانایی نسبتاً با ثبات و کمتر قابل تغییر است در حالی که کوشش می تواند تغییر کند. همین طور سطح دشواری و تکلیف یک خصوصیت با ثبات است در حالی که شانس بی ثبات و غیر قابل پیش بینی است (مرادی،۱۳۹۲).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نظریات موجود در زمینه عملکرد تحصیلی
یکی از مهم ترین انگیزه های اجتماعی که رفتار آدمی را تحت تأ ثیر خود قرار می دهد انگیزه پیشرفت است (سلیمی، ۱۳۸۸).
پیشرفت در بر گیرنده ی الگویی از برنامه ریزی، اعمال و احساس هایی است که با تلاش برای دستیابی به نوعی برتری مرتبط می باشد. پیشرفت لزوما چیزی همانند تکاپو برای موفقیتهای قابل مشاهده مانند، کسب نمره های بالا در آزمون، مقامهای جامعه پسند و یا در آمدی بالا نیست. اگر چه انگیزه یاد شده، در برگیرنده ی طراحی، تدبیر اندیشی و تلاش برای برتری است، اما این نگرش نسبت به پیشرفت است که دارای اهمیت است، نه موفقیت به خودی خود بنابراین ممکن است انگیزه ی مذکور فعالیت های بسیار گوناگونی رادر بر گیرد ودر پیشه های مختلفی از رانندگی کامیون گرفته، تا حسابداری، پدیدار شود (ادراکی و همکاران، ۱۳۹۰).
اتکینسون و مک کله لند[۳۱] معتقدند که پیشرفت، جستجو کردن موفقیت در رقابت با استانداری عالی می باشد (ادراکی و همکاران، ۱۳۹۰).
کورمن پیشرفت را عبارت از آرزو یا تمایل فرد برای پیشی گرفتن بر یک رفتار ویژه می داند که آن رفتار ویژه ، به صورت ملاک یا معیار در آمده باشد (به نقل از ابطحی و ندری، ۱۳۹۰).
ونگ[۳۲] و همکاران ( ۱۹۹۱ ) پیشرفت را به آن ویژ گی فردی اطلاق می کنند که در اثر آن ، فرد تمایل پیدا می کند تا کاری سخت را با تلاش بسیار و به بهترین نحو به انجام برساند (به نقل از ابطحی و ندری، ۱۳۹۰).
در مورد پیشرفت و تصویر روانشناختی آن، نظریه ها و تحقیقات مختلفی وجود دارد که در اینجا به بررسی ۳ تا از آ ن ها پرداخته می شود:
الف – نظریه هنری موری :
انگیزه ی پیشرفت در سال ۱۹۳۸ برای اولین بار مورد توجه هنری موری[۳۳] قرار گرفت . وی و همکارانش این نیاز را توسط عوامل ذیل تعریف کرده اند : مواجه ، مشکلات ، تسلط یافتن بر امور ، سازماندهی اندیشه ها، عقاید و امور مختلف ، رقابت کردن با دیگران و برتری یافتن بر آنان ، تلاش برای از بین بردن موانع و محدودیت ها، استقلال و سرعت عمل و رسیدن به ضوابطی که موجب پیشرفت میشوند (سلیمی، ۱۳۸۸).
موری نیاز به پیشرفت را به عنوان تمایل به غلبه بر موانع و مشکلات ، کسب قدرت و سعی در انجام کارهای مشکل تعریف کرد . موری آزمون اندریافت موضوع را به عنوان وسیله ای برای مطالعه ی نیاز به پیشرفت ابداع کرد (محمدی، ۱۳۸۶).
ب – نظریه مک کللند :
مک کله لند (۱۹۶۱) نزدیک ترین پیوند را با پژو هش های جامعی که در زمینه انگیزه پیشرفت صورت گرفته دارا می باشد و نظریه نسبتا جامعی را در رابطه با نیاز به پیشرفت پدید آورده است، وی بیش از همه چیز تأکید می کند که مردم در نیاز خویش برای پیشرفت متفاوتند و این نیاز در نوشته ها و رفتار آنان منعکس می شود(میرمظفری و همکاران، ۱۳۸۶).
مک کله لند در زمینه ی نیاز به پیشرفت در افراد، چندین فرضیه را بیان می کند:
۱-افراد از لحاظ درجه ای که پیشرفت را تجربه ای رضایت بخش تلقی می کنند، با هم تفاوت دارند.
