۳- کمال گرایی
کلاینک(۱۹۹۸)کمال گرایی را اعتقاد فرد به کامل بودن و احساس اضطراب و فشار روانی بالا و ترس از این که نتواند مطابق انتظارات خود زندگی کند، تعریف می کند(به نقل از ابوالقاسمی، ۱۳۹۰). در اوایل سال های ۱۹۰۰، ژانه[۶۱] مقوله کمال گرایی را به عنوان یک خط شروع و عامل بسترساز در شکل گیری وسواس مطرح کرد. گایدانو[۶۲] و لیوتی[۶۳](۱۹۸۳) معتقدند که وسواس تظاهری از در هم آمیختگی کمال گرایی و نیاز به کسب اطمینان و همین طور به ضرورت حل کاملأ صحیح و قطعی مسئله هاست. به نظر تالیس[۶۴]( ۱۹۹۶) ظاهرأ حوزه های معینی از اجبارهای شست و شو، ارتباط تنگاتنگی با کمال گرایی دارند. او در این تحقیق خود به این نکته اشاره کرده که بعضی از بیماران، از آیین مندی های شست و شو، نه به دلیل از بین بردن آلودگی، بلکه به علت دستیابی به یک حالت کاملأ پاک استفاده میکنند. باورهای وسواسی در میان بیماران دارای اختلال وسواسی توسط (ابرام اوویتس[۶۵] و همکاران مورد بررسی قرار گرفته است۲۰۰۸).
این پژوهشگران نشان دادهاند باورهای وسواسی با نشانه های وسواسی همبستگی مثبت دارد.درضمن باورهای وسواسی قابلیت پیشبینی نشانه های وسواسی را حتی بعد از کنترل اجتناب هیجانی دارند.
در پژوهشی که به منظور بررسی رابطه کمال گرایی و مسئولیت پذیری با اختلال وسواس فکری- عملی در پزشکان ساکن اهواز صورت گرفت نتایج نشان دهنده ارتباط مثبت بین کمال گرایی و نشانه های اختلال وسواس فکری- عملی بین این جامعه بود(کیانپور و همکاران،۱۳۸۹).
۴- عدم تحمل بلاتکلیفی
عدم تحمل بلاتکلیفی به صورت باورهایی در زمینه ضرورت یقین و قطعیت[۶۶]، پتانسیل مقابله با تغییرات غیرقابل پیشبینی[۶۷]، و کارایی مناسب در موقعیت هایی که ماهیت گنگ و مبهمی داشته باشد تعریف شده است. عدم تحمل بلاتکلیفی به عنوان یک عامل تأثیرگذار در برآورد خطر و تهدید در وسواس فکری-عملی عمل میکند(OCCWG، ۲۰۰۱؛ سوکمن و پینارد، ۱۹۹۵؛ استکی، فروست و چوهن[۶۸]، ۱۹۹۸)(به نقل از ربیعی،۱۳۹۳).
در تحقیقی که به منظور مقایسه عدم تحمل بلاتکلیفی، تنظیم هیجان و رضایتمندی زناشویی در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی و گروه عادی صورت گرفت. نتایج نشان داد که بین دو گروه بیماران OCD و افراد عادی، از نظر عدم تحمل بلاتکلیفی، تفاوت معناداری وجود دارد؛ بدین صورت که میانگین نمرات بیماران OCD در عدم تحمل بلاتکلیفی بالاتر از افراد عادی بود. همچنین در متغیرهای تنظیم هیجان و رضامندی زناشویی بین بیماران OCD و افرادبهنجار تفــاوت معناداری مشاهده شد؛ بدین صورت که میانگین نمرات بیماران OCD در تنظیم هیجان و رضامندی زناشویی پایین تر از افراد عادی بود. نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد که تحمل بلاتکلیفی، تنظیم کارآمد هیجان و رضامندی زناشویی بیماران وسواسی در مقایسه با گروه عادی دارای نارسایی بوده و در نتیجه نیازمند توجه ویژه در درمان این اختلال میباشند(نریمانی و همکاران، ۱۳۹۳).
