نیروهای مدرن و منطق
الگوهای تمایز
حذف تبعیض های رفاهی در طول زمان با عادلانه تر شدن بازار
تقویت ساختار حاشیه نشینی از مرکز که منجر به نابرابری های بیشتر جهانی می شود
شبکه های جدید حذف/ مشمول که از الگوهای قدیمی پیچیده تر هستند
تعریف جهانی شدن
جهان بدون مرز و بازراهای کامل
منطقه شدن، بین المللی شدن و بازارهای ناقص
فشردگی زمانی و مکانی و ایجاد فواصلی که مقیاسی جدید برای تعامل ها تعریف می کنند
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تأثیرات بر حکومت های ملی
تضعیف یابی معنا می شوند
قدرتمند تر شده و معنای منطقی بیشتر می یابند
الگوهای حاکمیت تغییر یاغته و ضروریات حکومت های جدید
سیر تاریخی
تمدن جهانی مبتنی بر تخصص بین المللی و گروه کلاس های متقابل
نئوامپریالیسم و درگیری های مدنی میان بلوک های منطقه ای و طرح های نئولیبرال
نامشخص- وابسته یه ساختار و فعالیت حکومت های ملی و جامعه مدنی
موقعیت اصلی
پیروزی سرمایه داری و بازار بر حکومت های ملی
کشورهای قدرتمند طرح جهانی شدن را برای تداوم بخشیدن به موقعیت ممتاز خود ایجاد کرده اند
تغییر حاکمیت در تمام مقیاس ها و شبکه های جدید قدرت
(به نقل از مورای، ۱۳۸۸: ۶۳)
۲-۴-۴) گفتمان های متضاد در مورد جهانی شدن
۲-۴-۴-۱) دیدگاه طرفداران جهانی شدن[۴۲]
این دیدگاه بر این باور است که گسترش اقتصاد بازار، رقابت و تجارت آزاد و دموکراسی غربی و یا به عبارتی معنای متعارف جهانی شدن، حرکت های اصولی مترقیانه است. این نقطه نظر به کاپیتالیسم به عنوان کالایی اخلاقی (معنوی) نگریسته می شود که باعث ارتقاع کارایی و رشد اقتصادی می شود و رفاه جهانی را فراگیر می سازد. این دیدگاه، دیدگاهی است که بر صندوق بین المللی پول (IMF) و خواهران آن، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی حاکم است. به طور کلی دولت های ملی امروزه طرفدار این دیدگاه هستند مانند ایالات متحده آمریکا و انگلستان. رسانه های جناح راست نیز این دیدگاه را حمایت کرده و ترویج می کنند. طرفداران جهانی شدن این مقوله را تداوم منطقی مدرنیزاسیون و ترقی می دانند و به آن به دید مسئله ای می نگرند که بخشی اجتناب ناپذیر از تکامل انسان را شامل می شود.
مبنای دیدگاه فوق این نظریه فن محورانه است که تکنولوژی نیروی هدایت کننده پیشرفت است. آثار سیاسی این دیدگاه در این جمله خلاصه می شود که «هیچ راه دیگری وجود ندارد» و شهروندان و دولت ها باید بیاموزند که برای بهتر یا بدتر شدن اوضاع ایفای نقش کنند. این دیدگاه ارتباط نزدیکی با دیدگاه «فوق جهانی شدن» دارد. (مورای، ۱۳۸۸ :۲۸)
۲-۴-۴-۲) دیدگاه ضد جهانی شدن[۴۳]
این دیدگاه بر این باور است که جهانی شدن از حیث تشابه با گرایشات استعماری گذشته تهدیدی جدی برای جوامع و محیط های محلی می شود. برخی بر این عقیده اند که سنگین ترین بار این پدیده بر دوش گروه های حاشیه ای به ویژه در کشورهای فقیر است. در این دیدگاه جهانی شدن را عامل افزایش دهنده- و نه کاهش دهنده- ناهمگونی توسعه و علت اصلی بی عدالتی به شیوه هایی غیر قابل جبران می دانند. مخالفان جهانی شدن بر این باورند که طرفداران جهانی شدن کاری می کنند که جهانی شدن اجتناب ناپذیر به نظر آید چراکه خواسته مطلوب کسانی که آن را ترویج می کنند، یعنی طبقه تاجر، صنعتگران و کشورهای غنی این است. عواقب سیاسی نگرش ضد جهانی شدن متمایل به انقلاب و در تضاد با نهادها و شرکت های چند ملیتی جدید و سرمایه داری جهانی قرار می گردد.
۲-۴-۴-۳) دیدگاه جهانی شدن متغیر[۴۴]
این دیدگاه بر این اصل استوار است که طبیعت جهانی شدن از پیش مشخص شده نیست و یک سیر تکاملی معین را طی نمی کند بلکه در واقع حاصل کارهای انسان و گزینه های سیاسی خاص است. کارکردهای سیاسی این دیدگاه «اصلاح طلبانه» است. بر اساس این نگرش شهروندان و دولت ها هر دو در مخالفت با جهانی شدن و قانونمند ساختن این پروسه ایفای نقش می کنند و جهانی شدن های جایگزین و مترقیانه در این دیدگاه امری دور از واقع و غیر ممکن نیستند. بنابراین جهانی شدن بسته به چگونگی شکل گیری آن می تواند هم نتایج مثبت و هم نتایج منفی به بار آورد. از این رو کار اصلی، نه تخریب جهانی شدن بل تغییر طبیعت آن با فعالیت های انسانی است. تعدادی از گروه هایی که تحت لوای «جنبش ضد جهانی شدن» گرد هم می آیند بیشتر با این مکتب فکری در تناسب هستند. (مورای، ۱۳۸۸: ۲۸-۲۹)
۲-۴-۵) تأثیرات جهانی شدن
در مطالعه جهانی شدن باید میان سه مقوله تفکیک قایل شد: پروسه، پروژه و پدیده.
الف) پروسه جهانی شدن: در چنین فضایی جهانی شدن یک پدیده متعارف و طبیعی و مفهومی است که بالضروره فاعلی ندارد. در واقع سیر طبیعی جوامع بشری آن را پدید آورده است. پروسه جهانی شدن یک واقعیت است.
ب) پروژه جهانی سازی: طرح و مهندسی اجتماعی در سطح کلان سیستمی است که ایدئولوژی هژمونیک غرب را پیاده می کند و با تکیه بر بنیادهای نیولیبرالیسم و پست مدرنیسم، درصد فراگیر کردن شیوه زندگی آمریکایی و غربی سازی انسان ها و توزیع فرهنگ مصرف و جنسیت است.
ج) پدیده جهانی شدن: این دیدگاه نوعی تغافل عامدانه از بخشی از واقعیت هایی است که در حال شدن است و غفلت از این واقعیت ها خسارت های عظیم و جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت. (برزگر، ۱۳۸۵ :۵)
کشورهایی جهان سوم در حال توسعه که نقش کمتری در مناسبات جهانی و شکل گیری و هدایت فرآیندهای این پدیده را دارند، بیش از سایر ملل تحت تأثیر آن قرار می گیرند. (اسدی، ۱۳۸۵: ۵)