۲- افراد واجد شرایط نیاز به پیشرفت، بسیار در مقایسه با افراد واجد شرایط نیاز به پیرفت کمتر، موقعیت های زیر را ترجیح داده و در آن ها سخت تر به کار می پردازند:
الف : موقعیت های مشتمل بر مخاطره ی متوسط: در مواردی که مخاطره، اندک باشد، احساسات مربوط به پیشرفت، حد اقل خواهد بود و در مواردی که مخاطره ، بسیار باشد، احتمالا پیشرفت حاصل نخواهد شد.
ب: موقعیت هایی که در آنها آگاهی از نتایج فراهم می شود: شخص واجد شرایط انگیزه ی پیشرفت زیاد ، مایل است بداند که آیا به حصول پیشرفت نایل آمده است یا نه.
ج: موقعیت هایی که در آن ها مسئولیت فردی فراهم می شود: شخص که گرایشی به پیشرفت دارد، می خواهد مطمئن گردد که کسی غیر از او برای پیشرفت امتیاز نگیرد.
۳- از آنجایی که این سه گونه موقعیت در نقش های کار آفرین یافت می شوند ، لذا افرادی که نیاز بسیار برای پیشرفت دارند ، به نقش بازرگانی کار آفرین به عنوان حرفه ای مادام العمر جلب می شوند (کیوانفر، ۱۳۷۴).
مک کللند و همکارانش با بهره گرفتن از آزمون شخصیت، از جمله آزمون اندریافت موضوع و با اعتقاد به تفاوت های فردی، اقدام به سنجش نیاز به پیشرفت آزمودنی های مختلف نمودند. به طور کلی، ده درصد جمعیت مورد بررسی این پژوهشگران، دارای انگیزه ی پیشرفت قوی بودند (هومن و همکاران، ۱۳۸۹).
به طور کلی در تحلیل نظریه ی مک کللند می توان گفت: نظریه ی وی یکی از معتبر ترین نظریه های انگیزش است و در سطح وسیعی مورد قبول واقع شده است. به ویژه انگیزه ی پیشرفت او توجه پژو هشگران بسیاری را به خود جلب کرده است.
ج) نظریهی اتکینسون
اتکینسون (۱۹۵۷) کارهای مک کللند را پیگیری کرد و نظریه ی وی را استحکام بخشید . طبق نظر وی فقط وقتی که فرد بداند عملکردش توسط خودش و یا دیگران ، بر اساس معیاری برتر ارزیابی خواهد شد و این که پیامد اعمالش ، مطلوب (موفقیت) یا نامطلوب (شکست) ارزیابی می گردد ، بر انگیخته می شود .
به نظر اتکینسون، دانش آموزی که نیاز زیادی به پیشرفت دارد، خواهان موفقیت در هر موقعیتی نیست ، بلکه فقط زمانی که درک کند وضعیت به گونه ای است که رفتارش در بعضی تکالیف بر اساس معیاری بالا ارزیابی می گردد، برای پیشرفت گرایی بر انگیخته می شود (سالاری و پاکدامن، ۱۳۸۸) . نظریه ی جان اتکینسون ( ۱۹۵۷) بر اساس سه مؤ لفه تعیین می گردد.
۱- انگیزه ی موفقیت (M.S )
انگیزه، حالتی است که فرد دارنده ی آن برای رسیدن به نوع معینی از سودمندی تلاش می کند. انگیزه ها نسبتا عمومی می باشند و ویژ گی های ثابتی از شخصیت دهستند که ریشه در تجربیات دوران کودکی دارند.
هدف کلی یک دسته از انگیزه ها، به حد اکثر رساندن سودمندی است، مثلا « انگیزه موفقیت »، حالتی برای کسب موفقیت است. انگیزه ی موفقیت مطرح شده از جان اتکینسون، معادل مفهوم نیاز به پیشرفت مک کللند می باشد هدف کلی دسته دیگر انگیزه ها به حد اقل رسیدن درد است. امگیزه اجتناب، بیانگر ظرفیت افرادبرای تجربه درد در رابطه با نوع معینی از پیامدهای منفی عمل می باشد. در این میان، انگیزه ی اجتناب از شکست به عنوان حالتی بای پرهیز از درد در نظر گرفته شده است.
۲- انتظار یا احتمال ذهنی موفقیت (P. S)
یک پیش بینی شناختی است که طی آن دشواری ادراک شده ی تکلیف ، تخمین زده می شود. به عنوان مثال دانش آموزی ممکن است انتظار موفقیت داشته باشد که چنانچه مطالعه کند، در امتحانات موفق شود. در ا ینجا شدت انتظار دانش آموز، در بر گیرنده ی احتمال ذهنی او برای موفقیت در امتحان است .
