در بیت موازنه رعایت شده است.
بین مدرّس و تدریس و ادریس صنعت اشتقاق وجود دارد.
بین مذکر و تذکیر و ذکر صنعت اشتقاق وجود دارد.
معنی بیت: دل خاقانی به مثابه معلمی برای تدریس حکمت ادریس (که به کثرت علم معروف است) بوده و درگاهش تداعی کننده و یادآور او اَدنی (یا نزدیکتر) است. (دل او معدن علم و درگاهش یادآور مقام قرب الهی است).
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲۷)مبارزان سخن پیش او فکنده کلاه مناظران جهان پیش او دریده قبا
کلاه پیش کسی فکند؛ کلاه پیش کسی نهادن: کنایه از اظهار عجز، فروتنی کردن، سجده نمودن، سر بزیر گذاشتن (فرهنگ کنایات).
قبا دریدن: جامه پاره کردن، کنایه از بی قراری کردن و نیز خاموش بودن (فرهنگ کنایات).
در بیت صنعت ترصیع یا موازنه وجود دارد.
بین کلاه و قبا مراعات النظیر وجود دارد.
معنی بیت: پیشی جویان در سخنوری در مقابل او سر عجز و فروتنی بر زمین گذاشتهاند و مناظره کنندگان گیتی پیش او بی قراری کرده و یا خاموش مانده اند.
۲۸)نموده موعظتش احتما و آنگاهی ز نظم ریخته در حلقها شراب شفا
احتما؛ احتماء: پرهیز کردن، پرهیز بیمار از چیزهای زیان آور (معین).
شراب شفا: اضافه تشبیهی.
بین احتما، شفا و نیز شراب تناسب وجود دارد.
معنی بیت: پند و مواعظ خاقانی موجب پرهیز افراد از بیماری زیان آور گناهان گشته و او با نظم و اشعارش در حلقها شراب شفا بخش ریخته است. (مواعظ و پند و اشعار خاقانی موجب پرهیز از گناهان و سبب شفای دل و روح آنهاست).
۲۹)دماغ خشک معادی دین و سنّت را شده کلام مفیدش طریفل سودا
دماغ خشک: مغزی که از فکر و اندیشه خالی باشد و کنایه از پژمردگی و افسردگی (فرهنگنامه شعری).
طریفل: دوایی است مرکب از سه دوای آمله و هلیله و بلیله، لفظ مذکور معرب از تری پهل هندی است که به معنی سه ثمر است، چه سه دوای مذکور (آمله، هلیله، بلیله) هر یک ثمر درختی است. طریفل مخفف لفظ اِطریفل است. (تعلیقات دیوان مجیر، ص ۴۹۸).
سودا: یکی از اخلاط چهارگانه که مقر آن طحال است.
مالیخولیا: وسواس، خیال فاسد، ملالت (معین).
توضیح: ظاهراً طریفل برای مرض سودا (بهم خوردن تعادل یکی از اخلاط چهارگانه) مفید بوده است.
معنی بیت: برای مغز افسرده دشمنان دین و سنّت کلام خاقانی و سخنان و شعر مفید او مانند دوایی بود که درمان مرض سوداوی بود.
۳۰)ز بهر لخلخهای اهل شرک و بدعت را طبیب وار به معجون نظم کرده دوا
لخلخه (عربی، جمع آن لخالخ): عطری آمیخته از چند عطر به دستوری خاص (لغتنامه).
ترکیبی است که آن را به جهت تقویت دماغ ترتیب دهند، و گوی عنبری باشد که از عود قماری و لادن و مشک و کافور سازند (برهان).
معجون نظم: اضافه تشبیهی.
بین طبیب و دوا تناسب وجود دارد.
معنی بیت: خاقانی مانند طبیب از نظم خود که مثل دارویی ترکیبی است به عنوان لخلخه (ترکیبی برای تقویت قوه دماغی) برای درمان بیماران جهل و شرک و نوآوری در دین استفاده میکند.
۳۱)به خانقاه تزهد ز بهر عزّ ابد نهاده سفره اسلام و داده بانگ صلا
خانقاه تزهد: سرایی که در آن عبادت کنند. (فرهنگنامه شعری).
خانقاه: معرب خانگاه و آن خانهای باشد که درویشان و مشایخ در آن عبادت کنند و به سر برند. خانگه (برهان).
خانقاه تزهد: سرایی که در آن عبادت کنند (فرهنگنامه شعری)
سفره اسلام: آیین شرع اسلام، قرآن (فرهنگ نامه شعری).
بانگ صلا دادن: بانگ و فریادی که درویشان و فقرا را به طعام میخواند.( فرهنگنامه شعری).
معنی بیت: خاقانی در سرای عبادت از برای عزّت ابدی آیین شرع اسلام را برپا کرده و فریاد دعوت از درویشان و فقرا را برای طعام سر داده است.
۳۲)زهی بزرگ حکیمی که از علوم تو شد جهان فضل به خوشی چو جنّت المأوی
زهی: از ادات تحسین، آفرین (معین).
جنّت المأوی: بهشت، جای پرهیزگاران (فرهنگنامه شعری).
در قرآن آیه ۱۵ نجم، آمده: عندها جنه الماوی.
ترجمه: گفت: جنّت مأوی نزدیک آن درخت (سدره المنتهی) است. (تعلیقات دیوان مجیر).
شاعر در این بیت از غیبت به خطاب عدول کرده (التفات) و تا آخر قصیده ممدوح خود را مخاطب قرار داده و در توصیف او اغراق و مبالغه را به غلو نزدیک کرده است.
معنی بیت: آفرین بر تو، حکیم بزرگی که در سایه علم و دانش تو جهان علم وفضل به خوشی و طراوت بهشت شده است.
۳۳)نداد شبه تو تأثیر اختر و ارکان نزاد مثل تو از نسل آدم و حوا
تأثیر اختر: قصیدهی ۱، بیت ۵۹ .
ارکان: منظور ارکان اربعه باشد. عناصر اربعه را به اعتبار آنکه ارکان ترکیبی و وجودی موجودات طبیعیهاند، ارکان اربعه مینامند. (تعلیقات دیوان مجیر).
چهار ارکان: چهار آخشیجان، باد و خاک و آب و آتش (معین).
نزاد: فعل زادن، به صورت لازم به کار رفته است.
در بیت موازنه رعایت شده است.
معنی بیت: تأثیر اختران و نیز ارکان ترکیبی و وجودی موجودات طبیعیه (چهار آخشیج)، نظیر تو را به جهان نداده است و کسی مثل تو از نسل آدم و حوا، زاییده نشده است.
۳۴)به حضرت تو تقرب کنند اهل علوم که هست حضرت تو عین عروه الوثقی
عروه الوثقی: دستاویز استوار و محکم، این ترکیب در قرآن مجید در آیههای (۲۵۶ سوره بقره، و ۲۲ سوره لقمان) آمده است و ظاهراً به آیه نخستین اشارت دارد:« لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقداستمسک بالعروه الوثقی لا انفصام لها والله سمیع علیم».
ترجمه: در دین اجباری نیست، رشد از گمراهی آشکار شده است و هر که طاغوت را انکار کند و به خدا ایمان آورد، به ریسمان استواری درآویخته که آنرا گسیختن نیست و خدای، شنوا و داناست. (تعلیقات دیوان مجیر).