در مطالعه ای با هدف بررسی مقایسه ای بیماران افسرده اساسی با بیماران وسواسی فکری- عملی از لحاظ عدم تحمل بلاتکلیفی صورت گرفت نتایج این تحقیق نشان داد که بین گروه سالم و بیماران وسواسی در نمره کل عدم تحمل بلاتکلیفی و تمامی خرده مقیاس ها تفاوت وجود داشت (۰۰۱/۰>P). همچنین بین بیماران افسرده با گروه سالم نیز در نمره کل و خرده مقیاس های ناتوانی برای انجام عمل و بلاتکلیفی در مورد آینده تفاوت معنادار وجود داشت(۰۰۱/۰>P). بیماران افسرده به غیر از خرده مقیاس بلاتکلیفی در مورد کلی نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان میدهد که عدم تحمل بلاتکلیفی یکی از ویژگی های بیماران وسواسی میباشد و نیز برخی از ابعاد آن با افسردگی مرتبط است(ارفعی و همکاران، ۱۳۹۰).
ساراوکی[۶۹] و همکاران (۲۰۱۳).رابطه بین عدم تحمل بلاتکلیفی و نشانه های وسواسی را در دانشجویان دوره لیسانس بررسی کردند.یافته های آن ها نشان داد آینده، در بقیه خرده مقیاس ها و نیز نمره کل با گروه وسواس تفاوت داشتند (۰۰۱/۰>P).به طورکه عدم تحمل بلاتکلیفی با هریک از شاخصهای وسواسی رابطه معنی دار دارد .این مطالعه نشان داد که عدم تحمل بلاتکلیفی با ابعاد متعدد وسواسی ارتباط دارد و ممکن است درایجاد این نشانه ها نقش علی داشته باشد.
۲-۲۷- اختلال بدریخت انگاری بدن
اختلال بدریخت انگاری بدن اختلالی است که جزء اختلالات مرتبط با وسواس طبقه بندی می شود. افراد مبتلا به این اختلال از لحاظ قیافه طبیعی هستند و اگر نقصی هم وجود داشته باشد جزئی است، اما آن ها دچار این اشتغال ذهنی هستند که ظاهرشان معیوب و نابهنجار است. این اشتغال ذهنی ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه ای در عملکرد اجتماعی، شغلی یا زمینههای مهم دیگری مثل تحصیلی و غیره ایجاد میکند.ملاک های تشخیصی این اختلال بر اساس ضوابط DSM-5 به قرار زیر است:
ملاک های تشخیصی اختلال بدریخت انگاری بدن بر اساس DSM-5
ملاکهای تشخیصی (۲۲/۴۵F)7/300
الف. اشتغال ذهنی به یک یا چند نقص یا عیب خیالی در ظاهر بدن که از نظر دیگران قابل مشاهده نیستند یا جزئی به نظر میرسند.
ب. در مقطعی از طول دوره این بیماری، فرد در واکنش به نگرانی های خود درباره ظاهرش، رفتارهای تکراری(مثل وارسی کردن در آینه، آرایش مفرط، پوست کنی، اطمینان خواهی) یا اعمال ذهنی ( مثل مقایسه کردن ظاهر خود با دیگران) انجام داده است.
پ. این اشتغال ذهنی ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه ای از نظر بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا زمینههای مهم دیگر عملکرد ایجاد میکند.
ت. این اشتغال ذهنی درباره ظاهر، با نگرانی هایی درباره چاقی یا وزن بدن در افرادی که نشانه های آن ها ملاک های تشخیصی اختلالات خوردن را برآورده میکنند بهتر توجیه نمی شود.
مشخص کنید اگر:
همراه با بدشکلی عضله: فرد دائم دلمشغول این فکر است که جثه او خیلی کوچک است یا به قدر کافی عضلانی نیست. این مشخصه را حتی اگر فرد دلمشغول قسمت های دیگر بدن باشد که اغلب نیز چنین است
باز می توان به کار برد.
مشخص کنید اگر:
به درجه بینش نسبت به عقاید اختلال بدریخت انگاری بدن اشاره کنید(مثل من زشت به نظر می آیم یا من بدریخت به نظر می رسم.
همراه با بینش خوب یا متوسط: فرد تشخیص میدهد که عقاید اختلال بدشکلی بدنش قطعأ یا احتمالأ درست نیستند و واقعیت ندارند.
همراه با بینش ضعیف: فرد فکر میکند که عقایدش درباره نقص های بدنی احتمالأ درست هستند.
همراه با فقدان بینش/عقاید هذیانی: فرد کاملأ متقاعد شده است که عقاید اختلال بدشکلی بدنش واقعیت دارند.