۳- ارزش تشویقی رسیدن به موفقیت (I. S) در انجام تکلیف توسط فرد
چنین مشوقی به عنوان مکملی برای احتمال ذهنی نیل به موفقیت ، مطرح شده است . این ارزش تشویقی با در نظر گرفتن احتمال ذهنی موفقیت ، تخمین زده می شود ؛ بدین معنا که اگر احتمال ذهنی موفقیت در کاری، ۲۵/. باشد ، پس ارزش تشویقی برای موفقیت در آن کار ، ۷۵/. می باشد . لذا اتکینسون عنوان نمود که انگیزه ی پشرفت، فقط تا اندازه ای رفتار پیشرفت گرا را در افراد پیش بینی می نماید و بین انگیزه ی پیشرفت و رفتار پیشرفت گرا، رابطه مستقیمی وجود ندارد (صفری و مرزوقی، ۱۳۸۸).
« ترس از شکست» یا «گرایش به اجتناب از شکست» برای اولین بار در سال ۱۹۵۷ توسط اتکینسون عنوان گردید. طبق نظریه ی اتکینسون « ترس از شکست » اضطرابی را توصیف می کند که در رابطه با احساس شکست احساس می گردد نه در رابطه با شکست واقعی ؛ به عبارت دیگر «ترس از شکست» عبارت از : داشتن اضطراب در مورد عدم توانایی در انجام برخی تکالیف معین می باشد. بر اساس این نظریه، افرادی که انگیزه پیشرفت در آن ها قوی تر از انگیزه ی «ترس از شکست» است، تکالیفی را که دارای سطح دشواری متوسط هستند ترجیح می دهند و از تکالیف خیلی آسان یا خیلی دشوار پرهیز می کنند و برعکس، افرادی که انگیزه ی«ترس از شکست» د رآن ها قوی تر از انگیزه ی پیشرفت است ، تکالیف خیلی آسان یا خیلی دشوار را ترجیح می دهند. همچنین افراد دارای «ترس زیاد از شکست» از بین دو موقعیت دشوار و متوسط ، احتمالا موقعیت دشوار را بر می گزینند، زیرا در صورت شکست در چنین موقعیتی به دلیل دشوار بودن تکالیف، به احتمال کمتری مورد نکوهش قرار خواهند گرفت (محمودی و همکاران، ۱۳۸۸).
پژوهش های انجام گرفته حاکی از آنند که افراد دارای انگیزه ی پیشرفت زیاد در انجام کارها از جمله یادگیری بر افرادی که از این انگیزه بی بهره اند، پیشی می گیرند ؛ بنابراین ، می توان دریافت که علاوه بر مختصات و ویژگی های مختلف خانوادگی که در مورد فوق اشاره شد، عوامل دیگری مانند دموکراتیک بودن محیط خانواده و تعداد فرزندان خانواده، شخصیت والدین و ارزش های حاکم بر خانواده و …می تواند تأ ثیر زیادی به میزان پیشرفت تحصیلی فرزندان داشته باشد (لورای[۳۴]، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳).
گیج وبرلاینر(۱۹۹۲) انگیزه ی پیشرفت را به صورت یک میل یا علاقه به موفقیت کلی یا موفقیت در یک زمینه ی فعالیت خاص تعریف کرده اند (به نقل از محمدی و بابایی، ۱۳۹۰).
پژوهش های انجام شده در این زمینه نشان داده است که افراد از لحاظ این نیاز با هم تفاوت بسیاری دارند. بعضی افراد دارای انگیزه ی سطح بالایی هستند و در رقابت با دیگران و در کار های خود، برای کسب موفقیت، به سختی می کوشند. بعضی دیگر انگیزه ی چندان به پیشرفت و موفقیت ندارند و از ترس شکست، آماده ی خطر کردن برای کسب موفقیت نیستند (سیف، ۱۳۸۳).
نظریهی اسناد
بسیاری از پژو هش های مربوط به مسایل تحصیلی در حوزه ی نظریه اسناد است . نظریه ی اسناد بر تبیین های مردم در باره ی علل رفتارها؛ جه رفتار دیگران و چه رفتار خود توجه دارد و از سنت غنی روانشناسی اجتماعی درباره ی ادراک شخصی نشأ ت گرفته است . نظریه اسناد بر این نکته که آیا رفتارها را به فرد نسبت می دهند یا به موقعیت ، بر راهنمایی که مسئول شکست یا موفقیت شخص می شود و بر این که چگونه تصمیم گیریهای اسناد ی، رفتارهای بعدی را تحت تأ ثیر قرار می دهد، متمرکز است. نظریه پردازی ها و تحقیقات واینر[۳۵] (۱۹۸۵ و ۱۹۷۹) در تعیین علل موفقیت و شکست، نوعا یک الگوی تجربی را در زمینه ی موفقیت یا شکست تحصیلی بکار می گیرد (دلاورپور، ۱۳۸۷).
طبق این تئوری استنباطی که فرد از علت موفقیت و شکست خود دارند عامل مهمی است تعیین کننده ی رفتار پیشرفت گرا و انتظارات آتی آن ها از عملکردشان است. در این نظریه افراد معمولا نتایج موفقیت آمیز یا شکست آمیز اعمال خود را به عللی همچون : توانایی شخصی، سعی و کوشش، سطح دشواری تکلیف و بخت و اقبال نسبت می دهند (اسلاوین،۱۹۹۸ به نقل از لطفآبادی، ۱۳۸۴).
اسنادهای توانایی و تلاش، درونی و اسنادهای دشواری تکلیف و شانس، خارجی اند توانایی، حالت نسبتا ثابت و غیر قابل تغییری دارد، ولی تلاش می تواند تغییر یابد. دشواری تکلیف نیز اساسا یک ویژگی ثابت است در حالی که شانس، غیر قابل پیش بینی و متغیر است. از مفاهیم عمده در نظریه ی اسناد، منبع کنترل است . منبع کنترل (درونی ، بیرونی) می تواند در تبیین عملکرد تحصیلی دانش آموزان بسیار مهم باشد. فرد دارای منبع کنترل درونی، موفقیت ها یا شکست هایش را به تلاش و توانایی های خود نسبت می دهد، چنین فردی با جدیت تلاش می کند (کدیور، ۱۳۹۰).
ولی فرد دارای منبع کنترل بیرونی ، غالبا عوامل دیگری را در موفقیت و شکست خود مؤ ثر می داند و در کار هایش توانایی موفق شدن را ندارد و غالبا انتظار شکست دارد و حتی نمی خواهد برای موفقیت خود تلاش کند (شعاری نژاد، ۱۳۸۹).
یکی از پیامد های عمده ی علت یابی از بعد منابع بیرونی و درونی، رابطه ای است که با عزت نفس پیدا می کند، به عبارت دیگر، اگر موفقیت فرد به عوامل درونی نسبت داده شود، در او احساس غرور، عزت نفس و جرأت به وجود می آید و بر عکس، توجیه موفقیت که به عوامل بیرونی چون شرایط و اوضاع و احوال محیطی و احیانا شانس و اقبال اسناد داده شود به کاهش عزت نفس می انجامد ؛ در نتیجه این گروه بسیار زود خسته می شوند، با انگیزه عمل نمی کنند و پشتکار کمتری در کارها از خود نشان می دهند؛ به عبارت دیگر، شرایط زمینه ساز موفقیت در این افراد به حد چشمگیری کاهش می یابد (کدیور، ۱۳۹۰).
خلاصه اینکه اسنادها مجموعه ای از رفتارهای تحصیلی را تحت تأثیر قرار می دهند؛ از جمله عملکرد در آزمون، پایداری در تکالیف دشوار و حتی حضور در جلسه مطالعه کردن(جوادی و همکاران، ۱۳۸۹).
مک میلان وفو رسایت (۱۹۸۱) اظهار می دارند : با توجه به اینکه اسنادها عملکرد تحصیلی را تحت تأثیر قرار می دهند، متخصصان تعلیم و تربیت باید به دانش آموزان یا دانشجویان خود کمک کنند تا به سازگارانه ترین و از نظر تحصیلی مفید ترین نتایج علی ممکن دست یابند. چندین تحقیق نشان داده است که اسناد دادن به عوامل قابل کنترل و ناپایدار ممکن است عملکرد تحصیلی را پس از شکست تسهیل کنند(لطفآبادی، ۱۳۸۴).
هانگ[۳۶] (۲۰۰۵) مدلی را جهت سنجش عملکرد تحصیلی ارائه نمود. وی عملکرد تحصیلی دانشآموزان را در شش بعد زیر مورد سنجش قرار میدهد:
۱) فعالیتهای کلاسی